پنجشنبه، ۱۳ فبروری ۲۰۱۴
سرور منگل
سرور منگل
مسوولیت مقالات، مطالب و نبشته های نشر شده در «دیدگاه ها» به دوش نویسنده گان آنها بوده
و الزاماً بیانگر نظرات و دیدگاه ادارۀ سایت «اصالت» نمیباشد.
* * *
این مهمانان ناخوانده از گردش روزگار دیدند که شوروی دیگر وجود خارجی ندارد و متلاشی شده است و اردوهای آن در افغانستان با تلفات سنگین، پس از نمایشی بظاهر پیروزمند که معمول اردوهای فاتح است بجا آوردند و رفتند. جمهوری افغانستان با تمام توان و طاقت خود از دست آورد های یک دهه و بیشتر از آن در برابر اهریمن تجاوز، جنگ و افراط گرایی جهانی و منطقه یی دفاع کرد، اما از بدی روزگار از همت پائین چند رهبر نما و دریشی پوش نظامی بلند رتبه، تن به تسلیم داد. هیچکس عاقبت دشواری های تهاجم آدم کشان و چپاول گران افراطی را بجان، مال و عزت مردم افغانستان حدس و گمان نزده بود که پس از سقوط حکومت تحت اداره رئیس جمهور نجیب الله چه واقع می شود اما نجیب الله می دانست و همواره خطاب به جامعه، نهاد های دولتی، حزبی و امنیتی در نبود نظام حاضر از فاجعه که در تصور نه میگنجید خبر و آگاهی میداد و بخصوص به هیئت رهبری و قوماندان های قوای مسلح جمهوری افغانستان یاد آوری میکرد که: «شما میدانید که به اثر منطق قوی مشی مصالحه ملی و پی آمدهای اخیر آن یعنی توسل به مذاکره و مفاهمه، افراطیون به تنگنای عجیبی قرار گرفته اند. آنان که حتی در میز مذاکرات زبان واحد نداشتند، چگونه خواهند توانست اداره واحد افغانستان را ایجاد نمایند. آیا مردم نمونه های اداره افراطیون را در کنر، بامیان، تخار، و اداره چند روزۀ کندوز و برخی نقاط دیگر کشور را ندیده اند و از آن نتیجه گیری نخواهند نمود. این نتیجه گیریها بدون شک موقف آنان را در برابر مردم بیشتر از گذشته تقلیل خواهد داد.
ما در آینده روزهای دشوار ولی سرنوشت ساز برای مردم و کشور را در پیشرو خواهیم داشت. مگر مردان برای مقابله با دشواری ها آفریده شده اند، برای تحمل دشواری و رفع آن با عمل قاطع و اراده آهنین، ما به فعالیت آینده قوای مسلح ج.ا. این قاطعیت عمل را مشاهده میکنیم.
ماههای اخیر و سال آینده در برابر قوای مسلح افغانستان، حزب و متحدان آن آزمونهای جدی را قرار میدهد .
دفاع از وطن در آینده نه تنها به رشد مشی مصالحه ملی کمک خواهد کرد، بلکه هویت قوای مسلح و وطن دوستان افغان را در منطقه و جهان تثبیت مینماید. با صراحت در برابر شما مدافعان راستین وطن اظهار می نماییم که سوال موجودیت و عدم موجودیت ح.د.خ.ا. در صحنه سیاسی، موجودیت و عدم موجودیت وطن واحد، فرزندان و زندگی هر یک ما به کار و فعالیت ما، به سهم ما در دفاع مستقلانه از وطن و مصالحه ملی ارتباط خواهد داشت. فکر میکنم برای هریک ما موجودیت فیزیکی بهر قیمتی که باشد، مطرح بحث نیست. برای ما موجودیت در تاریخ، در معنی، در جلایش اندیشه ها و در انجام تعهدات ملی و بین المللی که در برابر مردم کشور و جهان ارائه داشته ایم، مطرح خواهد بود .
با ایمان و یقین کامل می توانم اظهار بدارم که ما بر مشکلات فائق می آییم و پیروز می شویم. دلایل کافی برای چنین محاسبه وجود دارد.»(1) با تمام این هوشیار باش ها چشم و گوش عده ی از هیئت رهبری حزب وطن باز نشد که نشد. عده ی حقارت و ذلت را پسندیدند که حتی افراد عادی از دیدن تصویرهای بازمانده هنگام تسلیمی در امروز خجول و عرق سرد شرمساری بر پیشانی دارند. اما عدۀ از آنان مانند جنرال محترم خوش قلم و خوش پوش ما هنوز مدعی است که در سایۀ قلم و شمشیرش عزت و آبروی ما و همه هموطنان در امان مانده است که هنوز جای شُکرش باقی است و از فیض تدبیر هایش تقدیر بجا نیآمده و منت اش باقی است، زهی چشم درایی و بیشرمی!
میگویند تاریخ دُوری تکراری از حوادث ماضی را در زمان حال و آینده و با پیچیدگی و ابعاد دیگری بنمایش میگذارد ـ تا کجا این وضعیت بحال ما افغانها صادق است؟ سوالی است که آنرا بطور مکرر در رویدادها و رویا رویی های دو صدۀ تاریخی نبردهای آزادی خواهانه بر ضد تجاوز گری دول قهار استعماری و امپریالیستی تا امروز شاهد آنیم.
