سه شنبه، ۱۳ اکتوبر ۲۰۰۹
بزرگداشت چه گوارا در
افغانستان
خود کش و بیگانه پرور
این مثال واقعاً به شرایط وطن ما هم خوانی شدید دارد.
اینکه در افغانستان ما چه میگذرد و یا با مردم چه میشود همه آگاهی دارند. یک ژورنالیست افغانی کشته میشود ولی خارجی زنده می ماند، قهرمانان ما گمنام و از ذهنیت ها فراموش میشود، اما خارجی، با سنت شکنی ها و پوشیدن پیراهن ها با تصویر از چه گوارا، و سیگار دود کردن ها و پوقانه ها را به هوا رها کردن که در فرهنگ ما نیست، با افتخار تجلیل میشود.
دهها مثال داریم از هنرمند گرفته تا شاعر و نویسنده و سیاستمدار که به خاطر آرمان های مردم جان های شان فدا شده نه دولت کنونی بیاد دارد و نی هم هیچ نهادی به یاد بودشان محفل گرفته، امروز بخاطر (ارنستو چه گوارا) محفل گرفته شده و یادی از قهرمانی و شخصیت سیاسی وی در افغانستان میشود، عیب نیست، اما کمی مکث به حالت فلاکت بار وطن خود داشته باشیم و ناگفته نماند که قهرمانان کشورما کمتر از (گوارا) نیستند. شوربختانه انجمن قلم با نام های قهرمانان خود آشنا نیستند و تعدادی سخنرانان این محفل تیوری مارکسیزم را و جنبش های انقلابی سوسیالیستی را نفی میکنند ولی از یک مارکسیست خارجی به افتخار یاد میکنند و یا از روز شهادتش تجلیل به عمل میاورند، در تپه شهیدان هزاران هموطن ما که به خاطر آزادی انسان و جنبش های مترقی و کارگری مبارزه کرده دفن اند آیا انجمن قلم بپاس جان بازی های این فرزندان طبقه زحمتکش و وطنپرست در یک صفحه از یاد داشت های شان نام برده است و یا در طول تاریخ افغانستان مردان شجاع و زنان با همت در گذشته اند.
حزب دموکراتیک خلق افغانستان یگانه حزب طراز نوین در جنبش های سیاسی افغانستان بود که متکی به منافع طبقه کارگر و محروم جامعه بپا خاست با تظاهرات خیابانی اذهان مردم را در رابطه به نظام جابر سلطنتی و میراثی روشن ساخت تغییر نظام از حکومت "شاهی" به "جمهوری" یک بخشی از مبارزات شایسته حزب دموکراتیک افغانستان بشمار میرود بنا بر حقوق جنبش های مترقی انقلابی همه باید درج تاریخ شود . ملت ما در فقر سیاسی و فرهنگی میسوزد و خون مردمانش می ریزد اطفال وجوانان و زنان در جاده ها دست به تگدی دراز کرده فدای انتحار و بم میشوند و نیمی از مردم آواره و سرگردان در عقب دروازه های ملل متحد(!) (دُوَل متحد) در انتظار اند و یکتعداد هم به امراض روانی مبتلا شده اند بیکاری چندین ساله مردم ما را رنج داده با ناگزیری به فساد اخلاقی و مواد مخدر رو آورده اند، نداشتن سرپناه یکی از علل دیگر پرابلم های عایدۀ ماست. آیا در چنین شرایطی لازم است تا به جایی اینکه از درد و آلام مردم خود بنویسیم و از قهرمانان و مبارزان ضداستعمار وطن آبایی خود تجلیل و یادبود نماییم از قهرمانان کشورهای دیگر تجلیل نماییم؟ مگر ما از خود هیچ آزادیخواه، قهرمان و مبارز ضداستعمار در کشور خود نداریم؟ اگر داریم از چند تن آنها تجلیل نموده ایم که حالا نوبت به مبارز آرژانتینی در کشور خودما رسیده است؟
فراموش نکنیم که ما در کشور خودمان صد ها تن قهرمانان گمنام و با نام داریم که کمتر از چه گوارا نیستند که کارنامه های هرکدام آنها ثبت صفحات زرین تاریخ کشورما میباشد، آیا انجمن قلم نمی توانست از یکی از آنها تجلیل به عمل آورد و افتخار کند؟ رسالت فرهنگیان است تا در قدم اول توجه به قهرمانان خود داشته از یادبود آنها تجلیل به عمل آورند تا از اذهان مردم و به خصوص نسل جوان کشورما بیرون نشوند در مرحله بعد میشود که از قهرمانان کشور های دیگر جهان تجلیل و بزرگداشت به عمل آورند.
به نظر من همان مصارفِ را که بنام تجلیل صورت میگیرد باید به فقرای وطن داده شود، از تظاهر و تجمل باید دور شویم دل به وطن و مردم خود بسوزانیم.
ملالی (افغان)
* تصویر از BBC
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat