سه شنبه، ۲۳ دسمبر ۲۰۰۸
بوش از بغداد تا کابل
(پژوهشی از صباح)
چرا بوش درعراق بوتهای ده نمبرو در افغانستان نشان نمبر اول دریافت نمود؟ تلاش فراوان نمود م تا با تحلیل مستند و اتکا به منابع خبری و تحلیلی به این سوال مهم جواب قناعت بخشی ارایه بدارم.
علل و انگیزه های بدرقه از بوش با بوتهای ده نمبر در عراق
منتظر الزیدی خبرنگار شبكه البغدادیه هنگام دست دادن بوش و مالكی بوتهای خود را به سوی بوش پرتاب كرد، او هنگامی كه نخستین بوت خود را به سوی بوش پرتاب میكرد گفت: ای سگ! این هدیه ای از سوی عراقی ها به توست؛ این بوسه خداحافظی است. وی به سرعت بوت دیگرش را نیز به سوی بوش پرتاب كرد و گفت: این از سوی بیوه ها، یتیمان و افرادی است كه در عراق كشته می شوند.
اسناد و شواهد تماماً گویای آن است که دولت بوش به طور غیر قانونی مخالفین خود در سراسر دنیا را ربوده و آنها را به آمریکا و به دیگر کشورها انتقال داده و تحت شکنجه قرار می دهد.
دخالت آشکار در امور دیگر کشورها، برپایی کودتاها، راه اندازی انقلابهای رنگین در دیگر کشورها و ربودن رهبران و مخالفان این حرکت ها در سطوح ملی، قومی و... و انتقال آنان به آمریکا و دیگر پایگاه ها جهت شکنجه کردن و کشتن آنان از جمله مواردی است که دولت بوش تا کنون بدان تأسی جسته است.
تاسیس زندان های گوانتانامو، ابوغریب، بگرام وقندهار دیگر وزندانها جهت شکنجه و اعتراف از دیگر رسوایی های دولت بوش است. علی رغم حقوق بین الملل و قوانین آمریکا مبنی بر منع قتل چهره های مردمی، دولت بوش همواره تلاش نموده چهره های مردمی و مردم بی گناه را به قتل رساند.دولت بوش بی شرمانه برنامه ریزی نموده تا افراد ربوده شده به عنوان زندانیان جنگی معرفی شوند، حال آنکه این افراد در مناطقی ربوده شده اند که درگیری نظامی رخ نداده یا این افراد با درگیریهای نظامی ارتباطی نداشته اند.
یکی از سازمانهایی که مبادرت به آدم ربایی و انتقال آنان به پایگاههای آمریکایی در خاک این کشور یا دیگر کشورها می ورزد سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) است.آنچه مسلم است اینکه این اقدامات در زیر چتر دمکراسی از نوع آمریکایی صورت می پذیردو هر روز تعداد و دامنه آن گسترده تر می شود.
بوش در سخنرانی سرشار از حمله و تهدید ده نوامبردوهزارویک در ملل متحد کم ازکم سی وهفت بار از واژه ترور و تروریسم استفاه کرد و واژه های تهدید، شیطان، قتل، مرگ، سرکوب و خشونت در عبارات او موج می زد، بوش در این سخنرانی، آشکارا اعلام کرد «هیچ گوشه ای از جهان – برای پناه دادن به آنها (درظاهرتروریزم ) در امان نیست.» او همچنین در دوازده سپتامبر دوهزارودو از واژه های عراق و عراقی بیش از شصت بار در سخنرانی سازمان ملل استفاده کرد و حتی از عملکرد دولت عراق در جنگ علیه ایران و کویت و نیز قطعنامه های مکرر سازمان ملل در خصوص این کشور استفاده کرد. و پیامد این سخنان حمله به کشور عراق بود در حالی که آشکارا اعلام می کرد برای ایجاد دموکراسی و رعایت حقوق بشر است و حتی پیشنهاد تشکیل بنیادی برای آزادی ها داد و اذعان کرد:
«از آنجا که باور دارم که بسط و پیشرفت آزادی راهی است به سوی یک دنیای بهتر و امن تر لذا پیشنهاد تشکیل بنیاد دموکراسی در سازمان ملل را داده ام.» اما امروز نه تنها از آزادی و دموکراسی در این کشورها خبری نیست بلکه حال وروزاین کشورها به مراتب وخیم تر از زمان حضور آمریکا است. ناامنی و کشتار غیرنظامیان و جنایت های بی شمار آمریکائیان نه تنها مردم این دو کشور را عاصی کرده حتی عذاب وجدان ناشی از جنایات شان گریبانگیر نظامیان آمریکایی شده و روز به روز بر تعداد خودکشی آنان افزوده می گردد.