طی این روزها رسانه ها شایع ساخته اند که گویا رئیس جمهور افغانستان کرزی از امضای «موافقتنامه امنیتی» با امریکا سر باز زده است. اخباری بیشتری از نا رضایتی و لحن خشن رسانه یی مجموعه از مطبوعات وابسته به انجوها در کابل و عده ی سیاست مدار دریشی پوش یا ریش دراز و کوتاه، اسلامی یا متظاهر به اسلام از چپ ترین به اصطلاح تا راست ترین در خارج و داخل، رئیس جمهور کرزی را به ملامت گرفته اند که گویا چرا از امضای توافقنامه امنیتی با امریکا سر باز می زند، کرزی در این روزها صریحاً اعلام داشت که نمیخواهد میراث شوم از خود باقی بگذارد و ضمناً آمادگی خود را تحت شرایط ضمانت از صلح مکرر بیان داشت. در حقیقت امر هنوز هیچ تغییری در مواضع دو طرف یعنی افزودن فشار امریکا بر کرزی از هر جهت، مقاومت و افشاء گری های سرسختانه رئیس جمهور کرزی هنوز در حالی ادامه دارد که روزهای انتخاب رئیس جمهور آینده افغانستان و کشمکش ها، تاب و پیچ، تلخی و شیرینی ناشی از این رویا رویی ها به پایان حکومت کرزی دو ماه بیشتر نمانده است، در حالیکه ضعفها، نارسائی های بیشماری دوران حکومتش که انگشت نقد بدان گرفته می شود از همه برجسته تراست.
دلایل و شواهدی زیادی را هر دو طرف برای ملامت یک دیگر از سر گرفته اند که چنین جنگ نافرجام را که امریکا آنرا طولانی ترین جنگ با تلفات سنگین نام برده و هنوز فرجام و برنده آن معلوم نیست ـ در حالیکه نیروهای خارجی بطور قاطع آمادگی برای خروج کامل را تهیه دیده اند و حلقات حاکمه که از فیض این اردوها و دولتها و از فیض فساد، چور و چپاول، تریاک و قاچاق به مقام و ثروتی رسیده اند به هیچ صورت نمیخواهند از سایۀ حمایت این فیض بیرون باشند و تقلا دارند بهر قیمتی شده این توافق نامه امضا گردد و سایۀ آنان از سر ما کم نشود. در حکومت کوتاه مدت حسن شرق تحت ریاست جمهوری دکتور نجیب الله نیز چنین اتفاقی در عکس آن بوقوع پیوسته بود که شرق بر ماندن قوای نظامی شوروی اصرار داشت، در حالیکه شوروی ها بطور قاطع تصمیم گرفته بودند که از افغانستان خارج میگردند. بعدا این امر در نوشته های حسن شرق صدراعظم معزول افغانستان معکوس جلوه داده شد.(2)
امضا و عدم امضای توافقنامه امنیتی تا آنجائیکه قصر سفید و ادارات نظامی و امنیتی آن میدانند، هدفمندی امریکا را ممکن است برآورده نسازد، اما برعکس یک موافقتنامه امنیتی جامع و قابل قبول ضمانت های صلح و ثبات برای افغانستان را فراهم میسازد و به بلند پروازی های پاکستان و ایران در منطقه و افغانستان می تواند جواب قابل درک باشد.
نباید فراموش کرد که رئیس جمهور اوباما و متحدانش از ابتدای ریاست جمهوری به ادامه جنگ نا معلوم در افغانستان راضی نبودند و آنرا ادامه سیاستهای تجاوز کارانه و نظامی رئیس جمهور بوش میدانستند، اوباما و متحدانش بخصوص در اروپا خواهان هرچه زودتر تخلیه افغانستان بودند تا هرچه زودتر با ظاهر آراسته و به اصطلاح آبرومندانه و کامیاب از افغانستان عقب بنشینند که اینک با سرهم بندی عدۀ از تدابیر و به وجود آوردن انتظامات نظامی و امنیتی، زمان این خروج پس از یک دهه آماده شده است.
با چه وضعیتی افغانستان گذاشته می شود؟
این سوالی است که در برابر افغانها از هر جهت مطرح است. جواب ساده و آمادۀ آن حفظ همکاریهای اقتصادی، مالی و نظامی امریکا و متحدان آن که بفکر عدۀ با امضای توافقنامه امنیتی برآورده می شود و در غیر آن زیر سوال می رود. بهر صورت دلایل کافی برای برهم خورد وضعیت اقتصادی، نظامی، سیاسی و اجتماعی در عدم امضای موافقتنامه امنیتی با آمریکا پیش بینی میگردد، اما باید اضافه کرد؛ آنانی که بر زمینه های آمادۀ در سال ۲۰۰۱م. برای اشغال افغانستان به بهانه سرکوب و محو تروریسم و بازسازی افغانستان به این کشور لشکر کشیدند، اینک طی نزدیک به چهارده (۱۴) سال جنگ و کشتار و صرف میلیارد ها دالر، بیهودگی و سنگینی آنرا احساس و درک میکنند. اوباما آنرا «طولانی ترین جنگ آمریکا» خوانده است که با گفتار گورباچف که جنگ افغانستان را «زخم ناسور» خوانده بود، بسیار فاصله ندارد.
مردم بارها تاراج و غارت شده اند، دیگر چیزی نزد شان نمانده تا از غارت آن بترسند. مردم آنچه برایش مانده جان، حیثیت و ناموس است که هر روز و شب تفنگداران و گرگان درنده داخلی در پشت درهای شان بدتر و وحشی تر از هر طالبی ایستاده تا بجان و ناموس این مردم آزاده بی افتند و آنرا بگیرند.
قصر سفید مدعی است که از کیسه مردم امریکا برای التیام دردهای افغان اضافه تر از یک صد و بیست (۱۲۰) میلیارد دالر صرف کرده است، جائی هیچ شکی باقی نه میگذارد که خرج های بلند بالای آمریکایی ها و متحدان آن سالانه از ده میلیارد دالر آمریکائی سر ببالا می زند که از آن دستگاه فاسد گسترده یک میلیون مامور زندگی بخور و نمیر خود را تهیه میدارد و سران نظامی، پلیس، امنیت و نخبه گان دولتی، موسسات داخلی و خارجی از این پولها قند آب می زنند. در این هیچ جای شک نیست که همه چیز اقتصاد، بازار، کار، نرخ و نوا، تجارت و سیاست، فساد، فرهنگ، جنگ، صلح و فحشا همه و همه در اطراف خارجیان نشو نما، نسق و فتق یافته است. آنانی که به ایشان زیاده می رسد، دعا گوی اند و به آنانی که از آن کمتر نصیب دارند ناراضی اند به آنانی که هیچ نمیرسد، پروای هیچ ندارند.
نصیب بخشی کوچکی از اطفال و نوجوانان درس خواندن و به مکتب رفتن از این وجوه است، اما عدۀ دیگر از ترس بمبارانهای بی خبر شبانه و شبیخون های زیر نام “طالبان” و. .. بجان و ناموس بخود میلرزند.
فساد سرسام آور در اداره دولت، زرع تریاک و تولید هروئین، قاچاق و اعتیاد جوانان به مواد مخدر و فحشا در شهرها بیداد میکند و سر بیک میلیون معتاد زده است .
بازار پر زرق و برق، تعمیرات بلند منزل، کافه ها و رستوران های که امارات را بیاد می آورد. دموکراسی و آزادی مطبوعات و رسانه ها و تلویزیون ها (۱۰۰ تلویزیون)، احزاب سیاسی از هر قماش (بیشتر از ۱۲۰ حزب سیاسی) و با بازار انجوها و موسسات فرهنگی، پارلمان و سنا و ده ها موسسۀ اجتماعی و سیاسی اعم از زن و مرد بازار شان گرم است. این همه از خیرات سر دالر های واریز شده امریکایی است که طلب گران در خدمت حصول آن با هم سر می شکنند. آنانی که باد بگلو می اندازند و دم از سیاست بنوعی چند هم صدا با خود داشته باشند کسی پشتون اصیل و وطنپرست است، و کسی پنجشیری اصیل یا تاجیک و ازبک اصیل یا هم مسلمان اصیل و سایر اصیل زادگان که در خانه و احد و سرزمین اجدادی یکی پشتونستان را به پاکستان می بخشد و آن دیگر پشتون ها را به ملامت میگیرد که عاملین جنگ و طالب اند و دیگری تاجک و پنجشیری و ازبک و دیگران را دیده نمیتواند. یکی می خواهد که سر به تن رئیس جمهور نباشد زیرا فاشیست و قوم پرست است و هر حرفی هنوز از دهنش بیرون نشده مورد ملامت و به القاب از قبل تعیین شده مخاطب میگردد.
خلاصه در مذمت و نکوهش یا ستایش این آشفته بازار باید گفت که همۀ این زرق و برق و تضاد ثروت و فقر، فحشا، فساد و هم ارزشهای تمدنی و قانونی از خیرات سر اردوهای اضافه از چهل کشور جهانی به داخل افغانستان آمده اند تا تروریسم را محو و نابود کنند و از افغانستان بهشت برین و کشور نمونه و سرزمین آبادان خواهند ساخت که تنها افغانها در آن احساس خوشبختی کنند و دیگران بر آن حسد خواهند خورد. اما پس از چهارده سال، تصویری را که کاوون خاموش از عدۀ از باشندگان افغانستان پرسیده اند که؛ «خروج نیروهای امریکایی چه تاثیری بر زندگی آنان خواهد داشت؟» (تصویر از بی سی است.)
هر کدام از آنان وضعیت خود را در اجتماعی که دیگر در آن نیروهای نظامی خارجی نیستند بخوبی خود را بیان میکنند. و از آن جمله جمیله میگوید:
«ما که زمین نداریم، وطن نداریم، چوب و هیزم نداریم، اگر خارجی ها باشند یا بروند فرقی نمیکند. در هر حالت اینجا می آییم گدایی می کنیم که پولی پیدا کنیم و شب به خیمه خود نان و سوخت ببریم. حتی اگر امنیت هم خراب شود و “طالبان” بیایند به ما کاری ندارند، ما فقیریم و خود جواب خود را میدهیم. ترس اصلی ما این است که حالت طوری نشود که مجبور شویم پاکستان برویم. در غیر آن به ما نه طالب کاری دارد، نه خارجی نه هیچ کس. در سالهای گذشته هم که نیروی های خارجی فقط به دیدن ما آمدند، با ما عکس گرفتند و فقط حرف زدند.
کمکهای راهم که وعده کردند، خود افغانها میگیرند و به ما نمیرسد، هیچ کدام شان دست ما را نگرفت.» (3)
یک تصویر کوچک و محدود در آئینه تمام نمای اجتماعی افغانها طی این مصاحبه ها قد راست میکند.
آمریکائی ها به اثر وقوع حادثه المناک یازده سپتمبر۲۰۰۱م. با سایر متحدان، برای اعاده اسامه بن لادن به افغانستان لشکر کشیدند. تحت بمباردمان های هوائی سنگین و تقسیم دالر به سران نظامی دولت و سران احزاب اسلامی پاکستان و “طالبان”، جهاد در سراسر جبهات افغانستان تعطیل شد. سران “مجاهدین” (الیانسها) پول، سلاح و یونیفورم نظامی آمریکائی را بار دیگر نصیب و اجیر و جمع شدند. هنگامیکه نیروهای زمینی امریکا تحت بمباران شدید هوائی به کابل نزدیک می شدند، مردم کابل در حال شادی و استقبال از این نیروها بودند. به قول بی سی؛ هنگامیکه صبح وقت مردم به کوچه آمدند، دیدند که بر سرنوشت شان بار دیگر چپاولگران و قاتلان اهالی کابل را نصب نموده اند، مردم از این آمدن همان وقت فال بد گرفتند و گفتند: «سالی که نیکو است از بهارش پیدا است». حدس و گمان های بدی از همان آوان در بین مردم کابل شایع شد.
