در عقب در های بستۀ سياسی و نظامی کشور چه ميگذرد؟؟؟
بخش نخست - پژوهش (نبرد- زيميرو اسکاری)
پوسيدگی دولت و دشواری های ملت
سوی قصد به کرزی در مراسم هشت ثور در حالی که مراسم به صورت مستقيم از تلويزيون دولتی پخش می شد، وضعيت وخيم و بحرانی افغانستان و افزايش قدرت طالبان را در کشور دوباره به صحنه رسانه ها و افکار عمومی کشيد. بويژه اين که برای اين مراسم که در آن علاوه بر کرزی رؤساى قواى سهگانه، رهبران جنگ سالار، سفراى آمريكا و انگليس و تعدادی مهمان خارجی ، نماينده سازمان ملل در کابل, فرماندهان ناتو و جمعی از شخصيتهاى سياسى حضور داشتند، شديد ترين تدابير امنيتي، و مجهزترين تيم محافظان تدارک ديده شده بود تا نمايش تثبيت اوضاع افغانستان موثر واقع شود.
بگذريم از اين که خود انتخاب هشت ثور به عنوان مبنايی در برگزاری جشن ملی يک دهن کجی شنيع به هر چه جشن ملی و غيرملی بود. زيرا اين روز روزی بود که رژيم سرکوبگر سابق به دست جنگ سالاران سرکوبگر و فرماندهان محلی و باندهای قاچاق مواد مخدر سقوط کرد و موجی بی سابقه از کشتار, غارتگری, جنايت و ستيزه های داخلی ، کوچ داخلی, فرار و آوارگی ميليونی افغانستان را فرا گرفت.
در جريان حمله که گفته شد کارطالبان است وحزب اسلامي حکمتيارنيزمسووبيت اين حمله رابدوش گرفت, دو نماينده پارلمان همراه با نو تن ديگر به شدت مجروح وکشته شدند. البته اين اولين سوقصد به جان کرزی نيست و اولين قدرت نمايی طالبان در کابل هم به شمار نمی رود.
کرزی تاکنون سه بار از سوء قصد جان سالم بدر برده است. قدرت نمايی طالبان در مراسمی که سرمايه گذاری امنيتی فوق العاده ای برای برگزاری مراسم صورت گرفته بود، برخی گزارش هايی را که پيش از اين در رابطه با وضعيت وخيم امنيتی افغانستان منتشر شده است تاييد می کند. حداقل از نيمه سال ميلادی گذشته, جای ترديدی در باره پيشروی های طالبان باقی نمانده است. به گزارش کميسيون حقوق بشر سازمان ملل طی سال گذشته يکصدوهفده حمله خونين انتخاری در افغانستان صورت گرفت, حملات تروريستي پنج درصد افزايش يافت و حداقل هشت هزار نفر جان خود را از دست داد ه اند.
در
افغانستان كه ترور، انفجار و حمله مسلحانه امرى عادى شده است حمله هشتم
ثور و سوء قصد به كرزى نبايد يك امر عادى تلقى شود. ناامنى كه اين
حادثه براى پايتخت به ارمغان آورد نيز از جنس ناامنى و شورش هاى
حدودهفت
سال موجوديت قواي ائتلاف در كشور نيست. حمله به بزرگترين مراسم ورژه
نظامي ضربه اى جبران ناپذيري بر پيكر امنيت كشور وارد كرده است. اين
اتفاق ابعاد روانى، سياسى و امنيتى گسترده اى به خود گرفت . در داخل
کشور اين رويداد شكاف و دودستگى جدى را ميان احزاب و جناح هاى سياسى
كشور ايجاد كرده است. در اين چند روز آهنگ نقد و انتقاد ها از دولت
كرزى حالتى عريان و بى پروا به خود گرفته است به گونه اى كه گفته ميشود
تيم کرزي درحالت هم پاشيدگي و عزم پيوستن به جانب اپوزيسيون را
كرده اند. سخنان امرالله صالح درولسي جرگه عزت وحيثيت کمي هم اگردولت
کرزي داشت به صفررساند .
در
جنگ
نزديک
به هفت
ساله کشور اين بزرگترين عمليات طالبان بود. آنها كه از ابتدا
عمليات هاى نظامى خويش را با هدف به هم ريختن فضاى روانى جامعه خسته
افغانستان پيش مى برند اين بار در عمليات خويش توانستند نه تنها مردم
کشوربلکه افكار عمومى جهان غرب را تحت تأثير قرار دهند.
طالبان در يك سال اخير بار ها از طريق حمله انتحارى پايتخت ( شهرکابل )
را هدف قرار داده اند و چندين عمليات سوءقصد عليه مقامات ارشد كشور
طراحى كرده اند كه وزير دفاع در پارلمان اين كشور اعتراف كرد كه فقط در
سه مورد از اين عمليات ها خود وى مورد سوء قصد قرار گرفته است. فقط
درسال گذشته آنان هفده حمله انتحارى، صد و بيست و پنج حمله زمينى، صد و
پانزده انفجار و بيش از هزار حمله راکتي عليه مقر نيروهاى امنيتي انجام
داده اند و طبق گفته عبدالرحيم وردك وزير دفاع، ۶۱۱
تن
از نيروهاى اردوي ملى قربانى اين حملات بودند.
طالبان براى اجراى نقشه خويش روزى نمادين را انتخاب كردند، روزى كه در
نظر کرسي نشينان کابل تاريخ اين سرزمين برش تازه اى مى خورد، هشتم ثور
خاطره بزرگ را براى آنان دارد فتح و غلبه نظامى بر اردوي سرخ و فتح
كابل توسط گروه هاى جهادى. اگرچه طالبان را در عالم ايدئولوژى هيچ
نسبتى با اين دو رويداد نيست زيرا آنها به رخ هر دو بخش از فاتحان دو
جنگ شمشير كشيده اند اما در انتخاب روز هشتم ثور به حركتى پرمعنا دست
زد تا خاطره سومين شكست تاريخى يعنى شكست اردوي آمريكا و ناتو را هم بر
آن فهرست بيفزايد و از اين رهگذر نگاه يأس آلود و سردرگم مردم را متوجه
يك دگرگونى در عقربه سياست اين سرزمين كند.
بنابراين
برخلاف آنچه از ظاهر حادثه برمى آمد هدف طالبان به هيچوجه كرزى نبوده
است. به تعبير زيباى يك تحليلگر عرب گلوله هايى كه از اسلحه يك مهاجم
به مراسم شليك شد به ظاهر جان و جايگاه كرزى را هدف گرفت اما مقصد
واقعى آن خيل ديپلمات هايى بودند كه هر كدام نمايندگى يكى از
۲۶
كشور عضو ناتو را در جنگ يدك مى كشند و با آنكه آنها از اين حمله جان
سالم بدر بردند اما كابوس ناامنى اكنون بر سر مقرهاى فرماندهى قطعات
ناتو سايه افكنده است.
كافى است به فهرست مهمانان مراسم نگاه شود ويليام وود سفير آمريكا به
اتفاق رؤساى قواى سه گانه افغانستان، رهبران جهادى، ديپلمات هاى خارجى،
فرماندهان ناتو و شخصيت هاى سياسى از زمره حاضران در اين مراسم بودند
كه در فرداى هشتم ثور با موجى از پرسش و انتقاد در رسانه هاى كشور
متبوع خويش روبرو شدند.
هيچ
اتفاقى به اندازه هشتم ثور نمى توانست ضعف نيروهاى دولتى و لشكر پر
سازوبرگ ناتو را در باتلاق افغانستان آشكارسازد. بويژه حقايق ناگوارى
كه از حاشيه اين مراسم رسانه هاى صوتي وتصويري به جهان مخابره كردند
ضربه اى بزرگ بر عزم و اراده اردوي ناتو ونمايندگي متعدد استخبارات
غربي و هم اردو، پوليس وامنيت ملي وارد كرد. تصويرهايى كه از فرار و
دستپاچگى جنرال ها و تفنگدارانى حكايت مى كرد كه نشان پاسبانان صلح در
كشور را بربازوورتبه هاي بزرگ نظامي را بردوش دارند.
شايد حمله کنندگان هم تصور نمى كردند كه حمله هشتم ثور اين اندازه
آسمان تيره سياست افغانستان را براى ناظران جهانى شفاف سازد. حمله به
كرزى در وضعى رخ داد كه محافل داخلي درگير مجادله عميق بر سر دو موضوع
استراتژيك در باره آينده اين كشور هستند: مجادله بر سر توانايى دولت
كرزى در كنترول امور كشور بويژه تأمين امنيت و دوم بحث بر سر كارآمدى
نيروهاى خارجى.
همه
تلاش آمريكا و ناتو در هفتمين سال جنگ افغانستان اين بود كه جنگها را
ناچيز و ناامنى ها را محدود جلوه دهند. گزارش يكطرفه از ميدان هاى جنگ
باعث مى شد كه هيچ كس تصوير درستى از موقعيت دو طرف جنگ بدست نياورد.
دامنه
اين پنهانكارى تا آنجا بود كه كارلوس برانكو سخنگوى نيروهاى (آيساف)
چند روز پيش از اين واقعه ادعا كرده بود كه بخش هايى كه دولت بر آن
كنترول ندارد بسيار اندك است و اين مناطق در كنترول طالبان نيز قرار
ندارد. برانكو گفته بود: دامنه اقدام ها تروريستى در افغانستان بسيار
محدود شده است. در چهار ماه اخير در سى و هشت درصد ولسوالي ها درگيرى
هاى مسلحانه روى داد اما در شصت و دو درصد ولسوالي هاى كشور ما شاهد
هيچ گونه درگيرى مسلحانه نبوده ايم.
اما
اكنون اين تصوير آشفته از جنگ با هر گزارشى مخدوش تر مى شود تا جايى كه
اداره امنيت ملى آمريكا اعلام كرد دولت افغانستان فقط بر
سي درصد
خاك اين كشور كنترول دارد. با اين اتفاق اكنون بسيارى از واقعيت ها
روشن شده است و كفه اين مجادله بزرگ در داخل و خارج به سمت منتقدان
كارنامه جنگى بوش و متحد او دركابل تغيير كرده است. تصويرهاى اين حادثه
مدركى شد كه راه را بر انكار واقعيت هاى جنگ بست. اما بيش از همه در
اين باره گزارش خبرگزارى رويتر از كابل قابل تأمل بود كه نوشت
۶۶ درصد
افغان ها از افسردگى يا اختلالات روانى رنج مى برند. اين گزارش تأكيد
مى كرد كه نفرت و نارضايتى عمومي دامن آمريكا ودولت كرزى را گرفته است.
گزارشگر
رويتر نوشته بود : وضع روحى و روانى بسيارى از افغان ها را مى توان به
دسته اى هيزم بسيار خشك تشبيه كرد كه با كوچكترين جرقه اى مشتعل و به
آتش كشيده مى شود. وضع روانى اين مردم بر عملكرد بسيارى از نهادها،
دولت و پارلمان تأثيرگذار است.
شمارى از مردم افسرده به مصرف مواد مخدر تمايل پيدا مى كنند و شمارى
ديگر از فقر و بيكارى توسط باندهاى طالبان جذب مى شوند و اين چرخه شومى
است كه مردم افغانستان با آن دست به گريبانند.
به
هر حال اعترافات وزيران دولت كرزى و بيانيه هاى ناتو و آمريكا در فرداى
حادثه همگى دلالت براين داشت كه واقعه هشتم ثور مى تواند نقطه عطف تازه
اى در كارزار سياسى كشور باشد.
وزير دفاع افغانستان گفت حمله تروريستى به جشن هشتم ثور در كابل وجهه
ملى و بين المللى دولت و نيروهاى امنيتى افغانستان را خدشه دار كرد. در
همان حال بسيارى از شبكه هاى انگليسى گزارش دادند كه اين حمله ترديد
بعضى اعضاى ناتو براى ادامه جنگ را دوباره دامن زده و احتمال خروج
شركت هاى فعال در افغانستان از اين كشور را شدت بخشيده است.
تا حدى كه گزارشگر شبكه الجزيره نوشت حمله در جايى انجام شد كه چند ماه پيش نيز تنها هوتل پنج ستاره در آن مورد حمله واقع شد. چنان كه پس از حمله چند ماه پيش به هوتل پنج ستاره در مركز كابل، بسيارى از اتباع كشورهاى غربى تصميم گرفتند افغانستان را ترك كنند. كم از کم تصميم هاى شتابزده اى كه در فرداى حمله، آمريكا و شوراى امنيت گرفتند مى توان وضع فاجعه گونه افغانستان را فهميد. شوراى امنيت سازمان ملل متحد با صدور بيانيه اى اين حمله تروريستى را كه در آن سه تن جان باختند بشدت محكوم كرد. در بيانيه شوراى امنيت از تمام كشور ها خواسته شد تا با دولت افغانستان براى مجازات تروريست ها و سازمان دهندگان و تأمين كنندگان آنها همكارى كنند. اعضاى شوراى امنيت همچنين درخصوص تهديداتى كه طالبان، القاعده، گروه هاى مسلح غير قانونى، جنايتكاران و دست اندركاران قاچاق توليد و مواد مخدر براى مردم افغانستان و امنيت اين كشور به دنبال دارند هشدار داد.
به دنبال آن آمريكا ضمن تصويب بيانيه اى در شوراى امنيت براى تشكيل جبهه حمايت از كرزى براى نخستين بار طى سال ها حضورنظامي در افغانستان، نيروهاى تفنگدار خود را به اين كشور اعزام كرد.
واكنش آمريكا وناتو به اتفاق هشتم ثور اعزام قطعات تازه نفس نظامى بود اما واكنش گروه ها و جناح هاى سياسى داخل کشور به اين ماجرا گشودن دوسيه سنگين بازخواست از ادارات دولتي شد. وزيران دفاع ، داخله و رئيس اداره امنيت ملى در ولسي جرگه استيضاح شدند. در پايان استيضاح كه رأى گيرى شد - عبدالرحيم وردك وزير دفاع، ضرار احمد مقبل وزير داخله و امرالله صالح رئيس اداره امنيت ملى هر چند از تركش بحران هشتم ثور جان سالم بدر بردند و سلب اعتماد نشدند اما اين جلسه خود آتش اختلافى بزرگ را شعله ور ساخت. دعواى بزرگى كه از مدت ها پيش ميان چهره هاى سياسي وجهادى با دولت كرزى بر سر نحوه عملكرد او و ناكامى هاى ناتو بروز كرده بود با اين اتفاق وارد مسير غيرقابل بازگشتى شد.
همه اين اختلافات در تريبون پارلمان كه اكنون پايگاه منتقدان كرزى شده است تبلور مى يابد. در روز استيضاح وزيران دفاع ، داخله و امنيت هيچ پاسخ قانع كننده اى براى منتقدان نداشتند. آنها تريبون استيضاح را به جنگ تسويه حساب با منتقدان تبديل كردند. سخنان رئيس امنيت ملى در باره دلايل پيشروى طالبان همان توجيهاتى بود كه قبل از اين از زبان سخنگويان ناتو بيان شده بود.
بدترين بخش اين ماجرا آنجا بود كه وزيران كرزى به تهديد منتقدانشان پرداختند. اما درگيريهاى پارلمان بخشى از دو حادثه مهمى است كه در واقع سرلوحه رويدادهاى افغانستان را در سال ۲۰۰۸ تشكيل مى دهند. رويداد نخست همانا اولتيماتوم نانوشته اى است كه افغان ها به نيروهاى بين المللى و دولت كابل براى برقرارى امنيت دراين سال داده اند.
چنان كه در گزارش رويتر و ديگر رسانه هاى غربى نيز آمده است : كاسه صبر
مردم لبريز شده است و در وضع انفجار آميز ، اردو ناتو و نيروهاى كرزى
با زمان اندكى براى به انجام رساندن مأموريت خويش روبرو هستند. كرزى و
وزير دفاعش هنوز نخستين وعده خويش براى ايجاد اردوي ملى را به انجام
نرسانده اند و مردم ستم ديده همچنان در برابر حملات انتقام جويانه يي
طالبان بى پشتوانه مانده اند.
اما
رويداد دوم در مبارزه انتخاباتى براى رياست جمهورى آينده کشور نمايان
خواهد شد. دعوا برسر رهبرى آينده كه از مدت ها قبل شروع شده بود اكنون
با اين حادثه وارد مرحله جدى ترى شد. آمريكا و شوراى امنيت نيز با همين
انگيزه صف حمايت از كرزى را تشكيل دادند. اين حادثه چشم انداز حضور
كرزى در انتخابات را با دشوارى روبرو كرد. کرزي كه سال
۲۰۰۷
يكى از خونين ترين سال ها را گذراند اكنون در سال جديد با وضع
بغرنج ترى روبرو است. وي پيش از اين گفته بود كه در سال
۲۰۰۹
براى يك دوره ديگر در انتخابات رياست جمهورى شركت مى كند. كرزى اكنون
يك تغيير لحن داده است و سعى مى كند واقعياتى كه تا ديروز پذيرش آنها
را سخت مى ديد اين بار اعتراف كند. او به صراحت گفته است كه طالبان
اكنون قدرت گرفته اند هرچند اضافه مى كند كه آنها بدون حمايت ديگران
قدرتى نخواهند داشت.
در سالى كه پيش روست كرزى چند مأموريت مهم پيش رو دارد و بخت سياسى آينده او نيز بسته به انجام اين مأموريت ها است. شايد يكى از جدى ترين تكاليف وى قطع منابع خارجى طالبان بويژه پيوندهاى آنان با جريان هاى داخل پاكستان باشد . كرزى در اين باره در پاسخ به سؤال منتقدانش ، اقراركرده همه چيز درباره فرداى افغانستان بستگى به اين دارد كه منابع حمايت از افراطى گرى در منطقه پايان يابد و اگر اين كار را نكنيم، تصوير، سياه و ملال انگيز خواهد بود؛ هم براى پاكستان و در نتيجه براى افغانستان. ديگر تغيير لحن كرزى كه درست در آستانه سوء قصد صورت گرفت اين بود كه او براى نخستين بار جبهه آمريكا و ناتو را زير سؤال برد. كرزى در سخنراني كه با استقبال منتقدانش روبرو شد گفت كه افزايش نيرو تنها راه چاره افغانستان نيست و ناتو و آمريكايى ها در اين جنگ بايد صريح و صادق باشند.
او با اين گلايه منتقدانش همنوا شد كه غرب در تعهداتش براى افغانستان و قولى كه براى بازسازى كشور و نيز ايجاد اردووپوليس ملى داده بود صادق نبوده است. اين سخن كرزى مى تواند مجوزى براى كليه نيرو ها و احزاب باشد تا اولتيماتوم خويش را براى ايجاد اردووپوليس ملى و نيز بازسازى کشور به عنوان دو اصل مصوب در اجلاس بخارست ناتو با جديت پيگيرى كنند. اما هنوز هيچ نشانه اى از اين نيست كه كرزى قصد تغيير در تصميمى كه براى سال ۲۰۰۹ و تصدى دوره ديگر رياست جمهورى گرفته است داشته باشد. او همچنان مى گويد: من كارهايى دارم كه بايد به انجام برسانم و تعهداتى بر دوشم بوده كه به انجام نرسانده ام.
اما بدون شك كرزى براى رسيدن به اين هدف دشوار بايد از سد بلندى از رقبا عبوركند كه اكنون در ائتلافى به نام «جبهه ملى» گرد آمده اند جبهه اى كه اساساً فلسفه تشكيل خود را ناكامى آمريكا وناتو در تامين امنيت قرار داده است. اين جبهه به رهبرى برهان الدين ربانى در كابل رسماً اعلام موجوديت كرده است.
در اين تشكل سياسى شمارى از سران حنگ وتفنگ (جنگ سالاران) حضور دارند. خود ربانى تشكيل اين تشكل را با تركيب كنونى آن به عنوان گامى جديد و تجربه نو در حيات ملى و سياسى كشور دانسته و اظهار داشته است: تجربه نشان داده زمانى كه بحران سنگين امنيتى، اجتماعى و سياسى دامنگير كشور ها مى شود عبور از آن به تنهايى امكان پذير نيست.
به باور رهبران اين جبهه دوران مهلت كرزى و پروژه آمريكا به اتمام رسيده است. ربانى مى گويد: پس از حضور جامعه جهانى هنوز هم بر بستر بحران حركت مى كنيم بطورى كه امنيت و ثبات سياسى تكميل نشده است ( اما رباني نميگويد که دردوران زمامداري خودش چقدر امنيت وثبات سياسي وجودداشت ، متاسفانه رباني کورخودوبيناي ديگران است) . بحران بى اعتمادى هنوز خاتمه نيافته و وضع اقتصادى و اجتماعى مردم خوب نشده و آتش نفاق قومى و جناحى درحال زبانه كشيدن است.
نكته قابل تأمل اين است كه اين جبهه شعارهاى خويش را بر پايه اى قرار داده است كه نارضايتى مردم متوجه آنها است. آنها مى گويند: ضعف دولت در حل بحران و ظهور مافياى فساد به اعتراف برخى مسئولان عالى رتبه دولتى، تهديد جدى امنيتى را متوجه كشور كرده است. در اين جبهه كرزى با چهره هاى رقابت مى كند كه هر كدام مى توانند يكى از مدعيان جدال انتخاباتى ۲۰۰۹ باشند. در پايان ششمين سال حضورنيروهاي خارجي در افغانستان شمار نيروهای آمريکا و ناتو بيشترازچهل هزار نفر بود، با تشديد وخامت امنيتی اوضاع اين تعداد اکنون به هفتاد هزار نفر رسيد. از اين تعداد حدودسي وپنج هزار نفر نظاميان آمريکايی و باقي نظاميان عضو کشورهای ناتو هستند. همزمان با حمله جديد طالبان در کابل, خبرگزاری ها اعلام کردند که افراد جديدی از تفنگداران آمريکا ازقطعات بيست وچهار ضربتي نيروى دريايى حدود سه هزاروپنجصد نفر برای استقرار در هلمند که دردو سال اخير بسياري ازمناطق آن تحت کنترول طالبان قرار دارد، اعزام شده اند.
طالبان بخش های وسيعی از مناطق جنوب و شرق افغانستان را تحت کنترول خود دارند و بيشترين حملات آنها از اين مناطق صورت گرفته است. گزارش های رسمی می گويد که حدود ده درصد خاک افغانستان در کنترول طالبان است، اما در گزارش واقعی تری که در ماه نوامبر سال گذشته از سوی يک گروه لابی با تجربه طولانی حضور در منطقه انتشار يافته بود، تاکيد شده بود که طالبان ها در پنجاه وچهار درصد افغانستان حضور دايمی دارند و عليرغم حضور ده ها هزار سرباز ناتو و ميلياردها دالر کمک، طالبان که در حمله آمريکا از قدرت رانده شدند، اکنون مناطق بسيار گسترده از جمله علا قداريها وولسوالي ها، و راه های ارتباطی را بدون هرنوع چالشی تحت کنترول خود گرفته اند.
دو علت مهم پيشروی طالبان- يکی موجوديت جنگ سالاران وناقضين حقوق بشر و گروهبندی های حاکم بر کابل است که در واقع کلسيونی از جنايتکاران جنگی دو دهه اخير ، فرماندهان قاچاقچی محلی, روسای قبائل , اشخاص دوتابعيتي که چندان دلگرمي به افغانستان نداشته وبا ازدست دادن کرسي ومنافع سرشارراهي کشورکه تابعيت دريافت نموده اند ، ميشوند . و دوم, فروپاشی اقتصادی و اجتماعی کشور در اثر حکومت آنان در همراهی با خارجيها. به اساس گزارش ياد شده, ميليون ها نفر درکشور در وضعيت فلاکت باری به سر می برند و موقعيت فاجعه بار انسانی در آن قابل قياس با فقيرترين بخش های آفريقا است.
اين در حالی است که کشور پس از سقوط طالبان بيش از پانزده ميليارد
دالر کمک دريافت کرده ولی بنابر گزارش اکسفام بيشتر اين کمک ها به دست
مردمی که به آن نياز دارند نمی رسد يا صرف پروژه های توسعه پايدار که
بتواند وضع زندگی مردم را بهبود ببخشد نمی شود.