در سال دوهزاروسه میلادی کاخ سفید بی توجه به قطعنامه ملل متحد که استفاده از زور علیه کشور دیگر را ممنوع اعلام کرده است،به عراق حمله کرد. جان بولتون که به مخالفت با مرجعیت سازمان ملل در معادلات بین المللی شهرت دارد، به دستور شخص بوش به عنوان نماینده ایالات متحده راهی مقر این سازمان شد. زمانی که هانس بلیکس به عنوان شخص مسوول دراموربررسی سلاح اتومی ملل متحد به منظور بررسی صحت ادعای کاخ سفید مبنی بر دستیابی صدام حسین به تسلیحات کشتار جمعی به عراق سفر کرد. جاسوسان آمریکایی دفترش در ملل متحد و منزلش در نیویارک را مورد تفتیش قرار دادند. افشاء این موضوع ضربه ای جبران ناپذیری به کاخ سفید و اعتبار بوش بود.
دولت بوش، با ملاک قرار دادن اطلاعاتی دروغین دولت عراق را درهم ریخت و فروپاشید، طبقه متوسط عراق را به تمامی کشورهای خاور نزدیک متواری کرد، بدست خود جهاد را افزایش داد و جنگ بین مذاهب راه انداخت که مدت زیادی این منطقه را آرام نخواهد گذاشت. تیم بوش در عراق هیچگونه استراتژی نداشت، بجز سرمستی از پیروزی های خود. نتیجه نیز این شد که تا کنون در کشور نه برق رسانی وجوددارد و نه آب رسانی. اما با غروب بوش و طلوع اوباما، در منطقه انتظاراتی مثبت افزایش یافته و اوضاعی امیدوارکننده پدیدار می شوند. مثلاً اگر در ماه اکتبر کابینه وزرای عراق به اتفاق آرا توافقنامه آمریکا و عراق درباره وضعیت نیروهای آمریکایی و خروج تدریجی را رد کرده بود، در ماه نوامبر کابینه این توافقنامه را تصویب کرد.
سرانجام این همه ظلم وبربریت باعث شد که بوش دراخرین سفرش به عراق مورد اهانت وحقارت قرارگیرد.
بوش رئیس جمهور آمریکا که در کنفرانس مطبوعاتی در بغداد در بر ا بر ضربات بوتهای که از سوی خبرنگار برآشفته عراقی پرتاب شد واتفاقا به اواصاتب نکرد واین کارواقعه بود که افتخارات فراوانی ازخودبجا گذاشت. اگربوتها به هدف اصابت کردیا نکرد واین عمل خبرنگارعراقی واقعآ حماسه ی است ستودنی وقابل ستایش برای تمام انسانهای درددیده وآزاده.
منتظر الزیدی خبرنگار شبكه البغدادیه كه در بین خبرنگاران برای پوشش خبری نشسته بود هنگام دستدادن بوش و مالكی بوتهایهای خود را به سوی بوش پرتاب كرد، او هنگامی كه نخستین بوت خود را به سوی بوش پرتاب میكرد گفت: «ای سگ! این هدیهای از سوی عراقیها به توست؛ این بوسه خداحافظی است.» وی به سرعت بوت دیگرش را نیز به سوی بوش پرتاب كرد و گفت: این از سوی بیوهها، یتیمان و افرادی است كه در عراق كشته میشوند. بوش با دستپاچگی و به شوخی گفت: «تنها چیزی كه میتوانم بگویم این است كه شماره بوت این مرد ده بود.»
خشونتی که بوش به دنبال ریشه کنی آن بود هر روز حمامی از خون در عراق به راه می اندازد. اشاعه دموکراسی که بهانه آمریکا برای حمله به عراق وافغانستان تبدیل به شعاری دلفریب اما غیرقابل تحقق شده است.
