محمد طاهر نسیم

مروری به دردناکترین صحنه های تاریخی:

روزهای سیاه اپریل ۱۹۹۲،

روزهای تراژیدی فروپاشی ح.د.خ.ا. و دولت دموکراتیک افغانستان!

در بیست و یکم مارچ ۲۰۱۶، به هشتاد و دومین سالگرد عمر خود رسیده ام و تقریباً شصت و یکسال آنرا در خم و پیچهای مبارزه ترقیخواهانه خارج و داخل از وطن، پیموده ام.

بدین مناسبت سایت وزین «اصالت» متکی بر اندیشه های پیشرو، و متناسب با قاطعیت و پیشتازی کاری خود در ثبت واقعیت ها و حقایق تاریخی، چنین سوالی را مطرح و خواستار جواب شده است:

سوال: دردناکترین خاطره در بین خاطرات تاریخی شصت و یکساله مبارزات سیاسی شما چه بوده است؟! چگونه ارزیابی مینمایید؟!

جواب:

روزهای سیاه اپریل سال ۱۹۹۲، سال فروپاشی ح.د.خ.ا. و دولت دموکراتیک افغانستان و غلطیدن در دامن اسارت امپریالیستی آهسته، آهسته نزدیک میشود.

در سالهای مبارزه خود به صحنه های گوناگونی و دردناکی روبرو شده ام اما دردناکترین آن تراژیدی منهدم سازی افغانستان بوده است: که نمیتوان دور از هر گونه رنج، آرامش خاطر و ساده به آن مرور کرد، بلکه به بررسی جدی رنج آور، دقیق و عینی نیاز مبرم دارد!

انعده از رهبرانیکه سالها سنگ وطندوستی و ترقی را بر سینه خویش میزدند، چگونه حزب، وطن، خلقهای زحمتکش، و دست آوردهای ملی را به قاتلان حرفوی سپردند و زندگی آباد را به خرابه مبدل ساختند!!

*     *     *     *

بررسی تاریخی اوضاع افغانستان از سالهای گذشته تا به امروز میتواند مُتکی بر درک علمی، مستند و شیوه های واقعبینانه دور از هرگونه وابستگی ها و سمت گیریهای قبیله وی، محلی، قومی، و فامیلی، صورت گیرد و از هر گونه تصورات مبتذل، تحریف و پایمال کننده حقایق و واقعیت ها و تبرئه تراشی خودداری شود.

امروز هر اقدامیکه امرای خائن گذشته افغانستان بمنظور حفاظت تخت و تاج خود، انجام داده اند و بخش پهناوری از سرزمینهای وطن را مطابق به معاهدات و قراردادهای ننگین و ظالمانه سالهای ۱۸۱۲، ۱۸۱۸، ۱۸۱۹، ۱۸۲۱، ۱۸۲۵، ۱۸۴۳، ۲۶ می ۱۸۷۹ معاهده خائنانه "گندمک" و ۱۲ نوامبر ۱۸۹۳ معاهده ننگین دیگر "دیورند" که با امیر عبدالرحمن خان، امضاء شده بود، در اختیار استعمار انگلیس گذاشته شد، و در قسمتی از آن زمین های بریده شده از خاک افغانستان به همدستی امرای اجیر و وابسته، پایگاه نظامی و استخباراتی و مرکز آماده سازی تروریستان و دهشت افگنان ضد افغانستان و منطقه بنام "پاکستان" زائیده شد و تقویت یافت، برای مردم مان ما و همه دانشمندان، و پژوهشگران وطندوست معلوم است، و در مبارزه همگانی ملی و دموکراتیک بمنظور استرداد آن و استکمال تمامیت ارضی گنجانیده شده است و بحیث شعار ملی همیشگی قرار دارد!

