دیپلوم انجنیر هاجره «امین»



 در ميان تغييرات بزرگ اجتماعی، لنين به آزادی زن، شرکت او در نهضت انقلابی، مبارزه برای برابری واقعی زن و مرد در جامعه و خانواده توجه زيادی داشت و تغييرات عظيمی که در اين باره در قرن ما به وجود آمده از لنين است.

همه می دانند که در طی قرون، زن مظلومترين، تحقير شده ترين موجود ميان همه مظلومان و استثمار شدگان بوده است. در همۀ ادوار تاريخ دانشمندان اجتماعی و فيلسوفها کوشش می کردند که اين وضع ناهنجار زن را در اجتماع درست جلوه دهند.

دانش بورژوازی در برخورد با موضوع زن از مرتجعترين عقايد دوران بردگی و فئودالی سرچشمه می گيرد. دانشمندان جامعه شناس بورژوا می خواستند برای پستی زن و ناقابلی او در درک درست، يک توضيح علمی بدهند. آنها مصرانه می گفتند که وضع پست زن در اجتماع وابسته به خصوصيات ساختمان بدنی اوست، وظائف مادری، تنها خاص او است و علاقۀ او به کارِ خانه و پرورش کودکان می باشد.

متفکران گذشته که دارای افکار پيشرو بودند از منافع زن دفاع می کردند، به خصوص اهميت آزادی اجتماعی او را متذکر می گشتند و با متفکرين مرتجع در می افتادند. مثلاً فيلسوف های مترقی فرانسه که مخالف فئوداليسم بودند و پس از آنها هم «اوتوپيستها»۱ و سوسياليست های تخيلی همين عقايد را دنبال می کردند.

انگلس هنگاميکه ارزشهای بزرگ شارل فوريه۲  را برمی شمرد چنين می نويسد او نخستين کسی است که می گويد: «در هر اجتماعی ميزان آزادی همگانی بستگی به ميزان آزادی زن دارد.»

دمکراتهای انقلابی روسی مانند بلينسکی، چرنيشیفسکی و ديگران خواهان برابری زن و مرد بودند. چرنيشوسکی می نويسد: «چه روحيه درست، قوی و تيزبينی طبيعت به زن داده است. اين روحيه به درد اجتماع نمی تواند بخورد، زيرا اجتماع آن را به دور می اندازد، له می کند، خفه می نمايد، در حالی که تاريخ بشريت می توانست ده برابر زودتر به جلو برود اگر اين روحيه به جای دور افتادن و از بين برده شدن به کار گرفته می شد.»

دمکرات های انقلابی می خواستند که در آموزش و پرورش زن تغيير اساسی داده شود و می گفتند که او بايد در همۀ شئون زندگی اجتماعی شرکت داشته باشد و زن و مرد از نقطه نظر قانون مدنی بايد برابر باشند.

مسئله را به اين شکل مطرح کردن در واقع برای آن دوران، انقلابی و شجاعانه بود، اما دمکراتهای انقلابی نتوانستند ريشه ها و علل اجتماعی نابرابری زن را روشن سازند و راهای صحيح را برای آزادي او نشان دهند. تنها کارل مارکس و فريدريش انگلس پايه گذاران کمونيسم علمی قوانين عينی نشو و پيشرفت جامعه انسانی را کشف کردند و توانستند اين مسئله را حل نموده و توضيح دهند. آنها همۀ «تئوريهای» ارتجاعی را به دور انداختند و در آثار خود ثابت کردند که پايۀ بردگی زن علل اجتماعی و اقتصادی دارد و زيردست بودن زن از روزی به وجود آمده است که مالکيت خصوصی وسائل توليد به ميان آمد. اين پيش آمد از يک سو، زن را وابسته به شوهر و پدر کرد و از سوی ديگر صحٌه بر بردگی اجتماعی او گذاشت. زن برده، دهقان، قابل خريد و فروش و بعداً پرولتر شد.

در نخستين برنامۀ مارکسيسم «مانيفست حزب کمونيست» کارل مارکس و فريدريش انگلس می نويسند که تنها برقراری مالکيت احتماعی می تواند در وضع زن که امروز نقشش تنها آلت توليد بچه بودن است تغيير به وجود آورد.