وی در ادامه در حالی كه قصد توجیه این
نفرت عمومی را داشت برای جلوگیری از
آبروریزی بیشتر، گفت: این كاری است كه
مردم در یك جامعه آزاد انجام میدهند! بوش
در حالی از این صحنه با عنوان "دموكراسی"
و آزادی" نام برد و با تشریح این حادثه
میگوید. محافظان و نیروهای امنیتی، این
خبرنگار عراقی را آنقدر لدوکوب نمودند كه
صدای جیغهای وی، دل همه را به درد آورد.
منتظر الزبیدی بیست ونوسال عمر دارد كه در
نوامبر سال دوهزاروهفت میلادی نیز بهمدت
یك هفته ربوده شده بود. این اقدام خبرنگار
عراقی كه بیانگر نهایت خشم و نفرت مردم
عراق از سیاستها و اقدامات جنگ طلبانه
رئیسجمهور رو به زوال آمریكا بود، آب
سردی روی بوش ریخت تا رسواییهای پیاپی او
را در دنیای سیاست به كاملترین نحو به
نمایش بگذارد.
این در حالی است كه در دنیای رسانهها چه
در كشورهای غربی و اروپایی و چه در
كشورهای آسیایی كمتر رسانهای یافت میشود
كه به انتقاد از سیاستهای بوش نپرداخته و
به این نكته اشاره نكرده باشد كه وی با
سیاستهای خود آمریكا را سالها به عقب
راند. بوش باعث بحرانیشدن اقتصاد آمریكا
و موجب به راهانداختن جنگ عراق و
افغانستان با كشتار بسیار بالای آنها شد
كه هر كسی با مشاهده تعداد كشتهها این
كشورها به مصیبتبار بودن جنگهای آنها پی
میبرد. كاهش محبوبیت بوش به عنوان
رئیسجمهور آمریكا در هفتاد سال اخیر
بیسابقه است، حتی نظرسنجی هایی كه در
داخل آمریكا انجام شده حكایت از منفور
بودن بوش دارند. بر اساس نظرسنجی اخیر
شبكه آمریكایی سیانان، بوش با هفتادویک
درصد مخالفت عمومی نامحبوبترین
رئیسجمهور تاریخ این كشور معرفی شد.
طبق آخرین گزارش منتشره از سوی مرکز نظر سنجی بریتانیا(ORB) 1200000 نفر ازمردم عراق طی سالهای 2003 تا 2007، از طریق بمباردمان، تهاجم و خودسری این کشور به صورت فجیعی کشته شده اند. بمباردمان شفاخانه ها، مراکز صحی، مدارس و دیگر سازمان های عمومی طبق تمامی قوانین بین المللی منع و در افکار عمومی شرمسارانه است. تا کنون بیش ازشصت درصد زیر بنای اقتصادی و صحی عراق نابود شده است.
چرا بوش در کابل مدال درجه یک (غازی امان الله) گرفت ؟
کرزی یکباردیگربه سلسله خوش خدمتی ووابستگی های انکارناپذیرش با تیم نومحافظه کاران ایالات متحده آمریکا وباپیشکش نمودن نشان غازی امان الله به بوش - خواست به آنان ثابت بسازد که قتل های دسته جمعی،بمباردمان روزافزون،جنایت های هولناک،کشتن وبستن وبردن ملت رنجدیده،ویرانی وبربادی کشور، گسترش نفاق وخانه جنگی... که میراث شوم وپلید ی قوای خودسرآمریکا واجیران پول پرست داخلی دروطن ما است،درتفکربیگانه پرستی من هیچ اثری منفی بجا نگذاشته ونخواهد گذاشت. کرزی بازهم ازکیسه خلیفه بخشیدوناسنجیده وعجولانه به بوش گفت: من و مردم افغانستان از صمیم قلب ازدیدار شما مفتخریم.
نومحافظهكاران نه تنها به جنگهای ویرانگر در كشورهای افغانستان و عراق اكتفا نكرده بلكه با به راه انداختن جنگها و مناقشات، جهان را به آتش كشیده است. بوش كه با حمله به عراق و افغانستان تا سالها سیاه بختی و نكبت را برای مردم این كشورها هدیه داد، هنوز هم اشتباه خود را نمیپذیرد و جنگ عراق و افغانستان را موجب آزادی پنجاه وپنج میلیون نفر مردم این كشورها میداند. بوش،لشکرکشی به افغانستان و سپس عراق را توجیه كرد كه تا كنون به قیمت جان بیش ازپنج هزار سرباز آمریكایی انجامیده، رقمی كه بسیار بیشتر از كشتهشدگان حادثه یازده سپتامبر بوده است، بدون آنكه به دستگیری بنلادن یا خاتمه تروریسم منجر شده باشد. بوش در حالی خود را برای خروج از در ِ پشتی كاخ سفید آماده میكند كه بدترین بحران اقتصادی آمریكا پس از سالهای دهه سی رقم خورده، بحرانی كه این كشور را تا آستانه سقوط پیش برده است.
در افغانستان، تنها در چند ماه اول، بمباردمان هوایی بیش از پنج هزار نفر قربانی گرفت. ارزیابی های انجام گرفته از حملات نیروهای آمریکایی به مردم افغانستان و عراق نشان می دهد که نیروهای آمریکایی هیچ مرزی برای غیر نظامیان قائل نیستند. در واقع می توان اذعان کرد نه تنها مردم افغانستان و عراق، بلکه سیاست های خصمانه بوش نابود سازی بشریت را هدف گرفته است. طیاره های جنگی ایالات متحده دو کشور عراق و افغانستان را بمباران کردند و در این بمباران ها علاوه بر آنکه مراکز زیربنایی نابود شد، مردم اعم از کودک، نوجوان و سالخوردگان نیز هدف قرار گرفتند. باوجود این همه بیدادگری،خودسری وانسان کشی - تروریسمی که از سال 2001 تا 2008 بارها از زبان بوش شنیده شد ه همچنان امان نیروهای ناتو در افغانستان را ربوده است.
بسیاری از تحلیل گران نظامی حمله نیروهای آمریکایی و ناتو به مناطق مسکونی را نوعی انتقام جوئی از مردم و تلاش برای سرکوبی هرگونه مخالفت با حضور نظامی آمریکا و ناتو در افغانستان ارزیابی می کنند. افزایش تلفات نیروهای امریکایی در افغانستان که بوش نیز به آن اذعان و اقرار کرد مهمترین عامل افزایش کشتار غیرنظامیان در افغانستان تلقی می شود. زیرا نیروهای آمریکایی و سازمان ناتو به تلافی کشته شدن نیروهای خود مناطق مسکونی را مورد هدف قرار می دهند که پیامد آن تشدید خشونت ها است. این وضعیت باعث شد تا خانم کوماراسوائی فرستاده خاص ملل متحد در امور کودکان به افغانستان، در مورد تأثیرات منفی و آزار دهنده ادامه خشونت ها بر وضعیت کودکان این کشور هشدار دهد. وی اعلام کرد کودکان که قربانیان جنگ محسوب می شوند در برخی اوقات از آنان به عنوان نیروی جنگی استفاده می شود. وی در مورد کشتار کودکان در حملات هوایی و راکتی نیروهای آمریکایی و ناتو نیز هشدار داد.
در هر حال ارزیابی عملکرد این نیروها در افغانستان از شکست و ناکامی آن ها حکایت دارد و این باعث شده است نیروهای آمریکایی با یک باتلاق بزرگ در افغانستان مواجه شوند. بی توجهی آمریکا به حاکمیت دولت وقتل مردم مظلوم افغانستان و عدم تجهیز و تقویت اردوی کشور باعث شده است تا کارشناسان نظامی در مورد شکست اردوی آمریکا هشدار بدهند. بوش پس از سفر جنجالیاش به عراق، راهی افغانستان شد تا از نزدیك وخامت اوضاع در كشور،هفت سال پس از آغاز جنگ را شاهد باشد. بوش در میدان نظامی بگرام به دیدار سربازان آمریكایی رفت. وی خطاب به سربازان آمریكایی گفت: افغانستان كشوری كاملا متفاوت نسبت به هشت سال قبل شده است. بوش در كابل مورد استقبال گرم كرزی، قرار گرفت و كرزی گفت: من و مردم افغانستان از صمیم قلب از دیدار شما مفتخریم. كرزی تاكید كرد كه دیدار بوش از افغانستان پس از بارها درخواست صورت گرفته و وی آرزو داشته كه بوش فرصت بیشتری داشت و مردم افغانستان این امكان را داشتند كه بوش را از نزدیك ببینند.
بوش جیبهای کرزی رانقل چوبی پرکرده گفت: شما میتوانید بر روی آمریكا حساب كنید. همان طور كه توانستهاید روی این دولت حساب كنید، روی دولت بعدی نیز میتوانید حساب كنید.
بوش تاكید كرد: ما یك نبرد طولانی مدت در پیش داریم. جنگهای ایدئولوژیك به زمان زیادی نیاز دارند و ما روزهای مشكلی در پیش خواهیم داشت. اما آیا اوضاع امروز بهتر از سال ٢٠٠١ نیست؟.
كرزی در پاسخ به سوالی در خصوص زمان خروج نیروهای خارجی از افغانستان گفت كه اكنون زمان مناسبی برای صحبت در باره خروج نیروها نیست. اجازه نخواهیم داد جامعه بینالمللی قبل از اینكه ما بتوانیم بطور كامل بر روی پای خود بایستیم و به اندازه كافی برای دفاع از خود قوی شده باشیم كشورمان را ترك كنند، ما باید به اندازهای قوی شویم كه بتوانیم یك اقتصاد قوی و خوب ایجاد كنیم، قبل از اینكه لازم باشد از بوش و دولت بعدی آمریكا میلیاردها میلیارد دالر درخواست كنیم. بوش در پاسخ گفت: در خصوص دولت من در این رابطه بهتر است، عجله كنید.
این سفر درحالی صورت گرفته كه خشونتهای مسلحانه در افغانستان به بالاترین میزان پس از حمله به این كشور رسیده و میزان تلفات آمریكا و متحدانش به شدت روبه افزایش است و از طرف دیگر اوضاع سیاسی كرزی بسیار شكننده و متزلزل شده است.
هفته نامه نیوزیویك در گزارشی در خصوص وضعیت ادارهی جنگ در افغانستان آورده است: جنگ در افغانستان اكنون وارد هشتمین سال خود شده است، این جنگ كه با انتظار دستیابی به پیروزی سریع و قاطعانه آغاز شد به طور چشمگیری در نیل به این اهداف ناكام مانده است. مشكل اصلی اینجاست كه واشنگتن اساسا ماهیت چالشهای فراروی افغانستان را به درستی درك نكرده و در مورد منافع آمریكا در این كشور نیز برداشت غلطی داشته است. یكی از بزرگترین و آموزنده ترین درس عبرتهای تاریخ آن است كه هر بار خارجیها و به طور كلی بیگانگان برای مردم افغانستان در خصوص نحوهی ادارهی كشورشان نسخه تجویز نمودهاند نتیجه منفی بدست آمده است اگر نسبت به چنین مسالهای شك وتردیدی دارید كافی است از بریتانیاییها و یا اتحاد جماهیر شوروی بپرسید. شكست آمریكا در سرنگونی طالبان خود گواه این مدعاست كه این روش در افغانستان اثربخش نبوده است.
رویدادهای کشور نشان می دهد که دیگر نیاز به تعقیب طالبان در غارهای توره بوره نیست. بلکه سوال اصلی این است که حداقل از نظر روانی کی بر افغانستان تسلط دارد؟ طالبان یا دولت مورد حمایت آمریکا و متحدانش؟ وقتی فاصله کابل - غزنی را که حدود بیش از یکصدوپنجاه کیلومتر است بپیمایید، این جاده ای که پنج سال پیش به کمک مالی آمریکا و عربستان سعودی بازسازی شد و یکی از دست آوردهای حکومت کرزی به حساب می آید، درده ها جا ی منفجر شده، لاشه های موتر های سوخته در دو طرف جاده دیده می شود و ترس و دلهره بر مسافران مستولی است. هیچ کسی به معنای واقعی کلمه بر شاهراه کابل - قندهار - هرات مسلط نیست. گاه گاهی کاروانهای نیروهای خارجی از آن عبور می کند، گزمه های اردوو پولیس دیده می شود، اما جای طالبان نیز خالی نیست. آنان مسافران را متوقف وتلاشی بدنی می کنند و بعضی اوقات افرادی را با خود می برند و یا هم تانکرولاری های مواد ارتزاقی ومواد نفتی که ازنظر آنها برای نیروهای خارجی انتقال داده میشود به آتش می کشند. درمسیرتورخم،جلال آبادوکابل نیزاوضاع ازین بهترنیست.
همچنان ملل متحد اخیرآ اعلام كرد كه در حملات سال جاری در افغانستان از سوی نیروهای درگیر هزاروچهارصدوچهل وپنج غیر نظامی كشته شدهاند كه این رقم نسبت به سال 2007، چهل درصد افزایش داشته است.
سربازان آمریكایی، ناتو وقوتهای داخلی در حملات خود پنجصدوهفتادوهفت غیرنظامی یا چهل درصد از این هراروچهارصدوچهل وپنج نفر را كشتهاند كه از این تعداد سه صدونودوپنج تن از آنها در حملات هوایی كشته شدهاند. این رقم بیست ویک درصد نسبت به چهارصدوهفتادوپنج غیر نظامی كه در سال 2007 توسط نیروهای طرفدار دولت كشته شدند، افزایش داشته است. همچنین شصت وهشت غیر نظامی در فیرهای بیهدف یا دیگر رخدادها كشته شدهاند كه ملل متحد نتوانستهاند عاملین آنها را شناسایی كنند. ارقام تلفات سربازان آمریكایی در افغانستان در سال جاری کم ازكم صدوبیست تن رسید كه این رقم از صدویازده كشته آمریكا در سال 2007 بیشتر شده است و این در حالیست كه هنوز مدتی به پایان سال جاری باقی مانده است.
بوش در ارگ ریاست جمهوری با شماری از رهبران جهادی و رئیس پارلمان نیز دیدار ودرین ملاقاتها نشان عالی دولتی غازی امان الله خان ( نشان درجه یک ) به بوش تفویض شد. دولت گفته است که این مدال به پاس خدمات رهبر آمریکا برای آوردن دموکراسی و تلاشهای وی برای تامین ثبات و کمک به بازسازی کشور اهدا شده است.
دولت باید به اطلاع مردم برساند که بوش کدام دموکراسی رابه افغانستان به ارمغان آورده است ؟
هر فردی حق آزادی عقیده و بیان دارد و این حق مستلزم آن است که کسی از داشتن عقاید خود بیم و نگرانی نداشته باشد و در کسب و دریافت و انتشار اطلاعات و افکار، به تمام وسایل ممکن بیان و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد. اعلامیه جهانی حقوق بشر.
در طول چند سال اخیر، پنج ژورنالست ( میر حسین مهدوى، على محقق نسب، ماریا سزاوار،سید پرویز کام بخش و غوث زلمى ) از کسانى بوده اند که به اتهام توهین به اسلام یا بازداشت،یا توبیخ و یا هم تحت محاکمه قرار گرفته اند.
دو تن اول الذکر پس از مدت کوتاه رها گردیدند، سومى از سوى علماء احضار و علماء خواستار محاکمه وى شدند، اما دوتن اخیر الذکر هنوز هم زندانى بوده و دوسیه هاى شان تحت بررسى محاکم است.
این دو نفر پرویز کام بخش محصل سال سوم پوهنځى ژورنالیزم پوهنتون بلخ و خبرنگار روزنامۀ ( جهان نو) و غوث زلمى سخنگوى سابق لوى څارنوالى بودند.
دموکراسی که دولت ازآن حرف میزند پرویزکامبخش را بخاطرکاپی نمودن یک مقاله به بیست سال حبس محکوم نمود.
گزارشگران بدون مرزدرمحکومیت این توطئه افراطیون خداناشناس دردولت کرزی رامحکوم نموده میگویند:
پرویز کامبخش هیج جنایتی انجام نداده است. ما از این تصمیم عجولانه که اعتنا ومطابقت به حقوق و آزادی بیان تضمین شده در قانون اساسی کشور نمی کند به حیرت افتادیم...
حفیظ خالقیار څارنوال قبلی ولایت بلخ وفعلا څارنوال درولایت قندوز گفت که دوسیۀ کام بخش ،بعد از صدور حکم اعدام از سوى محکمۀ ابتدائیه،با څارنوالى محول گردید، خالقیار میگوید: فیصلۀ محکمه ابتدائیه، حُکم شریعت را دارد و فیصله اى است که نظر به خواست څارنوالى ،صادر شده است. خالقیار همچنین به تهدید روزنامه نگاران پرداخته اعلام کرد : من هر روزنامه نگاری را که از این پس در راستای حمایت از پرویزکامبخش تلاش کند دستگیر خواهم کرد.
همچنان دفتر نی، حمایت کننده ی رسانه های آزاد در افغانستان و اتحادیه بین المللی ژورنالستان،محکومیت بیست سال زندان از جانب محکمه استیناف کابل، در مورد پرویز کامبخش را غیر عادلانه خوانده تقبیح نمودند.
ازجانب دیگرگوینده،ژورنالیست وروزنامه نگارمعروف کشور،غوث زلمی بخاطرچاپ قرآن مجید بدون اصلی عربی آن دردموکراسی وارداتی حکومت دست نشانده واجیرصفت کشوردستگیروبه زندان فرستاده شد.
شورای ملی، بازچاپ این ترجمه را محكوم و آن را تحریف شده اعلام كردند و خواهان مجازات عاملان آن شدند.
وشماری از نمایندگان پارلمان در بیانیه ای وی را (غوث زلمی ) بدتر از سلمان رشدی خواندند.
محکمه ابتدائیه شهرکابل،براى غوث زلمى وقارى مشتاق ،بیست بیست سال زندان را تصویب نمود.
گزارشگران بدون مرز و دو سازمان جهانی مدافع آزادی بیان از کرزی میخواهند که در دوسیه روزنامهنگار سابق غوثزلمی و قاری مشتاق که برای انتشار ترجمه ی فارسی قرآن از سوی محکمه یی در کابل هر کدام به بیست سال زندان محکوم شده اند، دخالت کند. آنها قصد توهین و یا نادیده گرفتن قوانین اسلامی را نداشته اند. هدف آنها در دسترس فارس زبانان قرار دادن قرآن بوده است.
ما متاسفیم که دستگاه قضایی دو شهروند را که دارای سابقه روشنفکری و مذهبی هستند، مجازات کرده است و خواهان تبرئه و آزادی احمدغوث زلمی و ملا قاری مشتاق هستیم. در افغانستان روزنامه نگاران دائما با اعمال فشار و تهدید روحانیون بنیادگرایی که از هر بحثی در باره ی اسلام و موقعیت زنان در جامعه ممانعت به عمل می آورند، مواجه اند. در این باره مسئولان دولتی نیز هر بار برای حفظ آنچه که "مشخصه اسلامی افغانستان" می نامند تصمیاتی مغایر با آزادی بیان و مطبوعات اتخاذ می کنند. گزارشگران بدون مرز جامعه جهانی را فرا می خواند که از مقامات دولت خواهان آزادی روزنامه نگار جوان پرویز کامبخش و غوث زلمی شوند.
دولت باید تشریح مینمود که بامصرف ملیاردها دالرجقدربازسازی صورت گرفته وچقدرامنیت درکشوروجوددارد که بوش رامکافات نمودند. سال کنونی سالی پر از حادثه برای کشوربود و کمتر خبر خوشی از طریق رسانه ها پخش شد. انفجارهای کنار جاده ای، حملات انتحاری و جنگ های مسلحانه میان نیروهای امنیتی و طالبان که در بسیاری موارد تلفات سنگینی را به همراه داشت، در این سال شدت کم سابقه ای یافت. بیش از صدوشصت حمله انتحاری،در کشوری که حدود هفتادهزار نیروی مسلح خارجی و هزاران نفر از نیروهای امنیتی در آن مشغول تامین امنیت هستند، نمایانگر شدت نا امنی و افزایش فعالیت طالبان است؛ گروهی که شش سال پیش، شکست خورده تلقی می شد.
فعالیت طالبان از سال دوهزارودو سیر صعودی پیموده است. به شکلی که شدت نا امنی ها و تلفات ناشی از آن، هر سال به تناسب سال قبل بیشتر شده است. میانگین تلفات ناشی از خشونتها در افغانستان در سال دوهزاروشش، حدود چهار هزار بود، در حالی که براساس گزارشها، در سال دوهزاروهفت بیش از پنج و نیم هزار نفرودرسالجاری بیش از شش هزاروپنجصد نفر کشته شدند. این تلفات شامل طالبان، غیرنظامیان و نیروهای امنیتی می شود.
تولید مواد مخدر پس از حضور نیروهای ناتو چند ین برابر شده است. یك میلیون نفر ازمردم ما معتاد به مواد مخدر هستند كه ۱۹هزار نفر از آنان تزریقی میباشند. سیر صعودی اعتیاد به مواد مخدر درکشور و افزایش میزان تولید تریاك و هرویین نشان میدهد، اراده جدی از سوی نیروهای خارجی در افغانستان برای مبارزه با قاچاق مواد مخدر وجود ندارد. در سال دوهزاروشش میزان تولید مواد مخدر به ششهزارودوصد تن رسید اما در سال دوهزاروهفت این رقم به هشت هزارودوصد تن افزایش یافت که برای جامعه جهانی زنگ خطری محسوب می شود.
درگیری داخلی ادامه دارد، تروریسم توسعه یافته است و روزانه مردم بیگناه در کوچه و بازار و مکتب و مراسم عروسی بمباران و کشته می شوند. این است دموکراسی،امنیت وبازسازی درکشورویرانه ما افغانستان.
نیروهای ائتلاف، متشكل از چهل كشور مختلف جهان، هفت سال پیش با ادعای مبارزه با تروریسم سقوط طالبان را رقم زد اما در كنار آن با حفظ این گروه بدنام به عنوان ابزاری دم دستی و ارزان برای پیشبرد اهداف آتی و هدف قرار دادن مردم عادی به ویژه زنان و كودكان، تبدیل به یكی از ریشههای ناامنی در افغانستان بدل شدهاند.
پایگاه اینترنتی فارین پالیسی این فوكوس نوشت: آمریكا حملات هوایی خود را تشدید كرده است و شمار كشتههای غیرنظامی در دو سال گذشته افزایش داشته است و تنها در سه ماه اول سالجاری نزدیك به هفتصد نفر كشته شده است. این گزارش با اشاره به مرگ چهل وهفت عضو یك خانواده در بمباردمان مراسم عروسی وقتل حدود صد نفردرشیندند هرات كه خشم ناشی از مرگ اطفال و زنان باگذشت هرروز ناآرامیها در افغانستان را افزایش داده است. «زمانی كه مردم یك كشور علیه اشغالگری به پا خیزند كمتر اشغالگری میتواند در آن به پیروزی برسد.»
اوضاع افغنستان طی چند ماه آینده نسبت به وضعیت كنونی بدتر نیز خواهد شد. حمله طالبان به زندان قندهار و آزادسازی تعداد بسیاری از زندانیان وتنش وتشنج درزندان پلچرخی نمونهای از افزایش خشونتها دركشور است. البته این خود نشان از آغاز مشكلات بزرگتر در افغانستان جنگ زده دارد.ا
فزایش ناامنی، خشونت را صرفا نمیتوان ریشه در حضور طالبان و القاعده و سازماندهی و قدرت گرفتن مجدد آنها دانست. حضور آمریكا و نظامیان چهل كشور كه اشتباهات متعددی را در سیاستها و عملیاتهای نظامی خود با مخالفین مرتكب میشوند خود یكی از عاملان اصلی این ناامنیها است.
نیروهای خودسرخارجی با ادامه اشتباهاتی كه مرتكب میشوند،همانند كشتار مردم بیگناه، به افزایش نفرت عمومی در میان مردم را دامن میزنند. این نفرت زمانی به اوج خود میرسد كه آمریكایی ها با افراد دستگیر شده به شدت بدرفتاری می كنند. این روند باعث می شود كه افراد دستگیر شد و یا مردم بیگناهی كه به اشتباه دستگیر شدهاند، به فكر انتقامجویی از نیروهای خارجی بیفتند كه این امر منجر به بروز درگیریهای خونین در كشور جنگ زده می شود كه در آن مردم بیشمار دیگری كشته میشوند.
با همه این جرم وجنایت چگونه دولت مردان کشورجرئت کردند که مدال غازی امان الله خان را به یک چهره بدنام وقاتل صدها هزارانسان بی گناه تفویض نمایند؟ آیااینان ازقضاوت تاریخ وازقهرملت چیزی میدانند که چنین سبکسرانه به اقدامات خلاف منافع ملی دست میزنند. ؟ دولت کرزی واراکین اجیرصفت آن باید بدانند که خشم ملت دیرزود دامان آنان راخواهد گرفت. به امید آن روز.
توجه !
کاپی
و نقل مطالب از «اصالت» صرف با
کسب مجوز کتبی از «اصالت»
مجاز است !
کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت محفوظ و متعلق به «اصالت»
می باشد.
Copyright©2006 Esalat