ناگفته نباید گذاشت که آمریکائیها از همان آوان قبل از عملیات که گفته می شد با وعده سه میلیارد دالر به پاکستان که سهم “طالبان” نیز در آن شامل بود و بیرون شدن سالم نیروهای ملیشائی پاکستان و عدۀ از “طالبان” پاکستانی را سالم ضمانت میکرد و برای این منظور با اطلاع قبلی و باز گذاشتن راه ها بر روی شان، آنان توانستند به آشیانه های خود سالم برگردند. بی سی خبر میداد: هنگامیکه نیروهای زمینی امریکا و الیانسها به فعالیت زمینی آغاز کردند، مقاومت “طالبان” در سراسر افغانستان شکسته بود، راه ها و سنگرها خالی بود و از “طالبان” خبری نبود (نه از مرده و نه زنده). هنگامیکه نیروهای آمریکائی در اطراف کابل ظاهر میشدند از قول بی سی؛ آخرین موتر های پیکپ “طالبان” سرحدّ پاکستان را عبور کردند. آنانی که باید کشته شوند در محاصره کندوز و اطراف آن بیش از پانزده (۱۵) هزار طالب عرب و افغان که مناصفه آن به دستور رامسفلد وزیر دفاع امریکا کشته شدند و مابقی هفت (۷) هزار اسیر بار کانتینری، رسیده و نارسیده به مزار شریف در دشت لیلی بطور فجیع کشته شدند. همین وقت است که یکی از خبرنگاران از وزیر دفاع امریکا رامسفلد پرسید با این اسیران جنگی چه میکنید؟ وی (رامسفلد) در جواب گفت که: «ما اینجا نه هوتل داریم، نه بندی خانه و نه محکمه یقیناً آنان به سرنوشت اعمال خود می رسند.» (4)
افغانستان کشوری که قبل از ورود نیروهای نظامی امریکا به اثر مساعی جمیله امریکا، صعودی ها، پاکستان و به همکاری سران “مجاهدین” به هدف انحلال دولت، اردو، نیروهای امنیتی افغانستان رسیده بودند و آنچه از سلاح، اداره، متخصص و کارمند و کاردان باقی مانده بود به اثر جنگهای تنظیمی و بوسیله چور و چپاول از افغانستان تخلیه شد ـ قوای سنگین امریکا، ناتو و متحدان غربی آن هنگامی به افغانستان اگر اشغال نگویم باید گفت که مستقر و داخل شدند ـ وعده میدادند تا همه آنچه را که افغانستان از دست داده تحت نظارت امریکا دوباره باز خواهد یافت و وعده شد که از نو ساخته خواهد شد. برای چنین امری بزرگ و خطیر میلیاردها دالر، موسسات و ادارات تاراجگر و پیمان کار وارد افغانستان شد چنان سیستم دلبخواهی که در آن فساد، زرع، قاچاق تریاک و مواد مخدر و وابستگی نظامی، اقتصادی، مالی و نظم سیاسی تحت نام بازار آزاد، آزادی و دموکراسی در وابستگی به سلطه نظامی و استخباراتی امریکا و کشورهای غربی بیشتر اسیر و در بند شد تا آزاد.
همان طوریکه استعمار کلاسیک در تلاشهای سلطه جویانه خود، حکومتهای خودساخته مستعمره و بیگانه را از حمایت مردم تهی و تحت سلطه خود میگیرد و از هر جهت توانائیهای آنرا نابود ساخته در قیمومیت خود درمی آورد. افغانستان به حیث یکی از عمده ترین کشورهای وابسته به خشکه جنوب آسیا است که دولتها و سرزمینهای از شمال (کشورهای آسیای میانه) را با شرق قاره هندوستان و چین و با غرب از طریق ایران و دریای فارس و کشورهای عربی وصل میسازد. چنین موقعیت استراتژیک هیچگاه از نظر لشکر گشایان پنهان نبوده و سر راه کشور گشایان ایرانی، مقدونی، عربی، ترک و تاتار همواره قرار داشته و زیانهای عظیم اعم از کشتار، غارتگری و تاراج تا سرحدّ نابودی کامل هستی مادی و معنوی خود با آن مواجه شده است. افغانستان از هنگامیکه با دنیای متمدن غرب (استعمار) از طریق هندوستان هم سرحدّ شد، دولت نو بنیاد افغانستان با مرگ تیمور شاه و دخیل شدن اولاد کثیر وی در امور اداره کشور و خان خانی و ملوک الطوایفی زمینه مساعد و شرایط مناسب برای سوء استفادۀ دولت استعماری انگلیس فراهم ساخت و از آن در حد اعظمی استفاده نمودند و کشور را در دریای از هرج و مرج و نفاق و برادر کشی و جنگهای سرداران و شاهزاده گان غرق ساختند. استعمارچیان انگلیسی که اندازه قوت یک دولت متمرکز و نیرومند افغانستان را در سرنوشت اشغال هندوستان میدانستند و همین بود که به قول غبار: فعالیتهای قدرت طلبانه فئودال ها و سرداران در داخل افغانستان و فعالیت سیاسی و مداخله گرانه انگلیس از جوار افغانستان به داخل آن، سران دولتهای افغانی را از زمانشاه به اینطرف در حلقۀ آتشین محاصره کرد و گام بگام آن را در تحت سیطره استعماری خود خورد، منقسم و درهم شکست. افغانستان دولت ابدالی پس از زمانشاه در سراشیبی انحطاط سیاسی، اقتصادی و به دامن جنگها فرو غلتید. خراسان را دولت قاجاری ایران قبضه کرد به مرو دولت تزاری روسیه دست یافت و پنجاب تحت اداره سکهه ها از افغانستان جدا شد و به این ترتیب انگلیس ها توانستند افغانستان قدیم را در قالب کوچک و فشردۀ کنونی در آورند که برای تامین این هدف فئودالان، سرداران، شاهزادگان و منافع آزمندانۀ روحانیون متعصب و فروخته شده مدد راه شان و در خدمت شان بود.
از رعایت قانون اساسی تا آموزۀ از تاریخ:
برگردیم به اصل مطلب؛ بقول حامد کرزی امضای تحت فشار قرارداد نظامی با امریکا مانند «معاهده گندمک» و «دیورند» اسارت بار و ذلیل است. و کرزی صراحت میدهد که آنرا امضا نخواهد کرد.
سوال اینکه اگر قبل از امضای قرارداد مسائل جانب افغانی که مقصد از آن تلقی فدا کردن منافع مردم، حق حاکمیت دولت است که در چند مقوله کوتاه از طرف رئیس جمهور ارائه شده، مذاکره و حل سوء تفاهم گناه نیست. برعکس قرارداد نظامی امریکا در توافق با مواد متعدد از مقدمه تا وظایف دولت، سیاست خارجی و سایر احکام قانون اساسی که بمنظور دفاع از استقلال، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و تامین امنیت و قابلیت دفاعی کشور به دولت وظایفی را میگذارد که از وظایف اساسی دولت دانسته میشود، قرارداد امنیتی امریکا نباید مغایر با آن عمل کند. طبق فصل سوم ماده پنجاه و هشتم و پنجاه و نهم و شصت چهارم، «مراقبت از اجرای قانون اساسی، تمامیت ارضی و حفظ استقلال» افغانستان از وظایف رئیس جمهور است و به رئیس جمهور اجازه نمیدهد تا با مواد پیشنهادی قرارداد نظامی امریکا که با وضوح هرچه بیشتر با اصول بنیادی و مبادی حیات مستقل دولت و مردم افغانستان مطابق نباشد ـ برای اجرای آن زمینه فراهم سازند. «قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان که از سنن دینی، تاریخی، روحیه ملی، وطنی، مردمی و از سنن مردم و اقوام افغانستان حمایت می نماید» که مسوده قرارداد نظامی امریکا صریحاً آنرا نادیده میگیرد. ده ها چرا؟ در اطراف این مسوده که گفته می شود عملیات نظامی امریکا در افغانستان قطع میگردد و اردوها به وطن و مقر خود بر میگردند و مسئولیت دفاعی و امنیتی کشور به نیروهای امنیتی و دفاعی دولت افغانستان برگشتانده شده است. سوال تعلیم و تربیه، تمویل، تجهیز، مشاوره و تحکیم قدرت و توانائی رزمی اردو و نیروهای امنیتی دیگر به چنان سامانه نیاز نخواهد داشت که همه چیز را بدتر از حال در آینده پایمال کند.
با یک نظر سطحی اینکه چرا اظهارات اخیر رئیس جمهور افغانستان در دفاع از موازین قانون اساسی و مطالبات افغانستان، باعث پی آمد لحن خشن قصر سفید، پنتاگون، ناتو و رسانه های غربی و داخلی وابسته شده است؟ و هم در عمل دیده شد که اقدامات تقلیل همکاری مالی و گویا از سر گیری مناسبات دوستانه در چوکات امضای یک پیمان با پاکستان، افغانستان را تحدید می نماید. خدای ناخواسته ارزش این آیه های استعماری قصر سفید که از خامه نمایندگان سرمایه های بزرگ و دلالان غارتگر برروی کاغذ چکیده گویا طالب صلاحیت های ماورای حق حاکمیت ما است؟ در حالیکه امریکا، ناتو و متحدان در حال بیرون شدن کامل از افغانستان آمادگی دارند و میخواهند صلاحیت های ماورای حق حاکمیت را برای پایگاه نظامی که بطور اغلب گفته می شود که برای تعلیم و تربیه افراد اردوی افغانستان باقی می مانند و عملیات نظامی ندارند، می خواهند چه؟ میخواهند درب های خدمات انجام شده در قراردادی غارت کامل و تامین کنترول کامل بر افغانستان را تامین نمایند، دیگر هیچ! و عجب؟
رسانه ها طی این هفته از خشم قصر سفید، ناتو، نیویورک تایمز و رسانه های داخلی انجو خوار و حلقات حاکمه که از فیض دالر های امریکایی و از غرقاب فساد و تریاک هنوز سود میبرند بر رئیس جمهور ملامت میگذارند و عده ی از روشنفکران که گویا لباس سیاسی دارند و دم از استقلال، آزادی وطن پرستی و منافع ملی مردم می زنند، یک جمله از متن قرارداد را ناخوانده و نادیده بجای موزه تمام لباس را برای عربده کشیدن به نفع قرارداد و ماندن دیرهنگام قشون ها و ادامه کشتارها، تنها به بهشت های دالری می اندیشند و بس. عده ی سخنان آقای رئیس جمهور را غیر دیپلماتیک خواندند و عده ی دیگر طالبانی و ماجراجویانه و تباه کننده خوانده اند. در حالیکه قصر سفید و رئیس جمهور آن اوباما که از همه بیشتر به جهانیان و به ملت خود صلح و امنیت و رفاهیت را وعده داده بود بهمان اندازه فقر، تنگدستی، بیکاری را دامن زد و به استبداد و دزدی و غارت گری تا شنود مکالمات موسسات، دولتها و سیاستمداران و افراد عادی راه باز کرد. برای عراق و لیبی دو نسل تباهی آورد. سوریه هنوز در لب پرتگاه است، اینکه رسانه های غربی ادعا دارند صد هزار قربانی جنگ و پنج میلیون آواره ناشی از همین سیاستهای نافرجام نظامیگری و غارتگری نظامی امریکا در سوریه است. اظهارات محکم کرزی رئیس جمهور افغانستان نه به حیث شاکی، بلکه به حیث رئیس جمهور مسئول در قابل اوضاع و قضایای امروز و آینده تاریخ کشور از اوضاعی که همواره در زیر پوشش خبری وابسته گان دالر امریکایی و نیروهای نظامی و استخباراتی متحدان غربی رنگ و پوشش می شود، در این روزها توسط رئیس جمهور کرزی بطن آن دریده شد و گنداب آن با تعفن وحشتناک فضای نه تنها افغانستان، بلکه اطراف آنرا مشمئز ساخت.
