جمعه، ۱۵ اگست ۲۰۰۸
تـاج محمد (فعـال)
بیـا بـه سوگ غم بی وطنان گریه کنیم
بـه اشک نالــه آن بیوه زنان گریـه کنیم
بیا چو باغبان امروز بیاد تاک و درخت
ز دست طالب و آن پا ســبان گریــه کنیم
درین سکوت غم انگیز شب های عذاب
چــو طفل گـم شــده از آشـیان گریه کنیم
بـه حال ملـت، قربــانی سفیـد و سیاه
بیـا به ضجــه بی آب و نان گریـه کنـیـم
کنـون برسـم وفا سـر بـزن بخـانـه ما
بیـاد جــبـر زمــان و زبــان گــریه کنیـم
بـه ضرب تازیانه و شـلاق جان بــداد
بخــاک بی کفنــــان زمــان گریــه کنــیم
قـدم ز دسـت، حـوادث روزگـار خمیـد
اسـیر پنجــۀ بیگــانگــــان گـریـه کنیــم
شنو حدیث دلم را (فعـال) به چاره شویم
دیگر بس است به مرگ جوان گـریه کنیم
تاج محمد (فعــال)
توجه !
کاپی و نقل مطلب فوق صرف با ذکر نام و ادرس سایت «اصالت» مجاز است !