 *     *     *     *

همچنان وقتیکه از پروسه تراژیدی فروپاشی ح.د.خ.ا. و دولت دموکراتیک و تسلیمی خائنانه آن به آدمکشان حرفوی "جهادی" و مزدوران امپریالیستی در سال ۱۹۹۲ و فراهم شدن زمینه بعدی برای جنایتکاران دیگر بنام "طالبان" و "القاعده" اسامه بن لادن و بازشدن راه برای اشغال افغانستان و افتیدن خلقهای زحمتکش میهن در دامن اسارت امپریالیستی، صحبت بعمل می آید، موصوف برای "چپ روان" سازشکار و معامله گر بسیار ساده و با تصورات کودکانه، مطرح میشود!

مناسب خواهد بود که از پروسه تراژیدی فروپاشی و نتائیج آن به شکل مختصر یادآوری گردد:

-         مسافرت هیات حزبی و دولتی افغانستان به اتحاد شوروی و گفتگو با گورباچف

-         ۱۳ نوامبر ۱۹۸۵ تزسهای ده گانه پیشنهادی رفیق کارمل، مصوبه شورای انقلابی اعلام و به نشر سپرده شد.

-         ۶ می ۱۹۸۶ پلینوم منحوس ۱۸ دایر و برطرفی زنده یاد کارمل، به بهانه مریضی اعلان و داکتر نجیب الله در راس رهبری ح.د.خ.ا. جاگزین گردید.

-         ۱۶ جنوری ۱۹۸۷ صدور اعلامیه دارای گویا محتوای (مشی مصالحه ملی) و رو گشتاندن از تزسهای دهگانه زنده یاد ببرک کارمل.

-         ۳۰ سپتامبر ۱۹۸۷ داکتر نجیب الله بحیث رئیس شورای انقلابی منصوب گردید.

-         ۲۰ اکتوبر ۱۹۸۷ کنفرانس حزبی و تعدیلات در برنامه و اساسنامه ح.د.خ.ا.

-         ۳۰ نوامبر ۱۹۸۷ تعدیلات و تغییرات و جابجا سازی کادرها در ارگانهای قدرت دولتی و تعدیلات در قانون اساسی و تصویب و مقرری نجیب الله بحیث رئیس جمهور.

-         تعدیلات باز هم جدیدی در قانون اساسی- لویه جرگه ۲۹ جون ۱۹۸۹ - ۶ سرطان ۱۳۶۹

-         دومین کنگره ح.د.خ.ا. جون ۱۹۹۵ و تعدیلات دیگر در برنامه و اساسنامه حزب و تغییر نام به (حزب وطن). و قبل از آن ۱۴ اپریل ۱۹۸۸ امضای سازشات ژنیو، و ۱۵ می ۱۹۸۸ نافذ گردید.

در حالیکه تزسهای دهگانه رفیق کارمل راه سالم علمی، دقیق و قاطع مسالمت آمیز را مطرح و تفاهم ملی را روشن نمود، اقدامات مسلسل و پیهم بعدی پروسه، حزب و دولت را از لحاظ تشکیلاتی، سیاسی، ملکی و نظامی به موضعگیری های لیبرال بورژوازی، و پژمرده گی سیاسی و نظامی کشانید، و جنبش مترقی را تحت رهبری ح.د.خ.ا. و دولت دموکراتیک را بر پایه های متزلزل، قرار داد و عملاً به شیوه های تسلیم طلبی پناه برد! و سر تعظیم را به دشمنان خَم نمود!! بدین اساس به تروریستان حرفوی و آدمکشان "جهادی" استحکام و نیرومندی و توانائی بیشتری بخشیده شد، و پیشتازی گرفتن قدرت را به دست آوردند! و تمام نشست ها و میزهای گویا مذاکره و تفاهم بی جای بود. زیرا چگونگی دوره تسلیمی ننگین قبلاً بدون سر و صدا به پایان رسانیده شده بود.

کست های ویدئویی و انترنیتی و تصاویری که انتشار یافته است چهره های وطنفروشان را در گردا گرد میزهای شرم آور و نقشه ها گفتگوهای اپراتیفی دور از هرگونه پرده و حجاب را نشان میدهد.

دستورالعمل ها، تصامیم و امیدواریهای باند گورباچف فروخته شده و اجنت های امپریالیستی، و معامله گران مزدور به آرامی تحقق یافت.

