سه شنبه، ۱۸ اکتوبر ۲۰۱۱
عبدالناصر نورزاد
تاریخ ۲۴/۷/۱۳۹۰
به دنبال حملات یازدهم سپتمبر سال ۲۰۰۱ بر ایالات متحده امریکا، دولت این کشور به اتفاق جامعه جهانی تصمیم به ریشه کن کردن به اصطلاح لانه های تروریزم در افغانستان گرفت که از همان تاریخ تا امروز یک دهه می گذرد ولی تا حال این جنگ که هزینه ان به میلیارد ها دالر میرسد هیچگونه نتیجه ملموسی بدنبال نداشته است.
این که چرا این جنگ فرسایشی بعد از یک دهه خاتمه نمیابد سوالات زیادی را در ذهن هر فرد خلق میکند؟ و اینکه چرا این جنگ با وجود دخالت بیش از چهل کشور و دسترسی به امکانات وسیع و تکنالوژیکی که در اختیار نیروهای ائتلاف و امریکا وجود دارد ختم نمیشود مبین اینست که این جنگ یک بازی سیاسی دو پهلوی میباشد که از جانب جامعه جهانی بخصوص امریکا راه اندازی شده است.
عوامل اصلی تداوم جنگ و خشونت ها در افغانستان میتواند در دو بعد داخلی خارجی مطرح شود که هر کدام به نوبه خود دارای نقش کلیدی در نا آرامی ها در افغانستان میباشد. در بعد داخلی ضعف نظام و وجود فساد گسترده در درون آن، ضعف مدیریت، فقر و بیکاری از عوامل عمده نا آرامی ها در کشور محسوب میشود. در بعد خارجی، این جنگ یک جنگ بین الافغانی نه، بلکه یک جنگ منطقوی و فرا منطقوی میباشد که نه تنها طرفهای متخاصم داخلی، بلکه دولت های منطقوی و فرا منطقوی در آن دخیل هستند.
مناقشات بر سر منابع طبیعی افغانستان که بطور تخمینی به سه تریلیون دالر میرسد هم میتواند به عنوان یک فاکتور بی ثباتی در افغانستان مطرح شود که کشور را به یک میدان رقابت میان کشور های همسایه مانند چین، ایران، پاکستان، هندوستان، روسیه و کشور های متعدد دیگر مبدل کرده است. بنا هر کدام از کشور های مزبور در جهت رسیدن به منافع خود در افغانستان درگیر یک رقابت و مبارزه هستند.
نقش کشور های همسایه در بی ثباتی افغانستان هم میتواند از جمله عوامل عمده بحساب بیاید. مثلا همسایه شرقی و جنوبی پاکستان از بدو تاسیس یک مشکل داشته است و آن معضلهء خط سرحدی دیورند میباشد. که از دیر زمان در صدد قبولاندن این خط به عنوان سرحد میان افغانستان و پاکستان میباشد و یکی از علت های اینکه پاکستان همواره بر وجود یک دولت وابسته به خود تاکید کرده است همین علت بوده است.
رقابت میان هندوستان و پاکستان که هر کدام در تلاش نفوذ در درون دولت افغانستان هستند و از به میان آمدن دولت طرفدار طرف مقابل در هراس هستند هم میتواند به این مشکل بی افزاید. که دولت پاکستان در این زمینه از گروه های افراطی مخصوصا "طالبان" و "شبکه حقانی" بطور گسترده ای استفاده ابزاری میکند و از آنها در جهت تامین منافع خود کار میگرد.
در این میان نقش ایران به مثابه همسایه غربی ما، یک مقدار میتواند بحث بر انگیز باشد زیرا ایران همیشه از حضور نیروهای خارجی بخصوص امریکایی ها در افغانستان در هراس بوده است و همیشه در تلاش مصروف نگه داشتن نیروهای امریکایی در افغانستان بوده است.
ولی اینکه چرا این جنگ بعد از گذشت یک دهه، با موفقیت همراه نبوده است بعضی علت های دیگر را میتوان تذکر داد. به عنوان مثال سهل انگاری جامعه جهانی در امر تجهیز نیروهای امنیتی افغان که بسیار دیر تر متوجه این مسئله شدند میتواند به تشدید بحران های امنیتی در کشور نقش بارز داشته باشد. امریکایی ها دقیق در سال ۲۰۰۹ کار را بر ساخت زیر بنا ها تجهیز نیروهای امنیتی افغان شروع کردند. درست زمانی که دیگر محاسبه آنها مبنی بر جمع ساختن گلیم هراس افگنی به ناکامی انجامیده بود. زیرا در اوایل در کنفرانس بن تعداد ارتش افغانستان به هفتاد هزار نفر سنجیده شده بود که بعدها این رقم به ۲۴۰ هزار افزایش یافت. و همچنان دیر تر متوجه شدن جامعه جهانی و ائتلاف مبارزه بر ضد تروریزم بر پناهگاه های تمویل و تجهیز تروریزم و هراس افگنی در آن سوی مرز های افغانستان.
فقر و بیکاری هم از علت های تداوم جنگ در افغانستان به حساب میاید زیرا در افغانستان بعد از اینکه این کشور در محراق توجه جامعه جهانی قرار گرفت میلیارد ها دالر به آن سرازیر شد ولی تا اکنون هیچگونه اقدامی در جهت فراهم آوری اشتغال در افغانستان نشده است. و هم اکنون ۶۰ فیصد مردم افغانستان زیر خط فقر زندگی میکنند و اوسط درآمد روزانه هر نفر یک دالر است. که گروه های مخالف مسلح دولت بنابر همین علت در جهت استخدام افراد جهت انجام حملات تخریبی و جنگ بر ضد نیروهای دولتی و خارجی بگونه ی قابل ملاحظه ای استفاده میکنند.
بر علاوه یکی از انگیزه های مهم که نزد مردم ولایات جنوبی بنابر تداوم جنگ بر ضد نیروهای خارجی و دولتی میباشد تلاشی ها و بازداشت های خود سرانه میباشد. چون جامعه افغانی یک جامعه سنتی است و این تلاشی در نزد مردم ولایات جنوبی و شرقی از حساسیت خاصی برخوردار است.
جامعه جهانی باید در پهلوی هزینه های جنگی و نظامی در قسمت بازسازی و رشد اقتصادی پول هزینه کند تا بیکاری و فقر از جامعه ما بر چیده شده و دیگر بهانه برای در صف قرار گرفتن مردم در کنار مخالفین وجود نداشته باشد.
نیروهای امنیتی افغان باید از نگاه کمی و کیفی تجهیز شوند و صلاحیت های لازم برایشان داده شود. جامعه جهانی باید بالای پاکستان فشار لازم را وارد نماید تا از حمایت شورشیان دست بر داشته و در مبارزه با هراس افگنی صادقانه عمل نماید. همچنان روند مصالحه با "طالبان" باید شفاف و دارای یک تعریف مشخص باشد که با کی ها و تحت چگونه شرائطی صلح شود. آنوقت است که میتوان برای جنگ افغانستان یک زمان مشخص تعیین نمود. در غیر آن باید منتظر عواقب بعدی که این جنگ بدون انجام بدنبال خواهد داشت بود.
# # #
(«اصالت» در قبال مطالب منتشره در دیدگاه ها هيچ مسووليتي ندارد و با احترام به آزادي بیان و دموکراسي نميخواهد سانسور نمايد و دست رد به سينه نويسنده گان بزند)