يکشنبه، ۲۸ اکتوبر ۲۰۰۷
چاوز
از
آمريکای لا
تين تا روسيه
)وطندار - شيرين)
هوگو چاوز با اعلام ضرورت تئوری و پراکتيک جهانی «ساختمان سوسياليسم
قرن بيست و يکم» خود را در رأس انقلاب جهانی قرار داده است. رييسجمهور
ونزوئلا با اعلام اين، از پروژه تاريخی ناجی سيمون بوليوار فراتر رفته
و به پروژه تاريخی جهانی معلم او سيمون رودريگز نزديک شده است.
ماهيت طبقاتی پروژه رهايی سيون بوليوار، پيشرفتهترين انديشههای
برنامهای بورژوازی مترقی اروپای زمان او را منعکس میکرد، اما به شکلی
غير- اروپايی و «با محتوای آمريکای در حال حرکت به پيش»، يعنی در
انطباق با شرايط مشخص آمريکای لاتين. آن پروژه، رهايی ضد استعماری
آمريکای لاتين و وحدت اجزاء آزاد شده آن در يک جمهوری مترقی بزرگ را
دنبال میکرد.
سيمون رودريگز در پروژه منطقهای گذار ضد استعماری سهيم بود، اما به آن
يک بُعد جهانی و استراتژيک افزود، رهايی بشريت از طريق سوسياليسم. در
زمان او، پروژه منطقهای بورژوازی تنها پروژۀ ممکن بود، در حالی که
پروژه سوسياليستی يک اتوپی، يعنی غير- قابل تحقق بود. اما، امروز آن دو
بُعد در «پروژه تاريخی جديد» تلاقی کرده اند، در «بلوک قدرت منطقهای
آمريکای لاتين» و «سوسياليسم قرن بيست و يکم».
واقعيت بالقوه استراتژيک و واقعيت کنونی، يعنی وضع موجود و پتانسيل،
تلاقی میکنند. دوصد سال بعد از دُن سيمون رودريگز، سرانجام «فرشتگان
جهان نو» بالهای خود را گسترده اند تا قبل از تراژدی بشريت فرود آمده
و به کمک قربانيان سرمايه بشتابند، به ويژه به کمک مردم آمريکای لاتين
يا آن طور که سيمون بوليوار میگفت: «نوع بشر کوچک»، «el
pequeño
genero
humano».
در اين نمايش هيجانبرانگيز تاريخی، هوگو چاوز نه فقط از محدوده
جغرافيای سياسی پراکسيس رهايی سيمون بوليوار فراتر میرود، بلکه به طور
عينی شبيه ناپلئون بناپارت عمل میکند- اما در يک پروژه طبقاتی و محيطی
متفاوت. به گفته جی. دبليو. اف. هگل (G.W.F.Hegel)،
ناپلئون «مدير» زمينی «روح جهان» (Weltgeist)
بود. اما در زبان کلام شناسانه هگل، «روح زمين» چيزی نيست به جز نام
رمزی برای «بورژوازی جهان»، و از اين منظر، فرانسوی اهل کورسيکا (Corsica)
چيزی بيشتر مدير منافع مشترک بورژوازی جهانی در حال ظهور نبود.
بناپارت به مثابه شمشير منطقهای بورژوازی فرانسه در مرکز قدرت زمان
خود، اروپای مرکزی، ظهور کرد. آن شرايط بود که به او اجازه داد فراتر
از نقش منطقهای- فرانسوی- اروپايی- ملی خود عمل کند و خود را به شمشير
بورژوازی جهان در مبارزه جهانی عليه همه نظامهای توليدی و روابط
اجتماعی ماقبل سرمايهداری مبدل نمايد.
چاوز، تا به حال، شمشير منطقهای رهايی ضد- مونرويستی(anti-monroeist)
آمريکای جنوبی بوده است، اما با اظهاراتش در حمايت از ساختمان
سوسياليسم قرن بيست و يکم، پروژه تايخی نوين او ابعاد سيمون رودريگز را
بخود میگيرد: رهايی بشريت از منظر جامعه بدون طبقه، یعنی يک دمکراسی
مشارکتی پسا-سرمايهداری. بنابراين،
Weltgeist
(روح جهان) ديگر بورژوا نيست، و در يک طلوع زيبا، خود را به فرمانگزار
خود- مصمم جامعه فرا- بورژوايی مبدل کرده است.
ژاکوبنهای فرانسوی در هرج و مرج خونين انحلال فئوداليسم متولد شدند. و
در حالی که سر نجبا را با «اختراع انسانی کننده» دکتر گيوتين(Dr.
Guillotine)
، از تن جدا میکردند، سری که میخواستند را بر تن جنبش جهانی کننده-
ضد فئودالی زمان خود قرار دادند. سری که بر عکس جينس (Janus)
خدای دو سر روم، سه سر داشت: «آزادی، برادری، برابری». بدين طريق، يک
آفتاب هدايت کننده از تاريکی آفرينش ظهور کرد، آفتابی که خود را به
مرکز ثقل نظم اجتماعی نوين بورژوايی مبدل کرد، و تمام عناصر رژيم قديم
و عناصر در حال ظهور را در تمدن جديدی در هم آميخت: دمکراسی بورژوايی-
سرمايهداری. ناپلئون اولين مديرعامل(Chief
Executive Officer-CEO)
آن بود.
کمتر از
60
سال بعد از آن، محرومان جهان مأموريت تنظيم تئوری جديدی برای بشريت را
به کارل مارکس و فردريش انگلس محول کردند، تئوری که بتواند مسير حرکت
به سمت جامعه بدون ستمگر و ستمکش را روشن کند. آفتاب جديد رهايی،
مانيفست کمونيست، متولد شد: سر تئوريک صدها میليون تن، که به قول هگل
«بدون چشمهای خرد»، يعنی بدون تئوری علمی- نقاد، اميدی به برانداختن و
واژگون کردن جهان سرمايه نداشتند. لنين اولين مدير آن بود.
با
مرگ لنين آفتاب مارکس و انگلس موقتاً رو به تاريکی نهاد. استالين و
جانشينان او نمیدانستند چگونه راه جديد را در دل تاريکی پيدا کنند.
بدون «چشمان خرد»، رهبران شوروی راه را گم کردند. کار باشکوهی، که با
تلاش فوق انسانی خلقهايی باشکوه صورت گرفته بود، فرو پاشيد و با آن
بشريت به عقب بازگشت و به تن بدون سر تئوريک يا مهارت برای حمله نهايی
مبدل شد.
شب يلدای تئوری انقلابی ضد- بورواژی پانزده سال طول کشيد، تا اين که
هوگو چاوز انقلابی، نه فقط در دفاع از بشريت، بلکه به خاطر رهايی مشخص
آن، به تئوری انقلابی توان بخشيد و آن را به وضعيت رهايیبخش آن باز
گرداند. از اينروست که عبارت «انقلاب جهانی از طريق هوگو چاوز» قابل
توجيه است.
هدايت آمريکايي لا تين بسوي زند گي بهتري اجتماعي
بيسوادی و فقر در ونزوئلا، بيسوادی در این کشور ريشه کن گشته و سطح
سواد عمومی به سطح صنف سوم ابتدايی ارتقا پيدا نموده است . در عین حال،
قابل توجه است که يکی ديگر از برنامه های مبارزه با فقر " مادران روستا
" می باشد .اين برنامه اولين بار با فرمان رياست جمهوری در ماه مارچ
گذشته آغاز گشت و دو گروه از زنان را در بر می گيرد :
-زنان خانه داری که دارای فرزند می باشند .
-زنانی که در خارج از خانه کار کرده و سرپرست خانواده بوده و دارای
فرزند می باشند و در مجموع در آمد آنان زيرحداقل درآمد در کشور می باشد
.اين واجدين شرايط با دريافت بين
60
تا
80
درصد حداقل درامد در کشور زير پوشش اين برنامه قرار خواهند گرفت . اين
برنامه ها با همکاری کميته های محلات انجام می پذيرد .
از
ماه مارچ تا ماه جولای سال جاری نود ميليون دالر در میان واجدين شرايط
توزيع گشته که اين رقم در آخرين مرحله اين برنامه، مجموعأ دارای
165
ميليون دالر هزينه بوده و
190000
از مردم را پوشش داده است.
تا
کنون سه برنامه متفاوت در راستای مبارزه با فقر و بيسوادی وبصورت زير
مجموعه برنامه اصلی در کشور ونزوئلا به اجرا در آمده است. برنامه ريشه
کردن بی سوادی تحت دو برنامه رابينسون 1و 2 اجرا شده است که هدف اصلی
اين برنامه ها مبارزه با بيسوادی است و از زمان اجرا تا کنون تاثير
عظيمی در کشور ونزوئلا در رابطه با مبارزه بيسوادی گذاشته است .
آخرين تحولات پيشرفت برنامه اجتماعی ونزوئلا تحت عنوان ماموريت زير
عنوان مادران روستا با شرکت
40.000
عضو جديد محلی به برنامه رابينسون
2
ملحق شده اند، تا کنون
327.000
فارغ التحصيل داشته است . اين برنامه از سال
2003
شروع گشته و همچنين دومين بخش برنامه آموزش و پرورش هوگو چاوز برای
مردم ونزوئلا می باشد . هوگو چاوز در دو برنامه که موفقيت های
ذکر شده را همزمان جشن می گرفتند ، شرکت کرد .
در برنامه مادران روستا، طرح و نحوه و چگونگی اجرای آن توسط کميته های
اجرای اين طرح اعلام گرديد و در برنامه ديگر ارائه گواهی نامه فارغ
التحصيلان برنامه رابينسون 2 بود .هوگو چاوزبرای شروع دومين برنامه
مادران محلات در سالن تئاتر ترزا کارنو در حضور
000/40
زن ونزوئلايی ، برنامه مادران را الحاقی برنامه ملی خواند .
هوگو چاوزميگويد: اين وظيفه ماست که تحت قانون اساسی به محرومترين مردمان کشورمان کمک کنيم. در رابطه با گسترش اين برنامه، گسترش اينگونه برنامه ها به طرح های ملی مان صدمه نخواهد رساند ، بلکه ما را بسيار خرسند و خوشحال خواهد کرد که اين هزينه ها به ریشه کن کردن فقر کمک می کند .
او همچنان به نقش دمکراتيک کميته های محلات در اجرای اين پروژه همسو با دولت مرکزی اشاره نمود و اضافه کرد : تشکيل قدرت عمومی ، سرآغازی است برای ايجاد ارگانهای رهبری که اين دو ابزاری هستند برای پيشبرد کشور دررشد اقتصاد سياسی ، نظامی و نقطه نظرات مردم برای همه جامعه .
اين طرح، وزارت خانه هایی چون وزارت صحت ، تعليم وتربيه ، تربيت بدنی ،
جلب سياحان ، توسعه مشارکت عمومی ، اقتصاد ، خوراک ، فرهنگ ،مسکن و کار
را در بر می گیرد. برنامه فارغ التحصيلان رابينسون 2 هم در استديوم ال
پوليدرو در جنوب کاراکاس برگزار شد .
اززجانب ديگراوو مارالس در منقطه غربی سانتاکروز ، اولين سند زمين را
از مجموعه قباله های ارضی را به مردم محروم باز پس گرداند و اين خود
سرآغازی است بر انقلاب ارضی در بوليوی.
در مقابل هزاران نفر از افراد بومی و سازمانهای اجتماعی در ميدان چريگوانا ، مارالس در رابطه با مفهوم انقلاب ارضی توضيح داد که : اين حرکت وسيع تر و پر قدرت تر از دو اصلاحات ملی قبلی است که در رابطه با ارضی انجام گرفته است . انقلاب ارضی ، نه تنها تقسيم زمين را در بر دارد ، بلکه دارای برنامه های از قبيل ارائه تکنولوژی و وام زراعتي و ارائه کمک های لازم جهت تقويت و کمک به دهقانان را در بر می گيرد.
مورالس در ادامه افزود : که اين پروژه ايجاد کننده 10.000 شغل اصلی و در حاشيه 40.000 مشاغل ديگر را ايجاد می نمايد .برنامه اقتصادی کنونی برای مردم بوليوی امتيازات بيشتری را در مقايسه با برنامه های نئو ليبراليسيم 20 سال گذشته را در بر داشته است . در اين راستا مردم بوليوی با آرای خود او را انتخاب کرده تا برنامه حرکت به سوی سوسياليسيم را جامعه عمل بپوشاند.
بوليوی در ادامه برنامه ملی سازی صنعت نفت و گاز این کشور، اولين
قراردادهای جديد انرژی را با شرايط جديد با دو شرکت خارجی وین تیج
آمریکایی و توتال فرانسوی در لاپاز امضا نمود.
قرارداد با شرکت توتال به ارزش
740
ميليون دالر است که عمليات استخراج
نفت را در ميدان نفتي ايتائو به این کمپانی واگذار می کند. در عین حال
عمليات اکتشاف در دو ميدان نفت و گاز دیگر باقراردادی به مبلغ يک
ميليارد و
154
ميليون دالر با این کمپنی خواهد بود.
شرکت آمريکايی وين تيج نیز بهره برداری از ميادين گازی نارانجيلو-
پورونير و چاکوی جنوبی را برعهده خواهد داشت که ارزش اين قراردادها
هنوز اعلام نشده است.
دولت بوليوی به ساير شرکت های خارجی شاغل در صنعت انرژي اين کشور مهلت
داده است که قراردادهای جديد با دولت امضا کنند يا آنکه اين کشور را
ترک کنند.
اوو مورالس رييس جمهور بوليوي در نخستين برنامه اش صنعت نفت و گاز
بوليوی را ملي اعلام کرد و شش ماه به شرکتهای خارجي فعال در اين صنعت
مهلت داد تا خود را با شرايط جديدی که دولت اعلام می کند، سازگار
نمایند.
براساس مصوبه جدید دولت بولیوی،
82
درصد درآمد اين شرکتها از محل فعاليت هايشان در بوليوي عايد کشور
بوليوی خواهد شد. حجم ذخاير گاز بوليوی يک هزارو
550
ميليارد متر مکعب است که بعد از ونزوئلا، در آمريکای لاتين دومين کشور
از حيت ذخاير گاز محسوب می شود.
صنايع نفت وگاز بوليوی
از10
سال پيش در دولت گونزالو سانچز دولوزادا خصوصی سازی شده بود. سانچز در
سال
2003
در اثر قيام مردم بولیوی از قدرت خلع شد.
همچنان "آری ، من قادر هستم " شعار معروف فيدل کاسترو در مبارزه بر عليه بيسوادی می باشد که به درخواست چند کشور به سازمان ملل ارائه شده است تا بعنوان شعار جهانی مبارزه بر عليه بيسوادی انتخاب گردد . اين انقلاب آموزشی از سال 2003 در کوبا آغاز گردیده است.
بيش از دو ميليون نفر در اقصی نقاط جهان از برنامه مبارزه با بيسوادی "آری ، من قادر هستم " بهره مند گشته و با موفقيت برنامه آموزشی خود را پشت سر گذاشته اند. اين برنامه بدون در نظر گرفتن نژاد ، جنسيت، مليت، مسلک و عقيده برای استفاده عموم طراحی شده است.
"آری ، من قادرهستم" انسانيت را در مرکز پيشرفت قرار داده و اعتماد به نفس را به مردم باز می گرداند .
کشور بوليوی در سمينار بين المللی مبارزه بر عليه بيسوادی همراه با 600 نماينده ديگر از 30 کشور مختلف تا به تبادل نظر و مبادله تجربيات و دست آورد های خود می پردازد .
بنينگو فورلس ، پورفسور دانشگاه ملی لاپاز با اشاره به برنامه " آری ، من قادر هستم " گفت : که اين برنامه تاثيرات عظيم و گسترده ای تا کنون بهمراه داشته است . اولين گروه 1000 نفره از اين برنامه فارغ التحصيل گشته اند و لذت مشارکت در جامعه خود را که تا کنون از آن به دليل بی سوادی دور بوده اند ، را تجربه می نمايند . و لازم به نذکر است که 85% از اين گروه را زنان تشکيل می دهند .
الگوی کوبا دارای ابعاد مختلفی است ، منجمله :جنبش و پويايی گروهی که قادر است جذب اين برنامه را در ميان مليت های مختلف آسانتر نمايد . بعنوان مثال در کشور بوليوی ، اين برنامه در 5599 شهر ارائه گشته و همزمان با آن پخش برنامه های تلويزيونی آموزشی در مورد مواد نفتی و حفاظت از آب قرار گرفته . آقای ادوين برئر که مسئوليت اجرای اين برنامه را در ونزوئلا بر عهده دارد ، اشاره نمود : برنامه مبارزه با بيسوادی کوبا ، آنچنان ماهرانه و هوشمندانه تنظيم گشته است که با پيوند اعداد و حروف و با استفاده از ابزار و تکنولوژی موجود از طريق سمعی و بصری ، آموزش را جذابتر می نمايد .
او در ادامه اضافه کرد : راه بسيار طولانی در پيش داريم . اخيرأ در کشور ما بيسوادی ريشه کن گشته و هدف بعدی ما ، آموزش همگانی و ارتقا حداقل سواد تا مرحله کلاس ششم می باشد .
آدولفو يومينا ، رئيس انجمن مليت های مختلف در بوليوی اعلام کرد : شعار کوبايی "آری ، من قادر هستم " به تمامی زبانهای محلی در اقصی نقاط بوليوی ترجمه گشته و بهمراه اين برنامه اجرا خواهد شد .
در ادامه او اشاره کرد که از ماه مارچ گذشته، مسئولين کشور در حال بررسی و تشکيل صنف هاي لازمه برای اين برنامه در اقصی نقاط کشور می باشند . هم چنين از دست آورد های اين برنامه در گسترش و تحکيم زبانهای محلی مانند : مو بی ما، اين گاسينو، موجنو، ياراکار، تی تارين و پی من می توان استفاده نمود .
ولاديمير پوتين و هوگو چاوز
روسيه و ونزوئلا را مى توان تا حدودى دو متحد حداقل در زمينه مبارزه با
جهان تك قطبى دانست. يكى از دلايل اين اتحاد شباهت هاى موجود ميان
رهبران اين دو كشور يعنى ولاديمير پوتين و هوگو چاوز مى تواند باشد
زيرا هر دو رئيس جمهور با استفاده از محبوبيت بالاى مردمى توانسته اند
سياست هاى خارجى و داخلى دولت شان را تثبيت كنند. پوتين و چاوز متعلق
به يك نسل هستند. اولى ۵۵ ساله و دومى ۵۳ ساله يعنى تنها ۲ سال اختلاف
سن. هر دو پر انرژى و پر تحرك و تقريباً هم قد كه از نظر بدنى نيز
ورزيده هستند. هر دو اين ها تقريباً در خانواده اى نسبتاً غير مرفه
متولد شده اند و هر دو در اوايل قرن بيست و يكم به اوج قدرت خود رسيدند
يعنى پوتين در سال ۱۹۹۹ و چاوز در سال ۲۰۰۰ .
اين ۲ رئيس جمهور برخاسته از ساختار نيروى نظامى كشورشان هستند : چاوز
افسر اردو و پوتين افسر
KGB.