 *     *     *     *

قبل از آغاز پروسۀ سرنگون سازی وطن، چندین بررسی سیاسی، نظامی و امنیتی با ارائه دلایل و معلومات احصائیوی که قدرت و توانمندی دست داشته دولت دموکراتیک بویژه نظامی را به اثبات میرساند، انجام پذیرفت. و به این نتیجه رسیده گی صورت گرفت که دولت دموکراتیک افغانستان میتواند ده سال متداوم بدون کدام کمک خارجی با نیروی دست داشته خود، پایدار، مقاومت نماید، از زندگی مردم و سرحدات میهن و استقلال کشور حمایت بعمل آورد!

اما دنباله روان باند گرباچف در افغانستان می بایست به آرزوی آن باند تحقق بخشند که "کمر مقاومت افغانستان هرچه زودتر شکسته شود"!! لذا چگونه میتوان از آن سرنگون سازان وطن، چشم پوشی کرد؟!

 *     *     *     *

عده ای از "چپ نمایان" در مخالفت با رهبری اصولی زنده یاد رفیق ببرک کارمل، شیپورهای تبلیغاتی انترنیتی و فیسبوکی خویشرا فعال کرده مینالند که ببرک کارمل ضد موجودیت قطعات محدود نظامی شوروی در افغانستان بوده است و آگاهانه دور از هر گونه سنجش و برخورد سالم میخواهند رفیق ببرک کارمل را به اصطلاح ضد اتحاد شوروی- وقت- و همکاری همسایه گی نیک و برادرانه، نشان دهند! و با بی حیائی متداوم این موضعگیری ننگین خود را دنبال مینمایند.

موضعگیری رفیق کارمل در مورد موجودیت قطعات محدود نظامی شوروی، ثابت و روشن است و همیشه بر آن تاکید نموده است. و در مسافرتش به اتحاد شوروی و در گفتگوها با گورباچف، با قاطعیت گفته است که هر زمانیکه عوامل گسیل نیروهای محدود شوروی به افغانستان مرفوع گردد، یعنی مداخله و تجاوزات و کمک به مخالفین و تروریستان متوقف ساخته شود، و زمینه امنیت و شرایط مسالمت آمیز فراهم گردد، قطعات محدود نظامی میتوانند به وطن شان برگردند. گفتار رفیق کارمل با نظرات رفیق بریژنف همنوا بوده است وقتیکه در دفتر سیاسی حزب کمونیست اتحاد شوروی تصمیم گسیل قطعات محدود نظامی شوروی به افغانستان تصویب گردید، چنین ابراز نظر کرده است: ما تمام عوامل در رابطه به امنیت افغانستان و سرحدات جنوبی کشور مان را بررسی نموده، این تصمیم دشوار را اتخاذ نمودیم- و در صورتیکه آن عوامل مرفوع گردد، قطعات محدود نظامی به وطن خویش مراجعت خواهند نمود.

*     *     *     *

مطابق به سازشات ژنیو، ایالات متحده امریکا، و پاکستان و متحدین شان به مداخلات تخریبکارانه و کمک به تروریستان "جهادی" ویرانگری و دهشت افگنی، ادامه داده، شدت و ارتقا بخشیدند!

و از سوی دیگر مُشتی از مشاورین نظامی شوروی که به جانبداری از باند گرباچف در افغانستان فعالیت میکردند، میکوشیدند رهبری زنده یاد رفیق کارمل را به بدنامی بکشانند و دلایل برطرفی اش را فراهم سازند! و این جزوی مهمی از پلانهای گورباچف بود که "هرچه زودتر کمر مقاومت افغانستان شکسته شود" چنانچه این وظیفه را بشکل کامل آن دنباله روان گورباچف در افغانستان انجام دادند که در پروسه تراژیدی فروپاشی برملا گردید.

