یکشنبه، ۲۹ مارچ  ۲۰۱۵

مسوولیت مقالات، مطالب و نبشته های نشر شده در «دیدگاه ها» به دوش نویسنده گان آنها میباشد


 
 

آیا جنرال دوستم شریک مطمین به اشرف غنی خواهد بود؟؟؟

(استاد صباح)

دوستم: هر چیزی که داغ شود، بعد از مدت کوتاهی سرد می شود، ولی هر چیزی که پخته شود، دیگر به هیچ وجه خام نمی شود! پس در کوران حوادث و اتفاقات، همواره سعی کنید پخته شوید، نه داغ.

پاراگراف های از متن مقاله:

-> بودن جنرال دوستم متضمن حاکمیت و اداره و بریدنش جز از هرج و مرج و سراسمیگی به مخالفینش چیزی دیگر نبوده است.

-> در پهلوی صداقت باطنی و موجودیت فزیکی نیرومندش از شانس خوبی برخوردار نیست.

-> معلوم میشود جنرال دوستم با تفکرجدید وعملکرد نو وارد دنیای سیاست و همیاری توآم با صداقت با غنی گردیده است.

-> دوستم، در متن حوادث و بحرانها قد کشیده و مصممانه به پیش رفته است.

-> از قراین بر می آید که غنی بی توجه تر نسبت به تعهداتش به پیش میرود.

-> از غنی توقع میرود تا بخاطر نیم خیز شدن جنگ و تفنگ و قدرت گرفتن مجدد بنیاد گرایی، همیاری و همکاری صادقانه را با نیروهای که حد اقل در تاریک خانه های افراط گرایی و ماجراجویی پرورده نشده اند ادامه بدهد.

-> سرور دانش، فرصت مجددی یافته است که در موقعیت متفاوت کاستی‌ های گذشته را جبران کند و چهره متفاوتی از خود به نمایش بگذارد.

-> من دوستم را یک رهبر منطقه‌ ی یافتیم که عمیقا توسط مردمش احترام می‌ شد و او را کسی یافتیم که در سرزمین پر از قاچاق ‌بران مواد مخدر، متعصبان مکتب‌سوز، زن ‌ستیزان سنگ‌ سار گر و بمب‌ گذاران انتحاری، کسی‌ بهتر از او پیدا نمی ‌شد‌.

-> من سالها در آمریکا دروغهای شاخداری از ژورنالیستان و بخصوص احمد رشید پاکستانی خوانده بودم و چندین بار که جنرال دوستم را ملاقات نمودم و در بین مردم بودم و دانستم که این همه هیاهو دروغ بیش نیست.

-> احمد رشید بخاطر جلوه دادن یک داستان ساختگی به عنوان واقعیت، بعد ها از جنرال دوستم پوزش خواست. اما آن ‌وقت، چهره‌ ی جنرال تخریب شده بود.

دوباره می سازمت وطن، اگرچه با خشت جان خویش

ستون به سقف تو میزنم، اگر چه با استخوان خویش

دوباره می بویم از تو گل، به میل نسل جوان تو

دوباره می شویم از تو خون، به سیل اشک روان خویش

دوباره یک روز روشنا، سیاهی از خانه میرود

به شعر خود رنگ میزنم، ز آبی آسمان خویش

اگر چه صد ساله مرده ام، به گور خود خواهم ایستاد

که بر درم قلب اهریمن، ز نعره آنچنان خویش

کسی که عزم رمیم را، دوباره انشا کند به لطف

چو کوه می بخشدم شکوه، به عرصه امتحان خویش

اگر چه پیرم ولی هنوز، مجال تعلیم اگر بود

جوانی آغاز میکنم، کنار نوباوگان خویش

حدیث حب الوطن ز شوق، بدان روش ساز می کنم

که جان شود هر کلام دل، چو بر گشایم دهان خویش

هنوز در سینه آتشی به جاست، کز تاب شعله اش

گمان ندارم به کاهشی، ز گرمی دودمان خویش

دوباره می بخشم توان، اگر چه شعرم به خون نشست

دوباره می سازمت به جان، اگرچه بیش از توان خویش - بهبهانی.

نبرد برای تسخیر مزار شریف بخاطر درهم کوبیدن “طالبان” تروریست، سرنوشت تمام جنگ را تعیین کرد. در این نبرد عبدالرشید دوستم نقش بارزی را بازی کرد. در جبهات کوهی واقع در جنوب مزار شریف، برای یورش بر مواضع “طالبان” که مجهز به توپخانه ثقیل بودند، دوستم یکهزار سوارکار را وارد کارزار کرد. جنرال دوستم توضیح می دهد: “طالبان” انتظار چنین حمله را نداشتند. اگر افراد را با پای پیاده به جنگ می فرستادم، همه شان زیر باران توپخانه “طالبان” کشته می شدند. با سواری اسپ ها، ما بطور برق آسا از ساحه انداخت توپخانه ثقیل “طالبان” گذشته به آنان حمله ور شدیم و “طالبان” فرار کردند.

در این حمله بیشتر از سه صد سوارکار کشته شدند، اما با وجود این تلفات شدید، همینجا بود که فروپاشی “طالبان” آغاز شد. کابل اشغال گردید، قندوز آخرین مرکز “طالبان” در شمال سرکوب شد و یک تعداد زیاد نیروهای “طالبان” و متحدین آنها تسلیم شدند.

---------------------------------------------------------------------------------------------

"((اگر بیطرفانه و مستقلانه و روشنفکرانه دیده شود و خارج از هیاهوی مغرضانه و ذهنیگرانه، دوستم مرد همه فصلهای تاریخ سه دهه کشور است. بودنش متضمن حاکمیت و اداره و بریدنش جز از هرج و مرج و سراسمیگی به مخالفینش چیزی دیگر نبوده است. در پهلوی صداقت باطنی و موجودیت فزیکی نیرومندش از شانس خوبی برخوردار نیست. وی شاید در بین دولتمردان سه دهه اخیر کمترین امتیازی را از حاکمیت ها دریافت نموده باشد و هرکدام با یک تعهد، ابراز دوستی و پیمان و همیاری در آغوشش گرفته اند و با حاصل شدن مراد بیشترین جفا را بر وی روا داشته اند. از داکتر نجیب الله، تا ربانی و مسعود و از آمریکایی ها تا کرزی و دیده شود که اشرف غنی چه گلی را به آب خواهد داد؟. اما از قراین و تبصره ها بر می آید که وی نیز بی توجه تر نسبت به تعهداتش به پیش میرود. ولی دوستم همچنان در متن حوادث و بحرانها قد کشیده و مصممانه به پیش رفته است، از غنی نیز توقع میرود تا بخاطر نیم خیز شدن جنگ و تفنگ و قدرت گرفتن مجدد بنیاد گرایی، همیاری و همکاری صادقانه را با نیروهای که حداقل در تاریک خانه های افراطگرایی و ماجراجویی پرورده نشده اند ادامه بدهد و مانند کرزی از زیک زاک رفتن ها و میخ و نعل زدن ها اجتناب نمایند و از عملکردهای بی کفایتانه کرزی درس بگیرد، و تا جایی که دیده میشود جنرال دوستم با تفکرجدید و عملکرد نو وارد دنیای سیاست و همیاری توآم با صداقت با غنی گردیده است. صلاح مملکت خویش خسروان دانند. حافظ میگوید:

حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس

در بند آن مباش که نشنید یا شنید.)) "

---------------------------------------------------------------------------------------------

جنرال عبدالرشید دوستم در سال ۱۹۵۴ عیسوی در یك خانواده معتبر ازبیك در خواجه دكوی ولایت جوزجان دیده به جهان گشود و تا دوره متوسطه در یكی از مكاتب این ولایت به درس و تعلیم مشغول بود نظر به مساعد نبودن شرایط نتوانست به تحصیلات اش ادامه بدهد در كشور بیعدالتی، ظلم و ستم و سركوبگری ها به اوج خود رسیده بود و دوستم ازین حالت خیلی ها متاثر بود و در پی نجات مردم فكر میكرد و از دوستان و یارانش برای مشاركت در یك حركت مردمی دعوت میكرد. طی سالیان دراز با خلاقیت و تیزهوشی از صفر شروع و تا اینجا صعود نمود.

