شنبه، ۴ اپریل ۲۰۰۹

 

بـه بـهـانـهء كـنـفـرانـس «تضمین موفقیت افغانستان»

گوشه های از جنایات آمریكا و متحدین اشغالگر شان در افغانستان

 نوشته ای : عبدالحسین تلاش

 

چو طفلان تا كی، ای واعظ! فریبی

بـه سیـبِ بوُستـان و جُـویِ شــیرم ؟

(حافظ)

آقای زلـمی (خلیلــزاد) * عضو حزب محافظه کاران آمریكا، یعنی جمهوری خواهان، با تعدادی از «سیاستمداران» همزادش نشستی را به تاريخ ۱۴ و ۱۵ مارچ ۲۰۰۹ در شهر دوبی برگذار و بگونهء كومیك Comic و فریبندهء نام این نشست را «تضمین موفقیت افغانستان» گذاشته، بطور هدفمند و برای اغفال هموطنان عذاب كشیدهء ما، سر و صدا های پُرطمطراقی را از طریق سازمان دهی برنامه های وسیع تبلیغی بوسیلهء رسانه های داخلی و خارجی، مسكینیار؟! و وفاق نار، «سیا» دوست و سیاه پوست، وابسته و «مستقل»، مزدور و«مزد ده» دیگر حلقاتِ معلوم و مجهول . . .، دایر برنقشِ معجزه آفرینی این نشست كه ادعا میگردد، «مستقل»، «افغانی» و بی مثال و چنین و چنان بوده است، به راه انداخته اند؛ و تا آنجایی كه دارد شك و تردید های را در بارهء بی غرضانه بودنِ كمك های بشری آقای انجنيـر احسان الله بيات، كه به حیث یـكی از تـمویل كنندگان این «كنفرانس» تبلیغ شده است، بوجود آورد.

بررسی مكمل محتوای «قطعنامهء كنفرانس . . .» كه در ان بجای حقایق، بیشتر بازی كلمات ظاهر فریب، جلوه نمایی میكند، «مثنوی هفت من» میشود، اما ایجاب مینماید تا حد و مرز مستقل ؟! بودن و افغانی؟! بودن «كنفرانس» و ماهیت و نیات واقعی گردانندگان اصلی آنرا توأم با موضعگیری ناسالــم شان در قبال منافع وطن و مردم زحمتكش آن ذیلاً به بررسی گرفت :

۱ قبل از همه باید از این نكته آغاز نمود كه چهره ها و گردانندگان اصلی این نشست اگر در ماهیت خویش وابستگی عام و تام شان به محافل امپریالیستی نمی داشتند، ضرور بود كه :

الف) از حقیقتِ اشغال كشورمان بوسیلهء اتحادیهء امپـریالیستان به رهبری امپریالیسم آمریكا، به بهانهء «دستگیری و به محاكمه كشانیدن اسامه بن لادن (! كه بعداً كاذبانه آن را "جنگ با تروریسم" نام نهادند، عمـداً اغماض نمی نمودند؛

ب) سازشكارانه، از ضرورت جديِ تبدیل و تعویض بلا قید و شرط نیرو های تجاوز كار «ناتو NATO»، به نیروی بی طرف و حافظ صلح مـلل متحد، و یا «طرح جدول زمانی خروج نیروهای اشغالگر» و پیوست به آن تسریع صادقانهء پروسهء ایجاد اردوی واقعاً ملي، مردم دوست و وطنپرستِ قوی و مجهز، مطابق به نیازمندی های عینی و دفاعی كشور، طفره نرفته و درقطعنامهء «كنفرانس» فرمایشی، «الــزاماً» درین مسئله مهم وطنی كه اهمیت خاص منطقوی را نیز دارا است، «گریز سیاسی» و سكوت شرم آور را، ترجیح نمی دادند؛ ودر «قطعنامهء» سازشكارانه شان اشغالگران را با بسیار بیشرمی، «جامعهء بین الـمللی ؟!!!»، خطاب نكرده و حقیقت اشغال كشور را، واژگون جلوه نمیدادند؛ و انواع جنایات و خیانات آنان را (كه بخشی كوچك انرا در ذیل بر خواهیم شمرد)، فقط «اشتباه احتمالی» (نه یقین) نمیدانستد.

رسوا تر ازین چه میتواند باشد كه زلـمی خـلیلــزاد و شركاء سیاسيِ معامله گر و هـم نظرش، در گوشهء از «قطعنامهء» فرمایشی شان، با تـملق زایدالوصفی، چنین شیرین كلامی های ضد و نقیض نموده اند:

"جامعه بين المللی با سخاوت و فداکاری بسيار سعی کرده تا به ما (كه خلیلزاد هم درین كلمهء «ما» داخل میگردد) کمک و . . . در هر ماموريت بزرگ احتمـال می رود در افغانستان اشتباهاتی کرده اند . . . نيروهای نظامی بين المللی (نمی گویند كه نیرو های اشغالگر ناتو NATO) تاکنون سازماندهی، استراتيژی، برنامه ها و قابليت های مناسب برای تأمين امنيت مردم افغانستان را نيافته اند . . . " و سپس با جهیدن خائینانه از روی همه فجایع خونین و نكتباری نیرو های اشغالگر در وطن ما، به دوام سر و گردن، دست و پای و غیره ماليِ اشغالگران «مستقلانه» چنین می افزاینــد:

«ما فداکاری شرکای بين المللی (نمی گویند كه  اتحادیهء اشغالگران آمپریالیستی و شركای جهانی شان) خود را در تلاش برای ايجاد يک ملت خودکفا گرامی می داريـم . . .»

این یك حقیقت روشن تر از آفتاب است كه نیرو های اشغالگر، «شرکای بين المللی» همه گروه های مافیای وطنی، تفنگ سالاران و چپاولگران داخلی اعم از تكنوكرات ها؟! Technocrats، بیوروكرات ها Bureaucrats، دکانداران و سالوسانِ خرد ستيز دینی و نوكرشان، و سایر جنایت كاران جنگی (به استثنای مردم زحمتكش و مظلوم كشور) است كه رهبری گروه «نشست دوبی» در ردیف اولی آنها جا دارند.

شگفت آور اینكه، این «سخاوتمندانِ» مستقل اندیش و ِ غیر وابسته؟! درین «قطعنامه» به وكالت از تمام مردم افغانستان در منافات با منافع وطن با سخاوتمندی كه سزاوار روسپی های سیاسی است، چنین «وطن بخشی» می دارند:

«ما از استقرار سربازان بين المللی (نمیگویند ناتو NATO) بيشتر در کشور استقبال می کنيم ـ افغان ها به سربازان نيروهای بين المللی به عنوان اشغالگر نگاه نمی کنند . . . » و قص علیهٰذا. مگر وطن فروشی شاخ و دُم دارد؟ اگر داشته هم باشد، همین خلیلزاد ها آنرا تكمیل كرده اند.

 

دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی       من نه آنـم که دگر گوش به تزویر کنم

 

 اگر چهره ها و گردانندگان اصلی این نشست از استقلال فكری و ارادی برخوردار میبودند:

۲ ریختن بی باكانه و فاجعه آور دو هزارتُن «بـم یورانیـم ضعیف شده» در میهن مان توسط نیرو های شریر واشغالگر امریكایی، كه «سبب معلولیت ها و ایجاد امراض خطر ناك، و مرگبار، از جمله سرطان خون شده است . . . »، محكوم میگردید؛ و از كشتارهای كتلوی و وحشیانهء افراد بیگناهِ وطن، نقض تمامي اصول انسانـی و ارزشهاي مندرج در اعلامیهء جهانی حقوق بشر (كه بعداً روی آن تماس گرفته میشود)، و دیگر جنایات غیر انسانی كه بوسیلهء نیرو های غارتگر بر مردم رنج دیده مان روا دیده شده و ده ها «یازدهء سپتمـبـر» دیگری را برآنان تحمیل نموده اند، از نام و آدرس این «كنفرانس افغانی» معلومات لازم به اختیار جهانیان و مجامع بین الـمللی گذاشته شده و خود، آنرا تقبیح میكردند.

۳ اگر نشست فرمایشی دوبی، از ماهیت «افغانی» و جوهر «ملی» و مردم دوستانه برخوردار میبود:

الف) با ندای وطن پرستانه شان از سیاست های اقتصادی حكمرانانِ دولت (!) مافیائی و گندیدهء افغانستان، كه در سازش و معاملهء خائینانه با دلالان و تاجران فقر و مرگ و دغل كارانِ وابسته به حلقات و محافل غارتگرِ سرمایه داری صورت گرفته است، شدیداً انتقاد و آنرا خلاف منافع ملی میدانستند؛

ب) فروپاشي اقتصاد ملي كشور زیر نام "بازار آزاد" و راندن ملیون ها انسان زحمتكش به صفوف بیكاران و تهیدستان و تبدیل افغانستان به ماركت مصرفی و نفوذ روز افزون دلالان و تاجران ضد منفعت عامه و میهن، را صریحاً محكوم مینمودند؛

ج) از تاراج دارایی عامه، بناهای اقتصادی و ثروت های طبیعی و ملی مان زیر نام «خصوصی‌سازی»، شدیداً انتقاد آنرا اقدام ضد منافع اجتماع و غیر مشروع و قابل بازگشت دانسته و شدیداً تقبیح می نمودند؛