قصر سفید، ناتو و سنای امریکا خشمگین است نه بخاطر آنکه چرا هر روز سربازانش کشته می شوند و بمبارانهای هوائی و طیارات بی سرنشین آن هر روز جان زنان و اطفال بی گناه را در افغانستان و مرزهای قبایلی آزاد به قربانی میگیرند. نه برای آنانی خشمگین اند که میمیرند، بلکه برای آنانی که برای ادامه حیات و نه مردن از دستاتیر امریکا سرباز میزنند.
نباید فراموش کرد که در دو بار نیاکان شریف زاده آنان به افغانستان به منظور اشغال دایمی لشکر کشیدند. در تخلیه بار اول کابل از قشون انگلیس پس از دو ماه و شش روز محاربه در حالی که قشون های اشغالگر انگلیس برای خروج آماده می شدند، از فریب کاری، نیرنگ و عهد شکنی دست نکشیده بودند. غبار با نقل از «خانم سیل» می نویسد: «خانم سیل قبل از تخلیه کابل به کتابی فال زد که در آن این بند شعر شاعر انگلیسی «کیمپبل» نوشته شده بود:
جائی که گروهی باهم جمعند باید تنی چند از همدیگر جدا شوند.
برف کفن شان خواهد شد.
هر قطعه زمین علف زار زیر پای آنان؛
گور عسکری خواهد بود.»
خانم انگلیسی این ابیات را در حالی قرائت میکرد که افق نظر او شهر کابل، میدانها، دره ها، قلعه ها، باغها و جویبارها، همه در زیر لحاف سفید برف در خواب عمیق و خاموش فرو رفته و کوه های کابل مانند اژدهای نقرئینی در سر تا سر این وادی حلقه زده بود. هفده هزار و پنج صد (۱۷۵۰۰) نفر قشون انگلیسی بار سفر می بست و میخواست در کام چنین اژدهای فرو رود. خانم حساس انگلیسی از این منظر عظیم، شگون نا خوب گرفت و گفت: خدا ما را از شر آنچه می ترسیم و پیش بینی میکنیم حفظ کند. اگر یک افغان این دعای خانم انگلیسی را می شنید این ضرب المثل افغانی را به او یاد آوری میکرد: «کاروان میگوید خدا، دزد هم میگوید خدا.» (5)
اردوی انگلیس از کابل تا جلال بطور کامل از بین رفت به استثنای داکتر برایدن که نیم جان به جلال آباد رسید. اردوی انگلیس در غزنی به سرنوشت اردوی کابل دچار شد و تلفات اردوی قندهار و جلال آباد که مجموعا چهل (۴۰) هزار تلفات انسانی و مقادیر بیشتر از سلاح، مال، حیوان، اسیر و گروگان در اختیار افغانها افتاد و مکناتن و شاه شجاع کشته شدند. دولت استعماری انگلیس هنوز در فکر مطامع خود بود با کشته شده گان فکر نمیکرد.
در مقدمۀ جنگ دوم افغان و انگلیس، انگلیس ها به بهانه دوستی امیر شیر علی خان با روسیه به امیر شیر علی خان قبول شرایط ذیل را اخطار کردند که به اختصار آورده می شود:
ــــ افغانستان بدون اطلاع دولت انگلیسی با دول خارجی مخصوصا روسیه ارتباطی بهم نرساند.
ــــ اقامت نمایندگان انگلیسی نژاد را در کابل و هرات و سرحدّات کشور بپذیرد.
ــــ راه رفت و آمد مامورین انگلیسی را در افغانستان با قبول مسئولیت، حفاظت ایشان باز گذارد.
ــــ هیئت های اعزامی انگلیس وقتاً فوقتاً اجازه ورود در افغانستان داشته باشند.
ــــ پادشاه افغانستان به همسایه های خود ـ که طالب از اراضی مغضوبۀ افغانستان از طرف انگلیس در جبهه شرق کشور است ـ حمله ننمایند.
ــــ انگلیس سرحدّات افغانستان را حفظ و سپاه او را تقویت می نماید.» و ضمنا نماینده انگلیس آقای لیتن به امیر شیر علی خان پیام داده بود که اگر امیر شیر علی این شروط را می پذیرد، پس نماینده خود را برای مذاکره به پشاور بفرستد و اگر این شروط را نمیپذیرد، اعزام نماینده لازم نیست و در آن صورت دولت انگلیس با دولت روس مذاکره و موافقه خواهد کرد تا افغانستان از روی نقشه جهان محو گردد و در روسیه برای چنین موافقتی بهتر از امیر شیر علی خان حاضر است.
