جمعه، ۱۱ نوامبر ۲۰۱۱

 

غم مرگ پدر کوچک غمی نیست

دلم می سوزد و درد کمی نیست

پس از مادر امیدی من تو بودی

تو رفتی زنده گی جز ماتمی نیست.

 

(وفات قبله گاه ام مورخ ۹-۱۱-۲۰۱۱ در شهر کابل)

(صباح)

 

اَللّهُمَّ اجعَلنی اَهابُهُما هَیبَهَ السُلطانِ العُسوفِ وَ اَبَرُّهُما بِرَّ الاُمِّ الرَّؤُفِ وَاجعَل طاعَتی لِوالِدَیَّ وَ بِرّی بِهِما اَقَرَّ لِعَینی مِن رَقَدَهِ الوَسنانِ وَ اَثلَجَ لِصَدری مِن شَربَهِ الظَّمآنِ حَتّی اُوثِرَ عَلی هَوایَ هَواهُما وَ اُقَدِّمَ عَلی رِضایَ رِضاهُما وَ استَکثَرَ بِرَّهُما وَ اِن قَلَّ وَ استَقِلَّ بِرّی بِهِما وَ اِن کَثُرَ

پروردگارا! ابهّت و جلال پدر و مادرم را در نظرم چون ابّهت و شکوه سلطان جائر بگردان و عطوفت و مهربانی آن ها را در دلم مانند مادر رئوف قرار ده و بر من اطاعت و نیکویی در حقّشان را چنان لذیذ و محبوب گردان که آن اطاعت و نیکی آرامش و نشاط افزاتر و روشنی بخش تر بر دل و دیده ام از خواب راحت خواب آلودگان باشد و آب گوارای تشنه کامان تا به حدّی که میل و رضای خاطر آن ها را بر میل و رضای خود مقدّم دارم و نیکویی و احسان پدر و مادر را در حقّ خود اگر هم اندک باشد، بسیار شمارم و نیکی خودم را در حقّ آن ها اگر هم بسیار باشد، اندک شمارم.

اَللّهُمَّ خَفِّض لَهُما صَوتی وَ اَطِب لَهُما کَلامی وَ اَلِن لَهُما عَریکَتی وَ اعطِف عَلَیهِما قَلبی وَ صَیِّرنی بِهِما رَفیقاً وَ عَلَیهِما شَفیقاً.

پروردگارا! صدای مرا با آن ها آرام و آهسته گردان تا مناسب ادب و احترام و تواضع باشد نه آن که بلند و خشن با آن ها صدا کنم و داد بر سر آن ها بزنم که موجب بی حرمتی و شکسته دلی آنان گردد و سخنم را با پدر و مادر شیرین و نیکو دار و اخلاق و رفتارم را با آن ها خوش و دلپسند ساز و دلم را بر آن ها عطوفت و مهربانی بخش و مرا رفیق شفیق آن ها گردان.

 اللّهُمَّ اشکُر لَهُما تَربِیَتی وَ اَثِبهُما عَلی تَکرِمَتی وَ احفَظ لَهُما ما حَفِظاهُ مِنّی فی صِغَری

پروردگارا! در مقابل زحمت تربیت من، به آن ها جزای خیر عطا فرما و بر اکرام و احسانشان به من اجر و ثواب کرامت کن و پاداش زحمت هایی که در محافظتم در دوران کودکی کشیدند، بر آن ها محفوظ دار.

اَللّهُمَّ وَ ما مَسَّهُما مِنّی مِن اَذیً اَو خَلَصَ اِلَیهِما عَنّی مِن مَکروهٍ اَوضاعَ قِبَلی لَهُما مِن حَقٍّ فَاجعَلهُ حِطَّهً لِذُنُوبِهِما وَ عُلُوّاً فی دَرَجاتِهِما وَ زِیادَهً فی حَسَناتِهِما یا مُبَدِّلَ السَّیِّئاتِ بِاَضعافِها مِنَ الحَسَنات.

پروردگارا! و آن چه از من آزار و اذیّتی یا امر مکروه و ناپسندی به آن ها رسیده، یا حقّی از حقوق آن ها که بر من داشتند، ضایع شده، تو این آزار و تضییع حق را بر آن ها سبب محو گناهانشان و علوّ مقاماتشان و ازدیاد حسناتشان بگردان! ای خدایی که سیّئه و گناهان خلق را به حسنه و ثواب به چندین بار زیادتر مبدّل می گردانی.

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِه وَ اغفِر لی بِدُعائی لَهُما وَ اغفِر لَهُما بِبِرِّهِما بی مَغفِرَهً حَتماً وَارضَ عَنهُما بِشَفاعَتی لَهُما رِضیً عَزماً وَ بَلِّغهُما بِالکَرامَهِ مَواطِنَ السَّلامَه.

پروردگارا! درود فرست بر محمّد و آل پاکش و این دعایی که در حقّ والدینم می کنم، موجب آمرزش من قرار ده و آن ها را هم به نیکی و محبت هایی که در باره ی من کرده اند، ببخش و بیامرز و مغفرت حتمی خود را شامل حالشان گردان و به دعا و شفاعت و درخواست من از آن ها برضای قطعی، راضی و خشنود باش و به کرامت و لطف ازلی خویش آن ها را به منازل سلامت ابد رهنمون باش.

در روایتی از پیامبر اکرم صلّی الله می خوانیم که احسان به والدین از بزرگ ترین واجبات بوده و ارزش آن از نماز اول وقت نیز بیشتر می باشد.

امام سجاد (ع ) میفرماید: بر تو این است كه بدانی او اصل توست و اگر او نبود، تو نمی‌ بودی. پس هر گاه در خود چیزی دیدی كه تو را شادمان ساخت، بدان كه اصل آن نعمت را از پدرت داری و خدا را بر آن سپاس گوی و آن اندازه كه می‌ توانی شكر او گوی.‌

دعای پدرو مادر در حق فرزندان بسیار مستجاب و گره گشاست. برای حل مشکلات، می توان از صمیم دل به آنها توسل جوئیم و حتی بعد از وفاتشان نیز، ازاین راه، از دعای خیرشان بهره مندگردیم. تلاش کنیم تا این گنجینه گرانبها را برای خوشبختی دنیا و آخرتمان از کف ندهیم.

ترس از مرگ نارواست . . .

زیرا تا آن هنگام که من هستم، مرگ نیست و آن گاه که مرگ هست من نیستم.

ترس از چیزی که هیچ گاه با آن روبرو نخواهم شد نابجاست)اپیکور(

در دنیا فقط دو نفر هستند كه بدون هیچ پاداش و توقعی فقط به خاطر تو خواسته هایت را بر طرف میكنند، پدر و مادر.

پدر ای قبله و روی سجودم

تمام زنده گی و هست و بودم

تو قبله و امید و آرزویم

تو آیه های وجود و سرودم.

مرگ حقیقتی بی کتمان، جایگهی ابدی و پایان تمامی رنجهاست. یکی از اندیشه‌ های که همواره بشر را رنج داده است اندیشه مرگ و پایان یافتن زنده گی است . . . شخص با ایمان در دنیای پر از امید به سر می ‌برد و در همه مشکلات تکیه‌ گاهش خداست و یقین دارد که «و لله العزة و لرسوله و للمؤمنین» اینان با پشتوانه‌‌ ای بزرگ از ایمان واقعی به خدا و یقین به روز جزا و هدفی مقدس، همچون مشعل‌ های فروزانند که دل‌ های استوارشان بسان خدای خویش دل داده‌ اند و تنها از او هراس دارند و قلبشان را به یاد او قوت بخشیده‌اند که «ألا بذکرالله تطمئنّ القلوب» براستی اگر کسی می دانست مرگ یک نوع افتخار و لیاقت است همه برای رسیدن و پیدا کردن این لیاقت به صف می ایستادند. مرگ یک نوع لیاقت است که نصیب هر کسی نمی شود، و هیچ کسی را توان آن نیست که زمان آنرا تغییر دهد مگر خداوند جان آفرین آنچه ما بنام مرگ میخوانیم، آغاز یک زنده گی است که هنوز بشر نتوانسته است چگونگی آنرا درک کند مگر به مقدار اندک .

زمانیکه میخواهیم از پدر بگوییم، نمیدانیم نخست از کدام واژه آغازنماییم. از بزرگی، مردانگی، سخاوت، سكوت، مهربانی، متانت، مقاومت، شهامت، شجاعت، خودگذری، تلاش، عرقریزی و . . .

پدر، ای پناه ما، ای آنکه در تمام لحظه های زنده گی ات با ما بودی. چگونه می توان اندکی از زحماتت را جبران کرد. چگونه می توان ذره ای از دریای محبتت را پاسخ داد؟؟؟

چه روزها که تو خود را در خستگی کار غرق نمودی تا ما شاد باشیم، بخندیم، چه روزها که تو بر می گشتی و از چشمانت خستگی می بارید و ما بی توجه به تو، فقط به فکر خویش بودیم و تو مهربانتر از همیشه بروی ما لبخند میزدی. چه شبها که بی اختیار دیدگانت از خستگی بر هم می آمد در حالی که مارا در دامنت گرفته بودی و ما به تو می نگریستیم. ای پدر، ای هستی وجود، ما مثل گلی بودیم که به هر بادی می لرزد. تو باغبان بودی، این گل نه تنها غمی از دلت کم نمی کرد، بلکه هراز چند گاهی با خارهایش دستهای مهربانت را می آزرد ولی تو بازهم در همه لحظات سپر مطمینی بودی و ذره ای از علاقه تو کم نمی شد. پدر، ای نازنین، ای تمام امید و آرزو، اینک همان گل کوچک بزرگ شده، به تو می اندیشد و به یادت زنده گی میکند.

اندیشمندی میفرماید: مرگ، عدم نیست، یک امر وجودی است که قابل چشیدن است، راه انتقال از دنیا به آخرت است. پایان راه نیست، بلکه به منزله تغییر در حیات و شیوه زنده گی است، مانند لباسی که تعویض می‌ شود. آمادگی برای مرگ، نشانه اولیای خداست. هر کس از انسان‌ ها به نحوی از این جهان رخت بر می ‌بندند، بعضی با سخت‌ ترین حالات و عده ‌ای مثل بو کردن گل.

آن طور كه از آیات قرآن و روایات بر مى آید و در طول تاریخ عالم خلقت تجربه شده است، مرگ قانونى عمومى است، سرنوشتى كه براى همه انسان ها، همه موجودات زنده و بلكه همه موجودات غیر زنده حتمى و ثابت است. قرآن در این رابطه مى فرماید:

كل نفس ذائقة الموت ثم الینا ترجعون (هر انسانى مرگ را مى چشد، سپس به سوى ما باز مى گردید).

آیه به قانونى اشاره مى كند كه بر تمام موجودات زنده جهان حاكم است. مى گوید: تمام زندگان، خواه ناخواه روزى مرگ را خواهند چشید. اگر چه بسیارى از مردم مایل اند، فنا پذیرى خود را فراموش كنند. ولى این واقعیتى است كه اگر ما آن را فراموش كنیم هرگز ما را فراموش نخواهد كرد، حیات و زنده گى این جهان، بالاخره پایانى دارد، روزى مى رسد كه مرگ به سراغ هر كسى خواهد آمد و ناچار از این جهان رخت برخواهد بست .این جهان، سراى جاویدانى براى هیچ كس نیست، بعضى زودتر و بعضى دیرتر باید بروند. از خداوند لایزال تمنا دارم تا بهشت برین را نصیب گرداند.

 انتخاب بعضی از کلمات و جملات از منابع اسلامی .

 

 

سفر کرد قبله گاهم از برم رفت

انیس و سجده گاه و یاورم رفت

پس از مادر یگانه تکیه گاهم

صفا و سایه ی او از سرم رفت.

 

پدر ای هستی و ای قبله گاهم

که من مسافری نیمه راهم

تو بودی قبله و سجود گاهم

امید دارم ببخشا یی گنا هم .

دلم پدر بیادت لاله گونست

سراپا غصه و کوهی جنونست

قسم بر زحمت تو، رنجی مادر

غمهای وارده از حد بیرونست .

تویی تو قبله و روی سجودم

تو آغاز و تو انجام سرودم

مه قربانِ سرا پای تو میشم

تو بالا تر ز هر بود و نبودم.

پدر بر گرد بیا دنیا بخندت

زمین و آسمان یکجا بخندت

تو گر نازم دهی از مهربانی

برویم رحمت خدا بخندت.

 

هر آن لحظه زند غم بر دلم مشت

گمانم کوه غم افتاده بر پشت

سیاه پوش بودم و از مرگ مادر

عزاء داریی پدر خواهدم کشت.

(صباح)

  

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org