26 December 2020, 11:08:58 +01:00

 

جدید ترین برنامۀ نخبگان پشت پرده برای نوسازی نظم جهانی را به ترتیبی که در کتاب کلائوس شواب و تری میللر بنام «کووید-١٩، آغاز نوسازی بزرگ» توصیف شده، طی مقالۀ «مسئلۀ دولت جهانی- در مرکز همۀ مسائل» تحت همین عنوان در هشت بند خلاصه کردم. و حالا، ادامه بحث:

یکی از مفاهیم کلیدی «نوسازی بزرگ» عبارت است از سرمایه‌ داری فراگیر، جامع یا «باز برای عموم». در طول دهها سال کار، من به تعداد بسیار زیادی از تعاریف سرمایه ‌داری برخورده ‌ام، اما «سرمایه ‌داری فراگیر» تازه است.

به نظر می ‌رسد بحران مالی سال ‌های ٢٠٠٧- ٢٠٠٩ سرانجام نخبگان پشت صحنه را متقاعد کرد، که نمونۀ موجود نظام سرمایه‌ داری جهان کاملاً فرسوده است. درک من از «نخبگان پشت صحنه»، صاحبان پول (سهامداران بانک فدرال رزرو آمریکا) است که برای تصاحب جهان سعی می‌کنند.

شواب هیچ تعریف روشنی از «سرمایه ‌داری فراگیر» ارائه نمی ‌دهد. هر کس از سرمایه ‌داری «فراگیر» دم بزند، خواهد گفت که این سرمایه ‌داری فقیر و تهیدست ندارد. کسی دیگر خواهد گفت، که در این مدل سرمایه‌ داری همه به فعالیت اقتصادی جلب خواهند شد. آن یکی دیگر سرمایه‌ داری «فراگیر» را سرمایه ‌داری مسئول در برابر نسل‌های آینده تعریف خواهد کرد.

در هر حال، همۀ اینها حقه ‌بازی کلامی، به سخن صریح ‌تر، فریبکاری و تبلیغات ارزان است. کنفرانس سطح بالا در لندن در ماه مه سال ٢٠١۴، برگزار شد، که در آن مدیر اجرایی صندوق بین ‌المللی پول کریستین لاگارد، اعلیحضرت پرنس چارلز، مادام لین دو روچیلد، رئیس جمهور سابق آمریکا بیل کلینتون، شهردار لندن لُرد فیونه ولف شرکت داشتند. لین دو روچیلد مبتکر اصلی این کنفرانس بود. البته، او سرمایه ‌داری فراگیر را چندی پیش از آن مطرح کرده بود (یعنی، مبتکر آن پرفسور شواب نبود). سخنرانی کریستین لاگارد در آن کنفرانس مخصوصاً شایان تأمل بود.

اول- او تصریح کرد، که مؤلف این ایده خانم روچلید است: «ما همه در اینجا برای گفت و گو پیرامون سرمایه ‌داری فراگیر، طرح ابتکاری مادام لین جمع شدیم».

دوم- لاگارد با رجوع به مارکس، گفت، که دیدگاه او مبنی بر «سرمایه ‌داری برای همه» یک عبارت حاوی مفاهیم ناسازگار است: «تحکیم واژۀ سرمایه‌ داری در قرن نوزده اتفاق افتاد. کارل مارکس که با انقلاب صنعتی به وجود آمد، توجه اصلی خود را بر روی تملک ابزار تولید متمرکز کرد و پیش ‌بینی کرد که سرمایه ‌داری در اثر افراط و تفریط، بذر نابودی خود را بارور می کند- انباشت سرمایه در دست یک عدۀ قلیل، که برای کسب سود بیشتر سعی می‌ کنند، به مناقشات جدی و بحرا‌نهای ادواری می ‌انجامد. بنا بر این، آیا «سرمایه ‌داری فراگیر» یک ترکیب مجازی از مفاهیم متناقض است؟»

روشن است، که سرمایه‌ داری از نظر مارکس نه تنها «فراگیر» نیست، بلکه، برعکس، «انحصاری» است. آن، افراد «زائد» را از تولید اجتماعی بیرون می ‌راند، آنها را در فقر و بدبختی رها می‌کند و میلیون‌ها انسان را از هر گونه زندگی اجتماعی محروم می کند. مارکس این را قانون کلی انباشت سرمایه‌داری نامید: در فرایند توسعۀ سرمایه‌ داری، دو قطبی شدن جامعه روی می ‌دهد؛ در یک قطب، شمار اندک ثروتمندان و فوق ثروتمندان، در قطب دیگر، اکثریت قریب به اتفاق جامعه به شکل فقیران و تهیدستان جمع می‌شوند.

بسیار خوب، کریستین لاگارد، شاهزاده چارلز و مادام لین دو روچیلد همگی در این واقعیت که حق با مارکس است، اتفاق نظر داشتند. گویا او، سرمایه ‌داری ١۵٠- ٢٠٠ سال پیش را توصیف کرده است. اما امروز سرمایه ‌داری می‌ تواند و باید از انحصاری به سرمایه‌ داری جامع تبدیل شود.

هفت سال از زمان آن دیدار در لندن گذشت. آیا سرمایه‌ داری حتی یک ذرّه‌ هم فراگیر شد؟ نه! سرمایه‌ داری طبق قانون کلی انباشت مارکس توسعه می‌ یابد: ثروتمندان، ثروتمندتر و فقرا، فقیرتر می‌ شوند. در ماه جنوری سال ٢٠٢٠ در آستانۀ ۵٠- مین سالگرد دیدار داووس سازمان غیردولتی آکسفام گزارشی از توزیع ثروت در جهان منتشر کرد. بنا به داده ‌های این گزارش، ثروت ۲۱۵۳ میلیاردر موجود در جهان برابر است با بیش از مجموع دارایی ۶٠ درصد جمعیت جهان. نیازی به توضیح نیست.

اگر ادعای شواب درباره مدل «جدید» سرمایه ‌داری را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم، در نتیجۀ نهایی به پیشنهاد مبنی بر امتناع از اصل حداکثر سود می ‌رسیم. در این حالت، تجارت باید درک کند که دورۀ رشد سرمایه‌ داری در حال پایان است، متوسط سود در بسیاری از عرصه ‌های صنایع و در اغلب بازارها به صفر رسیده است. از قضا، جورج سورس بیست سال پیش یک شوخی کرد و گفت: «موسیقی تمام شده، اما آنها هنوز می ‌رقصند». آری، بهتر است کارل مارکس را بخاطر آوریم، که ۱۵۰ سال قبل قانون روند نرخ بازگشت به کاهش سود را تدوین کرد و گفت، که در نتیجۀ رشد ساختار فنی سرمایه ‌داری (جابجابی ماشین و نیروی کار) نرخ سود ممکن است تا صفر کاهش یابد.

به این ترتیب، شواب بدنبال مادام لین دو روچیلد تصمیم گرفت با اعلام «فراگیر»، سرمایه ‌داری را نجات دهد. اول- سود نباید هدف و معیار اصلی موفقیت در تجارت باشد. دوم- شرکتها باید بشکل کاهش قیمت ‌ها و از میان برداشتن فقر و تنگدستی از مصرف کننده استقبال کنند. سوم- باید این تصور رایج را که سهامداران مالک شرکتها هستند، کنار بگذارد.

در اینجا میز گرد تجارت با مشارکت نمایندگان بسیاری از بزرگترین شرکت‌ های آمریکایی را یادآوری می‌کنم. ارگانهای حاکم بر میز گرد تجارت شامل جف بزوس از آمازون، تیم کوک از اپل، ماری بارا از جنرال موتورز و سایر مهره ‌های برجسته می‌ باشد، که در راس فهرست ثروتمند ترین افراد آمریکا و جهان قرار دارند. میز گرد تجارت سال گذشته اعلام کرد، که اصل تقدم سهامداران منسوخ شده است و این تعهدات باید به همه طرف ‌های ذینفع تسری یابد (کارکنان شرکت‌ ها، تأمین کنندگان و پیمانکاران، مصرف کنندگان محصولات و دولت). میز گرد تجارت هدف خود را ارتقاء «اقتصادی که در خدمت نه فقط سهامداران، بلکه، همۀ آمریکایی‌ها باشد»، اعلام کرد.