امیر شیر علی خان با تمام نرمش در برابر انگلیس به مذاکرات ادامه داد و به انگلیس ها یاد آوری کرد که سرحدّات افغانستان از طرف روس و انگلیس شناخته شده و تصدیق شده است و افغانستان متیقن است که کشور خارجی درآن مداخله نمیکند، آیا معنی این موافقت نامه ها و تبادله مکاتیب اینست که انگلیس بخواهد خودش در حدود معین شدۀ افغانستان حکومت براند؟ اما مرغ انگلیسی یک لنگ داشت و بس. انگلیس ها که مایل بودند قرارداد زمان امیر دوست محمد خان را که به سر رسیده بود تجدید کنند، اما افغانستان با تجدید قرار داد جدید راضی نبود و عدم امضای چنین قراردادی دلبخواه انگلیس که نخست عواقب مرگ یک سیاست مدار مجرب افغان سید نور محمد شاه خان صدراعظم دولت افغانستان را در پشاور در جریان مذاکرات تسریع کرد و بطور مرموزی داعی اجل را لبیک گفت.
پس از یک وقفه کوتاه انگلیس ها برای اشغال افغانستان بر روی رود سند پل بستند و از طریق کویته و بلوچستان و راولپندی و وزیرستان تا چترال در نقاط مهم نظامی استراتژیک آمادگی جنگی گرفته شد. هیئت انگلیسی با یک هزار سواره و چند توپ برای آگاهی دادن مواد قرارداد ارائه شده خود اگر امیر خواسته باشد یا نه عازم کابل شدند. هیئت انگلیسی در ۲۱ سپتمبر ۱۸۷۸م. به سرحدّات افغانی (علی مسجد) رسید. از طرف فیض محمد خان سرحدّ دار متوقف ساخته شدند تا اجازه از کابل حاصل دارند. کیوناری پرسید: از اینکه شما مانع ورود نماینده یک دولت دوست می شوید، آیا امیر شیر علی خان متغیر نخواهد شد؟ فیض محمد خان جواب داد: چگونه نماینده دولت دوستی که بدون اجازه وارد می شود و به مردم رشوت پیش میکند که ایشان را راه بدهد و افریدی را بر ضد افریدی بر می انگیزد و باعث خونریزی در کشور میگردد. هیئت ناگزیر از سرحدّ برگشت، اما دولت انگلیس به هیئت اختیار داد که پادشاه افغانستان را به خواستن معذرت و به قبول نمایندگان دایمی وا دارند. به تعقیب آن اولتیماتوم به امیر در کابل رسید و طی آن ده روز مهلت برای رد یا قبول مطالبات انگلیس وقت داده شده بود. امیر به مقابل میدان را رها کرد و به طرف بلخ حرکت کرد. مردم که بتدریج از تجاوز انگلیس و اوضاع کشور و فرار امیر و معاهدۀ گندمک در زیر غدر و فریب انگلیس بر یعقوب خان امضا شده بود و بعدا وی را به تبعید به هندوستان فرستادند. هنوز یعقوب خان در بالا حصار کابل بود که کیوناری وارد بالا حصار کابل شد و امیر یعقوب خان در پذیرائی او توپ های شادیانه زد و کیوناری با غرور از فتح کابل و قرارداد گندمک مثل سلف خود مکناتن اداره کل کشور و کابل را بدست گرفت. وی چند روزی فرصت داشت تا زمام امور را بدست داشته باشد، اما مردم و سپاه کابل برخاستند او را با هیئت سیاسی و ۶۵۰ نفر گارد مسلح محافظش بکشتند و عمارت سفارت را با بیرق و اجساد کشته شده گان انگلیسی آتش زدند و خاکستر نمودند.(6) به تعقیب قیام کابل و مردم افغانستان در سراسر کشور برپا شد.
با یاد آوری از دو جنگ نباید فراموش کرد حوادث جنگ سوم استقلال افغانستان و حضور نیروهای شوروی طی دوازده سال ادامه جنگها و دست یافتن پاکستان تحت نام “مجاهدین” و بعدا “طالبان” نتوانستند سلطه خود را بر این کشور تامین نمایند. اینک امریکایی و اضافه از چهل کشور جهانی و بزرگترین و مدهش ترین سازمان نظامی ناتو در کار زار سلطه بر افغانستان درمانده اند و بهانه می طلبند تا به بهانه امتناع کرزی از عدم امضای قرارداد نظامی با امریکا که در عمل آماده است با برآوردن چند مطالبه به سود تعهدات نظامی امریکا در قبال تامین صلح و تخفیف در کشتار های بی سر و سامان نظامیان امریکایی و جلوگیری از عملیات های شبانه و ایجاد زندانها، شکنجه و ترور و اعمال دهشت افکنی دست بردارند. اما قدسیت ازلی آیه های نظامی امریکا هم مانند بهانه جویی های استعمار قرن نزدهم و بیستم انگلیس در منطقه و افغانستان است که در تاریخ حیله گری ها و زور آزمایی های استعماری انگلیس و جا نشینان شان بار دیگر در افغانستان تکرار میگردد. مطبوعات و عده از روشنفکران سیاسی چشم و گوش بسته که مصالح و بلند پروازی های سیاسی و انجوئی و عده دیگر از فیض فساد و چپاول دارایی های عامه و قاچاق مواد مخدر با شرکای بین المللی شان از گاو غدودی به ثروت رسیده اند، دامن امریکا را کی رها خواهند کرد.