بزرگترين کار لنين در اين است که با در نظر گرفتن دوران تاريخی جديدی، دوران امپرياليسم و انقلابهای پرولتاريائی، تئوری مارکس و انگلس را در بارۀ زن گسترش داده و مشخص تر کرده است.

موضوع زن در نظريۀ مارکسيستی-لنينيستی جداناپذير از مسئلۀ اجتماعی به طور کلی است و حل آن به طور قاطع وابسته به تغيير انقلابی اجتماع است. اين جزئی است از مسئلۀ انقلاب پرولتاريائی، پيروزی و نيرومندی ديکتاتوری پرولتاريائی و ساختمان جامعه نوين کمونيستی.

در پايان قرن گذشته لنين علاقۀ زيادی به موضوع آزادی زن ابراز می داشت. در يکی از گفتگوهايش با کلارا ستکين در بارۀ برخورد کمونيستها به موضوع و مسائل مربوط به زن می گويد: هيچ کار درستی را نمی توان بدون تئوری مارکسيستی انجام داد و در اينباره هم کمونيستها بايد اصول بسيار درست و روشنی را رعايت نمايند.

در ۱۸۹۹ آنگاه که لنين در تبعيد بود و تنها با نامه در بارۀ مسائل مورد نظرش با حزب بجث می کرد و مسائلی را که لازم می دانست در نشريات پنهانی منتشر شود، می نوشت، «زن و مسئلۀ کارگر» را نوشت و در همان زمان او به ن. کروپسکايا کمک کرد که طرح يک نشريه به نام «کارگر زن» را که کروپسکايا نوشته بود کامل نمايد و پس از آن اين نشريه در سال ۱۹۰۱ در روزنامه «ايسکرا» در خارج منتشر شد. اين نخستين کتابی است که سوسيال دموکراسی انقلابی روس در آن نظريۀ خود را در بارۀ موضوع زن مطرح کرده است و زن را جزء جداناپذير امر پرولتاريائی، به طور کلی دانسته است.

در بيش از پنجاه اثر لنين می توان تجزيه و تحليل مسائل گوناگون مربوط به آزادی زن را ديد. از جمله در بارۀ وضع زن و کودک در جامعه سرمايه داری، هدفها و وظائف نهضت انقلابی زن در روسيۀ تزاری و مقام او در مبارزۀ پرولتاريائی به طور کلی و همچنين در بارۀ شرکت زن در انقلاب، امکانات آزادی واقعی او و نقش وی در ساختمان سوسياليسم و نهضت بين المللی زن.

در يک گروه از آثار لنين که در پايان قرن نوزدهم و آغاز قرن بيستم نوشته شده، لنين وضع سراپا تحقير شدۀ زن را که در فشار است در جامعه استمار کننده نشان می دهد.

لنين توجه خاصی به وضع رنجبار زنان دهقان نشان می دهد، زنانی که در آن دوران اکثريت زنان زحمتکش روسيه بودند. او بدی و نادرستی روند سياسی و اجتماعی روسيۀ پيش از انقلاب را نشان می دهد، کار زنان را روی زمينهای بزرگ اربابی برای مثال می آورد، که زنان می بايستی برای پرداخت قيمت زمينهائی که دهقانان برای کشت گرفته بودند با کار خود بر روی زمينهای ارباب بپردازند.

لنين به شدت، استثمار وحشيانۀ زنانی را که در خانه کار می کردند، محکوم کرده است و تذکر می دهد که اين نوع کار بی برو برگرد با شرايط ناسالم محيط و ساعات زياد و بی مرز کار وابسته است.

در بعضی از آثار خود، لنين برخورد خود را در بارۀ کار زنان در صنعت با در نظر گرفتن رشد سرمايه داری روشن می نمايد. با اينکه سرمايه داران زن را به صورت وسيله ای که وحشيانه استثمار می شود، در آورده اند، لنين به شرکت او در کار توليدی همانند يک پديدۀ مترقی می نگرد، زيرا اين شرکت، زن را از محيط تنگ خانواده و آشپزخانه بيرون می کشد و آگاهی طبقاتی او را بالا می برد و او را وارد مبارزۀ پرولتری می کند.

لنين در بارۀ دو جنیه اين مسئله چنين می نويسد: «هيچ جای ترديد نيست که اين گروه از مردم در کارخانه ها در موقعيتی بس دردناک قرار داده شده اند...، اما با همۀ اينها ارتجاعی و خيالپردازانه است اگر کار زنان و جوانان در صنعت قدغن شود و خواهان ادامه شکل زندگی پدرشاهی باشيم که اين نوع کار را نمی پذيرد. با درهم ريختن شکل زندگی پدرشاهی اين قشرها... با شرکت مستقيم آنها در توليد اجتماعی و صنعت بزرگ مکانيکی، نشو و نمای آنها تقويت می شود و استقلال آنها زيادتر....»

با همۀ اينها لنين تذکر می دهد که در شرايط جامعه بوژوازی، سير پيشروی دخالت زن در توليد اجتماعی با آزاد شدن او پايان نمی يابد و نمی تواند هم چنين باشد. برعکس، کار او و خود او به عنوان زحمتکش، وسيلۀ استثمار سرمايه داری قرار می گيرد و وسيله ای برای افزودن بر منافع آنها می شود. (سرمايه داران با دنبال کردن سياست حقوق کمتر برای کار زن موفق می شوند که دستمزد کارگران مرد را پائين بياورند و بدينطريق شکافی در طبقۀ کارگر به وجود آورند.)

لنين مرتب هماهنگی هدفها و وظائف مبارزه برای آزادی زن و مبارزۀ عمومی طبقۀ کارگر در راه آزاد شدن همۀ زحمتکشان از استثمار و برانداختن سرمايه داری و برپا ساختن سوسياليسم را تذکر می دهد.

نظر اساسی آثار لنين در اين است که وظائف و منافع کارگران زن و زنان دهقان چيز خاصی نيست و جدا از وظائف و منافع پرولتاريا به طور کلی نمی باشد. همۀ مسائل مربوط به منافع کارگر زن و يا زن دهقان، در بارۀ کارگر مرد و مرد دهقان هم صادق است و درخواستهای مشترک زحمتکشان در مبارزات آنها عليه استثمار کنندگان، سرمايه داران و زمينداران نمودار می شود. و به همين مناسبت لنين به شدت عليه سازمانهای زنانۀ بورژوائی بود، که کوشش می کنند زن از مبارزۀ طبقاتی دور بماند و او را به سوی راه نادرست مبارزه ميان دو جنس می رانند.

 لنين می نويسد: «قدم اساسی، برانداختن مالکيت خصوصی بر زمين، کارگاهها و کارخانه ها می باشد. اين است و تنها همين است که راه آزادی کامل و اقعی زن را باز می نمايد.»

لنين به طور منظم و بارها لزوم شرکت فعال زنان را در مبارزات انقلابی پرولتری نشان می دهد.

از همان آغاز نهضت کارگری، لنين در بارۀ اين مسئله می انديشيد: چگونه می شود آگاهی را در کارگران زن و زنان دهقان بيدار کرد و چگونه می توان آنها را بشرکت در سازمانها و جنبش توده ای واداشت.

پس از آن لنين اين تز بسيار مهم را تنظيم نمود: بدون شرکت بخش عظيمی از زنان زحمتکش، انقلاب سوسياليستی نمی تواند وجود داشته باشد. لنين مطمئن بود که شرکت زنان در جنبش انقلابی، آزادی کامل آنها، برابری آنها، نه تنها برای خود زنان لازم است، بلکه برای همۀ زحمتکشان و استثمار شدگان واجب است.

شرکت زنان در جنبش انقلابی روسيه

 گسترش جنبش کارگری در روسيه، کار سياسی و سازمانی که حزب لنينيستی در ميان کارگران زن و زنان دهقان نمود به کشانده شدن و درگير شدن زن در مبارزۀ سياسی انقلابی عليه استبداد و سرمايه داری کمک زيادی نمود.

 لنين معتقد بود که نهضت زنان بايد يک نهضت توده ای باشد. او می گفت: «ماکمونيست ها می خواهيم که هر آنچه که کارگر زن، زن کارگر، زن دهقان و حتی زنان و مردان قشر متوسط شهری را در فشار می گذارد، از ميان برداريم . حتی اين امر از خيلی جهات شامل زنان وابسته به طبقات مرفه هم می شود. در جامعۀ سرمايه داری، زن زحمتکش از دو فشار رنج می برد، يکی چون عضو طبقۀ کارگر است و دوم برای اينکه زن است، اما زنان ديگر طبقات هم از بی حقی خود رنج می برند و آنها هم به موفقيت مبارزه برای حل موضوع زن علاقمند می باشند.»

سوسيال دمکراسی انقلابی به ابتکار لنين حتی پيش از ايجاد حزب در کار تبليغاتی خود در ميان زنان زحمتکش از اعلاميه ها و ديگر نشريات مخفی استفاده می کرده است. يکی از نخستين اعلاميه ها که در بارۀ مبارزۀ آزاديبخش طبقۀ کارگر به دست خود لنين در سال ۱۸۹۵ در زندان نوشته شده بود برای کارگران و کارگران زن کارخانۀ «تورنتون» در پترسبورگ بود.

روزنامۀ ايسکرا که به دست لنين در سال ۱۹۰۰ بوجود آمد و در خارج به چاپ می رسيد و از راههای پنهانی در روسيه پخش می شد نقش خاصی در بيدار کردن و آگاهی زنان زحمتکش داشت. خواستهای حزب برای آزادی زن در نخستين برنامه حزب کارگری سوسيال دمکرات روسيه منعکس گرديد که در کنگرۀ دوم حزب در سال ۱۹۰۳ به تصويب رسيد. اين برنامه خواهان مواد زير بود:

 حق انتخاب کردن و انتخاب شدن برای همه، چه مرد و چه زن، برای همۀ مردم بدون در نظر گرفتن جنسيت، مذهب و مليت. آموزش عمومی و تخصص اجباری و رايگان برای همۀ کودکان از دو جنس، کار روزانۀ هشت ساعته، ممنوع کردن کار برای افراد کمتر از ۱۶ سال، ممنوع شدن کار زن در صنايعی که ممکن است به تندرستی آنها زيان وارد سازد، ايجاد شيرخوارگاهها، دادن مرخصی با حقوق به زنان برای زايمان، دادن ساعات آزاد برای شيردادن، زير نظر گرفتن و حمايت کار زن.

نخستين انقلاب روسیه در ۱۹۰۵ که در واقع مرور همگانی انقلاب ۱۹۱۷ بود، تعدا زيادی زن را به جنبش انقلابی کشيد و اين امر در واقع برای آنها آشنائی با آتش بود. کارگران زن نه تنها در ميان اعتصاب کنندگان و تظاهر کنندگان بودند، بلکه در سنگرها هم بودند. لنيين در مقالۀ خود «درسهای قيام مسکو» که نمودار شجاعت و قهرمانی زنان است چند نمونه از کارهای آنها را آورده است. مانند: «کراسنايا پرزنيا» دو دختر جوان پرچم سرخ را پيشاپيش جمعيت ده هزار نفری می بردند که قزاقها پيدايشان شد. آنگاه اين دو دختر خود را به جلوی آنها رساندند و فرياد کشيدند: «ما را بکشيد، تا ما زنده هستيم شما به اين پرچم دست نخواهيد يافت....» لنين می نويسد: «اين نمونه های بيباکی و قهرمانی بايد برای هميشه در وجدان کارگران نقش ببندد.

روزنامۀ بلشويکی پراودا نقش بزرگی در پرورش ايدئولوژيکی زنان زحمتکش بازی کرد. مقاله هايش علل فشاری را که بر روی زنان زحمتکش در اجتماع سرمايه داری وارد است روشن می نمود و اطلاعات و دستور برای مبارزه می داد و اصول انترناسيوناليسم پرولتاريائی را پخش می کرد.

نقش بسيار مهم پرورش و گسترش جنبش انقلابی زن به عهدۀ ماهنامۀ «کارگر زن» ارگان حزب بلشويک واگذار شد. اين مجله به ابتکار لنين در سال ۱۹۱۴ به وجود آمد.

همزمان با تبليغات در ميان زنان کارگر، به خاطر جداکردن آنها از جنبش زنان بورژوائی و کشاندن آنها به يک مبارزۀ انقلابی فعال، لنين و حزب توجه بسيار به تربيت انقلابيون حرفه ای داشتند که می توانستند به موازات ديگر فعاليت های انقلابی ، کار تبليغ سياسی را در ميان کارگران زن بنمايند.

نام زنان بلشويک و انقلابی حرفه ای مانند کروپسکايا (همسر لنين)، ماريا اوليانوا (خواهر لنين)، الکساندرا کولونتای (اولين زنی که به سفارت رسيد و سفير شوروی در سوئد گرديد)، اينس آرماند و تعداد زيادی زنان انقلابی ديگر، مشهور خاص و عام می باشد.

در پرتو کار سازمانی و تبليغاتی حزب لنينی، زحمتکشان آماده شدند که در انقلاب دمکراتيک بورژوائی ماه فوريه شرکت نمايند. اين را ديگر همه می دانند که زنان فعالانه در اين انقلاب شرکت داشتند. روز هشتم مارس (۱۹۱۷) برابر با ۳ فبروری، روز بين المللی زنان، زحمتکشان زن به کوچه های پتروگراد ريختند و عليه تزاريسم، جنگ امپرياليستی و قحطی اعتراض کردند. س. ساموئيلوا انقلابی بسيار معروف در خاطراتش در اين باره چنين می نويسد:

 «اين تظاهرات انقلابی زنان زحمتکش که از کينه نسبت به ظالمين ابدی می جوشيد، جرفه ای بود که آتش انقلاب فوريه را روشن کرد، آتشی که تخت تزاری را خاکستر کرد.»

حزب لنينی به کار تبليغات در ميان زنان در دوران تدارک انقلاب بزرگ سوسياليستی اکتبر اهميت زيادی می داد و برای اين هدف، حزب فعاليت زيادی کرد، زيرا اين يکی از شرايط نزديک کردن انقلاب سوسياليستی بود.

 در همه جا سازمانهای کار و يا نهضت زن بوجود آمد و همچنين کميسيونهائی که وظيفه شان تبليغ در ميان زنان بود تشکيل گرديد. زنان با پدران، برادران و شوهران خود پيروزی انقلاب کتبر را تدارک ديدند. آنها عضو گارد سرخ شدند و گروهای خدمات بهداشتی ايجاد نمودند و مدارس پرستاری باز کردند. در برابر کارخانه ها و ستادهای فرماندهی انقلاب به پاسبانی پرداخته و در حمله به کاخ زمستانی شرکت نمودند. در سنگرهای پتروگراد و مسکو و کيف و مينسک و شهرهای سيبری، اورال و آسيای مرکزی و ماوراء قفقاز جنگيدند. با شرکت قهرمانانۀ خود در انقلاب کبير سوسياليستی اکتبر زنان درخشنده ترين صفحات تاريخ جنبش کارگران زن، د روسيه را نوشتند.

در چندين مقاله و سخنرانی، لنين نقش زنان را در مبارزه برای پيروزی اکتبر بسيار ارجمند دانسته است. او می گفت:

 «در پتروگراد و در اينجا (مسکو)، در شهرها و مراکز صنعتی دور افتاده، زنان پرولتر هنگام انقلاب خوب مقاومت کردند. ما بدون آنها نمی توانستيم پیروزی را بدست بياوريم و يا به زحمت موفق می شديم. اين است عقيدۀ من.»

 

 ترجمه: مریم فیروز

 

پی نويس ها:

۱ اوتوپيست. پنداری، ايده آلی، سيستمی که قابل اجرا نيست، زيرا پايۀ شناخت علمی اجتماعی ندارد.

۲ فيلسوف فرانسوی (۱۷۷۲-۱۸۳۷) او تصور می کرد که می شود برای مردم گروههای ترتيب داد که برپايۀ کار، هماهنگی و آزادی وجود داشته باشد. پيشنهادی که بازهم برپايه علمی نبوده است.

۳ بنا بر سالنامۀ قديم روسيه.

 

 

  

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org