شایستهء گفتن است كه، پروفسور(چارلز پولاني J.C.Polanyi) یكی از اقتصاد دانان سرشناس جهان و برندهء جایزهء نوبل، نتیجه گیری خود را در مورد ماهیت «دمکراسی اقتصادی» و سیاست «بازار آزاد» كه بمثـابه «دیوارچین» مانع رشد دموكراتیك و پایداراقتصاد ملی و افزایش رفاه عمومی در یك كشور می باشد، چنین خلاصه میكند:

«ایده‌ی بازار خود تنظیم /همان بازار آزاد/ به آرمان ‌شهری بی ‌روح اشاره دارد. چنین نهادی زمان درازی نمی ‌تواند وجود داشته باشد؛ مگر آن که گوهر انسانی و طبیعی جامعه را از بین ببرد. انسانيت منهدم و محيط پيرامونش به َبرَهُوت بدل می‌گردد»

شایان ذكر است كه عشق جنون آمیز به «بازار آزاد»، طرح و اجرای سیاست فاجعه بار «خصوصی سازی» در كشور كه اساساً از زمرهء اركان و ماهیت چپاولگرانهء نظام سرمایه داری، و ایدیالوژی شكست خوردهء «نیولیبرالیزم» است،  به دكته و دخالتِ مستقیم همین آقای زلمی خلیلزاد «افعانی(!)» این مداح منفور ترين شخصيت جهان، یعنی جورج دبليو بوش و رئیس تاجران مرگ و فقر در وجود «دولت جمهوری اسلامی» فاسد، با سرشتِ ضدملی و وابسته به آمپریالــسـم صورت گرفته است، زیرا این سیاست اقتصادی خانمانسوز، جزء برنامهء دمكراسي(!) وارداتی آمريكائی بوده، كه با اندوهء فراوان، روند آن موازی با حضور نیرو های اشغالگر، ادامه خواهد یافت و پیوست به آن فقر و فاجعهء ملی نیز در وطن پهنای روز افزون كسب خواهد نمود.

شوربختانه نبود نیروی چــپِ و دموكراتیكِ قوی و متحد كه بتواند نقش مؤثر و بازدارندهء ملـی را درین عرصه ایفا نماید، نیز جولانگاهِ این سیاست ویرانگر را كه با آزادی سیاسی ـ اقتصادی و عدالت اجتماعی در تقابل قرار دارد، بلا مانع ساخته است. و این در حالیست كه، طبق گذارش «برنامه توسعه انسانی سازمان ملل» در میان (۱۷۸) فقیر ترین كشور جهان، افغانستان جای (۱۷۴) را دارد. وطنی كه حتا پول لباس ها و كلاه های رنگارنگ رئیس جمهـور آنرا آمریكا میپردازد و همچنان معاش «رئیس جمهور» و سایر «وزیر» ها و «دبیر» ها و «وكیل» ها و «قاضی»ها و دیگر «صغیر» ها و «كبیر» های  دولت ؟! افغانستان را ایضاً.

خوش سخنی گفته اند:  «آنانی كه نان دهند فرمان دهند!»؛ و این آمریكایی های اشغالگر بوده و میباشند كه یا مستقیم و یا بوسیلهء خلیلزادهای خود، فرامین ودیكته ها Dictates شان را در فروپاشی اقتصاد ملی و لیلام ثروت های طبیعی میهن مان صادر و برنامه های اقتصادی وسیاسی خویش راتحقق می بخشند؛ و شیرین كلامی های کنونی وخنده آور رییس جمهور(!) حامد كرزی از قبیل كه میگوید:

«افغانستان هیچگاهی دست نشانده کسی نخواهد شد»، به چهار زانو نشستن بی موقع و پنهان نمودن آفتاب به یك انگشت، می ماند.

۴ اگر نشست فرمایشی دوبی به زعامت زلمـی خلیلزادِ افغانی تبار(!)، و «سیاستمـداران» هـمزادش، دارای كیفیت و ظـرفیت «ملـــی» می بود، بدون شك، روش دوگانه و عدم صداقت آمریكا ـ انگلیس را یكجا با فرزند ناپاك شان، یعنی حلقات نظامی ـ مذهبی پاكستان و گردانندگان چرخ دولتی آن كشور، در مبارزه واقعی و ریشه یی با بنیاد گرایی مذهبی و تروریسم در منطقه، از نام «كنفرانس» به جـهانیان افشاء و اهداف ستراتیژیك شان را كه نظامی كردن كشور و منطقه است، شجاعانه و وطنپرستانه، بر ملٱ می نمو دند.

قابل ذكر است كه طی دوران هشت سال اشغال وطن بوسیلهء آمریكایی ها، نه تنها تروریسم، بنیاد گرایی مذهبی و عملیات فاجعه بار و تروریستی آنان در كشور مهار و یاكــم نشده است، بلكه با گذشت هر سال منابع تمویل، تربیه، تجهـز و صدور آن تقویه گردیده و بی ثباتی، نا امنی، ترور، خرابكاری، . . . توسط این نیروهای جهنمی و مدنیت ستیز، بگونهء سوال بر انگیزی شدت یافته است؛ این در حالیست كه دولت آمریكا، علاوه براین كه در در ایجاد نهادهای امنیتی و نظامي مدرن، مجهـز، مـجرب، قوی و مدافع منافع افغانستان و زحمتكشان آن عــمــداً كوتاهی نموده اند، گفته میشودكه از زمان اشغال كشور تا اواخر سال ۲۰۰۸، در حدود ده ملیارد دالر به دولت پاكستان برای«مبارزه با ترور (! پرداخته است.

شاهدیم كه موازی به قوت یابی گروه های تروریستی و زایش و افزایش حملات آنها در ماه های اخیر، اشغالگران با عنوان نمودن خطر ناكامی NATO در «جنگ علیه تروریسم؟» به ضرورت افزایش نیروی نظامی خود در كشور سخنرانی ها نموده و به حضور دوامدار و اشغالگرانهء شان «مشروعیت» می بخشند.

و این گواهی میدهد كه آنها با استفاده از ابزار «مبارزه با ترور؟»، بمثابه میراث خوران «سیاست پیشروی»  یا Forward Policy بدنبال اهداف دیگری مانند نهادينه كردن هر چه وسیعـترِ حضور نظامی شان در كشور، مساعد نمودن شرایط برای تٱمین هـژمونی (!) آمریكا بویژه در منقطه و دستیابی و تسلط بر منابع طبیعی آن خاصتاً تصاحب بازار نفت آسیای میـانه و «خارج» كردن كنترل تولید نفت از دست «اپك OPEC» و تحـقق خواب و خیال ايجاد «خاور ميانه بزرگ» و گسترش افسانهء "امپراطوری آمریكا" . . . است. و این خود در مطابقت با برنامهء آن مجتمع ‌های غول پیكر و انحصارات غارتگر صنعتی- نظامی آمریكائی میباشد كه در صدد تبدیل آمریكا به یگانه نیروی نظامی و اقتصادي بی بدیل (!) جهان میباشد و گردانندگان «كنفرانس» دوبی آگاهانه از ان طفره رفتند.

۵ گردانندگان اصلی «نشست دوبی» كه خود ابزار سیاسی اشغالگران اند، خوب مطلع اند كه عامل افزایش نیروی روز افزون «طالبان»، گروه های تروریستی و بنیاد گرایان مذهبی و تحكیم و گسترش موضع آنها هم در داخل كشور و هم در مناطق مربوط به دو طرف خط دیورند، تعمیقِ نفاق ملی و تقویهء خود خواهی های فردی، قومی و طرز بینش قبیله پرستی و قبیله گرائی در كشور، ریشه در همـین سیاست های منافقانه، و شیطانی «آمریكا ـ انگلیس» داشته و دارد؛ پس، اگر «كنفرانس» فرمایشی دوبی، «هویت افغانی (! میداشت، بیشتر از همه، چنین عملكرد دوگانه و سازشكارانهء «آمریكا ـ انگلیس» و نقشِ منفعت جویانهء هردو كشور را در احیاء، ابقاء، «باز سازی» و تقویه ء تروریسم مذهبی و «طالبان»، بطور صریح، آشكار و آشكارا محكوم مینمودند؛

۶ اگر نشست فرمایشی «زلمی خلیلزاد» آمریكایی، و همزادان «سیاسی» اش «هوئیت افغانی (! میداشتند، رول منفی و اثر گزار نیرو های اشغالگر را در فاجعهء كشت، تولید و قاچاق كوكنار و مواد مخدر حاصله از ان، بویژه در ساحات تحت كنتـرول نظامیان «آمریكا ـ انگلیس»، با وضاحت محكوم مینمودند.

شایان ذكـر است كه به اساس آمار مـلـل مـتحد، مقدار تولید تریاك در افغانستان در سال ۲۰۰۱ به (۱۸۵) صد و هشتاد و پنج تن میرسید، اما بعد از اشغال كشور، تولید این امتعهء مورد نیاز بازار های آمریكا و اروپا، طبق آمار ذیل با گذشت هر سال بگونهء شرم آوری افزایش داده شده است.

الف) در سال  ۲۰۰۳  به (۳۶۰۰) تن؛  ب) در سال۲۰۰۴ به (۴۲۰۰) تن؛ ج) در سال ۲۰۰۶ به (۶۱۰۰) تن؛ د) در سال ۲۰۰۷ به (۸۲۰۰) تن افزايش يافته است که ( ۹۳) در صد تریاك مورد نیاز بازار های جهان بوده است؛ این افزایش چشمگیـرِ تولید و قاچاق تریاك، در مطابقت كامل با خواست تجارتی و منفعت جویانهء دول اشغالگر «امریكا ـ انگلس» است. و باید گفت «اگر درین جهان، آزاد مردانی برین باور باشند كه . . . بوسیلهء گروه های كوچك، قادر به از بین بردن قاچاق مواد مخدر هستند، . . . در اشتباه محض اند . . . مارهای كبرای تاج بر سر اروپا و خانواده های لیبرال شرق امریكا وابسته به آنان، تحمل این گونه افشاگری ها را ندارند . . . در تجارت تریاك، هیرویین و كوكایین هیچ چیزی تغییر پیدا نكرده است. این تجارت هنوز در اختیار همان خانواده های «طراز» اول بریتانیا و ایالات متحده است . . . »(**)

۷ اگر نشست فرمایشی «زلـمی خلیلزاد» آمریكایی ـ «افغانی تبار (! جمع «سیاستمداران» همزادش، ماهیت «افغانی (! میداشت، نخست از همه، هجوم نظامی و غیر انسانی نیرو های اشغالگر و قتل عام هـزاران هم میهن ‌بی ‌گناه مان و همینگونه حـملاتِ دوامدارِ هوایی و راكتی (بشـمول راكت های كروز) آنها به منازل و اقامتگاه های هموطنان را كه سبب به خاك و خون كشیدن هزاران تن از اطفال، زنان، كهن سالان و در مجموع مردم بی وسیله و بلاكشیدهء وطن مان گردیده است، شدیداً تقبیح و «لست» یا شمار قربانیان این حملات را ترتیب و به مطبوعات جهانی و ملل متحد، ارائه میكردند؛

درینجا ضرور است تا با اختصار تـمام به چند نمونه از اعمال «بالاتر از جنایت» آمریكایی ها و نیرو های اشغالگر، این «مدافعین (! حقوق بشر نظر افگنیم و آنگه در بارهء سكوت ننگین و شرم آور گردانندگان «نشست افغانی (! در دوبی و درجهء صداقتِ آنها نسبت به منافع وطن و مردم جفا دیدهء آن، قضاوت نمـود:

 ا به اساس گزارش رسانه های :

New York Times، Reuters news، Associated Press، Angeles Times.

در جریان حملات غیر مسئولانهء هوائی و راكتی آمریكا، از ۱۳ اكتـبـر ۲۰۰۱ تا ۲۱ جولای ۲۰۰۲  بین (۱۱۰۴۵ تا ۱۱۹۰۰) تن از غیر نظامیان در افغانستان كشته شده اند كه شامل مناطق مربوط به كابل، هرات، قندهار، ارزگان، كندز، خوست، بلخ، پكتیا، كاپیسا و غیره میشود.

۲ طبق گزارش ۶۵ صفحه ئی ادارهء نظارت بر حقوق بشر سازمال مـلـل، منتشرهء دســمــبـر ۲۰۰۲، آمریكائی در جریان جنگ در افغانستان نزدیك به بیست و پنج هزار ( ۲۵۰۰۰) بـم های نوع كلستـر cluster را دران كشور فرو ریختند.كه سبب مرگ و زخـمی شدن تعداد كثیری از افراد ملكی بویژه اطفال، گردیده است و . . .

۳ طبق راپور۳ / ۱۲ / ۲۰۰۵ بی بی سی و برخی رسانه های دیگر، دو تن افغان بنام های ملا حبیب الله و دلاور در اثر ضرب و شتـم و شكنجهء نظامیان امریكا در زندان بگرام در دسـمـبـر ۲۰۰۲ جان باختند.

۴ در بازداشـتگاه ارتش امريکا در پايگاه هوايی بگرام، شـخصی موسـوم به عبدالقادر گفته است که دو سـرباز آمريکايی به زور او را به روی يک ميـز خم کردند و سـرباز ديگـری يک چوب «بيـس بـال» را در مقعـد او فـرو برد. (روزنامه گاردين، شـمارهء ۱۸ فبـروری ۲۰۰۵)

۵ وزارت داخله افغانستان تاييد کرده که در اثر درگيری های اخير ميان نيروهای ناتو و شورشيان وابسته به طالبان در ولايت قندهار، حدود چهل غيرنظامی جان هايشان را از دست داده اند.