تحدید کمکهای امریکا و یقین به تاسی از آن سایر کشورهای غربی که عده از افغانها از فیض آن ثروتمند شده از باد های وزیده خدمت گذاری به ادارات نظامی، استخباراتی و منفعتی علاوه بر فشارهای مستقیم بر رئیس جمهور کرزی هر طرف راه را می بندند و بادی از دشنام و ناسزا روان است. یکی آنرا پاکستانی و دیگری "طالب" و تروریست میداند که گویا “طالبان” را آزاد ساخت، در حالیکه آزادی حق تمام اتباع افغانی است که تا حکم محکمه و جرم برای کسی مطابق قانون اعلان نشده باشد، آزاد است. رسانه های چشم براه منفعت های انجوئی اند و محافل سیاسی که از وابستگی و خدمت گذاری برای اجنبی برای کشتن هموطنان شان سالوسانه پوز بزمین افغان می سایند، اما خدمت گاری به استخبارات نظامی امریکا را پیشه ساخته اند، یکدست و یکصد از کرزی نکوهش میکنند که کرزی هنوز حاضر نشده بپای میز مذاکره و امضای قرارداد تن بدهد. عکس چنین نظری کرزی بارها اعلام داشته که آمادۀ مذاکرات در هر سطحی که امریکا خواسته باشد آمادگی دارد. اداره قصر سفید بازی بچه گانه را به غرض خروج کامل نیروهایش روی دست گرفته، برای اینکه ملامتی و بار مسئولیت و شکست استراتیژی تجاوز کارانۀ خود را برای جهانیان و مردمان توجیهی کرده باشند، رئیس جمهور کرزی را می خواهند آلت دست خود بسازند. آقای فیضی گوینده ریاست جمهوری افغانستان رسما اعلام داشت که؛ «اگر امریکا برای مذاکره در مورد امضای قرارداد نظامی حاضر نیست رسما اعلام بدارند» افغانستان آماده مذاکره و امضای قرارداد نظامی است. عده ی خیره سرانه چنین مطالبات را نادیده و ناشنیده می گیرند و به مطالبات رئیس جمهور افغانستان کرزی بر بنیاد هر هدفی فردی، قومی یا مصلحت های نظامی گران و سیاست های امریکایی و غربی بنا شده باشد، برای بنای یک افغانستان سالم و مستقل و دارای حاکمیت و استقلال و راه را برای آگاهی بیشتر مردم باز میکند.
به تکرار باید افزود که؛ رئیس جمهور کرزی در حالیکه بارها آمادگی خود را برای آغاز مذاکرات بر سر توافق قرارداد با امریکا اعلام داشته است، اما این امریکا است که با بازی شیطنت باری بر خروج کامل نیروهایش هنوز متردّد است و از طرفی میخواهند تا بار مسئولیت تراژیدی جنگهای چهارده ساله در افغانستان را و عواقب ناشی از خروج نیروهای بین المللی را که از اوایل حکومت رئیس جمهور اوباما رسما تجویز شده بود به رئیس جمهور افغانستان بگذارد. صلح، امنیت، آسایش، ترقی و پیشرفت کشورهای منطقه مربوط به تعامل نیک، مناسبات نیک، حسن همجواری و رعایت متقابل منافع تجاری و فرهنگی بین کشورها و دولتها و به مردمان آن مربوط است.
افغانستان کشوری که در تاریخ طولانی هستی همسایگی خود با کشورهای منطقه بر اصل احترام به استقلال و منافع متقابل همسایگی نیک و عدم تجاوز و احترام به حق حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها و دولتها سیاستهای خود را تنظیم نموده و امیدوار است که با توانائیهای مردم در عقب و پشت گاه نیروهای دفاعی کشور افغانستان بتواند و ضرور باید بتواند بر مشکلات ناشی از خروج و حضور لشکر های بیگانه که با منافع عامه مردم هماهنگی ندارند، افغانستان مستقل و آزاد و صلح دوست آینده را پایه گذارند ـ تا در آن از جنگ، تجاوز و زور گوئی، نفرت و تحقیر خبری نباشد و مردم افغانستان در سر زمین آبایی خود سرافراز، آزاده و خوشبخت باشند.
سرور منگل.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاورقی ها:
(1) ــــ از صحبت نجیب الله با هیئت رهبری قوای مسلح ج.ا.
(2) ــــ چنین امری در زمان حکومت آقای حسن شرق نیز اتفاق افتاده بود که عامل بر طرفی و سبک دوشی شرق شد و بعدا شرق مدعی شد که وی بیرون شدن قطعات شوروی را تقاضا نموده بودند. من به حیث معاون آقای صدراعظم حسن شرق در مذاکرات با طرف شوروی در مورد خروج قطعات شوروی حاضر بودم و قبل از آن به شرق نیز مشوره داده بودم که موافقت خود را با خروج نیروهای خارجی ابراز بدارد. فکر میکرد چنین مشوره از طرف من از نیت بد من علیه وی ناشی می شود.
(3) ــــ کاوون خاموش: ویب سایت بی سی فارسی. دوشنبه ۲۷ جنوری سال ۲۰۱۴م.
(4) ــــ از یادداشتهای اینجانب از اخبار همان تاریخ. حوادث مربوط به محاصره کندوز سال ۲۰۰۱م.
(5) ــــ غلام محمد غبار. افغانستان در مسیر تاریخ .انقلاب مردم .ص.۵۶۰.
(6) ــــ مطالب با تلخیص و اقتباس از افغانستان در مسیر تاریخ. غبار .از ص.۵۹۶ الی ۶۲۰
مسوولیت مقالات، مطالب و نبشته های نشر شده در «دیدگاه ها» به دوش نویسنده گان آنها بوده
و الزاماً بیانگر نظرات و دیدگاه ادارۀ سایت «اصالت» نمیباشد.