چه عجب؟

بار دوم کشور عزیز و مردم با شهامت ما را به تمسخر میگیرند!

 احمدشاه قادری

مردم افغانستان همیشه افتخار به فرهنگ و کلتور خاص خود را داشته و دارند.

غاصبین زور و سرمایه نمیتوانند به گفتار جفنگ خویش باز هم به مردم افغانستان تحقیر کنند.

وزیر دفاع آلمان (آقای فون گوتنبرگ) که مخفیانه به افغانستان برای دیدار عساکر شان سفری داشت بعد از برگشت، در مصاحبهء تلویزیونی اظهار داشت که مردم افغانستان د موکراسی غربی را نمیپذیرند.

 او راست گفته است!

آمریکایی ها و غربی ها بالاخره باید بدانند که دموکراسی حاصل سرمایه و غرب نیست، بلکه حاصل مبارزات عدالتخواهی و حق طلبی انسان روی زمین است.

انسانها در هر کشور برای خودشان معیارهای را بنام ارزشهای بلاد شان تعیین کرده اند. لذا شما نمیتوانید قواعدی را که برای نظم جامعهء خویش وضع و تعیین کرده اید، در افغانستان جنگ زده که خود عامل آن هستید صادر و توسط بی فرهنگیان باد آورده، به معرض اجرا قرار دهید و گاهی که پلانهای شما به ناکامی انجامید، بهانه ها تراشیده و علت را وارونه به مردمان نا آگاه جامعهء اروپا از روند سیاسی داخل افغانستان به نمایش بگذارید و به مردم افغانستان تهمت ببندید.

با این بیان، وزیر صاحب دفاع آلمان میخواهد مردم ما را برای آلمانی ها، بیخبر از تمام قواعد دموکراسی معرفی دارد.

اینکه در افغانستان جنگ ها و جنجالهاست درست است. اما گاهی هم سنجیده اید که بانی اینهمه کُشت و خُون و ویرانی در افغانستان کیها اند؟

شاید هنوز هم برای اِغفال مردم خویش نظر به تحلیل گماشتگان تان بگویید حزب وطن!

نه، چنین نیست، و هرگز هم چنین نبوده.

سیاستمداران آمریکا و غرب باید بدانند که دموکراسی در افغانستان همیشه رایج بوده و بازهم رایج خواهد شد. به خصوص در دورانیکه روشنفکران در حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان که بعد از کنگرۀ دومش به نام "حزب وطن" مسمی گردید، دولت را رهبری میکردند، روان بود. اما جنگ اعلان ناشده از طرف شما ها به پیشکشی نابخرد ترین انسانها به نامهای دروغین "رهبران اسلامی" مقابل آنهمه پلانهای مردمی که خود نمونهء بهترین دموکراسی بود، برهم زده میشد."حالا باید گفته شود که افغانها دموکراسی پذیر نیستند".

 برای روشن ساختن ذهن شما میخواهم بدانید که:

 در جریان تاریخ در سرزمین مان، به خاطر حل مسائل بغرنج ملی، لویه جرگه ها دائر شده و فیصله هایی که صورت میگرفت مورد تائید همه مردم قرار داشت و سر کشی از آن دیده نمیشد.

 فیصله های مهم در کشور توسط نماینده های مردم نمودار دموکراسیست یا چیز دیگر؟

 آن زمانیکه روشنفکران در افغانستان اریکهء قدرت را بدست گرفتند و برای فیصلۀ مردمی در مورد تائید حکومت و زعامت، دو بار لویه جرگه عنعنوی نمایندگانِ با صلاحیت اقوام کشور را دائر کردند که اولی تحت زعامت فقید زنده یاد رفیق ببرک کارمل و بار د وم در دوران زعامت رفیق شهید داکتر نجیب بود که حکومات و دول تحت زعامت آن هر دو از طرف لویه جرگه مورد تائید قرار گرفت. بدبختانه دشمنان پر طمع افغانستان که چشم شان را به خون هموطنان ما رنگ کرده و دندان به پیکر کشور تیز میکردند و شما هم با ایشان همنوا بودید، نعره های دال بر بی قانونی، زجر و ستم و خود کامگی را بالا کرده و حزب نیرو مندی را که حکومت تشکیل داده بود و هیچ نوعی از اختلافات قومی، منطقوی، لسانی، مذهبی و برتری یی در آن جا نداشت و تمام فرزندان افغان را به یک نگاه میدید، به تهمت های گوناگون میبستند و لویه جرگه ها را غیر قانونی میخواندند. و داد میزدید که در افغانستان اسلام در خطر است.

 گوش شنوای از فریاد خیرخواهانه حزب حاکم و عمل وطنپرستانهء شان در نگهداری شرف و ناموس وطن و چشم بینائی از کار های ساختاری برای بهبود زندگی مردم وجود نداشت.

 همان دولت و حکومتی را که برای اقشار مختلف جامعه شرایطی را مهیا ساخته بود که حد اقل فریاد گرسنگی شان به افلاک نرسیده، مکاتب را ویران نکرده، کتابخانه ها را به آتش نکشیده، زمین های دولتی و شخصی را برای رفاه خود بزور برچه تصاحب نکرده، کورسهای سواد آموزی را نه بسته و زنان را که نیم فرزندان همان وطن هستند، از نعمت تعلیم، تربیه، آموزش و سهم گیری در امور جامعه منع نکرده و در چهاردیواری خانه زندانی نساخته بود، آیا خود اساس دموکراسی نبود که شما آنرا مغایر قانون میخواندید؟.

 علاوه از پایتخت در ولایات کشور پوهنتون های زیاد، مکاتب بیشمار، مراکز صحی (ثابت و سیار) در هر کنج و کنار مملکت، کورسهای سواد آموزی در تمام ولایات براه انداخته شده بود (میزان با سوادان با وجود شرایط جنگ تحمیل شده بالا رفته بود) مساجد زیبا برای عبادت هموطنان عزیز آباد کرده و برای ملا صاحبان متدین، مانند مامورین و مستخدمین دولت، کوپون مواد ارتزاقی بطور رایگان توزیع کرده بود و تمام اقلیت های افغان در اجرای مناسک مذهبی و دینی شان آزاد بودند، آیا خود نمودار دموکراسی نیست چیست؟ که شما برای از بین بردنش مشت بی همه چیز و فناتیست را تقویه کرده به همه تجهیزات نظامی علیه حاکمیت مردمی میآراستید.

 با آنهم همان سر سپردگان دموکراسی و روشنفکران، نوامیس و ساختار زیر بنائی کشور را با اهدای خون شان تا آخرین لحظه نگهداری نکرده بودند؟

 رفیق کارمل فقید ما در یکی از مصاحبه های خویش با ژورنالیستان خارجی، خطاب به تقویه گران دشمنان افغانستان فرمودند. "شما که امروز اینهمه فندامنتالستان بی بند و بار را تربیه وبرای دهشت افگنی تقویه میکنید، متوجه باشید، اگر آنها امروز دروازهء ما را به مشت میزنند، فردا دروازه های شما را با لگد میکوبند. آنگاه پشیمانی سودی ندارد؟"

ببینید سنجش مدبرانهء رهبری آنوقت را.

 آیا چنین نشد؟

اگر چنان نیست پس شما برای جنگ با کی در افغانستان لشکر کشیده اید؟

ما ضرب المثلی داریم که "خود کرده را نه دردیست و نه درمانی"

 من با صراحت میگویم ازین جنگ با همین تکتیک امروزی و تقویهء گروه های فندامنتالیست دور حجر، با خجالت بزرگی افغانستان را ترک خواهید گفت.

 بدبختانه در اثر پروپاگند های غرض آلود و تقویه مالی و نظامی مستقیم آمریکا، عربها و شما ها همین "اشرار بی فرهنگ دیروزی تا توان داشتند همه ساختار زیر بنایی کشور را ازبین برده، تخریب و حریق کردند. تا هدف دشمنان افغانستان که میگفتند کابل باید بسوزد به ثمر رسد ۱*که لکهء سیاه وطن فروشی را در پیشانی های روی سیاه شده ای خویش کمائی کردند.

در اثر کنفرانس نام نهاد "بن" لجام قدرت را بدست ایشان سپردید که آنهمه اساسات دموکراسی را از هم پاشیدند.

 ببینید که چه ها کردند!

 بعد از اشتباه تسلیم دهی حکومت ۲ * برای به اصطلاح مجاهدین که مدعیان سرداران دین اند، همه دیدند و لمس کردند که آنها چه بلائی بر مردم و کشور وارد کردند.

خوب متوجه شوید؛

 از بین بردن اردوی قوی و منظم، انحلال پولیسِ با دسپلین و ساختار بس مهم کشور، وزارت امنیت، تاراج داریی مردم، چور و چپاول تمام وزارت خانه ها، تخریب و انتقال فابریکات به پاکستان،.تخریب و چپاول آثار تاریخی و موزیم کشور که خود نمونهء شگوفایی فرهنگ ما در گذشته ها و قبل از دست درازی های استثمارگران بود.

 تخریب و منفجر ساختن مجسمه های بامیان که نمونهء بارزی از کلتور و فرهنگ گذشتگان ما بود. چپاول معادن سرشار کشور. از همه مهمتر به آتش کشی و به ویرانه تبدیل کردن کابل، پایتخت کشور.

 خلاصه از بین بردن زیر بنای جامعه را چنان با سرعت انجام دادند که خود حیران بودند و باداران شان جام های شادی را در کراچی، تهران، واشنگتن و برلین بالا میکردند و موفقیت خویش را در بربادی افغانستان جشن میگرفتند.

آیا اینهمه به بکمک وسردمداری آمریکا و جهان غرب که داد از دموکراسی میزنند صورت نگرفت؟

 گروه های بی همتی که در اثر تهدید باداران شان در ظرف ۴۸ ساعت در پاکستان و ایران عرض وجود کردند و بنام احزاب هفتگانه و نُه گانه شهرت یافته بودند، در داخل کشور با فیر های شادیانه چور و چپاولِ کشور را توسط افراد بی فرهنگ خود با پایکوبی جشن داشتند. و شما ها ایشان را تبریک میگفتید وبربادی دموکراسی در افغانستان را برای تطبیق پلانهای آیندۀ تان به تماشا نشسته بودید، نمیدانستید که چه بلایی بالای مردم افغانستان می آورید؟

سوال درین است که حالا چه شد که دلِ به سختی یی سنگ شما در بربادی افغانستان، نرم شده و با ارسال تانک و توپ وطیاره های جنگی، داد از کمک در آبادی افغانستان میزنید؟

این خود باز هم به تحقیر گرفتن مردم افغانستان نیست؟.

اگر فکر میکنید که آنها نمیدانند و نمیپرسند که:

 در کدام نقطه جهان کدام دهقانی را می یابید که مزرعه ای را با تانک زرع کند؟

آیا در کجای جهان دیده اید که مکتبی را با پرواز طیارات جنگی آباد کنند؟

آیا دیده اید که گرسنه ای را مرمی ماشیندار سیر کرده باشد؟

کور خوانده اید.

 این راهی را که شما بنام کمک در آبادی افغانستان پیش گرفته اید کمک نه بلکه بربادی مردم و کشور افغانستان است.

جناب آقای "فون براندن بورگ " متآسفانه دوستی یی تاریخی افغانستان و آلمان با این سیاست خام امروزی شما درزی برداشته که امید این درز عمیق تر نگردد.

 جهادیانی(!) که عنان افغانستان را بدست گرفتند،غافل از نقشهء بعدی شما بودند.

آنقدر توسط شما و یاران تان غرق پول و سرمایه شده اند که حب وطن را بکلی از یاد برده اند. توان نداشتند و تا هنوز هم ندارند که سیاست جهان را که بکام آمریکا قدرت یکه تاز جهان با مربی اصلی اش انگلیس هنوز میچرخد، به تحلیل بنشینند.

از پلان دوم شما و گروه ذخیروی تان که توسط غلام غلامان بینظیر بوتو و نواز شریف به پول و مربیان امریکا و عربستان سعودی و اروپای غرب از سالیانی درازی در پاکستان تربیه کرده و در خفا نگهداشته بودید تا عندالموقع آنها را مورد استفاده قرار داده برای عملی ساختن پلان دوم تان که تسخیر کلی افغانستان بود، وارد میدان میسازید غافل بودند. اما رهبران روشنفکران همه را میدانستند.

چنانیکه رهبران حزب ما میگفتند، چنان کردید "مراجعه کنید به مصاحبه های رفیق کارمل فقید و بیانات رفیق نجیب شهید".

گروه آورده شده اولی را که مجاهدین صاحبان یا دلالان دین بودند توسط آن قوه ذخیروی بفرار واداشته ۳* و طالبان را با تطبیق امر با المعروف و نهی انا المنکر چنان بر گرده های ملت بیچاره سوار کردید که دمار از دماغ شان بیرون کشیدند.۴*

توسط طالبان آنقدر ساحهء زندگی را بر مردم تنگ ساختید که مردم بداد رسیده و میگفتند "هر کس و نا کسی را که میآورید بیاورید اما این جاهلان قرن و حیوانات جنگلی دَور حجر را از سَرِما دور کنید". امریکائیان با شما ها به اصطلاح به کمک افغانها شتافتند و آنها را از شر طالبان که پرورده خود شان بود رهانیده و طالبان را دوباره به گُّدام اصلی شان که پاکستان است، باز هم برای روز مبادا فرستادند ۵* و خود رسمآ وارد میدان شده و افغانستان را فتح و تسخیر کردند.(امروزه که دعوتهای متواتر توسط دولت دست نشانده، به خواهش آمریکائیان از طالبان بعمل می آید تا در قدرت دولتی سهیم شوند، شاهد مدعا است)

بعد تسخیر افغانستان در جلسهء بُن مسئول حکومت انتقالی را انتخاب و با گارد محافظ آمریکائی وارد کشور کرده و در اولین قدم اورا قرآن بدست به ایطالیا فرستادید تا ظاهر شاه را که هنوز امریکا از او و طرفدارانش تشویش داشت به کشور برگردانیدید و شاه مخلوع را که همه پسمانی کشور حاصل ناکارآگاهی اوست، در گناه محافظین ایطالوی اش به کابل برگرداندید و نام "بابای ملت" را به او داده در ارگ سابق تا زمان مرگ زیر نظارتش قرار دادید. اشتباه شما در آن بود که نیروی قوی و کار آزمودهء چپ را که دارای کار آموزان تخصصی بودند، در کنفرانس بُن مشترک نساختید.

امید در کنفرانس لندن که پیش روی دارید آن عمل تکرار نگردد.

اولین وظیفهء حکومت مؤقت و بعدآ به اصطلاح منتخب آن بود تا امنیت را که در اثر حرکات غیر انسانی اولآ حکومت جهادی بعدآ طالبی و بعدآ مافیایی در سراسر افغانستان برهم خورده و وجود نداشت، تأمین کند، تا زمینه مساعد گردد و باصطلاح انتخابات راه اندازی گردد تا به مردم مالیه ده خود، لاف از تآمین دموکراسی بزنید و شخص نصب کردهء خود را در مقام رهبری کشور، صبغهء قانونی دهید.

چنانیکه میخواستید کردید. دیدید چه اشتباهی بود، نتیجهء آنرا تمام جهانیان میدانند.

قانونی را بنام قانون اساسی پاس کردید که نواقص آن در انتخابات ساختگی و مضحک وساختگی دوم، بر ملا شد.

 آندم که حکومت مردم در رأس ح.د.خ.ا. بعد ها حزب وطن لویه جرگه دایر کرد، همین نوکران به دستور غرب میگفتند لویه جرگه قانونی نیست. اما خود اینها که بحکم و مساعی بیگانگان دایر میکنند قانونی میخوانندش باید گفت چه عجب.

باوجود همه به اصطلاح پلانهای تدابیری و سرازیر ساختن پول فراوان، نتوانستید و نتوانستند امنیت را تا امروز بر قرار کنند.

 حالا باید دید که حکومت تحت زعامت رئیس جمهور انتخابی به اصطلاح تحت قوانین دموکراسی چه کاری را برای مردم در مدت ریاستش انجام داده است.

 اولین اقدام وی تخریب و تقسیم محل تاریخی شهر کابل که مربوط همهء افغانها بود یعنی شیرپور را تخریب و بین اراکین(!) حکومت(!) تقسیم کرده و هر کدام از وزرا و قومندانهای جهادی(!) با پولهای باد آوردهء خویش تعمیر های قصر مانندی برای خود ساختند.

زرع و تکثیر مواد مخدر را چنان رواج دادند که در تاریخ کشور مانند نداشت. جای گندم همه زمینداران خاشخاش زرع میکنند.

قاچاقچیان مواد مخدر در مقام های بلند دولتی گماشته شدند.

مقامهای دولتی در معرض فروش قرار دارد. اراکین دولت چنان به چپاول آغاز کردند که کسی در افغانستان مانند ندارد.