 *     *     *     *

امروز بعضی ها با طرز تفکر ابلهانه میگویند که آنعده از رهبران دست داشته درین پروسه فروپاشی، باید خودشان از جریانات همان دوره توضیحات دهند و نبشته کنند! آیا خائن به خیانت خود اعتراف میکند؟! و یا گفته میشود که "اشتباهی بود و رفت"!! و "این سر و صدا برای چه . .؟!" بلی اگر افغانستان، قراریکه دیده میشود در مدت چهارده سال تحت حاکمیت دست نشانده امپریالیستی مینالد، باید سکوت اختیار کرد و چیزی از خیانت کاران و وطن فروشان که باعث اسارت خلقهای زحمتکش شدند، نباید یاد کرد!!

و دیگرانی هستند که میگویند: این وظیفه ما نیست، باید توسط یک ارگان با صلاحیت حزبی بررسی شود؟!

حزب دموکراتیک خلق افغانستان و دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان که توسط دنباله روان "گورباچفی" به فروپاشی رسانیده شد و از لحاظ تشکیلاتی حزبی و دولتی چیزی باقی نماند، بجز ماهیت فکری و سیاسی آن، کدام ارگان و یا بخش با صلاحیت وجود دارد که چنین مسئوولیتی را بعهده گیرد؟!

و چند نفر زنده از رهبران که در گوشه و کنار اروپا و یا آمریکا زندگی مینمایند و در همان پروسه دست داشته اند، چه صلاحیتی دارند بغیر از اینکه خود را محاکمه کنند!!

با صراحت تاکید میگردد که درین مورد بررسی ها و پژوهشات گسترده و دقیقی در سالهای متوالی گذشته در سایت «اصالت» و غیره سایت های انترنیتی دموکراتیک انتشار یافت و پروسه خیانت را زیر و زبر ساخت! علاوتاً سایت های انترنیتی "باداران" آمریکائی و اروپائی شان صحنه های بسیار و روشن از نشست های "دوستانه" دوره تسلیمی حزب و دولت- ملکی و نظامی- با نقشه ها و پلانهای کاریشان، با رتبه ها، نشان ها و مدال های تعلیق یافته به یونیفورم های نظامی شان به نشر سپرده است که قابل چشم پوشی نخواهد بود!

*     *     *     *

منافع علیای وطن نباید قربانی اندیشه ها و تصورات تخیلی و ساده لوحانه قرار گیرد!

بیش از چهارده سال است که سرزمین افغانستان در چنگ اسارت و غلامی افتیده است. آزادی، استقلال، تمامیت ارضی و عموم زندگی مردم از لحاظ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی پایمال شده است!

ترور، اختناق، آدم ربائی، تجاوزات بر نوامیس مردم، شبکه های تروریستی، جاسوسی و مافیائی افزایش یافته است. فعالیت های تخریبی و ویرانگری، آزادانه سارماندهی میشود!

حاکمیت دست نشانده از همان آدمکشان حرفوی "جهادی" مذهبیون متعصب سیاه، اجیران حرفوی آموزش یافته و شبکه های جاسوسی خارجی تشکل یافته است!

و آنعده گروهها و سازمانهای به اصطلاح "چپ" و "دموکراتیک" بغیر از اینکه نیروهای ارتجاعی و سیاه مذهبی را افزایش دهند، کار دیگری را کرده نمیتوانند و ماهیتاً به راست رادیکال مبدل شده اند!

دانشمندان، وطندوستان ترقیخواه و جوانان رزمنده متکی بر قانونمندی مرحله به این واقعیت پی برده اند، که یگانه راه مبارزه کنونی، راه بسیج توده های گسترده وطن، بمنظور رهائی کشور، دفاع از استقلال، تمامیت ارضی کامل، ایجاد حاکمیت و ارگانهای واقعاً انتخابی و دموکراتیک که تحولات بنیادی زیربنائی بعدی را بدوش گیرد میباشد.

چنین مبارزه ملی و دموکراتیک به رهبری همگانی قاطع متشکل از کلیه نیروهای وطندوست، آزادیخواه و مترقی و تحول طلب غرض دستیابی به ساختار افغانستان آزاد، مستقل، دارای تمامیت، حاکمیت ملی و دموکراتیک نیاز مبرم دارد. به پیش به سوی موفقیت و پیروزی!

محمد طاهر نسیم، ۲۳ مارچ ۲۰۱۶، جرمنی

 

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

 

www.esalat.org