جمعه، ۶ فبروری  ۲۰۰۸

درگیری لفظی اردوغان و پرس با چه هدف و انگیزه ای؟!

"کارگران، نیروهای چپ و سوسیالیست و مردم آزادی خواه ترکیه، به خوبی می دانند که اردوغان، قهرمان ضدجنگ و حامی حق و حقوق مردم فلسطین نیست و حرکت وی در داووس، صرفا یک نمایش تبلیغی - سیاسی ریاکارانه ای بیش نبوده است."

 در رسانه ها آمده است نخست وزیر ترکیه، رجب طیب اردوغان که در کنفرانس اقتصادی بین المللی داووس سوئیس، اسرائیل را به خاطر جنگ در غزه مورد انتقاد قرار داده بود، در یک تماس تلفنی با پرزیدنت شیمون پرس، تاکید کرد که این سخنان او نباید بر روابط دوستانه دو کشور تاثیر گذار باشد. اردوغان در پاسخ به اين پرسش که آيا رابطه ترکيه با اسرائيل پايان يافته، گفت: «ما يک رابطه جدی داريم.»

ساعاتی پس از پخش این درگیری لفظی، بسیاری از روزنامه های رسمی ترکیه، ایران، لبنان و . . . این اقدام اردوغان را ستودند و حتا برخی از این رسانه ها نیز از وی، به عنوان «قهرمان؟!» یاد کردند.

براساس گزارش خبرگزاری ها، بامداد روز جمعه، ۳۰ ژانویه ۲۰۰۹ - ۱۱ دلو ۱۳۸۷، حدود پنج هزار نفر از طرفداران دولت ترکیه در برابر فرودگاه استانبول اجتماع کردند و از رجب طیب اردوغان، نخست وزیر، که پس از درگیری لفظی در جریان اجلاس مجمع جهانی اقتصاد در داووس، از سوئیس به ترکیه باز می گشت استقبال به عمل آوردند. تظاهرکنندگان پرچم های ترکیه و فلسطینیان را در دست داشتند و اردوغان را «قهرمان ملی» می خواندند.

این تظاهر و نمایش تبلیغی اردوغان، البته که ربطی به حملات خونین حکومت سرکوبگر اسرائیل بر علیه مردم فلسطین ندارد. اما در بطن این نمایش، یک بهره برداری سیاسی مهمی برای اردوغان و حزب اسلامی وی نهفته، آن هم قرار است در ۲۹ ماه مارچ ۲۰۰۹، انتخابات سراسری در ترکیه برگزار شود، مردمی که از روابط اقتصادی، سیاسی و نظامی دولت اسرائیل و ترکیه چندان خبر ندارند این حرکت اردوغان می تواند رای آن ها را به صندوق حزب اردوغان سرازیر سازد. استقبال ۵۰۰۰ تن از طرفداران اردوغان در فرودگاه استانبول که پرچم ‌های ترکیه و فلسطین را در دست داشتند، نمی تواند طرحی از قبل پیش بینی شده نباشد. اردوغان، در ۱۴ مارچ ۲۰۰۳- ۲۴ حوت ۱۳۸۱، به نخست وزیری ترکیه انتخاب شد.

باید دید که این درگیری لفطی بین رجب اردوغان، نخست وزیر ترکیه و شیون پرس، رییس جمهوری اسرائیل با چه هدف و انگیزی ه ای صورت گرفته است؟ در این مطلب سعی می شود هدف و انگیزه آن ها از این درگیری لفظی، مورد بررسی قرار گیرد.

شایان ذکر است که در ۲۳ دسامبر ۲۰۰۸، یعنی پس حدود یک هفته پیش از حمله حکومت اسرائیل به غزه، شیمون پرز و دیگر سران کابینه وی با سران ترکیه حکومت ترکیه، از جمله رجب طیب اردوغان گفتگو کرده بودند که بنا به گفته مسئول دفتر اردوغان به شبکه جهانی الجزیره، این گفتگوهای بی سرو صدا که به دور از چشم رسانه های خبری دنیا انجام شد در مورد حمله حکومت اسرائیل به غزه بود. طبق هماهنگی های انجام شده قرار بود این حمله به مدت یک هفته و تنها برای نابودی حماس صورت بگیرد. سایت خبری «راشین نیوز» در گزارشی به نام «رییس جمهور اسرائیل از نخست وزیر ترکیه عذر نخواست»، به این نکته اشاره می کند که ناراحتی اردوغان و سران این کشور که در داووس مثل آتش فشانی سر باز کرد بیش تر به خاطر عدم وفاداری اسرائیل به قول و قرارهای خود نسبت به ترکیه بود.

حکومت های ترکیه و اسرائیل، روابط بسیار نزدیک اقتصادی، سیاسی و نظامی دارند. برای مثال، اخیرا يك جنرال بازنشسته ارتش تركيه و نماینده کنونی پارلمان این کشور، فاش كرده است که فقط یک رقم همكاری نظامی حکومت ترکیه و اسرائیل، ۷۰۰ ميليون دلار بوده است. روزنامه «ينی شفق» تركيه، به نقل از «اردال سپاهی»، جنرال سابق ارتش اين كشور و نماينده مجلس فعلی از حزب حركت ناسيوناليست نوشته است: مناقصه بازسازی ۱۷۰ دستگاه تانك ام - ۶۰، علی رغم مخالفت وی، بنا به دستور مقامات ارشد ارتش در سال ۲۰۰۰ به حکومت اسرائيل سپرده شد. اردال سپاهی كه در آن سال، با درجه سرلشكری و به عنوان متخصص تانك در ارتش تركيه خدمت می كرده است، تصريح كرد دليل مخالفت وی نداشتن تجربه كافی اسرائيل در بازسازي اين مدل تانك ها بوده، كما اين كه اسرائيل نه تنها تانك های مذكور را سر موعد مقرر بازسازی نكرده، بلكه اين امر باعث به تعويق افتادن پروژه تانك ملی در تركيه شده است.

رابطه ترکیه و اسرائیل در عرصه نظامی، در سال های دهه ۱۹۹۰، شکل علنی و وسیعی به خود گرفت به طوری که فرماندهان نظامی طرفین يك رشته تمرين ها و موافقت نامه های نظامی را شروع كردند تا این که در سال ۲۰۰۰، اين رابطه گسترش بیش تری يافت و شامل آموزش های نظامی مشترك، توليد مشترك سامانه های موشكی، ارتقای هواپيمای آمريكايی ارتش تركيه توسط اسرائيل و تبادل اطلاعات در زمينه های امنیتی - نظامی مورد علاقه دو طرف. هر دو دولت طرفدار آمریکا  و از نظر موقعیت نظامی بسيار شبيه هم هستند.

 از ميان حدود بيست و چهار موافقت نامه كه تركيه و اسرائيل از سال ۱۹۹۳ با هم امضا كرده اند، قراردادهای اصلی در برگيرنده همكاری و آموزش نظامی، و هم چنین در عرصه همكاری دفاعي - صنعتی و يك قرارداد تجارت آزاد بوده است كه همه در سال ۱۹۹۶ منعقد شدند.

اسرائيل جنگنده های اف ۴ و اف ۵ تركيه را ارتقا داده و مطبوعات اسرائيل از تدوين قراردادهای نظامی ديگر خبر داده اند.

تركيه دانش نظامی خود را از طريق آموزش مشترك و همكاری نزديك با ارتش اسرائيل تقويت می كند، توانايی جمع آوری اطلاعات خود را از همسايگان مخاصم و بالقوه دشمن افزايش می دهد و مهم تر اين كه به منابع تسليحاتی پيشرفته دست می يابد.

در عرصه اقتصادی نیز حجم تجارت دو جانبه در سال های دهه ۱۹۹۰ گسترش يافت، به خصوص با موافقتنامه تجارت آزاد دو جانبه ۱۹۹۷، حجم تجارت كه در سال ۱۹۸۹، ۹۰ مليون دلار بود، در سال ۱۹۹۹ به ۹۰۰ ميليون دلار افزايش يافت، يعني ده برابر افزايش پیدا کرد. در سال ۱۹۹۹، اسرائيل بزرگ ترين بازار صادراتی تركيه در خاورميانه ارتقا یافت. 1

اما کارگران، نیروهای چپ و سوسیالیست و مردم آزادی خواه ترکیه، به خوبی می دانند که اردوغان، قهرمان ضدجنگ و حامی حق و حقوق مردم فلسطین نیست و حرکت وی در داووس، صرفا یک نمایش تبلیغی - سیاسی ریاکارانه ای بیش نبوده است. زیرا خود وی در مقام نخست وزیری ترکیه، نه تنها تابوهای سیاسی را پاس می دارد، بلکه گاه و بی گاه فرمان حمله به مردم کردستان ترکیه و حتا نقاط مرزی کردستان عراق به بهانه سرکوب «پ.ک.ک» را صادر می کند و مردم این منطقه را به خاک و خون می کشد. علاوه بر این، هر روزنامه نگار و نویسنده و فعال سیاسی، در مورد تابوهای سیاسی این کشور سخن گفته، با تهدید و زندان و شکنجه روبرو شده است.

مردم ترکیه، هم چنین فراموش نکرده اند که چند سال پیش در درگیری مردم در شهر کردنشین دیاربکر ترکیه با نیروهای سرکوبگر دولتی، اردوغان حتا دستور تیراندازی به کودکان را نیز صادر کرد هنگامی که با اعتراض افکار عمومی مردم ترکیه و هم چنین سازمان های بین المللی نیز قرار گرفت، بهانه اش این بود که «پ.ک.ک» در این اعتراض توده ای شهری، از کودکان به عنوان سپر استفاده می کند. بنابراین، حکومت اسرائیل نیز کودکان و زنان و مردم بی گناه را با این بهانه کشتار می کند که «حماس در میان مردم پنهان شده است.»

در مطلبی به تاریخ بیست و چهارم سپتامبر ۲۰۰۶، تحت عنوان «سناریوهای سیاه علیه PKK»، نوشته بودم: «لازم به یادآوری است که در اعتراضات توده ­ای که در ماه اپریل ۲۰۰۶، در مناطق کردنشین در اعتراض به جنایات نیروهای امنیتی روی داد، رجب طيب اردوغان، نخست وزير ترکيه، به نيروهای امنيتی اين کشور دستور داد به زنان و کودکانی که به گفته وی به عنوان ابزار تروريسم مورد استفاده قرار می­ گيرند، تیراندازی کنند.

این اعتراضات، پس از عمليات هفته آخر مارچ ارتش ترکيه که طی آن چهارده نفر مظنون به چریک­ های پ.ک.ک، کشته شدند، آغاز شد. اعتراض و درگيری شهر دیاربکر، در روز پنج شنبه ۳۰ مارچ، به شهر مجاور بتمن نيز کشيده شد و صدها جوان در این شهر، با ماموران پليس درگير شدند.

اردوغان، دستور تیراندازی به کودکان و زنان معترض را هنگامی به زبان آورد که روز شنبه ۱ اپریل ۲۰۰۶، کودکان ۹، ۷ و ۳ ساله از جمله ۷ نفری بودند که در جريان حمله وحشیانه نيروهای امنيـتی در شهرهای کردنشين «دياربکر» و «بتمن»، به مردم معترض و صف تظاهرکنندگان کشته شدند.

در طول سه روز اعتراض توده­ای و هجوم وحشیانه نیروهای امنیتی، - ۲۸ تا ۳۱ مارچ ۲۰۰۶ – ساختمان ­های دولتی، بانک ­ها و اتومبيل ­ها به آتش کشیده شدند. حدود ۱۵ نفر توسط نیروهای امنیتی به قتل رسیدند و بيش از ۳۶۰ نفر مجروح و ۵۴۶ نفر نیز دستگیر شدند.

اتحاديه اروپا و سازمان ملل متحد در مقابل اين همه وحشی ­گری دولت ترکیه و کشتن کودکان، تنها اظهار نگرانی کردند و خواستار رعايت حقوق فرهنگی و فرصت ­های اقتصادی بيش ­ تر برای اقليت کرد ترکيه شدند.»

هرانت دینک، سردبیر روزنامه آکوس، این روزنامه نگار ترک - ارمنی را در روز روشن ترور کردند. دینک، در بیرون دفتر روزنامه محل کار خود در محله شیشلی استانبول، در روز ۱۹ ژانویه ۲۰۰۷ با شلیک گلوله توسط «اگون سمسات» ۱۷ ساله به قتل رسید. تنها «جرم» هرانت، این بود که به عنوان روزنامه نگاری جسور، واقعیت ها را با جامعه در میان می گذاشت که عموما خوش آیند گرایشات ناسیونالیستی و فاشیستی و هم چنین سران حکومت ترکیه نبود. وی، از جمله با طرح قتل عام ارمنی ها در سال ۱۹۱۵ در ترکیه، تاکید می کرد. در پی این نوشته ها، وی بارها از سوی دادستانی به دادگاه احضار شد و بر اساس ماده ۳۰۱ قانون جزا مورد بازخواست قرار گرفت. اتهام دینک در این بازپرسی ها «توهین به ملت ترک» و «تحقیر هویت ترکی» اعلام شد!

حدود صد هزار نفر از مردم آزادی خواه ترکیه، در اعتراض به این ترور دست به تظاهرات زدند. صحنه قتل هرانت دینک توسط یکی از دوربین های مدار بسته خیابان پر رفت و آمد شیشلی ضبط شده بود. چهره و قامت قاتل تقریبا به وضوح در این تصاویر قابل تشخیص بود. پس از پخش این تصاویر از تلویزیون های ترکیه افراد متعددی عرض یک روز جهت گزارش دادن با پلیس تماس گرفتند. یکی از این تماس گیرندگان پدر قاتل بود که با ابراز تاسف از عمل فرزندش که مدتی بود از خانه فراری شده بود با پلیس ترکیه همکاری کرد.

۳۲ ساعت پس از ترور، فردی با نام اوگون سمسات که در حال بازگشت به ترابزون بود در یکی از ترمینال های استانبول دستگیر شد. سمسات پس از دستگیری در مورد چند و چون جنایت انجام شده گفت:

«در ترابزون زیر نظر یاسین حایال، به تمرین ورزش و تیراندازی پرداختم. به دلیل این که در بین گروه ده نفره ای که از کودکان ۱۵ تا ۱۷ سال تشکیل می شد بهترین تیرانداز و بهترین دونده بودم برای انجام این ماموریت انتخاب شدم. وقتی به استانبول می آمدم اسلان اسکندر، ۱۸۰ لیره پول به من داد و اسلحه را نیز از یاسن حایال گرفتم. پنج شنبه به استانبول رسیدم و شب را در ترمینال گذراندم. روز جمعه به دفتر روزنامه آگوس رفتم و خواستم با دینک ملاقات کنم ولی موفق نشدم. با نزدیک شدن نماز جمعه به مسجد رفتم و پس از اقامه نماز دوباره روبری دفتر روزنامه رفتم. هرانت دینک از ساختمان خارج شد و به طرف یکی از بانک ها رفت و پس از خروج از بانک دوباره به دفتر کارش برگشت. ده دقیقه بعد دوباره از دفتر خارج شد، تعقیب کردم، به یک متری دینک نزدیک شدم و از پشت! شلیک کردم»...

بعد از دستگیری قاتل، کلیپ ویدیویی را منتشر شد که در آن، پلیس های ترکیه با صورتی خندان در حال جشن گرفتن با او و دادن پرچم ترکیه به دست او را نشان می داد... قاتل عضو گروهی به نام «گرگ های خاکستری» بود که یک جریان فاشیستی است و در حکومت و ارتش و به ویژه پلی مخفی (میت)، نفوذ گسترده ای دارد.

اورهان پاموک، نویسنده معروف ترکیه و برنده جایزه نوبل، در رابطه با ترور هرانت دینک، چنین موقع گرفته بود: «هرانت دینک روزنامه نگاری شجاع و جوانمرد بود ولی به این سبب کشته نشد. به خاطر اندیشه هایش، به خاطر این که از سوی دولت پذیرفته نمی شد کشته شد. فردی را کشتیم که اندیشه هایش را نمی پذیرفتیم. نخست باید این را بپذیریم... از قتل هرانت دینک همه ما به اعتباری مسئولیم و پیش از همه ماده ۳۰۱ و کسانی که در صدد اعمال آن هستند و کسانی که هنوز بر حفظ آن اصرار دارند، مسئول اند.»