کلائوس شواب از این موضوع استقبال می‌کند و می ‌افزاید: «هدف شرکت ‌ها جلب همۀ ذینفعان در فرآیند ایجاد ارزش مشترک و پایدار می ‌باشد». به سخن دیگر، هر شرکتی باید «فراگیر» شود و سرمایه‌ داری جامع را نه دولت، بلکه، این شرکت ‌ها باید ایجاد کنند. دولتها نیز باید به تدریج به شرکت ‌های فراگیر جذب شوند، اما نباید مانند مارکسیسم سنتی از بین بروند، بلکه، توسط کمپانی‌ های بزرگ خصوصی شوند.

سرمایه ‌داری از چند قرن پیش در جهان وجود دارد و در تمام دورۀ حاکمیت آن اصل «انسان گرگ انسان است» (Homo homini lupus est) حکمرانی می‌کند. در طی این مدت نسل‌ های متعدد گرگان را پرورش داده و وظیفۀ مادری خود را در مقابل گرگان ضعیف‌خور سرمایه‌ داری انجام داده است. و حالا گرگ‌ها اعلام می‌کنند، که از این پس برای خوردن علف آماده هستند؟!

بگذریم از این اراجیف. این سرمایه ‌داری فراگیر بدنام یک پرده دود است که برنامه‌ های نخبگان جهانی برای رسیدن به آینده را می‌ پوشاند و آن را می ‌توان نظام پساسرمایه ‌داری، فئودالیسم نوین یا برده ‌داری جدید نامید.

نخبگان جهانی آماده‌ اند از سود چشم ‌پوشی کنند، اما تحت هیچ شرایطی حاضر نیستند از قدرت صرفنظر کنند. طرح «نوسازی بزرگ» به منظور حفظ و تحکیم این قدرت برنامه ‌ریزی شده است.

صاحبان پول قصد دارند سرمایه‌ های خود را به سلطه مطلق بر جهان تبدیل کنند.

والنتین کاتاسانوف، پرفسور، دکتر علوم اقتصادی، مدیر مرکز پژوهش‌های اقتصادی «شاراپوف» روسیه، کارشناس مسائل پشت صحنه

ا. م. شیری

۶ جدی ١٣٩٩

Валентин Катасонов: «Пандемия COVID-19 — это «уникальное окно возможностей». Через это окно и нужно ввести человечество в будущее. Никакого возврата к прошлому!»Фото: «БИЗНЕС Online»

 

در ماههای آخر سال رو به پایان اغلب فرضیه ‌ای مطرح می‌ شود، که وضعیت جامعه موسوم به مؤسسۀ بسته، به انگلیسی lockdown (تجرید مردم، کشورها) هرگز پایان نمی ‌یابد.

سازمان جهانی بهداشت و حاکمیت بعضی کشورها به مردم پیشنهاد کردند «به منظور امنیت خود آنها، در سلول زندان موقت» بنشینند. البته، حبس ممکن است دائمی باشد. سوءظن‌ها در این زمینه توسط آقایی بنام کلائوس شواب، بنیانگذار و رهبر دائمی مجمع جهانی اقتصاد که همه ساله در ماه جنوری در شهر داووس سوئیس برگزار می‌ شود، تقویت شد. در ماه جنوری آینده جلسۀ حضوری در داووس برگزار نخواهد شد. برگزاری این جلسه به تاریخ ١٣ تا ١۶ماه مه در سنگاپور موکول شد. در جلسۀ سال آینده، کلائوس شواب به مناسبت۵٠ سالگی مجمع جهانی اقتصاد، تبریکات را خواهد پذیرفت (نام اولیۀ آن مجمع مدیریت اروپا بود).

شواب، اقتصاددان، پرفسور نیمه ‌وقت دانشگاه ژنو، پرفسور افتخاری بسیاری از دانشگاهها، عضو هیأت امنا و مدیران بسیاری از شرکتها است. بکرات در نشست‌ های باشگاه بیلدربرگ شرکت کرده و جزو کمیته رهبران آن می‌ باشد.

در نشست مجازی ماه مه (٢٠٢٠) مجمع جهانی اقتصاد، کلائوس شواب همراه با شاهزاده چارلز، پسر ملکه الیزابت دوم، اصطلاح نوسازی، تنظیم مجدد بزرگ (The Great Reset) را مطرح کرد. معنی ادعا: دنیای سرمایه‌ داری در شرایط بحرانی شدید بسر می ‌برد، سرمایه‌ داری به نوسازی نیاز دارد (شاهزاده چارلز از «سرمایه‌ داری مسئول» سخن می ‌گوید). کرونا ویروس و جامعۀ بستۀ ناشی از آن، فرصت منحصر بفردی برای کار مجدد بوجود آورده است. اما نمی‌ توان آنرا سریع انجام داد. بنا بر این،  بستن جامعه باید گسترش یابد.

در روزهای اول ماه جون سال ٢٠٢٠ در سایت مجمع جهانی اقتصاد صفحه‌ ای بنام تنظیم مجدد بزرگ راه‌ اندازی شد. موضوع را انتخاب کردند. گروه کُر به صدا درآمد. جو بایدن، باریس جانسون، جاستین ترودو اعضای گروه همصدایان بودند. پس از انتشار سخنرانی ترودو، نمایندۀ محافظه‌ کار کانادایی پیر پائولوور در ماه نوامبر با تنظیم دادخواستی «متوقف کردن نوسازی بزرگ» را درخواست کرد. دادخواست در مدت کمتر از ٧٢ ساعت ٨٠ هزار امضا جمع‌ آوری کرد.

معترضان به «نوسازی بزرگ» در ایالات متحدۀ آمریکا، انگلیس و قاره اروپا پدیدار شدند.غول‌ های فن‌ آوری اطلاعات مانند شرکت تجارت الکترونیک درّۀ ‌آمازون، اپل، گوگل، فیسبوک، مایکروسافت به طرفداری از کلائوس شواب و شاهزاده چالز وارد بحث ‌ها شدند و صدای گروه همصدایان را چندین برابر بلندتر کردند. در ماه نوامبر، نیویورک تایمز مخالفان «نوسازی بزرگ» را به حالت عصبی حامیان «تئوری توطئه» خواند و احمقانه نوشت: توطئه‌گران اگر چه آشکارا عمل می‌کنند، اما حامیان نوسازی بزرگ هستند.

این، «توطئۀ آشکار» هربرت ولس در سال ١٩٢٨ را به یادها می ‌آورد. «نوسازی بزرگ» یعنی، یک توطئۀ آشکار.

کلائوس شواب ٨٣ ساله است، اما به کار فعال مشغول نیست. در ماه جولای سال ٢٠٢٠ کتاب کووید- ١٩: نوسازی بزرگ با همکاریتیری ماللر، آینده ‌نگر متمایل به چپ منتشر شد. قرار است تا آخر سال ٢٠٢٠ کتاب به زبان‌ های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ژاپنی، چینی و کره ‌ای چاپ شود.

ایده‌ های اصلی کتاب در خصوص نوسازی بزرگ در حال حاضر متفاوت است:

اول- شیوع کووید- ١٩ یعنی «یک پنجرۀ منحصر بفرد» است. بشریت نیز باید از این پنجره به آینده هدایت شود. بدون هیچ راه بازگشت به گذشته! «بسیاری ها می  پرسند: چه وقت ما به زندگی عادی بر می‌ گردیم؟ پاسخ کوتاه است: هیچوقت! تاریخ ما به دو بخش تقسیم می ‌شود: تا کروناویروس و پس از آن».

دوم- «آیندۀ روشن» یعنی دنیایی که در آن تفاوت بین کشورهای ثروتمند و فقیر از میان می‌ رود، مرزهای میان کشورها به مرور زمان برچیده می‌شود و یک کشور جهانی با دولت واحد تشکیل می شود. «مسئلۀ دولت جهانی در مرکز همۀ مسائل» قرار می‌گیرد. شواب در ادامه می ‌نویسد: «در اثر بستن جامعه، تعلق خاطر ما به نزدیکان، به افرادی از اعضای خانواده و دوستان، که بیشتر از همۀ دوست داریم،  تقویت می‌شود. اما نکته منفی در اینجا این است که باعث افزایش احساسات میهنی و ملی، همراه با اعتقادات تاریک مذهبی و برتری‌های نژادی می‌شود. و این مخلوط سمی باعث بروز بدترین‌ها در میان ما می شود...». شواب تصریح می‌کند که به «اعتقادات تاریک مذهبی و برتری‌های نژادی» اعلان جنگ خواهد شد.

سوم- اقتصاد «دنیای زیبای جدید» باید به صورت متمرکز توسط انحصارات عظیم اداره شود. مالکیت خصوصی از میان خواهد رفت، جای آن را «اقتصاد استفاده»، «اقتصاد مشارکتی» خواهد گرفت (با این حال، شواب و همفکرانش از مفهوم «سوسیالیسم» اکیداً اجتناب می‌کنند). پول نقد وجود نخواهد داشت، در همه جا ارزهای دیجیتال رایج خواهد گشت.

چهارم- انرژی «سبز» جایگزین انرژی هیدروکربن خواهد شد. محدودیت ‌هایی در مصرف آب، برق، برخی از انواع محصولات غذایی و تولیدات صنعتی «خطرناک برای محیط زیست» (مانند گوشت و اتوموبیل) اعمال خواهد شد. و کاهش رشد جمعیتی و یا حتی کاهش جمعیت، اساسی‌ترین وسیله برای کاستن از فشار بر محیط طبیعی خواهد بود. به عبارت دیگر، «هر قدر رشد جمعیتی بیشتر... همانقدر خطر شیوع بیماری ‌های واگیر جدید بیشتر».

پنجم- روباتیزه کردن تمامی عرصه‌ های فعالیت اقتصادی و زندگی اجتماعی تکمیل خواهد شد. در کتاب «نوسازی بزرگ» در مورد کاهش شدید مشاغل بارها صحبت شده است: «احتمال دارد تا سال ٢٠٣۵، تا ٨۶ درصد مشاغل در رستوران‌ها، ٧۵ درصد در تجارت و ۵٩ درصد در زمینه‌ های تفریحی خودکار بشود». «به دلیل بستن جامعه و اقدامات بعدی برای اعمال فاصله اجتماعی، ممکن است تا ٧۵ درصد رستوران ‌ها ورشکست شوند». «هیچ یک از بخش‌ های صنایع، هیچ مؤسسه‌ ای دست نخورده باقی نخواهد ماند». برای افرادی که روبات جایگزین آنها می ‌شود، درآمد پایه بدون قید و شرط، فقط با ارائه گواهی تأئید واکسیناسیون توسط فرد در نظر گرفته خواهد شد.

ششم- رقمی (دیجیتالی) کردن تمام عرصه ‌های اقتصاد و جامعه ادامه می‌یابد. یک سیستم مؤثر برای نظارت بر رفتار و حرکت افراد، از جمله، با استفاده از فن ‌آوری تشخیص چهره ایجاد خواهد شد. «به منظور پایان دادن به همه‌گیری، ایجاد یک شبکۀ جهانی کنترل رقمی ضروری است».

هفتم- الگوی جدید مراقبت‌ های بهداشتی ناظر بر آزمایشات منظم، واکسیناسیون اجباری، صدور شناسنامه‌ های بهداشتی، ایجاد محدودیت‌ها و اعمال مجازات‌‌ ها برای افراد متخلف از قوانین نظم پزشکی ایجاد خواهد شد.

هشتم- انسان در روح ترانس‌ هومانیسم(١)به «حد کمال» خواهد رسید.

به این ترتیب، اهداف توطئه علنی اعلام می ‌شود.

با حمایتی که اردوگاه جهانی‌گرایی از «نوسازی بزرگ» بعمل می‌ آورد، شکی نیست که «همه‌گیری» منفور آغازی خواهد بود بر عملیات گذار به «دنیای زیبای جدید». آیا نیرویی قادر به مقاومت در مقابل نوسازی جهانی‌گرایانه وجود دارد؟

والنتین کاتاسانوف

پرفسور، دکتر علوم اقتصادی، مدیر مرکز پژوهش‌های اقتصادی «شاراپوف» روسیه، کارشناس مسائل پشت صحنه

ا. م. شیری

١ جدی ١٣٩٩

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(١)- ترانس ‌هومانیسم یک مفهوم فلسفی است که ایده به‌سازی کیفیت‌های جسمی، ذهنی و حسی انسان با کمک فن‌آوری بر پایۀ آن استوار شده است. باورمندان این جریان معتقدند که تحقیقات جدید، انسانها را از دست پیری، مرگ و بیماری‌های لاعلاج خلاص می ‌کند. مترجم. نقل از: ویکی ‌پدیا:

 

 

 

 

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org