رشوه ستانی در دستور روز حکومت مداران قرار دارد.

پولهای کمکی که برای اعمار افغانستان از جهان سرازیر شده و یا میشود، عمدتآ میان شما (اِن.جی.او ها) و قسمآ اراکین باصطلاح دولت تقسیم و به بانکهای خاصتآ سویس و دوبی و دیگر نقاط جهان انتقال داده شد.

فحشا که اصلا از آن در کشور لمس نمیشد به اوج خود رسید.

معتادین هیروئین به هزار ها تن رسید. که قبلآ در افغانستان قطعآ دیده نمیشد.

دستگاه های تولید و بند های برق که توسط همین مسلمانان تقلبی تخریت گردیده بود، اعمار نگردید.(افغانستان یگانه کشور دنیاست که پایتختش هنوز هم برق مکمل ندارد.)

جاده ها و سرک ها و تعمیرات دولتی را چنان که در جنگهای قدرت طلبی شان، خرابه ساخته بودند ترمیم نگردید.

تجاوز این مسلمان های ساخت پاکستان و شرکا حتی بالای دختران نُه (۹) ساله هم بار بار صورت گرفت.

زن مقابل سگ جنگی تعویض گردید.

کشتار انتحاری، رواج یافته و روز افزون گردید.

 خلاصه هیچ قدمی را دولت انتخابی شما برای رفاه مردم نبرداشت که امروز از آن بتوان یاد کرد.

 در افغانستان فقط و فقط از بنا کردن تعمیرهای بلند منزل و ساختار صالون های مجلل برای بر پا کردن مجالس عروسی و کنسرتها که قوماندانانِ تفنگسالارِ بیفرهنگ و باندهای شان که از پول دزدی و قاچاق مواد مخدر ساخته اند، میتوان یاد کرد و بس.

در اثر نا امنی و بیکاری و نبود پلان منظم تربیتی و نرسیدن مواد غذایی مردم به شهر ها رو آورده اند، که خود معضلهء بزرگی را بخصوص در پایتخت بوجود آورده است.

خلاصه هیچ قدمی مثبت را دولت دلخواه شما برای ساختار زیربنایی کشور نگذاشته است.

 به صر احت و وضاحت میتوانیم بگوئیم که اگر اینقدر پول کُمکِی بدسترس حکومت روشنفکران قرار میداشت امروز افغانستان یکی از کشورهای آرام و نمونه در جهان میبود.

 در اخیر،

اینبار هم این گفتار، تکرار همان عمل همیشگی سیاستمداران غرب است و کدام فرقی ندارد. آندم هم ما را با نشاندادن تصاویری از موژولیدگان کثیف بنام "مجاهد" در بازار تمسخر کشیدند و به آوردن شان در رأس دولت و حکومت ما را در انظار جهانیان مردم بی بند و بار و وحشی معرفی کرده و ریشخند کردند و حالا نیز چنان معرفی کرده، خود کار خود را میکنند.

غربیها، شماها اعمالی را در افغانستان انجام میدهید که باید گفت "چه عجب"

 

با عرض حرمت

احمدشاه قادری

جنوری ۲۰۱۰

 

 

۱ - تلک خرس، دگروال یوسف (مسئول آی سی آی پاکستان در بخش افغانستان)

 

۲ - حکومت را اگر تسلیم نمیدادند آنهاهرگز بزور گرفته نمیتوانستند اولین اقدام شان در حمله بالای جلال اباد چنان سرکوب شد که لکهء ننگینی بر لوحهء نظامی پاکستان، که نقشهء حمله ر ا تنظیم کرده بود،با شکست تاریخی هک گردید.همان کتاب.

۳ ـ جنگهای شیطانی نوشتهء ستیون کال سال ۲۰۰۴

4_ Steve Coll (Ghost Wars) 2004

THE SECRET HISTORY OF THE CIA , AFGHANISTAN AND BINLADEN FROM THE SOVIET INVASION TO SEP. 10.2001

۵ـ هغه خره څه شول. چاپ شده در سایت سپورغی سال ۲۰۰۷

 نوشته از ویلیم سمپسون و بندر بن سلطان بن عبدالعزیز بن سعود ترجمه جاوید چوهدری.

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org

 

سه شنبه ۵ جنوری ۲۰۱۰