Dec 7, 2012 10:42
مســـعــود «حـــداد»
دوپهلو
خودش دیوانه تر از من، مرا دیوانه میخواهد
سخن از مسجدش گوید، سوی میخانه می خواهد
بیک دست خنجر بُران، بدست دیگرش قرآن
به قصد جان من آید، ولی جانانه می خواهد
جهان هرگز ندیده است، چنین یار دو پهلو را
شکسته عهد و پیمان و زمن پیمانه می خواهد
دل سنگش نمی سوزد به دل های جفا دیده
ولی بر رغم میل خود، دل و دلخانه می خواهد
به آتش میکشد هردم، خیال انگیز صنوبر را
و اما گر بخــود آید، گل و گلخانه می خــواهد
به عقل من نمی گنجد، جهان و دید و وادیدش
به عـقد دیگری آید، زمن طویانه می خــواهد
نرو حداد به آن راهی که او پیموده از مستی
رهایت سازد اندر دشت، بخود کاشانه می خواهد
مسعود حداد
۷ دسمبر ۲۰۱۲
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat