امین الله مفکر امینی

 

امروز باز آن روز تاریخی و فراموش نا شدنی زنده یاد شخصیتی با وقار، شخصیت رزمنده و شناخته شده سیاسی و فرزند صدیق و خدمت گار واقعی ملت نجیب میهن عزیز ما یعنی رفیق ببرک کارمل گرامی میباشد که بتاریخ اول دسامبر ۱۹۹۶ بنابر مریضی که عاید حال شان بود، در شهر مسکو پایتخت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سابق جهان فانی را وداع گفتند. من در قدم اول سالگرد وفات این شخصیت گرامی مردم و حزب محبوبم- ح.د.خ.ا.- را باعضای محترم فامیل شان خاصتا به محترمه بانوی اول وقت جمهوری دموکراتیک افغانستان محبوبه کارمل، سایر اعضای گرانقدر فامیل شان، اعضای وفادار و صدیق به آرمانهای حزب دموکراتیک خلق افغانستان، حلقات دوستان شان، و مردم شرافتمند و با تقوا و نمک شناس میهنم، تهنیت میگویم.

البته در این جایی شکی نیست که هر موجود زنده ای، طعم مرگ را چشیدنی است یک روز نه روزی باین چار روزه زنده گی وداع گفته میشود ولی مهم اینست کـــه رونده ای این جهان فانی چه سجایا و ارزش های مادی و معنوی از خود بجا مـــی گذارد و این ارزش ها تا چه حد در حیات مادی و معنوی انسانها در همه بخش های زنده گی خلق ها قابل لمس و محاسبه بوده و در تغییرات جهت های مادی و معــنوی آنها چه نقشی مثبت بازی میکند.

ما در تاریخ بشری مثال های زنده و برجسته ای چنین شخصیت ها را در تمام عرصه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، مذهبی، ساینس و تکنولوژی و غیره داشته ایــم که واقعاً در راه خدمتگزاری نه تنها نسل بشر، بلکه برای رفاه سایر مخلوقات این کره خاکی نیز لحظهء فروگذاشت نکرده اند، شـب و روز در برآورده شدن این اهداف والای انسانی زحماتی زیادی کشیده اند و تحمل اثرات ایده های غیرانسانی و غیر علمی و غیر اخلاقی ی آنانی را بدوش کشیده اند، که در برابر خدمات شان و اختراعات و اکتشافات شان به کفر و الحاد و به نا باوری ها مواجه بوده اند، ولی با تمام این مشکلات مـــــادی و معنوی با یک عزم و اراده ای قوی و صرفا بخاطر نجات بشر و سایر مخلوقات خدا به عقب بر نگشته اند. مثالهای این چنین شخصیت ها را اگر بـه شکل نمونه هم بشماریم صفحات ضخیم بسا کتابها و تالیفات را دربر میگیرد که در این نگارش مختصر کــــــه صرفا بخاطر یادبود سالروز وفات زنده یاد رفیق ببرک کارمل گرامی، اخــتصاص داده شده ضروری پنداشته نمیشود و از جهتی هم خاصتا در ایـن دوران و عصر جـــــدید پیشرفتهء سیانس و تکنولوژی، همـــــه مردمان جهان بشمول خلقهای شرافتمند میهــن عزیزم از برکت بسط و گسترش منابع خبری فردی و گروهی و خاصتا بسط و گسترش سایـت های اینترنتی، بـاین نوع اطلاعات و معلومات ها، دسترسی کامل دارند.

من اگرچه به تکرار احسن هم باشد، کمی به زنده گی گذشته ای این راد مرد بـزرگ و شخصیت سیاسی و فرزند صدیق میهنم یعنی رفیق ببرک کارمل فقید، بر میگردم:

