یکشنبه، ۲۸ جولای ۲۰۱۳
مســـعــود «حـــداد»
چه باید کرد
چرا یاران! دیار ما چنین است؟
چه ماتم بر سر این سرزمین است
فصول آن بهاری را نبیند
زمینش سبزه زاری را نبیند
و کوه هایش همه آتش فشانند
گر حق جویی ترا بر کوه کشانند
به طفل آموخت چو مار کج خزیدن
مسلسل را به روی هم کشیدن
عصا از دست پیر او گرفتند
جوانِ دستگیر او گرفتند
زنانش را چنان سنگسار کردند
تن بی جان او بردار کردند
جوانانش همه آفیون فروشند
ولی خرها در آنجا دین فروشند
خودم دیدم که خر تکبیر میگفت
به تقلید از پلنگ و شیر میگفت
خودم دیدم که مرغ از دست روباه
دو دستش بر آسمان میکشید آه
شما دیدید که این گرگان وحشی
یه ویرانی کشور داشت چه نقشی
شما دیدید ز کوه راکت پراندن
هزاران را به خاک وخون نشاندن
شما دیدید ز کوه پائین شدن را
جهالت بر وطن آئین شدن را
چه باید کرد ازین ظلمت رهیدن
دوباره مثل یک شمع سر کشیدن
عزیزانم شما چیزی بگوئید
ازین گنداب یک راهی بجوئید
مسعود حداد
۲۷ جولای ۲۰۱۳
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat