پنجشنبه، ۸ جنوری ۲۰۰۹


چرا (۲۸) دسمبر؟

هفتم جنوری ۲۰۰۹ 

رفیق احمد شاه قادری

همه میدانیم که افغانستان عزیز کشوریست متشکل از اقوام و قبائل مختلف که هر کدام با لسان های مختلف صحبت نموده و دارای رسم، رواج و عنعنات مختلف هستند. که بدبختانه هر روز در تجلیل از رسم و رواج های خود به رقابت هایی می پردازند و میخواهند از یکدیگر بهتر و پیشتر جلوه گر باشند . مثلآ در تجلیل عروسی و مراسم فاتحه داری. که این خود بار آورده شدهء عدم درک درست از حالت فعلی جامعه ای مااست. اگر این رقابت سالم باشد، سخنی نخواهد بود، که نیست.

اما تآسف اینست که در میان قشر روشن و پیشتازان جامعه که خود را تآمین کنندهء عدالت اجتماعی میدانند، عمل رقابت آهسته آهسته رو به پیشروی است. طور مثال:

بعد از سقوط جمهوری افغانستان و کنار رفتن حزب وطن (ح.د.خ.ا.) از قدرت، سکوت مطلق حکمفرما بود. بعد از ۱۷ سال، رهبری حزب ما، اولین بار سکوت در مورد رفیق گرانمایه و ارجمند کارمل عزیز را شکست. هر کسی خواست تا هشتادمین سالروز تولدش را تجلیل کرده و خود را از پیروانش نشان دهد و در تجلیل از دیگران سبقت جوید. چقدر خوشم که حقیقت بالاخره جای خود را گرفت و هنوز هم میگیرد. چنانچه رفیق فرزام در نوشتهء شان که تحت عنوان "ابرمرد وفادار به اندیشه و تفکر رهایی بخش وارسته از وابستگیهای مادی دنیا" درین مورد تذکر داده اند: "با گذشت زمان غبار افتراآت و کینه توزی های دشمنان و حریفان سیاسی فروکش میکند و از پس آن سیمای شفاف و چهره ی انسانی این مرد بزرگ، با تقوا، وطنپرست، انسان دوست و مبارز انقلابی هرچه بیشتر و بیشتر نمایان میگردد . *1

امروز همه متوجه شده اند که تمام حرکات مترقی و اتحاد نیروهای مترقی وابسته با نام های همان سه رهبر بزرگ حزب رفقا ارواح شاد نور محمد تره کی، فقید ببرک کارمل و شهید داکتر نجیب الله  است.

رفقا، بعد ازینکه در مهر لاکی لبان رهبری سابق حزب، درزی بمیان آمد و امید شکستن آن پدیدار گردید، جرآت و علاقهء جوانان ما در پیروی از راه پدران شان بیشتر شد و به آنچه که همه را مغموم و مخشوش ساخته بود که گویا "نسلهای بعدی دیگر از راه و ارمان حزب پدران شان پیروی نمیکند" خط بطلان کشید.

تعدادی از جوانان ما که افتخار به حزبی بودن خود دارند خواستند از هشتادمین سالروز تولد یکی از رهبران و بنیانگذاران جمعیت دموکراتیک، حزب دموکراتیک خلق افغانستان و بعد ها حزب وطن رفیق کارمل را با سالگرد چهل و چهارمین  بنیانگذاری حزب شان تجلیل کنند. بدبختانه از طرف همانهایی که حالا اعضای احزاب تازه تشکیل هم هستند و هنوز خود ها را پیرو همان حزب قهرمانان یعنی (ح.د.خ.ا.) حزب وطن میدانند، با ایشان سر نا باشمی گرفته شد و با براه اندازی همگونه مجلسی در همان کشور در همان شهر بتاریخ ۲۸ دسمبر خواستند محفل مؤرخ ۲۹ دسمبر ۲۰۰۸ را به هیچ برسانند که چنین نشد و بر خلاف شاندار تر از تصور بر پا شد.

تجلیل از چنین روزی را جوانان ما قبل از همه اعلان کرده و به سمع همه رسانیده بودند. اما چرا ابتکار آنها بایکوت شد، معلوم نیست. آنهایی که خودرا پیروان رفیق کارمل میدانند باید به گفتارشان هم توجه داشته باشند. رفیق کارمل در بخش جوانان میگوید." نیرو های نو و جوان دایماً صفوف حزب را تکمیل میکنند و آینده نیز مربوط به آنان است." *2     

اگر آنها واقعاً به گفتار شان صادق میبودند باید به آن کاسه لیسانیکه دور و بر شان جمع شده و با راپور های غلط خود سوء استفاده میکنند، دستور میدادند تا همه درین محفل متحدانه و با هر چه توان در با شکوه سازی محفل که نمودار عظمت رفیقانه میتوانست باشد، شرکت کنند. رفیق کارمل در مورد اتحاد در حزب چنین ارشاد نموده اند "وحدت برای حزب چون هوا برای انسان ضرور است . ما درک میکنیم که  اگر حزب از لحاظ وحدت صفوف خویش استحکام نداشته باشد ممکن نیست مبارزهء مؤثر را در مقیاس سراسر کشور از پیش برد. " *3

آنها که سخن از اتحاد تمام نیرو های مترقی و دموکرات میزنند و رفقای جوان خود را تحمل نداشته تخریب میکنند آیا با دیگران چه اتحادی خواهند داشت اگر دستوری نباشد.

رفقا، ما مزهء اتحاد های دستوری را اگر از بیوطنی و دربدری بگذریم در بی اعتمادی ها، پخش افواهات علیه یکدیگر، تاپه زنی ها و صدها بست و بند های ناروا و غیر رفیقانه چشیده و میبینیم، اگر کسی نمی بیند بقول معروف "کور خود بینای مردم است".

رفیق داکتر حبیب منگل در بیانیهء شفاهی شان در محفل ۲۸ دسمبر به نقل قول از رفیق کارمل گفتند "

مرحوم ببرک کارمل د سیاسی اتحادونو او د هیواد د ملی، دموکراتیک او مترقی ځواکونو یووالی ته ډیر اهمیت ورکاوه. هغه  دپلار وطنی ملی جبهی مبتکر او موسس وه او پدی باور وه چه د یوی ملی او متحدی جبهی په وجود کی دموکراتیک تحولات بریالی کیدلی شي. خو د سیاسی اتحادونو تر نامه لاندی د ناروا سیاسی معاملاتو مخالف وه او پدې پوښتنه یی تینګار درلود چه د چاه سره اتحاد ؟ *4  

بلی رفقای عزیز، رفیق کارمل از یک حزب قوی و منسجم صحبت میکردند نه از حزب چندین پارچه. و در مورد اتحاد واقعاً چه زیبا گفته اند اتحاد با کی ؟

ببینید رفقا، حزب ما را عملآ به دهها پارچه تقسیم کردند، آیا علت چیست که همه داد از پیروی همان حزب میزنند و در حقیقت یکی به دیگری تن در نداده و در جستجوی راه اتحاد با دشمنان دیروزی خود هستند.

خون هزاران رفیق گلگون کفن خود را که جانهای شان را بخاطر بدست آوری آرمان حزب مان از دست داده اند فراموش کرده اند. این جز کیش شخصیت پرستی و خود خواهی هیچ چیز دیگری نمیتواند باشد.

رفیق کارمل فقید در مورد چنین گفته اند ". . . مظاهر موجود طایفه پرستی، خانواده پرستی، گروه بازی، محافل گرم رفاقت بازی شخصی، مقام پرستی و عدم اعتماد متقابل در بین حزب به وحدت آن لطمه وارد میکند. این وضع ناشی از عقبماندگی و عدم پختگی سیاسی بعض رفقاست که با استفاده از اعتبار شخصی و مقام رسمی، گروهی از افراد وفادار به خود و یا به اصطلاح ناراض را به دور خویش جمع نموده آنان را در جریانات درون حزبی به نفع تمایلات و علاقمندی های شخصی  خود می کشانند.

افرادی که منافع، علاقمندی ها، خواستها و ادعا های شخصی خود را در برابر حزب قرار میدهند، نمی خواهند و قادر نیستند کار دوستانه و با نظم را سازمان دهند و آرزو ندارند تابع دسپلین حزبی باشند، چنین اشخاص در شرایط کنونی و در ماهیت امر به مثابهء فراکسیون بازان میباشند .

آنان مانع اجرای مؤثر و هدفمند رسالت عالی حزب  به مثابهء نیروی رهبری کننده و هدایت کننده جامعه می گردند آنان نباید در حزب ما جا داشته باشند. " * 5

حال بررسی عمل رفقای ما مربوط به تفکر عمیق و چشمان شفاف و ژرف بین است که ببیند و بداند که کی چه میکند. آیا حرکات رفقای ما واقعاً همان است که میگویند ؟

اکنون حرف من متوجه آنعده از رفقایی است که تا حال به این و آن نپیوسته و منتظر اند.

 رفقا وقت انتظار نیست .

ببینید در اثر فشار رفقای جوان، اتحاد طلب و صفوف همین دو حزبی که خود را پُر نفوس تر از همه قلمداد میکنند از تک روی به دو روی رو  آوردند. بیائید دست بدست همدیگر بدهیم تا در اثر فشار بیشتر به سه، چهار، پنج و . . .  بالاخره به بیست و پنج روی برسیم. آنجاست که میتوان همه در یک کنگرهء اتحاد رفته راه، رسم و اسم حزب خود را بر بنیاد اندیشهء نوین معاصر برای مبارزات حق خواهی طبقۀ زحمتکش، تآمین عدالت اجتماعی و رفاه مردم، تعیین کنیم. آنوقت میتوان گفت ما فرزندان اصیل کشور پیروان رهبران اصیل و خدمتگذاران مردم خویش هستیم. و در هر جبههء برای حل معضلات و مناقشات میهنی با نیرو و توانمندی داخل میشویم تا آرمان و آرزوی همه رفقای شهید خود را چه بزرگ و یا کوچک بکرسی نشانده باشیم .

 رفقای گرانقدر؛

در مورد عدم شرکت در محفل تاریخی ۲۹ دسمبر «اصالت» افواه کرده بودند که:

1.    یکعده جوانان نا آشنا میخواهند احیای ح.د.خ.ا. را اعلان کنند.

2.    آنها (یعنی جوانان) تنها نبوده و پیش کردگان هستند. در عقب شان دیگران قرار دارند.

3.    آنها به رهبران سابق حزب که اکثریت شان مع الخیر و العافیه در اروپا زندگی دارند وقع نگذاشتند.

4.    آنها برای شخصیت سازی و دهشت اندازی کار میکنند.

چون من خود حاضر آن مجلس بودم باید بنویسم که :

1.    این جوانان بسیار با شهامت از همهء رهبران یاد کرده و حزبی یا احیای حزبی را اعلان نکردند.

2.    آنها با جرآت کمیسیون کاری خود را معرفی و بعد از ختم سخنرانی ختم کار کمیسیون و انحلال آنرا اعلان کردند .

3.    آنها از رهبران سابق و صادق حزب خویش دعوت بعمل آورده بودند. چنانچه رفیق گرانقدر سلطانعلی کشتمند در پیام شان که توسط رفیق اسد کشتمند در محفل ۲۸ دسمبر قراآت شد، با همان خاصیت صادقانهء شان از دعوت جوانان تذکر بعمل آورده اند. که نمونهء تماس جوانان با ایشان که یکی از رهبران برجسته حزب بودند است.

4.    آنها یعنی جوانان برگزار کننده، بار ها به افتخار زیاد تکرار کردند که هدف ما صرف بزرگداشت از هشتادمین سالروز تولد رفیق کارمل عزیز و چهل و چهارسالگی حزب ما بوده و ما کدام هدف دیگری نداشته و نداریم.

اکنون باید اعتراف کرد که آن همه افواهات دروغ و عمل فیصله کنندگان برای عدم اشتراک در محفل تنظیم شده از طرف جوانان در ۲۹ دسمبر، اشتباه دیگری بود در جمع اشتباهات پیشتر شان.

 من به جرآت مینویسم که این عمل جوانان که پیروان و سازندگان فردای حزب ما خواهند بود قابل افتخاراست.

این جوانان گرچه در زمان حاکمیت حزب بجز از رنج، درد و بیخوابی های پهره داری و خدمت به حزب را در جبهات بنامهای سپاه انقلاب، سازمان جوانان، کمیته های دفاع خودی، دفاع محل زیست، محل کار یا مکتب چیز دیگری را ندیده و کرسی نشینان و نقل های سر سبد حزب نبوده اند. خواستند از سالروز تولد یک رهبر نستوه و بنیان گذار حزب و سالگرد حزب در جمع رفقا تجلیلی بعمل آورند. اما چه بیهوده در خنثی ساختن آن دسیسه شد. افسوس و صدها افسوس.

آنانیکه برای بقای خود محو دیگران را پیشه کرده اند، تاریخ نشان داده است که تیشه به ریشهء خود زده اند.

همه میدانند که نو جای کهنه را گرفتنی است.

رفقای نهایت ارجمند!

جوانان آینده سازان کشور اند. آنها را باید از ته دل تشویق و تقویت کرد. در تقویهء ایشان زنده نگهداری راه و رسم و اسم حزب ما و رهبران صادق ما گره خورده است .

به امید موفقیت های بیشتر و زودتر شما.

ضمیر پاک و عقل سالم برنده است.

احمدشاه قادری از هامبورگ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اشاره ها:

 1 --   گرفته شده از سایت انترنتی افغانستان نیوز.

2 --  ببرک کارمل ، بسوی جامعهء نوین ، مجموعهء بیانیه ها و نوشته ها ( ۱۳۶۲ ) صفحه ۴۷

3 --  همان کتاب صفحه ۳۴

4 --  گرفته شده از صفحه انتر تیتی  پیام نهضت.

5 --  ببرک کارمل ، بسوی جامعهء نوین ، مجموعهء بیانیه ها و نوشته ها (۱۳۶۲ ) صفحه ۴۸ و ۴۹

 

47kpjx3

 

 توجه !

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با کسب مجوز کتبی از «اصالت» مجاز است !

کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد.

Copyright©2006 Esalat

 

www.esalat.org