رفیق ببرک کارمل، فرزند صدیق وطن مرحوم دگرجنرال محمد حسین خان بودنـــد که در قریه کمری مربوط ولسوالی بگرامی ولایت کابل بتاریخ ۶ جنـــــوری ۱۹۹۲ پا به عرصهء وجود گذاشتند. اینکه دوران کودکی و مراحل جوانی تا مراحل بعدی رشد و تکامل این چهره انقلابی در محیط خانواده، دوستان و اقارب و زمان تحصیل و مبارزات پیگیرش بخاطر رهایی خلق های زیر یوغ ستم رژیم های خاندان اهل یحی چطور گذشته است میتوان آنرا بـه وضاحت از ورای اثر با ارزش والد مرحوم شان ع. ع. ش دگرجنرال محمد حسین خان هاشمی که در سال ۱۳۶۴ در کابل تحت عنوان "برگ های ازتاریخ رزمی و سیاسی کشور" به نگارش درآورده شده است و در سایت پر محتوای «اصالت» نیز به نشر رســـــیده و در آن سایت وجود دارد، بخوبی درک نمود و همچنان سایت پر محتوای سپیده دم و سایر سایت های چپ مترقی دیگر نیز کم و بیش، حاوی معلومات های مهم در باره رهبر گرامی حزب ما یعنی زنده یاد رفیق گرامی ما، ببرک کارمل عزیز در خود نهفته دارند که با مراجعه به آنها میتوان معلومات های همه جانبه علمی و نگارش هــای تحلیلی را درمورد شان، بخوانش گرفت.

مرحوم رفیق ببرک کارمل عزیز، بعد از اکمال تحصیل دوره های ابتدایی و ثانوی و فراغت از لیسهء امانی شامل فاکولتهء حقوق شد. جریان دوره تحصیل این رفیق عزیز در محیط تحصیلی پوهنتون وقت کابل، مملو از حادثه های سیاسی دوران اختناق و ترور رژیم های اختناق آور دوران شاهی بوده است که فضای وطن را سخت متا ثر نموده بــــود و بر آزادی های قانونی و طبیعی مردمان میهن ما و بخــــصوص مبارزان راه صلح و دموکراسی، عرصه ها را از هر جهت تنگ نموده بودند. دستگاه استخباراتی خاندان شاهی و بخصوص در دوره سردار محمد هاشم خان جــلاد صــــدر اعظم وقت کاکای محمد ظاهر شاه پادشاه اسبق کشور عزیز ما این روش های ضد انسانی بـــــه حد اعلای آن وجود داشته است. این وضع مردم را بوحشت و ترس نگهداشته بود. دسـتگاه های استخباراتی آن دوره ها صرفا در استحکام سلطهء خاندان اهل یحیی دقیقا به فعالیت ها و پیگرد های اشـــخاص وطنپرست و مدافع منافع ملی مشغول بودند تا اینکه پیگرد دشمنان واقعی مردم و مـیهن در سطح ملی، منطقه و جهان.

لذا از اثر این رویداد های ظالمانه و پیگردهای غیرقانونی اشخاص و جوانان وطنپرست و ملی گرا در دورهء رژیم های اهل یحیی بود که جنبش ها و فعالیت های مــخفی تحت عناوین جنبش مشروطه خواهان از طرف اشخاص وطن پرست چون: داکتر محمودی غبار، عبدالهادی داوی و سایر شخصیت های ملی گرای دیگراز زمان دورهء سلطنت امیر امان الله خان غازی محصل استقلال سیاسی کشور از دست انگلیس استعمارگـر و استثمار گر، تا جنبش اتحادیه محصلین افغان پوهنتون وقت کابل، و ویش زلمیان و بالاخر تشکیل حزب دموکراتیک خلق افغانستان و غیره نهاد های چپ دیگر یکی بعد دیگر شکل گرفتند. رفیق ببرک کارمل باساس خصلت آزادمنشانه اش و بحیث یـــک جوان رزمنده، مبارزات و تلاش هایش را طور مخفی و با ارتباط با جـوانان آگاه دیگر در محیط تحصیلی اش یعنی پوهنتون وقت بسط و گسترش داده و تا اینکه بحیث مسـئول اتحادیه محصلین آن دوره در سال ۱۳۳۰ انتخاب گردیدند. رفــیق گرامی ما با ملاحظه اوضاع نامناسب آن دوره و نیاز برای یک تغییر بنیادی در سیستم سیاسی و ساختار دولتی و عمدتا بخاطر ایجاد یک حکومت واقعاً ملی و دموکراتیک بر اصل برابری و برادری و شکل دادن وحدت ملی، صدای عدالت خواهانه اش را طی نشست های مخفی و علنی بلند داشتند تا اینکه دستگاه ارتجاعی وقت که خصلتا به ضد جنبش های آزادی خواهانه و ملـی گرایانه، سنگ پایه های آن بنا گردیده بود، به دستگیری چنین جوانان آزادیبـخش اقدام نمود و رفیق ببرک کارمل را روانه زندان قلعه کرنیل دهمزنگ کابل نمود.

رفیق ببرک کارمل، بعد از سپری نمودن چند سال در زندان دهمزنگ بالاخره بــا ثر وساطت بعضی شخصیت های ملی به شمول والد محترم شان محمـــــــــد حسین خان فرقه مشر از حبس رهایی می یابد. بعد از رهایی از حبس دوباره شامل فاکولتـــــهء حقوق و علوم سیاسی پوهنتون کابل وقت شده و سند فراغت و دیپلوم حقوق شـانرا از آنجا بدست آوردند. رهایی رفیق گرامی ما از حبس و دوباره رفتن شان به محیــــط پوهنتون، به مفهوم تن آسایی و دست برداشتن از مبارزات آزادی خواهانه شان بخـــاطر رهایی خلق ها از زیر یوغ هر نوع ستم نبوده بلکه این خصلت آزادیخواهانه ای شانــرا بیشتر از پیش شعله ور نمود. تا اینکه نتیجهء این همه تلاش ها با عث ایجاد اولیــــــن کنگرهء موسس تشکیلات سیاسی بنام حزب دموکراتیک خلق افغانستان در ۱۱ جـدی سال ۱۳۴۳ گردید. اعضای کنگره ای موسس در نخستین نشست شان رفیق نور محمد تره کی را به حـیث منشی و رفیق ببرک کارمل را به صــفت معاون منشی در یــــک فضای کاملا دموکراتیک بـه اساس رای آزاد، انتخاب نمودند.

بعد از انتخاب اعضای کنگره ای موسس حزب دموکراتیک خلق افغانستان و انتـخاب منشی ها، راه دشوار در مقابل حزب قرار گرفت و آن عبارت از بسط و گســترش مبارزات سیاسی آگاهانهء مخفی و علنی بخاطر بر اندازی نظام فرتوت نظام شاهی سالاری بود. با تسوید و تصویب قانون اساسی میزان سال ۱۳۴۳ که نظر بقانون اساسی گذشتــــــه ها بطور نسبی، مترقی بود و قسما متضمن آزادی و فعالیت های ســـــازمانهای سیاسی نیز بود، حزب دموکراتیک خلق افغانستان عملا در پیکار برانداختن نظام شاهی دســـت بکار شد. مظاهرات خیابانی با شور و شوق انقلابی سازمان یافت. اعضای رزمنده ای آن با نشر شب نامه ها، وکار وسیع تبلیغاتی خاصتا در بین جوانان مراکز تحصیلـــی از سطح مکاتب و لیسه گرفته تا محیط تحصیلات عالی یعنی پوهنتون وقت کابل، بکار های عملی پرداختند. نشر اندیشه های انقلابی در جراید خلق و پرچم و سایر نشرا ت مترقی دیگر، ترس و لرز در وجود قصر نشینان وارد نمود.

انتخاب رفیق ببرک کارمل از طرف اهالی کابل بحیث نماینده مردم شهر کابل در دوره های ۱۲ و ۱۳ در پارلمان سلطنتی، زنگ خطری بود برای دستگاه استخباراتی خاندان نادری. بیانات انقلابی رفیق ببرک کارمل از تربیون پارلمان سلطــنتی، و افشای اعمال خصمانه ای دستگاه قوای ثلاثهء وقت، افشای فساد اداری و خاصتا ظلم و ستم دستگاه های امنیتی علیه شان و شرف مردم آزاده ای میهن ما، علایق مردم و خاصتا نســــــل پیشتاز و آگاه را متوجه تشکیلات سیاسی ح د خ ا نمود و باعث بسط و گسـترش اعضای حزب محبوب ما گردید. بیانات پر شور انقلابی سایر شخصیت های مبارز حزب ما در تمام مارش ها، میتنگ های خیابانی، هزاران هزار از هموطنان شرافتمند ما را به خود معطوف می داشته است.

به هر ترتیب کار و پیکار انقلابی حزب ما یک کار ساده نبوده است. در جریان مبارزات مخفی و علنی بخاطر بر اندازی نظام ظاهر شاهی و بعد ها نظام داوود شاهی، به صدها فرزندان آزاده ای این حزب که اصل تشکل آن جز رفاه مردم و آبادی میهن به چیزی دیگری بستگی نداشت، بنام مظاهره چی و عضویت به جریان حزب دموکراتیک خلق افغانستان روانه زندانها شدند. عده ای از ادامه تحصیلات در مکاتب و لیسه ها و مـراکز تحصیلات عالی (پوهنتون ها) در مرکز و ولایات کشور محروم ساخته شدند. تـعـداد دیگر وابسته به عضویت حزب دموکراتیک خلق افغانستان، از ارتقای رتب دولتـــــی هم بی بهره شدند و یا به مناطق دوردست میهن جبرا تبدیل و اعزام شدند.

به هرحال جریان مبارزات خستگی نا پذیر حزب دموکراتیک خلق افغانستان توســـط اعضای آن از سطح کادرهای رهبری تا حلقه های متوسط رهبری و بالاخره صفوف قهرمان آن به سردمداری رهبران با خرد ان در راس رفیق ببرک کارمل گرامی مثمر ثمر واقع شد تا اینکه انقلاب ثور ۱۳۵۷ به پشتیبانی همــــه خلقهای رنجدیده میهن اعم از کارگران، دهقانان، صاحب منصبان بخش هــای قوت های مسلح کشور، مامورین کارمندان و اجیران و سایر زحمتکشان به پیروزی رسید. پیروزی انقلاب ثور ۱۳۵۷ صرفا یک پیروزی ساده و بسیط نبوده است. این پیروزی خاری بود به چشم دشمنان حزب دموکراتیک خلق افغانستان. باید گفت که حــــزب محبوب ما از همان آغاز نخستین دوره های حیات سیاسی اش که چه بشکل مخفـــی و یا علنی پرچم مبارزات آزادیخواهانه اش را بخاطر براندازی ارتجاع بلند نموده بـود دشمنان اندیشوی اش را در جهت ضدیت با خودش داشت. ولی با پیروزی انقلاب ثور ۱۳۵۷ این تشکلات ضدیت با جریان مترقی یعنی حزب دموکراتیک خلق افغانستان علنا به فعالیت های خصمانه ای شان شروع نمودند. اصدار فرامین انقلابی و برنامه ء عمل حزب دموکراتیک خلق افغانستان و سایر دستاورد های انقلاب ثور ۱۳۵۷ که همه دارای مفاد و ارزشهای واقعا انسانی و به خاطر رشد جهات مادی و معنوی مردم شرافتمند ما از یکطرف و از طرفی بخاطر ایجاد یک افغانستان آزاد، مستقل و ســـربلند بود، توجه عناصر خاین و وابسته بارتجاع ملی، منطقه و جهان را بــخود معطوف نمود همان بود که با نفوذ اجنت های معلوم الحال و قسما نا معلوم شان بداخل ساختـــــــار تشکیلاتی حزب محبوب ما از یکطرف و از طرفی با تجهیز نمودن عناصر باند هـای تنظیمی یعنی یک تنظیم و دو تنظیم و سه تنظیم و چند تنظیم، که بخاطر جبهه گیری بغرض نابودی حاکمیت حزبی و دولتی حزب قهرمان ما به آنطرف مرز ها خاصــــتا پاکستان و ایران لانه های شیطانی شانرا بنا کرده بــودنـد، دست بکار شدند و با استفاده از ابزاز تبلیغاتی خطر دین و مذهب اسلام به کمک باداران امریکایی و دستگاه سیــا و آی اس آی پاکستان و چلتار پوشان عربی شان، باین غایهء نا مقدس موفق شدنــــــد دلایل مفصل ناکامی حزب دموکراتیک خلق افغانستان، از یکطرفی که به عناصر ضد انقلاب یعنی بنیان گذاران جهادی ارتباط داشت از طرف دیگر این ناکامی و شکست حزب قهرمان ما بستگی به عناصر خود فروخته شده ای حزب و بطور اخص اجنت معلوم الحال یعنی حفیظ الله امین نیز بستگی داشته است. عمل کرد این شخصیت در لباس یک حزبی دو آتشه، به دامان حزب محبوب ما لکه های ننگین مبنی بر کشتـــن نه تنها وطنپرستان بلکه به کشتن صادقترین فرزندان حزب ما یعنی پرچمیها و خلقیها وارد نمود و بنیان حزب پاک انقلابی مربوط به فرزندان مبارز و صدیق آنرا، در نظر ها خدشه دار نمود.

به هر ترتیب، دشمنان بآرزوی نا مقدس شان رسیدند، و بحاکمیت حزبی و دولتی حزب دموکراتیک خلق افغانستان ظاهرا خاتمه بخشیده شد. نقش گرباچوف خاین نه تنهــــا در براندازی نظام مردمی حزب ما بلکه در براندازی نظام سوسیالیستی کشور شورا ها یعنی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سابق با ارتباطات قبلی اش با دستگاه جهمنی سیا، نقش اساسی را بازی نمود. همان بود که کمپ بزرگ سوسیالیستی یکی بعـــــد دیگر سقوط نمود.

مردم شرافتمند و با تقوا و ساده دل و خوش باور و عاری از دانش سیا سی و مذهبی و غیرآگاه از دسایس دشمنان داخلی و خارجی میهن ما، با از بین رفتن حاکمیت حزب و دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان، چشم امید به باند های تنظیمی یعنـــــی این مجاهدین نام نهاد مدافع منافع مادی و معنوی مردم، داشتند. همان بود که حضور این وحشیان درنده خو و منافقین و تاجران دین و مذهب یعنی مجاهدین بـنام را در ۸ ثور ۱۳۷۱ جشن گرفتند. قربانی ها نمودند، رقصها بپا کردند و شعارهای زنده باد محاهدین را بپا داشتند. ولی دیدند که بمجرد حضور عملی شان در کابل زیبا و بدست گرفتن قدرت چه جنایت های بود که نکردند. بیش از نود هزار از کابلییان شرافتمند را کشتند، به عصمت مردم تعرض نمودند، ملیت اقلیت مردم زحمتکش هزاره ما را در تایمنی وات کابل، سه دوکان چنداول، و غیره جاه ها هم به قتل رسانیدند. دارایی های خصوصــی و ملکیت های عامه را چور کردند. غنایم موزیم های ملی ما را چور و چپاول نمودند به پول های امانت مردم در بانکها دست غارت زدند. قطاع الطریقی ها نمودند. دختران نا بالغ را به زور بقید نکاح آوردند و یا تعرض نمودند. زنان میهن عزیز ما را بینی بریدند و برخسار زیبای شان تیزاب پاشی ها نمودند. روزنامه نگاران داخلی وخار جی را اختطاف کردند. به فساد گسترده ای اداری دست زدند. رشوت ستانی ها نمودنـــد به کشت خشخاش و تریاک به پیمانهء زیاد در میهن کمک و یاری رسانیدند. به میلیون ها میلیون ها دالر و اسعار خارجی دیگر کمک های دول دوست و خاصتا بـــــاداران امریکایی و انگلیسی شانرا غارت کردند. ولی چیزی که کردند تحت شعارهای میان خالی بنام اینکه این میکنیم و آن میکنیم همه مردم را فریب دادند و از آغاز حکومتـــــدار ی این مجاهدین یعنی تاجران دین و مذهب که از زمامداری حضرت صبغت الله مـــجددی، برهان الدین ربانی، حامد کرزی گرفته تا حلقات رهبری دولت و حکومت فعلی مردمان بیچاره و با تقوای میهن ما روی سعادت و خوشبختی ندیده اند. البته باید بـــه این بوضاحت اشاره نمود که ما در هر دوره حتی در فاسد ترین دوره های نظامهای شاهی خاندان اهل یحیی تا ایندم در داخل کشور و خارج از آن شخصیت های صــادق و عدالتخواه و شخصیت های محترم ملی گرا در همه عرصه های اقتصادی، سیاســــــی فرهنگی، مذهبی و غیره داشته ایم که موجودیت چنین شخصیت ها در هر سه بخش قوای ثلاثهء میهن و خارج از آن قابل قدر و ستایش میباشند.

هموطنان شرافتمند، مردان، زنان، دختران، پدران و مادران و خاصتا نسل جوان ما که تا هنوز در خواب غفلت رفته اید و هنوز هم به ندا های فریبکارانهء این دولـت مردان فعلی فریب خورده اید، چشم و گوش و دل و دماغ خود ها را بیدار و بینا بسازید بروید باسناد و شواهد انکار ناپذیر از این تاجران دین و مذهب که شما ها را بنام رهبران مذهبی فریب داده اند، آنها را بخوانید، ببینید و بقضاوت بنشینید و بنگرید که آیا این دسته های مذهبی و تاجران دین خدمتگزار شما ها بوده اند و یا همان حزبی های وفادار به آرمانهای شریفانهء مردم و وطن که مهر کمونیست و کافر و نمیدانم چون و چراها به آنها تاپه نموده اند. خدای خود را و روز جزا را در نظر بگیرید و به قضــاوت سالم بنشینید و آنگاه بگویید که کیها خدمتگار شما بودند و کیها دشمنان شما.

حال آمدیم به امر وحدت نیروی های واقعا چپ دموکراتیک!

رفقا و دوستان گرامی ما همه روزه شاهد قتل و قتال و آتش سوزی ها و بسط و گســـترش فساد، این دسته های فریب کار جهادی ها هستیم، از طریق منابع خبری فردی و جــــــــمعی و هــم نشرات تلویزیون های داخل و خارج میهن و هم منابع خبری سایر کشور ها در سطح منطقه و جهان نسبت به خرابی اوضاع در میهن عزیز خود استیم. آیـا هنوز هم باید خاموش بود. تا کی جدایی و افتراق تا کی اتکا به جاه طلبی ها. مــا که در جریان مبارزات حزب دموکراتیک خلق افغانستان از دوران مخفی تا علنی و تا حاکمیت حزبی و دولتــــی و سقوط آن، و مبارزات رویا روی با دشمنان داخلی، منطقه و جهان، آبدیده شده ایم و اعمال خرابکارانهء این حاکمان فعلی و رهبران جهادی را عملا به چشم سر مـــــی بینیم و آنرا با گوشت و پوست و استخوان خویش احساس میکنیم، آیا باز هم به ایـــــن عدم وحدت و عدم یگانگی باید ادامه داد. به نظر شخص من این یک حرکت منطقــی و علمی نیست.

شعار های میان خالی، و بسط و گسترش تشکیلاتی و تعیین نمیدانم اعضای رهبری به این تشکیلات چپ مترقی و یا آن تشکیلات چپ مترقی جایی را نمـــیگیرد و دردی را دوا نمیکند و بجز اینکه بگوییم این طرز تفکر ها و اقدامات میتواند صرف یک اقنـاع روانی باشد.

بیایید به بهانهء سالروز وفات شخصیت تاریخی حزب محبوب ما رفیق ببرک کارمل عزیز و بخاطر شهادت رهبران با خرد دیگر حزب محبوب ما چون داکتر نـــجیب الله شهید که بدست دشمنان دیرینه حزب و مردم ما در امن ترین محل یعنی ادارهء دفتر سازمان ملل متحد در کابل به شهادت رسیدند و به یادبود سایر شهیدان حزب مــا که بنام حزب پرافتخار ما جانهای شیرین شانرا قربان کرده اند، یکبار دیگر به امــر وحدت از دل و جان بکوشیم و به عوض توطئه ها و دسایس و تهمت ها علیه فرزندان حزب خود، و یا علیه یکدیگر، همه تلاشهای خود ها را در جهت امر وحدت سازمانی و غایوی حــزب قهرمانان و شـــــهیدان خود معطوف بداریم تا باشد با اتحاد و ایمان قوی و باورمندی به امر ایجـــاد یک حکومت واقعاً ملی و دموکراتیک و بخـــاطر حفظ حاکمیت و استقلال ملی میهن خویش، گامهای عملی برداریم.

در خاتمه یکبار دیگر به آرزوی وحدت همه نیرو های سالم و صدیق و مبارزین بر حق راه نجات مردم و میهن. 

 


 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org