مت والدمن مشاور امور سياست گذارى موسسه اكسفام در گزارشی که در کابل
انتشار يافت تاکيد کرد که کشورهای غربی که وعده کمک مالی به بازسازی
افغانستان داده بودند، از انجام وعده خود سرباز زده اند. آمريکا از سال
۲۰۰۲
ميلادى تا سال جارى تنها به نيمى از تعهدات مالی خود عمل كرده است.
كميسيون اروپا و دولت آلمان كمتر از دوسوم تعهدات خود را انجام
دادهاند و بانك جهانى نصف تعهد
۶/۱ميليارد
دالرى را ارائه داده و انگلستان از وعده
۴۵/۱ميليارد
دالرى خود،
۳/۱ميليارد
دالر را تاكنون در افغانستان به مصرف رسانده است .
۴۰درصد
از پولهاى مصرف شده در افغانستان به كشورهاى اهداكننده برگشته و بيشتر
اين پولها صرف پرداخت به شركتهاى قراردادى و حقوق مشاورين شده است.
اين گزارش در باره بقايای کمک های مالی مثالی از نحوه مصرف پول ها می
زد ه می گويد: يك جاده از مركز شهر تا ميدان هوايي کابل بيشتر از
۳/۲ميليون
دالر در هر كيلومتر مصرف داشته كه اين پول چهار برابر مصرف ساخت يك
جاده در كشور ميباشد.
در حالی که خارجيان موجوددر افغانستان يا همان هسته اصلی باصطلاح -
جامعه جهانی- زير عنوان کمک به بازسازی افغانستان، پول ماليات دهندگان
کشورهای خود را صرف تامين مخارج ماشين جنگی شان در افغانستان ويران شده
و بمباران مناطق مسکونی مردم فقير می کنند و بقايای کمک ها از سوی
ادارات مستقل، وزارتخانه ها، اطرافيان وتيم وابسته کرزی وجنگ سالاران
منفعت طلب بلعيده می شود، فقر و فلاکت مردم کشور دائم رو به گسترش
است. براساس يک گزارش جديد که همزمان با خبر سوقصد به کرزی انتشار
يافت، همين اکنون در افغانستان در هر بيست وهشت دقيقه يک زن در هنگام
زايمان جان خود را از دست می دهد! به گزارش يونيسيف متوسط بيسوادی در
بزرگسالان حدود هفتادويک درصد است.
در مورد زنان هشتادوشش درصد. حدود سي درصد کودکان واجب التعليم برای کمک معاش به خانواده هايشان کار می کنند. چهل وپنج درصد زنان از خشونت جنسى شاکی اند. بيش از شصت درصد ازدواج ها اجبارى است. پنجاه وهفت درصد عروس ها زير شانزده سال سن دارند. وضع خدمات صحي فاجعه بار است. در بدخشان برای هفت هزار زن تنها يک کلنيک وجود دارد که آن هم داکتر ندارد.
مين های فرش شده هنوز ماهانه شصت تا نود نفر قربانی می گيرند. اکنون
فقط کشت ترياک است که در افغانستان ويران شده رونق دارد. به تخمين
سازمان ملل متحد کشت ترياک در سال جديد به صورت عمده مشابه محصول ثبت
شده سال گذشته يعنی يکصدونوددو هکتار زمين و يا فقط اندکی کمتر از آن
خواهد بود.
با اين وضعيت روشن است که ريشه تغذيه طالبان و گسترش روزافزون نفوذ اين
نيروي ارتجاعی در کجاست. اعتماد به نفس آنها اکنون به حدی رسيده است که
حتی دعوت های مکرر کرزی رد می کنند و تلاش او که قوانين شريعت و اعدام
ها را برای نزديکی به طالبان دوباره برقرار کرده است را بی پاسخ می
گذارند. نيروهاي خارجي مستقردرکشور همانقدر در بيرون راندن طالبان از
افغانستان در آغازحمله به افغانستان سهيم اند که در رسيدن آنها به
دروازه های کابل در سال جديد .
توجه !
کاپی و نقل مطلب فوق صرف با ذکر نام و ادرس سایت «اصالت» مجاز است !
یکشنبه، ۲۵ می ۲۰۰۸