دوشنبه، ۱۶ جنوری ۲۰۱۶

مسوولیت مقالات، مطالب و نبشته های نشر شده در «دیدگاه ها» به دوش نویسنده گان آنها میباشد


  
عـبـدالـوکـیـل کوچــــــی

 

 

قدرتهای بزرگ جهان با توجه به موقعیت جیو پولیتیک و جیو استراتیژیک کشورهای منطقه، بخاطر بدست آوردن منافع خود و تعقیب اهداف استراتیژیک شان، سرزمینهای مختلف را مورد حملات پلان شده نظامی قرار میدهند.

افغانستان از لحاظ موقعیت استراتیژیکی از گذشته های دور برای مردم این سرزمین و هم برای قدرتهای جهانی بسیار با اهمیت و از لحاظ جیو پولیتیک مرکز کشمکش ها، جنگها و تقابل قوتهای نظامی منطقوی و جهانی بوده است که بخصوص در دو قرن اخیر شتاب بیشتری بخود گرفته است. چنانچه حملات استعماری انگلیس در سال ۱۸۳۷ و پس از آن مداخلات همسایه گان بر پیکر جغرافیایی و اوضاع جیوپولیتیک این سرزمین تاثیرات بزرگی وارد کرده است.

پس از جنگ جهانی دوم نیوکلونیالیزم و اشغال گری بر بنیاد رابطه نا سالم اقتصادی، کنترول منابع زیر زمینی و بازار یابی جهانی بخاطر بدست آوردن سود سر سام آور شکل دیگری بخود گرفته است که با ایجاد پروژه های تولیدی و تحمیل نا عادلانه و غارتگرانه سیستم تجارتی در بستر استعماری کشنده طرحریزی شده و مسیر تسلط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قدرتهای جهانی را بخاطر اهداف جیواستراتیژیک شان هموار میسازد که بمنظور جلوگیری از نفوذ رقبای بین المللی و در عین زمان پیشرفت پله های اقتصادی و منافع انحصاری غاصبانه شان راه اندازی گردیده که عمدتاً زیر نام همکاری های اقتصادی شکل میگیرد.

واضح است که قدرتهای بزرگ سلطه جو پلانهای بزرگ اقتصادی را با بازی های بزرگ انحصاری تا برانداختن رژیمهای مخالف و نفوذ دادن عناصر وابسته بخود را در درون نظامهای دولتی و ایجاد دولت های فرمایشی تحت الحمایه و بعضاً انتخابات قلابی و تبلیغات دموکراسی و همکاری های بشردوستانه تمام قدرت سیاسی را وابسته بخود ساخته سرنوشت مردم و کنترول منابع و ثروتهای زیر زمینی کشورها را بدست میگیرند. که نمونه مثالهای زیادی در جهان وجود دارد چنانچه حملات بر کشورهای کوچک امریکای لاتین، کشورهای افریقای مرکزی و جنوبی، شمال افریقا، شرق میانه و جنوب شرق آسیا و افغانستان. البته خواهی نخواهی اینگونه مداخلات و اقتدار گرایی استقلال سیاسی، اقتصادی، تمامیت ارضی و حاکمیت کشور ها را زیر سوال می برد.

در کشور ما فعالیت های اقتصادی خارجی از جمله غربی ها زیر نام پروژه های عام المنفعه و همکاری های اقتصادی در دهه ی ۳۰ قرن حاضر خورشیدی بنا گردید. گفته میتوان از جمله دهها پروژه بگونه مثال ولایت هلمند که از همان آغاز داستان این ولایت در اولویت های کاری و همکاری قرار داده شد. هلمند از نگاه جیو پولیتیک منطقه ایست که در جنوب کشور موقعیت داشته همراه با ولایت قندهار با پاکستان همسرحد است. از طرفی هم این ولایت ها محاط به کوههای بلند بوده قبایل نشین است و در عرصه های فرهنگ و اقتصاد رشد چندانی نداشته با فرهنگ سنتی قبیله اداره میشوند. همچنان زراعت و دامپروری مهمترین شغل ساکنین این مرز و بوم میباشد. در اثر مراجعه جوانان به مدارس دینی و مراکز مذهبی پاکستان نفوذ معنوی همسایه گان بر افکار وعقاید آنها مسلط بوده که این خود درونمایه ی مداخلات خارجی را در حریم کشور تشکیل میدهد.

ایجاد پروژه های امریکایی بیشتر از نیم قرن پیش در این ولایت بیانگر موقعیت جیو پولیتیک این منطقه میباشد. گفته میتوان این همان هلمندی است که زمانی شهر لشکرگاه امریکای کوچک یاد میشد البته نه از روی انکشاف بلکه از روی تبارز فرهنگ خارجی که غربی ها به آن آشنایی کامل داشته اوضاع جغرافیایی و جیوپولیتیک آن زیر ذره بین های آنها از همان آغاز کار قرار داشته است که در حال حاضر نیز در مرکز توجه جهانیان قرار دارد. مشخصه ولایت هلمند نسبت به دیگر ولایت ها متفاوت تر است بخصوص در سه موارد زیر:

اول عقبمانده گی عمومی فرهنگی و هنجار های سنتی قبیله یی، دوم مساعد بودن محیط به حاصل خیزی مواد مخدره و نزدیک بودن آن با مرز جنوبی و غربی کشور، سوم موجودیت مهمترین منابع زیر زمینی- یورانیوم- که حتا نمیتوان گاز و نفت را به آن مقایسه کرد که مورد دلچسپی خارجی ها قرار گرفته از این سبب گاه گاهی دیده میشود که بعضی مناطق این ولایت دست بدست "طالبان" و "القاعده" و دیگر گروههای خارجی گشته نا آرامترین نقاط کشور را تشکیل میدهد. اهمیت استراتیژیک این ولایت منحیث دالان عبور تندروان و تروریستان از خاک پاکستان همچنان قاچاق و انتقال منابع قیمتی از هلمند به پاکستان برای خارجیان از اهمیت بسزایی برخوردار است از همین سبب است که دشمنان افغانستان نسبت به هر منطقه دیگردر هلمند متمرکز بوده و شعله های جنگ را همواره تازه نگه می دارند.

طوری که گفته آمدیم، در حال حاضر افغانستان را با داشتن موقعیت جیوپولوتیک و جیو استراتیژیک اور آسیا شامل بازی های بزرگ و جدید میسازند. درین گونه بازی های بزرگ امریکا و سایر کشورهای منطقه در رقابت با هم کشور ما را تخته ی خیز قرار داده همچون دانه های شطرنج قربانی بازی های بزرگ ساخته به قول معروف ممکن است آن خاور میانه بعدی باشد. زیرا ذخایر بزرگ آسیای میانه در چشم انداز قدرتهای بزرگ جهان موقعیت جیو پولیتیک ولایت قندز و دیگر مناطق شمال کشور را نیز برجسته میسازد که خارجی ها به آن تمرکز بیشتر دارند.

پاکستان که یکی از طرفهای بازی بزرگ در افغانستان محسوب میشود نیات شومش طوری است که با پلان عمیق استراتیژیک اش در افغانستان به منافع سرشار اقتصادی برسد. به همین سبب است که جنگ با افغانستان که آغاز گر آن پاکستانی ها و تمویل کننده آن امریکا و دیگر قدرتهای غربی بوده اند افزار این جنگ نیابتی را گروه های مسلح و تربیه شده در خاک پاکستان اعم از گروه های مذهبی، "طالب"، "القاعده" و "داعش" تشکیل داده و باعث تباهی کشور گردیدند.

البته شکل گیری گوناگون این گروه ها در قدرت بنا بر موقعیت جیوپولیتیک افغانستان و جیواستراتیژیک غرب در کشور ما به همسایگی کشور های آسیای میانه بستگی دارد که یکی پس از دیگری روی صحنه آمده با نفوذ روز افزون در تشکیلات دولتی بر سرنوشت مردم مظلوم و ستمدیده افغانستان زیر نام اسلام حکمروایی میکنند. واضح است که موجودیت جنگ در افغانستان و حضور قوتهای خارجی تا حصول منافع آنها ادامه خواهد یافت که در چشم انداز صلح به این زودی ها در آن چیزی دیده نمیشود. از نظر تحلیلگران سیاسی موجودیت تروریزم و "مبارزه" با آن در کشور ما و منطقه بعد مهمی از بازی بزرگ است که حضور قوتهای خارجی را تا مدت زمان زیادی در افغانستان "توجیه" میکند.

در اخیر بعد دیگر مشکل جنگ و صلح در افغانستان موجودیت عناصر نفوذی در قدرت دولتی، عناصر مزدور بی کفایت، نفاق افگن، قومگرا، فاسد، قانون شکن، متعصب، خود خواه، زراندوز، فاقد اعتبار و شایستگی و محروم از باور و اعتماد مردم جدا از مردم و در عدم پشتیبانی مردم، خوار و ذلیل و پوشالی در معامله با خارجی و حافظ منافع بیگانه گان و در زیر چتر حمایت آنها که مردم را به گروگان گرفته و در خدمت اربابان بین المللی خود قرار دارند. به ا ین ترتیب آنها و شرکای خارجی شان آگاهانه مملکت را در ضعف عمومی نگهداشته و عمداً به میدان تاخت و تاز بیگانه و جولانگاه دشمنان افغانستان قرار میدهند.

 درین اواخر برغم موجودیت قوای نظامی "جامعه جهانی" و "کمک" میلیارد ها دالر از منابع خارجی برای مصارف عمومی کشور خاصتا امور امنیتی تا هنوز وضع امنیتی بهبود نیافته روزی نیست که در اثر حملات انتحاری خون ده ها انسان این وطن نریزد و صدها زخمی بجا نگذارد. دولتی که مدعی کار در افغانستان است با فقر کاری و احساس مسوولیت در زمان بروز حوادث هم نمیتواند حتا بشکل نمادین احساس مسوولیت از خود نشان داده خصایل کذایی خود را پنهان نگهدارند. چهره های این دولت مردان دیگر برای مردم افغانستان و جهان آشکارا شده در عمل ثابت ساختند که آنها حافظ منافع خارجی و پاکستانی ها بوده وبرای مردم افغانستان هرگز نخواهند توانست صلح را بمیان آورند.

البته نجات افغانستان در مجموع به تفکر عمومی و اندیشه وسیع سراسری و متحدانه نیاز دارد تا تمام وطن دوستان با کنار گذاشتن تفاوتهای سیاسی، سلیقوی و تخالفات قومی و سمتی و زبانی همه در یک صف مقدس درین برهه حساس تاریخ، وطن را از حالت کنونی نجات داده صلح و دموکراسی واقعی را به ارمغان بیاورند.

عبدالوکیل کوچی.

 

 

 

 

 

اصالت» در قبال مطالب منتشره در دیدگاه ها هيچ مسووليتي ندارد و با احترام به آزادي بیان و دموکراسي

 نميخواهد سانسور نمايد و دست رد به سينه نويسنده گان بزند)