اورهان پاموک، قبل از این که برنده جایزه نوبل ادبیات شود، در رمان معروف خود به نام «برف»، به ویژه توجه زیادی از محافل ادبی جهان را برانگیخت، در گفتگویی با یک نشریه خارجی، با اشاره به کشتار جمعی ارامنه در سال ۱۹۱۵، در دوران ترکیه عثمانی، و کشتار ۳۰ هزار از شهروندان کرد در دهه های اخیر، از هم وطنان خود خواسته است که با صداقت و شجاعت بیش تری به تاریخ میهن خود بنگرند و گذشته را بکاوند.

او در این مصاحبه می گوید: «آنچه در سال ۱۹۱۵ بر سر ارمنی های ترکیه عثمانی آمد، فاجعه عظیمی بود که از ملت ترک مخفی نگاه داشته شده است. اما وظیفه ماست که از گذشته حرف بزنیم.»... این سخنان، جامعه ترکیه را به هم ریخت. آزادی خواهان ترکیه، از آزادی بیان پاموک دفاع کردند. اما خشک اندیشان و دولت ترکیه، بر چسب «خیانت به وطن» و «توهین به ملیت ترک» را به سینه پاموک زدند، کتاب هایش را سوزاندند و حتا به مرگ تهدیدش کردند.»... 2

«اولین جلسه اورهان پاموک، به اتهام «توهین به تاریخ ملت ترک»، روز جمعه نهم دسامبر ۲۰۰۵ به پایان رسید... دادستان استانبول، با اقامه دعوا و نتظیم ادعانامه ای در سنبله سال جاری علیه اورهان پاموک، تقاضای سه سال زندان کرد. دادستان استانبول با استناد به مصاحبه پاموک با یک روزنامه سوئدی که در آن گفته بود بیش از یک میلیون ارمنی و ۳۰ هزار کرد در ترکیه کشته شده اند، این ادعانامه را تنظیم کرده است...» 3

سرانجام دولت ترکیه، در مقابل اعتراض مردم آزادی خواه این کشور، اعتراض نهادهای بین المللی از جمله انجمن جهانی قلم، اتحادیه اروپا و . . . عقب نشینی کرد و از دادگاه خواست که رای به عدم پیگیری پرونده اورهان پاموک بدهد.

جنرال کنعان اورن، رهبر کودتاچیان سپتامبر ۱۹۸۰ ترکیه، طی مصاحبه ای با مجله آلمانی «اشپیگل» در تاریخ ۱۹ سپتامبر ۱۹۸۱ در رابطه با مردم کرد، گفت: «. . . کردها بارها، در زمان امپراتوری عثمانی و آتاتورک، به پا خواسته اند. در برابر ما نقشه ها و برنامه های هولناکی برای سرکوبی کردها وجود دارد. هر وقت جمهوری ترکیه ضعیف می شود، کردها قد علم می کنند و می خواهند با کمک نیروهای خارجی، ترکیه را تجزیه کنند . . .  و باید اضافه کنم که مردمی به نام کرد در کشور ترکیه وجود ندارد، ما به آن ها اجازه نخواهیم داد که ترکیه را متلاشی کنند. آن ها قادر نیستند چیزی را از ما بگیرند. ما تمام نیروی خود را به کار خواهیم برد تا این مساله را ریشه کن کنیم...» 4

این ها تابوی های سیاسی ترکیه هستند که تاکنون هر کس در مورد آن ها حرف زده به عنوان «دشمن ملت ترک»، «تجزیه طلب» و . . .  تهدید و زندانی شده است. بنابراین، اعتراض اردوغان به پرس، ربطی به جنگ دولت ایشان بر علیه مردم فلسطین ندارد؛ به خصوص سران هر دو دولت قبل از آغاز حمله ارتش اسرائیل به غزه، در این مورد با همدیگر مشورت و تبادل نظر کرده بودند.

 از سوی دیگر، رییس جمهوری اسرائیل در نشست داووس، بی شرمانه از جنگ غیرانسانی حکومت اش علیه مردم غزه دفاع کرد.

اساسا حمله خونین حکومت اسرائیل به غزه نیز در شرایطی صورت گرفت که در هیات حاکمه اسرائیل شکاف افتاده و رقابت جناح های آن برای کسب قدرت بالا گرفته است بنابراین، این جناح ها برای کسب آرای مردم به این جنگ نیاز داشتند و یک وجه تبلیغات کاندیداها نیز تاکید بر ادامه جنگ بر علیه مردم فلسطین است. حکومت اسرائیل و رسانه هایشان هم چون رادیو اسرائیل در رابطه با سیاست های وحشیانه شان بر علیه مردم فلسطین، همواره واقعیت ها را تحریف می کنند و اطلاعات دروغ به مردم اسرائیل می دهند.

در آخر همین هفته انتخابات اسرائیل برگزار خواهد شد، بنیامین نتانیاهو، رهبرحزب «لیکود»، طبق نظرسنجی های انجام شده در اسرائیل، برای تصاحب مقام نخست وزیری این کشور، بیش ترین شانس را دارد، از همه بیش تر به ادامه اشغال سرزمین های فلسطینی و حنگ علیه مردم فلسطین تاکید می ورزد. وی، در سخنرانی روز شنبه گذشته خود گفته است، در صورت رسیدن به این مقام، اولین کارش این خواهد بود که مانع «تهدید اتمی ایران» شود. وی، در گفتگو با یکی از کانال ‌های تلویزیون این کشور، ایران را «بزرگ ‌ترین خطر برای اسرائیل» خواند و گفت که ایران «هرگز به سلاح اتمی مجهز نخواهد شد.»

او، در پاسخ به این پرسش که آیا جلوگیری از اهداف هسته ‌ای ایران شامل حمله نظامی هم می شود یا خیر، گفت: «هر کاری را که برای رسیدن به این هدف لازم باشد شامل می شود.»

تزیپی لیونی، وزیر امور خارجه اسرائیل و رهبر حزب کادیمای این کشور، کاندید دیگر پست نخست وزیری است که با اشاره به حمله ۲۲ روزه اسرائیل به نوار غزه گفته است اگر حماس «هنوز پیام ما را نگرفته باشد» اسرائیل باز به این گروه فلسطینی حمله خواهد کرد.

اهود باراک، وزیر دفاع و رهبر حزب کارگر اسرائیل، کاندید سوم پست نخست وزیری نیز گفته است: «حماس این بار طوری ضربه خورد که هرگز نخورده بود.» 

بنابراین، همه کاندیداها، برای کسب آرای مردم، از جمله به بهانه تامین امنیت آن ها در مقابل حملات گروه های فلسطینی، احساسات ناسیونالیستی مردم را تحریک می کنند.

سرانجام آتش بس دو جانبه ای از روز یک شنبه يک شنبه ۲۵ ژانويه ۲۰۰۹ - ۶ دلو ۱۳۸۷، برقرار شد. اما کماکان درگیری ها در این منطقه با راکت پرانی حماس و بمباران های هوایی اسرائیل ادامه دارد. پس از پرتاب راکتی به خاک اسرائیل، هواپیماهای جنگی اسرائیل روز یک شنبه ۱ فوریه ۲۰۰۸، به پرواز درآمدند و تعدادی از تونل های زیر زمینی حماس در حوالی مرز مصر با نوار غزه را بمباران کردند. به گفته منابع فلسطینی، اسرائیل هم چنین یک ایستگاه پلیس در روستایی در مرکز نوار غزه را بمباران کرده است. پیش از انجام این حملات، اهود اولمرت، نخست وزیر اسرائیل به ارتش این کشور دستور داده بود که برای پاسخ به پرتاب راکت های حماس آماده شود.

بنا به نوشته روزنامه‌ های معتبر اسرائیل، حمله به غزه از مدت ها قبل توسط ایهود باراک وزیر دفاع اسرائیل تهیه شده و در ارتش آماد‌گی کامل جهت اجرای این حمله به ‌وجود آورده‌ شده بود. در واقع دولت و ارتش اسرائیل، منتظر پایان دوره ۶ ماهه آتش بس بود تا این حمله را آغاز کنند. پرتاب راکت از غزه به خاک اسرائیل، این بهانه را به دست حکومت اسرائیل داد تا جنگ خونین ۲۲ روزه ای را علیه مردم بی دفاع و بی گناه غزه آغاز کند.

عمليات زمينی ارتش اسرائیل علیه مردم غزه، با حدود ۲۰ هزار نيروی ذخيره و استفاده از دو تيپ ويژه گولانی و تيپ مستقر در مرز اردن شروع شد. هم چنین حدود ۱۳ هزار تانك به سمت مرزهای محدود غزه گسيل شد كه شامل ۸ كيلومتر مرز شمالی و ۴۵ كيلومتر مرز شرقی می ‌شد. اين نیروها توسط نيروی هوايی و هم چنین شناورهای توپ دار نيروی دريايی هم در طول ساحل ۴۵ كيلومتری غزه با دريای مديترانه مشغول پشتیبانی می شدند. این نیروها هزاران بمب و گلوله بر سر مردم غزه ریختند.

در این وضعیت حساس و بحرانی منطقه خالد مشعل، رهبر سیاسی حماس به ایران رفته و با سران حکومت اسلامی، به ویژه خامنه ای، رهبر حکومت اسلامی دیدار و گفتگو کرده است. خامنه ‌ای، از موضع ارتجاعی و جنگ طلبی، در این دیدار تاکید کرده است: «جنگ در غزه هنوز پایان نیافته است و جنگ سیاسی و هم‌ چنین جنگ تبلیغاتی و روانی هم چنان ادامه دارد، مقاومت اسلامی باید با هوشیاری و تدبیر برای همه احتمالات و شرایط، حتی احتمال آغاز مجدد جنگ آمادگی کامل داشته باشد.»

محمود عباس، رهبر تشکیلات خودگردان فلسطینی، در نشست مطبوعاتی در قاهره که از شبکه ‌های خبری عربی پخش می ‌شد، در واکنش به حضور خالد مشعل در تهران گفت: «کسانی با رفتن به جاهایی که قبلا هم به ما لطمه زده ‌اند، می‌ خواهند ویرانگری را ادامه دهند.»

رهبر تشکیلات خودگردان فلسطینی، در کنفرانس خبری خود در قاهره گفت: «حماس ابزار دست خارجی‌ هایی است که با جان ملت فلسطین بازی می‌کنند و پیروزی موهوم خود را جشن می‌گیرند.» اشاره محمود عباس به مراسمی بود که طی روزهای اخیر با عنوان «جشن ‌های نصر حماس» در تهران، دوحه و بیروت با شرکت مقام‌ های گروه حماس برگزار شده است.

نتیجه حملات نیروهای هوایی، زمینی و دریایی اسرائیل به مردم یک و نیم میلیون نفری غزه در یک باریکه تنگ و کوچک و پرجمعیت، بسیار مهلک و مخرب بوده و تلفات و ضایعات جانی و اقتصادی غزه بسیار بالاست.

آمارهای رسمی نشان می دهد كه در جنگ اخیر ۲۲ روزه اسرائیل علیه مردم غزه بيش از ۱۰۰ فلسطينی به ازای هر اسراييلی كشته شدند. وزارت بهداشت فلسطين اعلام كرده است كه ۱۳۱۴ فلسطينی كشته شدند كه ۴۱۲ تن از آن ها كودك، ۱۸ تن از آن ها زير ۱۸ سال و ۱۱۰ تن نيز زن بودند؛ اما در طرف اسراييلی، ۱۳ تن كشته شدند كه سه تن غير نظامی بودند.

در يكی از موارد سازمان ملل اعلام كرد كه ۸۰ عضو يك خانواده در خانه ای بزرگ در پنجم ژانويه توسط موشك‌ هايی هدف قرار گرفتند كه ۲۹ تن از آن ها كشته شدند. چند تن از بازماندگان اين حمله اعلام كردند كه روز پيش از اين حمله نظاميان اسراييلی به آن ها گفته بودند كه در اين خانه پناه بگيرند.

يكی ديگر از ساكنان غزه گفته است كه يك سرباز اسراييلی سه دختر وی را كه در حال پناه گرفتن بودند، از يك تانك مورد هدف قرار داد و دو تن از آن ها را كشت. وی گفت كه اين اقدام عمدی بود. از این نمونه ها زیاد است.

باین ترتیب، بررسی ها نشان می دهند که رقم واقعی تلفات غير نظامی، بين ۸۶ تا ۹۰ درصد است. تنها توجیه حکومت اسرائیل برای قتل عام مردم غزه این است که «حماس خود را بين مردم پنهان کرده است؟!» حتا اگر فرض کنیم نیروی های حماس در میان مردم پنهان شده اند باز هم براساس قوانین بین المللی و انسانی و اخلاقی ارتش اسرائیل مجاز نبوده اماکن مسکونی، بیمارستان ها و مدارس و . . .  را بمباران کند. به اضافه این که این اولین بار نیست ارتش اسرائیل به چنین جنایت هولناکی علیه مردم فلسطین دست می زند.

براساس برخی آمارها، از زمان اشغال كرانه باختری و نوار غزه در سال ۱۹۶۷، نیروهای نظامی - امنیتی اسرائیل، بيش از ۷ هزار فلسطينی كشته و ۶۰ هزار نفر مجروح و ۸۰۰ هزار نفر دستگير شده ‌است. بخش آموزشی نيز از تجاوزات ارتش اسرائيل در امان نمانده است، برای اين كه ۱۲ مدرسه و دانشگاه تا بهار ۲۰۰۶ بنا با دستورهای نظامي بسته شده اند. ۴۳ مدرسه نيز تبديل به پادگان های نظامی شدند و ۸۴۵ دانشجو و دانش ‌آموز توسط نيروهای اشغالگر به قتل رسيدند.

دبیر اقدامات بشر دوستانه سازمان ملل در خصوص وضعیت غزه گفته است وضعيت در غزه، پس از حملات سه هفته ای اسرائيل به این منطقه، بسيار بدتر از آن چيزی است که او فکر می کرده است.

سر جان هلمز، که روز پنج شنبه ۲۲ ژانویه ۲۰۰۹ از غزه بازديد کرده بود، روز جمعه ۲۳ ژانويه به بی بی سی گفت: «لوله های آب و فاضلاب شکسته شده و فاضلاب در خیابان ها جاری شده است.

به گفته هلمز، «ميزان نابودی ها به حدی است که هر نوع فعالیت اقتصادی شخصی در غزه را به ده ها سال پیش عقب برده است.»

ریچارد فالک، گزارشگر مخصوص حقوق بشر سازمان ملل در سرزمين های فلسطینی نیز گفته است: «براساس شواهد اولیه اسرائیل به شدت کنوانسیون ژنو را در این ۲۲ روز نقض کرده است.»

 در آخرين اطلاعاتی که شبکه الجزيره در تاریخ پنج شنبه ۲۲ ژانويه ۲۰۰۹، منتشر کرده است، فقط در رابطه با تاسيسات آژانس امداد سازمان ملل UNRWA در غزه، ۵۳ ساختمانی که اين آژانس مورد استفاده قرار می داد آسيب ديده يا کاملا ويران شده اند که ۳۷ دستگاه آن ها مدرسه بودند، ۶ دستگاه آن ها به عنوان پناهگاه و ۶ دستگاه ديگر به عنوان مرکز درمانی و دو دستگاه نیز به عنوان انبار مورد استفاده قرار می گرفتند.

 نشريه انگليسی گاردين، روز دوشنبه ۱۹ ژانويه ۲۰۰۹، دو نوار ويديويی را که شواهد استفاده از فسفر سفيد در غزه را به نمايش می گذارد، منتشر کرد. نوار اول که توسط يک زن عکاس از فعالين جنبش همبستگی بين المللی به نام فيدا کيشتا تهيه شده است، نه تنها شواهد کاربرد بمب شيميايی، بلکه اين حقيقت تلخ را نشان می دهد که چگونه اسرائيل زندگی کردن با سلاح شيميايی را به بخشی از زندگی کودک و مادر و مرد پا برهنه فلسطينی تبديل کرده است. فيلم در ۱۴ ژانويه در شرق محله خان يونس در جنوب غزه گرفته شده است. در اين فيلم قطعاتی از مواد شيميايی روی زمين ديده می شود که در حال سوختن هستند. مردی که دم پايی پوشيده سعی می کند آن ها را زير لگد خاموش کند، عاقل ترها آن ها را با قطعات خاک و علف می پوشانند. اما ماده شيميايی خاموش نمی شود و از درون سرپوش خاک دوباره آتش می گيرد. وقتی مردم با لگد قطعات را می کوبند که خاموش شود، آن ها به قطعات کوچک تری تقسيم می شوند که دوباره شروع به سوختن می کنند. صدای زنی هشدار می دهد: اين بمب فسفری است . . . (به نقل از سایت روشنگری)

دولت اسرائیل از زمان تشکیل خود، یعنی از سال ۱۳۴۸ که اکنون حدود شصت سال از آن تاریخ می گذرد همواره مردم فلسطین را نه تنها در خانه و کاشانه شان، بلکه حتا در ارودگاه آوارگان فلسطینی در لبنان نیز قتل عام کرده است. کماندوهای مرگ نیروهای امنیتی اسرائیل، تعداد بی شماری از فعالین و رهبران سازمان آزادی بخش فلسطین را در سرزمین های اشغالی و یا نقاط دیگر جهان ترور کرده اند. در واقع تاریخ دولت اسرائیل، تاریخ تروریسم دولتی، جنگ و کشتار اش بر علیه مردم فلسطین است. هم اکنون نیز بیش از ۷۰ درصد سرزمین های فلسطینی ها، در اشغال نیروهای اسرائیلی است.

بر اساس گزارشات نهادها و رسانه های بین المللی حکومت اسرائیل در این جنگ خانمانسوز خود علیه مردم بی دفاع غزه، تمام معیارهای انسانی و اخلاقی و قوانین جهان شمول بین المللی را زیر پا گذاشت و وحشی گری خود را به جایی رساند که حتا مدارس، کودکستان، بیمارستان ها، منابع آب و برق، اماکن عمومی و خانه های مردم را نیز با خاک یک سان کرد. ارتش اسرائیل در این جنگ خود بر علیه مردم غزه، از بمب های فسفری و شیمیایی که طبق فوانین بین المللی به کار بردن آن ها ممنوع است، استفاده کرد. بیش ترین قربانیان این جنگ، نه نیروهای حماس، بلکه مردم بی دفاع غزه و به ویژه زنان و کودکان بوده اند. اما هنوز هم هیچ کدام از دولت های به اصطلاح انسان دوست غرب و نهادهای بین المللی به ویژه سازمان ملل متحد، به طور جدی حکومت اسرائیل را تحت فشار قرار نداده اند.

اما كنفرانس بين المللى نخبگان جهانى براى تعقيب جنايت كاران جنگى، در پى شكايت ۳۰۰ سازمان جهانى از جنايات حکومت اسرائیل به دادگاه لاهه، در فرانسه کنفرانسی را برگزار کرد. تعدادى از نخبگان علمى از كشورهاى نروژ، بلژيك، فرانسه و...، در اين نشست حضور داشتند.

«كلر تالون»، عضو اتحاديه بين المللى ويژه محاكمه سران حکومت اسرائیل، در گفتگویی با شبكه خبرى الجزيره تاكيد كرد:

اين اتحاديه از ۴۰۰ سازمان حقوق بشر بين المللى تشكيل شده است كه حدود ۱۰۰ ميليون نفر اعضاى اين سازمان ها در دنيا در حال حاضر به جمع آورى ادله كافى براى محكوميت سران اسرائيل به اتهام ارتكاب جنايات جنگى در غزه مشغول هستند. وى افزود: اين سازمان پس از جمع آورى ادله كافى آن ها را به دادگاه هاى اروپايى و بين المللى ارائه خواهد داد. تالون تصريح كرد: اتحاديه براى جمع آورى ادله و ضبط اظهارات شاهدان جنايات اسرائيلى ها كارشناسان خود را به غزه اعزام كرده است. وى خاطر نشان كرد: اتحاديه هم چنين به تشكيل چند كار گروه براى اين كار اقدام كرده است كه كار گروه نخست وظايف خود را در زمينه جمع آورى ادله مناسب انجام داده است. هيات قضايى و حقوقى نيز وظيفه تحويل جنايت كاران به دادگاه را برعهده دارد و ارتباطات و تبليغات نيز از وظايف كارگروه سوم است.

در چنین شرایطی، برخی از جریانات و کسانی که در مورد جنگ اخیر اسرائیل علیه مردم غزه، موضع گیری کرده اند یا طرف اسرائیل را گرفته اند و یا حماس را. در صورتی که در این جنگ نباید طرف کیکی از این ها گرفت، بلکه با تمام وجود باید طرف مردم فلسطین را گرفت و جنایات حکومت اسرائیل را صریحا محکوم کرد. این جنگ نه یک جنگ دو ارتش حرفه ای، بلکه جنگ یک ارتش حرفه ای مجهز به مخرب ترین سلاح های کشتار جمعی با حمایت و پشتیبانی دولت های قدرتمند و در راس همه دولت آمریکا علیه مردم فلسطین است که از شش دهه قبل، یعنی قبل از آن که حماس وجود داشته باشد آغاز شده و هنوز هم ادامه دارد. دولت اسرائیل، از دهه هفتاد، با هدف تضعیف سازمان های چپ جبهه آزادی بخش فلسطین، به گروه های اسلامی فلسطینی یاری رساند تا وارد صحنه سیاسی این منطقه شوند. اما پس از قدرت گیری حکومت اسلامی در ایران، هنگامی که همه گروه های تروریستی اسلامی با کمک و حمایت همه جانبه مادی و معنوی حکومت اسلامی برخوردار شدند، آشکارا بر علیه اسرائیل برخاستند. اما عملکردهای تروریستی حماس و دیگر گروه حزب الهی منطقه، عملا جاده صاف کن و توجیه کننده حملات وحشیانه ارتش اسرائیل به فلسطین محسوب می شوند. هم چنان که القاعده در جنگ های به اصطلاح «جهادی» به همراه دیگر گروه های اسلامی در افغانستان علیه ارتش شوروی می جنگید همواره از سوی سازمان «سیا» تقویت کمی شدند. بر این اساس، در موضع گیری ها در رابطه با جنگ اسرائیل علیه مردم غزه، قبل از هر سیاستی باید انسان دوستی غالب باشد تا کشتار اسرائیل در غزه را صریحا و بدون هیچ ملاحظه ای محکوم نماید.

حکومت سرکوبگر و نژادپرست اسرائیل که بیش تر نظامیان و نژادپرستان در راس آن قرار دارند و هم چنین نیروهای ارتجاعی مذهبی هم چون حماس و جهاد اسلامی و حزب الله، مانع بزرگی بر سر راه صلح بین مردم فلسطین و اسرائیل هستند. زمانی مردم آزادی خواه و سکولار و چپ فلسطین می توانند از شر این گروه های ارتجاعی اسلامی و دخالت های حکومت اسلامی ایران و غیره نجات پیدا کنند که ارتش اسرائیل، از کلیه سرزمین های فلسطینی خارج شود و مردم فلسطین را در تعیین سرنوشت خویش آزاد بگذارد. چرا که در زیر غرش توپ و تانک و هواپیما و هلیکوپترهای جنگی اسرائیلی در فلسطین، نه صلحی برقرار می شود و نه مرتجعین و تروریست های حماس و غیره از تب و تاب می افتند. بنابراین، اولین راه برقراری صلح واقعی در این منطقه، خروج بی قید و شرط کلیه نیروهای اشغالگر اسرائیلی از سرزمین های فلسطینی است که مردم فلسطین در آرامش خاطر بتوانند حکومت دل خواه خود را به وجود بیاورند تا مردم اسرائیل و فلسطین در کنار همدیگر در صلح و آرامش زندگی کنند.

مسلما در چنین مسیری است که مردم رنج دیده و تحت ستم فلسطین، به حامیانی هم چون رجب اردوغان و خامنه ای و غیره نیازی نخواهند داشت. هم چنین قهرمانان واقعی جامعه فلسطین آن نوجوانان و جوانانی هستند که با پرتاب سنگ در مقابل پیشروی توپ و تانک و سربازان تا دندان مسلح اسرائیلی دست به مقاومت و مبارزه می زنند و با مایه گذاشتن از جان خود، حرمت انسانی خود و مردم شان را پاس می دارند.

قهرمان واقعی «راشل کوری»، دختر دانشجو و مبارز سیاسی آمریکایی و عضو جنبش همبستگی بین المللی بود که در سال ۲۰۰۳، به فلسطین رفت تا در برابر تخریب خانه های فلسطینیان به وسیله بولدوزرهای اسرائیلی با حرکتی صلح آمیز مقاومت کند. راشل در مقابل بلدوزرها ایستاد تا مانع از آن شود که خانه هایی که هنوز ساکنان درونش بودند، برسر آن ها فرو ریزد. اما بلدوزرها به مثابه نمادی از وحشی گری نیروهای نظامی اسرائیلی، بی احساس و سرد، کالبد نحیف او را زیر گرفت تا ثابت کنند بی رحمی قدرت، قدرتمندتر از انسان گرایی زیبای دختری است که می میرد تا ثابت کند زندگی قوی تر از مرگ است. راشل در بیست و سه سالگی در زیر بولدوزر نظامی اسرائیلی له شد اما خاطره جاویدانی از همبستگی انسانی بر جای گذاشت.

اگر واقعا فضایی فراهم گردد آن گرایشاتی از مردم فلسطین و اسرائیل که به معنای واقعی در راه آزادی، برابری و علیه هرگونه جنگ و ستم و تبعیض و استثمار مبارزه کرده اند به قدرت برسند دنیای بهتر و انسانی تری در مقابل جامعه فلسطین و اسرائیل قرار خواهد گرفت که به سرعت به دشمنی و خصومت بین این دو جامعه پایان خواهد داد. بی شک آفریدن چنین فضایی، در گرو مبارزه پیگیر کارگران و همه نیروهای سوسیالیست و آزادی خواه فلسطینی و اسرائیلی است. در چنین روندی است که زمینه برای برکناری حکومت نژادپرست و جنگ طلب و هم چنین گروه های تروریستی حماس، جهاد اسلامی و حزب الله در فلسطین و محاکمه سران آن ها در دادگاه هایی علنی و عادلانه هم چون سران آلمان هیتلری به عنوان جنایت کاران جنگی و جنایت علیه بشریت فراهم خواهد شد.

 

 بهرام رحمانی

 پانزدهم دلو ۱۳۸۷ - سوم فوریه ۲۰۰۹

 

 

منابع:

1- گزارش خاورميانه در سال ۲۰۱۵، چاپ دانشگاه دفاع ملی آمريك؛

2- اورهان پاموک و تابوهای دولت ترکیه، آزادی اندیشه و بیان، نویسنده: بهرام رحمانی، ناشر: کتاب ارزان، چاپ اول سال ۲۰۰۶، ص ۷؛

3- همان منبع، ص ۱۰؛

4- تاریخ شرمسار مردم کرد، نویسنده: بهرام رحمانی، چاپ اول سال ۲۰۰۱، ناشر: کتاب ارزان، ص ۴

 

 توجه !

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با کسب مجوز کتبی از «اصالت» مجاز است !

کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت محفوظ و متعلق به «
اصالت» می باشد.

Copyright©2006 Esalat

 

 

 www.esalat.org