هر ۲ شيفته ورزش نيز هستند: چاوز علاقه مند به بيس بال و پوتين
علاقه مند به جودو و اسكى آلپاين. هر ۲ مايل به مبادرت ورزيدن به
شيوه هاى غير عادى و تماشايى هستند. پوتين علاقه مند به رزم ناو و شركت
در تيراندازى هاى آموزشى و تراكتور سوارى و چاوز علاقه مند به پوشيدن
لباس سرخ كه به معناى مبارزه با دشمنان تا رسيدن به پيروزى است.
چاوز و پوتين براى نخستين بار در سال ۲۰۰۰ در نيويارك به مناسبت نشست
هزاره با هم آشنا شدند و اين از روى اتفاق نبود كه چاوز يكى از سه رهبر
آمريكاى لاتين بود كه با پوتين ديدار كردند. از سوى ديگر اين ديدار ها
به توصيه مشاوران اين ۲ رئيس جمهور نيز نبود زيرا چاوز بعد ها اعلام
كرد كه اين ديدار ها از قبل پيش بينى شده نبودند .
چاوز
در ماه مه ۲۰۰۱ به عنوان نخستين رئيس جمهور از منطقه آمريكاى لاتين پس
از انتخاب پوتين براى رياست جمهورى روسيه ديدارى رسمى از مسكو به عمل
آورد.
نخستين دقايق بازديد از كاخ كرملين كاملاً احساسى و پر از شور و هيجان
بود. چاوز پس از مصافحه اى دوستانه و در عين حال محكم اظهار داشت كه به
شدت تحت تأثير قرار گرفته و به خود افتخار مى كند. پوتين نيز يادبودى
از فرانسيسكو د ميرانداى ونزوئلايى، پيشگام استقلال آمريكاى لاتين كه
در سال ۱۹۸۶ از روسيه بازديد كرده بود را به چاوز تقديم كرد. اين
رفتارهاى ناخواسته همانند رفتارهاى دو دوست بسيار قديمى، فضايى غير
رسمى براى گفت و گوى آنها به وجود آورده بود.
در پايان اين ديدار مرد نيرومند كاراكاس اعلام كرد كه اتحادى استراتژيك
كه بر روى مسائل ژئوپولتيك بى تأثير نخواهد بود، ميان دو كشور ونزوئلا
و روسيه بوجود آمده است. به طورى كه بعد از آن، چاوز چهار بار ديگر به
مسكو سفر كرد پوتين و چاوز دو دولتمرد پخته هستند كه به تقويت نقش دولت
در تمامى زمينه هاى اقتصادى، سياسى، اجتماعى، فرهنگى و اطلاعاتى تأكيد
مى كنند و بار ها و بار ها در سخنانشان نزديكى ديدگاه هايشان را نشان
داده اند.
از
لحاظ ساختار سياسى، روسيه و ونزوئلا دو كشور فدرال هستند كه در آنها،
رئيس جمهور اختيارات نسبتاً وسيعى دارد. چاوز با شعار لزوم قانون اساسى
جديد و بازسازى ريشه اى نهاد هاى دولتى به قدرت رسيد و در مدت زمان
كوتاهى قانون اساسى جديد را تهيه و به تصويب رساند و تمامى مراكز
قانونگذارى و قضايى عالى را منحل اعلام كرد.
پوتين نيز رياست جمهوريش را با ساختار قدرت عمودى و با تقسيم كشور به
۷ منطقه و انتصاب نمايندگانى بلند پايه و با اختيارات وسيع آغاز نمود.
ولاديمير
پوتين مبارزه اى آشكار را عليه اليگارشى آغاز كرد تا آنان را از
اهرم هاى قدرت سياسى و اقتصادى دور كند. هوگو چاوز نيز شروع به
مقابله اى جدى با
Fedecamaras
يعنى فدراسيون اتاق ها و شركت هاى تجارى و توليدى ونزوئلا كرد.
هر ۲ رئيس جمهور دوباره بخش نفت كشورشان را ملى كردند ولى بر خلاف
روسيه، ونزوئلا اين مطلب را به طور رسمى اعلام كرد. روسيه و ونزوئلا بر
اين مهم كه بايد پاسخى دندان شكن به قدرت و نفوذ ايالات متحده آمريكا
در جهان داد، داراى موضعى مشترك هستند.
همچنين رئيس جمهور ونزوئلا رضايت خود را از انتقادهاى شديد پوتين عليه
سياست هاى بوش پنهان نمى كند و بار ها موضع مشترك خود با پوتين درباره
مسائل كوزوو و استقرار سپر دفاع موشكى آمريكا در اروپاى شرقى را ابراز
كرده است.
در
يك سخنرانى در اجلاس اقتصادى روسيه و ونزوئلا كه در مسكو برگزار شد
چاوز اظهار داشت: همانطور كه روسيه به عنوان منبع نفت و گاز براى اروپا
و آسيا به شمار مى رود، ونزوئلا نيز به عنوان منبع نفت و گاز آمريكا
محسوب مى شود.
همچنين به شباهت ديگر اين دو كشور اشاره كرد و گفت: هر دو كشور روسيه و ونزوئلا از اين لحاظ شبيه هم هستند كه هر دو از خاكستر بحران، دوباره متولد شده و برخاسته اند.
براي آخرين بارکه هوگو چاوز، رييسجمهور ونزوئلا وارد مسکو شد. هدف از ملاقاتهای او در مسکو تقويت همکاریهای اقتصادی و نظامی با ونزوئلا و ايجاد اتحادهای سياسی استراتژيک است. چاوز فعاليتهای خود در مسکو را شروع کرد و پيرامون افزايش سرمايهگذاری روسيه در ونزوئلا و همچنين خريد چند زيردريایی ساخت روسيه مذاکرات سودمندی انجام داد. رييسجمهور ونزوئلا ابتدا نقش روسيه در ايجاد موازنه در برابر قدرت آمريکا را ستود. چاوز طی سخنرانی به مناسبت گشايش «مرکز فرهنگی آمريکای لاتين در مسکو» گفت: «ما با احترام زياد میگوييم متأسفانه اتحاد شوروی سقوط کرد.
اما روسيه و خلقهايی که آن را تشکيل میدهند ناپديد نشد. نوزایی جديد در روسيه وجود دارد که يک بار ديگر آن را به يک کانون جديد قدرت مبدل کرده است. و ما، خلقهای جهان ، احتياج داريم که روسيه و چين نيرومندتر و نيرومندتر شوند.» چاوز هشدار داد که بزرگترين تهديد نسبت به جهان «امپرياليسم آمريکای شمالی» است و اطمينان داد که موافقتنامههای اقتصادی و نظامی با روسيه تنها اولويتهای او نيستند. علاوه بر اينها، رهبر ونزوئلا روسيه را برای مقابله با نفوذ آمريکا و ساختن يک جهان چند قطبی مهم میداند.
چاوز در اين مورد گفت: «يا ما امپرياليسم آمريکای شمالی را شکست خواهيم داد يا امپرياليسم آمريکای شمالی جهان را نابود خواهد کرد. امپراتوری بايد درک کند که نمیتواند بر جهان مسلط شود».
چاوز به پوتين به خاطر تلاشهايش در مقاومت در برابر ايالات متحده و
طرحهای آن برای استقرار سپر راکتي در اروپای شرقی تبريک گفت.
رؤسای جمهور دو کشور در اقامتگاه رياست جمهوری در نوو- اوگاريوو(Novo-Ogariovo)
در حومه مسکو برای مذاکره پيرامون موضوعات اقتصادی و نظامی ملاقات
کردند. چاوز گفت اميدوار است روابط تجاری روسيه- ونزوئلا، به ويژه در
بخش انرژی- شامل ساختن پالايشگاه نفت و خطوط انتقال گاز طبيعی- گسترش
يابد.
رهبر دو کشور موضوع تأسيس يک صندوق مشترک جهت تأمين بودجه طرحهای
اتحاد اقتصادی را بررسی کردند. دو رهبر قرار است برای تأسيس صندوق مورد
نظر در آينده ديدارهایی داشته باشند، يکی در مسکو و دومی در کاراکاس.
چاوز گفت: «اين صندوق طرحهای مشخصی مانند پردازش مواد خام، ساختن
پالايشگاههای نفت، صنايع پتروشيمی، غذایی، حمل و نقل، ماهيگيری و
ساختمان را مطالعه خواهد کرد.»
چاوز از شرکتهای نفتی روسيه دعوت کرد در توسعه حوضچه رودخانه
اورينوکو(Orinoco)
شرکت کنند. شرکتهای نفتی آمريکایی اکسون (Exxon)
و کونوکو(Conoco)
که از امضای قراردادهای جديد با دولت ونزوئلا خودداری کردند و به
فعاليتهای خود در آن حوضچه خاتمه دادند.
شرکتهای روسی در حال حاضر در اين منطقه که بزرگترين ذخاير شناخته شده نفت جهان در يک نقطه را در بر دارد- حدود ١٫۲ تريليون بشکه نفت بسيار سنگين، که در حال حاضر حدود ۲۴٠ ميليارد بشکه آن قابل استخراج است- فعاليت میکنند. چاوز همچنين يادآور شد که مسکو سال آينده مقر نشستی خواهد بود که برای ايجاد سازمان کشورهای توليد کننده گاز طبيعی (سازمانی مانند اوپک) برگزار خواهد شد.
ايالات متحده به اين پيشنهاد به عنوان يک تهديد جدی نسبت به منافع خود
نگاه میکند و کشورهای توليد کننده گاز طبيعی را در صورت تشکيل چنين
سازمانی، تهديد به تحريمهای اقتصادی کرده است.
ونزوئلا همچنين برای خريد چند زيردريایی ديزلی ساخت روسيه برای دفاع
از حريم آبی خود که به گفته چاوز «بالغ بر نيم ميليون کيلومتر مربع
است» تقريبآ به پايان رسانده است. چاوز ضمن اشاره به کودتای سال ۲٠٠٢
که در جريان آن چاوز مدتی از قدرت کنار گذاشته شد و کشتیهای جنگی
آمريکایی وارد آبهای ونزوئلا شده و هلیکوپترهای آمريکایی در فرودگاه
بينالمللی در نزديکی کاراکاس به زمين نشسته بودند گفت اين خريد در
مرحله «ايده» بوده و «تحت بررسی است». چاوز گفت:« خواهيم ديد که آيا
آنها بعد از خريد اين تجهيزات دوباره دست به چنان کاری خواهند زد؟»
همچنان چاوز طی ديدار کوتاه خود از بلاروس موافقتنامههای اقتصادی،
نظامی و همکاری استراتژيک ديگری را امضاء کرد. دو کشور در زمينههای
استخراج نفت خام در ونزوئلا، مونتاژ ماشينآلات زراعتي ، و توليد خشت و
ديگر مصالح ساختمانی در ونزوئلا تصميم به همکاری مشترک گرفتند.
از سال ۲٠٠۸ ونزوئلا به بلاروس اجازه خواهد داد جهت مقابله با کمبودی
که در بلاروس وجود دارد.
سالانه حداقل دو ميليون تن نفت خام استخراج کند. کاراکاس و مينسک
همچنين چند طرح برای لوله کشی گاز به چند شهر ونزوئلا و چند
موافقتنامه نظامی را تحت بررسی دارند.
اما شايد مهمتر از همه اين باشد که هدف ديدار چاوز از اين دو کشور
شوروی سابق خريد يک سيستم دفاع راکتي جديد بود. اين سيستم، با بردی بين
۲٠٠ تا ٣٠٠ کيلومتر، از راکتهای روسی
S-300 PMU-2
و
Tor M-1
و يک رادار دور- برد استفاده می کند و بلاروس قول داده برای آن يک
سيستم کنترول خودکار بسازد.
منابع مورد استفاده : دنياي ما، مرگ سرمايه داري نزديک است و خيزش جديد در آمريکاي لاتين .