پنجشنبه، ۱۸ فبروری ۲۰۱۰

مسوولیت مقالات نشر شده در «دیدگاه ها» به دوش نویسنده گان آنها میباشد

دخول و خروج قطعات نظامی اتحاد شوروی

و نامه های پیش و پس از شهادتِ

 دکتور نجیب

در این روز ها که دارند رفقا نتایج شب و روز خون دل خوردن های خود را بعد سال های فراق لمس میکنند تعدادی از افراد معلول مریض و مجهول اتش دستور گرفته اند تا با گند نامه های خود از نام رهبران حزب سیاه مشق های نموده با یک تیر خود چند شکار نمایند از یک طرف روحیه ای بی اعتمادی را دامن بزنند و از طرف دیگر شخصیت های رهبران نیک نام حزب را بد نام بسازند که دریغا تعدادی از اعضای خانواده های این رهبران که از فتنه گری های این دلالان مزد بگیر اگاه نیستند غیر اگاهانه در خدمت و تایید جعلیات قرار میگیرند. این افراد تا که توانستند در رابطه به پلنوم ۱۸!؟ انتقال قدرت به "مجاهدین"!؟ جعلیات و یاوه سرایی های در رابطه به شخصیت و نقش زنده یاد رفیق ببرک کارمل به راه انداختند در اوایل تا اندازۀ بر واقعبت ها اثر گذاشته بود، ولی زمان کوتاهی نه گذشته بود که اآفتاب حقیقت جاویدان درخشید و واقعیت ها از عقب ابرهای سیاه تاریک و ضخیم جاویدانه شد که این مزد بگیران سیاه مشق های شان طوق لعنت به گردن شان شد و با سیاه رویی از صفوف رزمندۀ حزب تجرید شدند. اینها که در لباس مریدان و ثنا خوان شهید رفیق نجیب به دستور یخن پاره میکردند تا ایشان را در پیشگاه حزب مردم و جهانیان بد نام محکوم نمایند. در رابطه به پلنوم ۱۸ چنان چشم پنهان و نعره میکشند که گویا همه حزب مردم و جهان در آنزمان به سیاره مریخ به سیاحت رفته بودند (برای اینکه مستند واقعیت را دانست مراجعه شود به بیانیه های زنده یاد رفیق ببرک کارمل در جرگه عالی قبایل ۱۳۶۴، لویه جرگه ۱۳۶۴، تیزس های دهگانه، بیستمین سالگرد حزب، خطاب به مردم ولایت قندز، خطاب به منسوبین قوای مسلح، خطاب به کادر ها و فعالین حزب و گزارش ایشان در مهمترین رویداد تاریخی پلنوم ۱۷ حزب دموکراتیک خلق افغانستان و سایر اسناد حزبی که در سایت وزین و پُرمحتوای «اصالت» به خاطر جاودانه شدن و زنده نگهداشتن تاریخ پُرافتخار حزب محبوب مان اقبال نشر یافته و صدها اسناد مربوط به دولت و حزب کمونیست اتحاد شوروی و کشور های ذیدخل در افغانستان).

آنچه مربوط میشود به دخول و خروج قطعات نظامی اتحاد شوروی واقعیت آن برای همه آنهایکه خِرَد و شهامت قبول واقعیت را دارند روشن است، ولی برای آنهاییکه خود را هم "شهید" هم "غازی" و هم "سلامت" میشمارند همان قصه میخواند که "از عروس خبری نیست در خانۀ داماد؟؟؟ دهل و پای کوبی است!!!" این "جهادی"!؟؟؟ ها که چند روز میشود یتیم شده اند اگردهن شان قف میکند که ما "شوروی" و "دیوار برلین" را شکستیم که گِله نیست چون آنها تا حالی نمی دانند که کشور و ملتی شکستن ((در مقابل پول، قتل طفل زن پیر و جوان به جرم انسانیت، مسلمان مومن بودن، به جرم دانش و قرآن فرا گرفتن، به جرم امامت و آموزگاری، به جرم داکتر بودن، انجینر و کارگر بودن، تخریب و به اتش کشیدن خانه مکتب مسجد شفاخانه فابریکه پل بند برق سرک . . .)) خود روزی در همان کشور و ملت و مادری که آنها را به دنیا آورده و با شیر خود بزرگ کرده بود که امروز حرام و نبخشیده شده است. آنهایی که اگر خِرَد میداشتند چنین نمی بودند ورنه کتاب "تلک خرس" بادار شان و دهها نیشخند و ریشخند بادارِ بادار های خود را در موردِ خود میفهمیدند و اگر ذره وجدان میداشتند امروز با این لعنت و نفرینی که ملت افغان سنگ و چوب کشور و جهان بر آنها میفرستند زیر سایه سبز شدن درختِ بی غیرتی خود نمی نشستند. ولی آنهاییکه با القاب "داکتر" "پوهاند" "عضو کمیته مرکزی" . . .؟؟؟ از رفیق شهید نجیب، نطاق حزب، ماتریالیست، انترناسیونالست، و شخصی که از همه مقدم بود بر اعتقاد دوستی افغان- شوروی و شخص اول نزدیک و با اعتماد اتحاد شوروی و کمیتۀ امنیت دولتی (ک. ج. ب) آن بود که در تمام تصامیم و پلانها با اتحاد شوروی تصمیم گیرنده بود که حتی رهبری حزب ما از بسیاری موارد آگاهی نمیافتند. آن شخصیت مبارز انقلابی چپ و روشنفکر را که زمانی تصویر و. ای. لینین رهبر پرولتاریای جهان زینتبخش دفتر کارش بود آنقدر حقیر معرفی کردند با القاب مجاهد کبیر و . . . که برای بسیاری ها تعجب آور است که آیا ایشان (دکتور نجیب) رهبر حزب اسلامی بودند یا حزب دموکراتیک خلق افغانستان؟. اعلام روز نجات . . .!؟ توطئه های همان دستیاران و کارشناسانی بود که سر یکجا دست دیگر جا شور داده جیب جان خود را تضمین میکردند، همان های که رفیق نجیب رهبر حزب را از رهبری یک حزب مترقی رهبر یک تیم ساختند، همانهایی که رییس جمهور کشور را رییس یک ولسوالی ساختند، همانهایی که همان مرد با غرور و شهامت را به یک فراری نیمه شب و از خانه بزرگ اش (حزب و مردم) زندانی کوتی تبدیل کردند و بالاخره همه دست به دست هم داده پلان نامردانه شهادت اش را سر ارباب قبولاندند چون به خوبی میدانستند که فردا اگر رفیق نجیب زنده بماند اولین تصفیه را با همین مارهای دهن آستین مینماید. برای پوشاندن همین واقعیت ها است که این دزدان سر خود پر میجویند و هنوز هم دل شان سرد و جیب شان پُر نشده برای ایجاد روحیه عدم اعتماد از نام شان سوء استفاده مینمایند و از همه بدتر ایشان را از یک شخصیت سیاسی و تاریخی به یک انسان بیسواد و یک خشوی شکسته در ظلمت خود معرفی میدارند نامه های را از نام شان جعل کردند که هیچ عقل سلیمی نمیتواند قبول کند که آن "نطاق حزب" چنان از سواد انشاء سیاست حتی از درک شرایط و مسوولیت عاجز در تنفر از خود علیه خود قرار گرفته . . . از همه درد آور اینکه تایید این همه جعلیات را با خوش خدمتی های مادی و دستبوسی های شیطانی بالای خانم شان مهر صحت گذاشتند که غیر آگاهانه امروز در مقابل روح پاک شوهر در مقابل دختران شان حزب و مردم تاریخ کشور مسوولیت حقیر و توهین ایشان را نیز به دوش گرفتند (چون این نامه ها از مرز شخصی خارج شده برای اهداف سیاسی و اتهام به اشخاص نشر شده است بناً اشخاص و نهاد های مربوط حق اعتراض را برای صحت و ثبوت آن از مراجعه حقوقی در رابطه حق خود میدانند) این ثنا گویان . . . این مطلب را خوب میدانند که فردا یا پس فردایی چنین حادثه به وقوع پیوستنی است و یا هم خود همین ها سازماندهی کنند همه میدانند که اسناد بیشمار واقعی در آرشیف دولتی و نزد اشخاص به قلم و کتابت رفیق نجیب وجود دارد که (در عصر تکنالوژی کار چند لحظه است تا اصلیت تحریر آن با ثبوت DNA. رفیق نجیب به دست آید).

 

سید کاظم

 

 پایان قسمت اول