شاهدان عينی در قندهار گفتند که اجساد ده ها نفر از زير آوار و مخروبه های ناشی از جنگ در ولسوالی های ژيری و پنجوايی قندهار بيرون کشيده شده که هيچ يک از اين افراد ارتباطی با طالبان نداشته اند.

(بی بی سی پنج شنبه ۲۶ اکتبر ۲۰۰۶)

۶ مقامات محلی در ولایت وردک افغانستان می گویند دست کم سیزده غیرنظامی افغان، در حمله هوایی نیروهای تحت فرمان ناتو در این ولایت کشته و سیزده غیرنظامی دیگر زخمی شده اند. (اخبار بی بی سی سه شنبه ۲۳ اکتبر ۲۰۰۷)

۷ در پی دو حمله جداگانه جنگنده های نیروهای ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا در ولایت نورستان افغانستان، ۲۴ نفر کشته شده اند / بگفتهء / تاج محمد رئیس شورای ولایتی نورستان در تماس با بی بی سی.جنگنده های نیروهای ائتلاف به ولسوالی های دوآب و نورگران حمله کردند و در پی آن ۲۵ غیرنظامی کشته شد. (بی بی سی چهارشنبه ۲۸ نوامبر ۲۰۰۷)

۸ مقامات در افغانستان می گویند که بر اثر حمله شبانگاهی نیروهای تحت رهبری آمریکا به خانه ای در ولایت کاپیسا در شمال کابل، (۹) نُه شهروند غیرنظامی کشته شده اند. (بی بی سی سه شنبه ۶ مارچ ۲۰۰۹)

۹ برهان الله شینواری، معاون مجلس سنا /افغانستان/ میگوید «در حمله نیروهای ائتلاف به مراسم عروسی در ولایت ننگرهار ۴۷ تن کشته شده و نه تن دیگر زخمی شده اند كه بیشتر قربانیان این حادثه زنان و کودکان بوده و هیچ رابطه ای با طالبان نداشته اند و در این حمله بیشتر زنان، کودکان و مردمان بی گناه و غیرنظامی شهید شده اند» (او) از دولت افغانستان خواست عاملان "عملیاتهای غیرمسئولانه" را به دادگاه بکشاند. (۱۱ جولای ۲۰۰۸ اخبار بی بی سی)

۱۰ بر اثر حملات هوايي نيروهايي امريکايي به روستای شيندند در ولایت هرات بيش از يکصد نفر اعم از زنان، کودکان و افراد کهنسال کشته و مجروح شدند.(اخبار بی بی سی دوشنبه ۸ سپتامبر ۲۰۰۸)

۱۱ مقامات محلی در خوست می گویند، نیروهای ائتلاف در ولسوالی نادرشاه کوت ولایت خوست دو خانه مسکونی را هدف حمله قرار داده و در نتیجه آن، شش غیرنظامی افغان به شمول یک زن و دو کودک کشته شدند (بی بی سی چهارشنبه ۱۹ مارچ ۲۰۰۹)

۱۲ مـحمد علیم معاون والی نورستان به بی بی سی گفت در عملیات که در نورستان با حضور سربازان آمریکایی و ارتش ملی افغانستان انجام شد، «بیست و سه» ۲۳ شهروند غیرنظامی کشته شدند. (کُـلـمــان KOLMAN  2008 / 05 / 07)

۱۳ تلفات غیر نظامیان در اثر بمباران نیروهای آمریکایی شام روز سه شنبه، زمانی در ولایت قندهار صورت گرفت که مراسم عروسی ئی هدف بمباران قرار گرفت، که در این حمله سی و هشت نفر کشته شده اند.  BBC Farsi News  چهارشنبه ۵ نوامبر ۲۰۰۸  

۱۴ «گزارش های به گوش رسیده است که بعضی از کشورهایی که در افغانستان نیروی نظامی دارند مواد و زباله های اتمی خود را به افغانستان آورده و دفن کرده اند.چنین اطلاعی قبلاً در مورد پاكستان نیز پخش گردیده است كه آن كشور در دوران طالبان مقداری از زباله های اتمی خویش را به افغانستان آورده و در داخل کشور دفن کرده است» (***)

افزون بران «جنگ آمریکا در افغانستان، آرام آرام آثار مرگبار و ناگوار خود را بر سلامتی مردم این کشور و آلودگی محیط زیست آشکار نموده است. براساس آخرین گزارش های منتشر شده از سوی پژوهشگران و مراکز تحقیقات طبی، سلاح هایی (بشمول سلاح های دارای اورانیوم ضعیف شده) که آمریکا از آغاز جنگ افغانستان در سال ۲۰۰۱ تاکنون استفاده کرده به بروز انواع بیماری های خطرناک و تولد نوزادان معلول در این کشور منجر شده است» (****)؛ (به تصاویری که در پایان نبشته آمده است، نظر اندازید)

اما خلیلزاد و شركاء سیاسی، قوم پرست و چپاولگر شان این مصیبت های وطن شمول و مرگبار را با قاطعیت كه در خور وطنپرستان است، بطور مشخص یاد و یا محكوم نكردند چونكه زلـمی خلیلـزاد و دار و دسته اش، بنا بر وابستگی عریان شان به محافل امپریالیستی، شهامت آنرا نداشتند تا (بجای شیرین كلامی ها ی شعبده بازانهء شان كه در «قطعنامهء كنفرانس» فرمایشی درج نموده اند)، صدای اعتراض آگنده از نفرت شانرا در برابرچنین اعمال ضد بشری نظامیان آمریكا و متحدین شان، كه با صحت وحیات نسل های امروزی و بعدی كشور ارتباط دارد، بلند نمایند.

پس هدف اصلی چنین «كنفرانس» بازی ها و«قطعنامه سازی» ها فقط این است كه، اشغالگران بوسیلهء همین خلیلزاد ها، با ریختن خاك بر چشم مردم مان، مانند سالهای ۲۰۰۱ ـ ۲۰۰۸ بازی جدید سیاسی راآغاز و «كرزی» جدیدی را با تغییر چـهـره و لباس وارد صحنــهء سیاسی كشور سازند؛ تا دوباره با همان چهره های شناخته شده و «نگین بدستانی» كه افــغانستان را «ملك سلیمانی» و خود را صاحبِ بلا منازعِ «تاج و تخت» آن میدانند، برای تٱمین منافع ستـراتیـژیك شان در كشور و منطقه، و به قیمتِ خون، مرگ، فقر، اشك، ناله همـــوطنان ما، مشركاً حكومت كنند.

و فقط همین آرمان دیروزین، امروزین و فردای «خلـیلـزاد» های آمریكایی و هـمزادان «سیاسی افغانی» شان از هـــمــچو نــشـســت هــــا بوده میتواند و بس! و شــایـــد هـــم بـــــد تــــر و فــاجــــعـــه بار تــــر ازیـــــن ! و اگر هر نوع امیدی دیگری از چنین نشست ها كه در ان سعادت مردم و تٱمیـــن حــاكمیــت واقــعی مردم زحمتكــش افغانستــان وجود داشته باشد، تصور گردد، به هــمـان انـــدازه امیــد كاذب و ساده لوحــــی ســیــاســی خـــواهد بود، كــه دموكراسی واقعی و عدالت اجتماعی را در تداوم اشــــغــــال وطـــــــن مــــان توسط اتحادیهء امپـــریالیستان تـــصور گـــردد!

 

اگر آب زندگـــی بارد      هر گز از شاخ بید بر نخوری

با فرو مایه روزگار مبر         كز نيِ بوریا شكر نخوری

 

وطن پرستان واقعی بنا بر شناخت طولانــی كه از زلـمی خلیلــزاد دارند، بر «صداقت و پاکی (! شخصیتِ او نسبت به افغانستان و منافع مردم آن، اندك ترین اعتمادی نداشته و هر نوع دخالت، وساطت و «پادرمیانی» او در بارهء سرنوشت امروز و فردای افغانستان را مداخلهء بیشرمانهء یك آمریكایی وفادار به «منافع ملی» آمریكا، در امور كشور خود تلقی و آنرا یكجا با اشغال وطن مان توسط امپریالســم آمریكا و سازمان تجاوز كار (ناتو NATO) كه سرزمین ما را خلاف همه موازین بشری، به لابراتوار آزمایش سلاح ها و ابزار های جنگی مبدل كرده اند، مـحــكوم می كنــند.

به باور وطن پرستان، آقای زلـمی خلیلـزاد، هیچگاهی به نفع وطن ویرانهء مان و مردم زحمتكش آن گامی نخواهد گذاشت كه در ان منافع «آمریكا ـ انگلیس» رجحان داده نشود! چون كه او یك آمریكایی است تا یك افغان! و انصافاً از چنین آمریكایی نباید توقع داشت تا نفع افغانستان و مردم آنرا بر منفعت وطن اصلی اش كه آمریكا است، ترجیح دهد، حتا اگر ظاهراً شهروندی یا تابعییت آمریكایی بودن اش راهم ترك (!) كند؛ و ساده لوحانه خواهد بود، اگر تصور گردد كه با تَـرك (!) تابعیت ظاهری خلیلزاد و خلیلزادها از عضویت در جامعهء آمریكا، باطِن، علایق، سرشت و طرز تفكر آنان نیز تغییرمیكند؛ چنین تصورِ و چنین تغییر از چنین افـرادی كه «خـمیر مایهء عاطـفی»، نهاد واحساسِ «وطندوستانهء» شان در كارگاهِ خاصِ آمریكا یی بازسازی و اندیشه سازيِ شده، پرورش یافته و به سطحِ رُشد و بلوغ كامل رسیده است، به آن ماند كه از بهـم خوردنِ دُو پارچه كلوخ نمدار، آتش برخیزد!

 

درختی که تلخ است وی را سرشت               گرش برنشانی به باغ بهشت

ور از جوی خلدش به هنگام آب         به بیخ، انگبین ریزی و شهد ناب

سرانجــام گوهــــر به ‌کــار آورد         هـمــان میوهء تلـــــخ بار آورد

(فردوسی)

آینده نشان خواهد داد كه این خلیلـــزاد ها هـمان «درخت» های تلخ ـ سرشتی اند، كه با دوام بازی های سیاسی و منفعت جویانهء شان با سر نوشت مردم و وطن ما، مانند گـذشته،جز تلخ كامی، فلاكت و خواری، ره آوردی دیگری نخواهند داشت.

 

و تو حدیث خود بخوان ازین مجمل : 

(*) «زالـمی خلیلزاد فرزند یكی از مشورین پادشاه سابق، ظاهر شاه بود كه در دانشگاه شیكاگو در امریكا تحصیل كرد. در داخل كشورش در كنار سـیـا C I A در آمريکا بود / در سالهای ۱۹۸۰ و اوايل سالهای ۱۹۹۰ ميلادی كه مشاور عمده وزارت خارجه و پنتاگون بود/ و در جنگ ضد روسیه / كه منظور نیرو های نظامی شوروی سابق ودولت جـمهوری دموكراتیك افغانستان است / جنگید، قبل ازین كه به ملیت امریكا درآید، با شغلی به عنوان مشاور در وزارت كشور / داخله / در زمان رونالد ریگان، در زمان ریاست جـمهـوری بوش پدر، به معاونت وزارت دفاع منتصب گردید و در عملـیات طوفان صحرا بر علیه عراق نقشی كلیدی بر عهده داشت.

در دورهء زمام داری كلینتون، برای شركت های رند RAND و یونوكال UNOCAL كار میكرد. هنگامی كه مذاكرات با طالبان ادامه داشت، او / به حیث یكی از مدافعینِ گروهِ مدنیت ستیزِ طالبان / با ذكر این نكته در «واشنگتـن پست» كه طالبان احساسات ضد امریكایی و بنیاد گرایی را ندارند، از انان دفاع كرد. هنگامیكه مذاكرات خط لوله ء نفت متوقف شد، او كارشناس اصلی در مسایل افغانی در حكومت بوش شد» ((برگرفته شده از كتاب «دروغ بزرگ»، فصل هشـتـم، صفحهء آخر، اثر تیری میسان))

(**) از سرویس خبری كابل پرس، ۲۸ جولای ۲۰۰۸

(***) صفحهء (۱۷۳)، كتاب «كمیتهء سه صدكانون توطئه های جهانی»، نوشتهء دكتـر جان كولـمـن، ترجـمهء دكـتـر یحیا شـمس 

(****) از بخش برنامهء میز گرد سرویس جهـانی «رادیوی دری» ۱۶ ثور ۱۳۸۷

به تصاویری كه در پایان نبشته ضمیمه گردیده است، نظر افگنید و نتیجهء «دموكراسی و آزادی» آمریكایی را كه خلیلزاد و دار و دسته های خود فروش اش از ان حمایه و دفاع میكنند مشاهده نمایید:

The U.S. Bombing of Kapisa Villages

Another area of Afghanistan under USA air strikes and bombing

U.S airstrike on the village of Khanaqa, 34 miles from Kabul.

Another area of Afghanistan under USA air strikes and bombing

U.S. planes bombed a bus , on the north road out of Kabul, carrying fleeing refugees:

35 died

این است دست آورد های «دموكراسی و آزادی» آمریكایی
 
نمونه های اطفال نوزاد و معیوب از اثر استعمال  اورانیم ضعیف شده و سایر ابزار های جنگی كه در نبشته از ان یاد آوری گردید:
 

AMERICAN "DEMOCRACY FREEDOM"

FROM THE AMERICAN GIFT (URANIUM MUNITIONS) THAT KEEPS ON GIVING  

 

توجه !

 

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با کسب مجوز کتبی از «اصالت» مجاز است !

کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت  محفوظ و متعلق به «
اصالت» می باشد.

Copyright©2006 Esalat

 

 www.esalat.org