بنیاد گرایی كه در نهایت امر به اساس مداخلات سریع آنعده از كشور های كه میخواستند افغانستان را به مركز بنیاد گرایی تبدیل نمایند كشور ما را در كام جنگ و آتش فرو برد و بزرگترین مصیبت جبران ناپذیر ایجاد تفرقه، سوء اعتماد و از هم پاشیدن شیرازه وحدت ملی را كه تا اكنون تاثیرات منفی آن مردم ما را به تحمیل رنج و عذاب وادار گردانیده است به همگان روشن است. بخاطر هویت سیاسی، حفظ استقلال ملی و تمامیت ارضی عده یی از روشنفكران، نظامیان، متنفذین و شخصیت های ملی، در سال۱۳۷۱ هجری شمسی به ایجاد جنش مبادرت ورزید تا با همآهنگ ساختن اقدامات و تدابیر نظامی سیاسی در كشور راه حل معقول و قابل قبول برای ملت را به خاطر تامین صلح سراسری، تساوی حقوق همه ملیت ها، استقرار نظام معتدل كه در آن زمینه های رشد متوازن جامعه افغانی باز تاب داشته و از تبدیلی افغانستان به مركز بنیاد گرایی جلوگیری نماید تدابیر لازم اتخاذ شد، در كمترین زمان بعد از ایجاد جنبش برای دستیابی به اهداف فوق، سالم اندیش ترین نیروها و اقشار مختلف اجتماعی با هم متحد گردیدند كه با كمال تاسف به اثر برخورد های غیرمسوولانه  باند های تنظیمی به خاطر احراز قدرت همه آرزوها و امیال ملت ما قربانی خود خواهی ها و انحصار طلبی های سردسته های تنظیم های بنیادگرا شده نه تنها در كشورما صلح تامین نگردید بلكه جنگ با دامنه وسیعتر با عناوین قومی، مذهبی، ملی، محیطی و تنظیمی تداوم یافت و به رنج ها و آلام ملت ابعاد گسترده تر بخشیده عملا كشور ما را از وجود حاكمیت مركزی محروم گردانیده بیك مركز تولید و صدور مواد مخدر، ترور، اختناق، عدم احترام به حقوق بشر و به خصوص پایمال شدن حقوق زنان مركز تربیه تروریست های بین المللی و بسی جنایات دیگر تبدیل نمود.

جنرال دوستم بعد از حاکمیت بنیاد گرایان اسلامی در سال ۱۳۷۱ - آگاهانه شمال و جنبش را سپر مطمینی برای روشنفکران و آواره گان گردانید و تعداد زیادی از روشنفکران اقوام پشتون، تاجیک، ازبیک، هزاره . . . به شمال پناه بردند تا از خطر ترور بنیادگرایان تفنگ بدست نجات یابند.

ما در اینجا مشت نمونه خروار تعدادی از این روشنفکران را که مقام و منزلت نزد جنبش داشتند تذکر میدهم. ولی آرزو دارم که این روشنفکران خود لب به سخن بگشایند.

از اقوام غیور پشتون:

- جنرال داوود (عزیزی)

- جنرال اکادمسین موسی (ورد ک)

- جنرال رحمت الله (روفی)

- جنرال عوض (قوماندان غند ۱۰۱ وزارت امنیت دولتی)

- جنرال معاذالله

- رزاق سیاوش

- ولی زیارمل قبلآ والی ننگرهار که مدتی در شمال بود.

- شفیق الله (توده یی) قبلآ والی لغمان در شمال زند گی می نمود.

- جمعه خان همدرد والی فعلی.

- دوستی و روابط گرم دوستم با پشتونهای ولایت بغلان و کندز.

- رحمانی والی سمنگان.

- خویشاوندی جنرال دوستم با اقوام پشتون. (همسر وی پشتنه است).

- حاجی نواب قوماندان امنیه ولایت بغلان.

- جنرال جاجی - - - - -  - - -

- امرخیل

در شورای علما و شورای رهبری شمال نیز تعدادی از برادران پشتون سهم عمده داشتند. (نویسنده نه عضو حزب جنبش ملی بوده و نه در شمال زندگی و اجرای وظیفه کرده و ارقام فوق که به هیچ وجه تکمیل نیست، زیرا شخصیت های زیادی از ملیتهای باهم برادر و برابر در شمال حضور داشتند. از لا بلای آرشیف شخصی اش جمع آوری نموده ام ). . .

از ملیت برادر تاجیک:

- موسی (توانا) معاون تنظیم جمعیت

- جنرال اکه یاسین

- صادق (مدبر؟) معاون حرکت اسلامی

- جنرال عبدالحمید رییس امنیت ملی بلخ

- عطا محمد نور معاون جنبش

- جنرال مومن اندرابی معاون جنبش

- علم آزادی قوماندان گارنیزیون شهر مزار شریف

- مولوی علم والی بلخ

- جنرال هال پیلوت.

- شهید پیلوت مصطفی قهرمان

- شهید محراب غوربندی

- جنرال خلیل پروانی

- داکتر جنرال رزاق سیاوش

- جنرال مومن اندرابی قوماندان لوای سالنگ

- جنرال حیدر اندرابی فعلا در وزارت دفاع

- قوماندانان تنظیم های مستقر در شمال از تمام اقوام

- جلیل پرشور نویسنده

- جنرال ظاهر از خوست ولایت بغلان

- جنرال عصمت قوماندان امنیه ولایت بغلان از نهرین

- جنرال سرور رییس امنیت ملی ولا یت بغلان از نهرین

- جنرال سید احمد قوماندان امنیه ولایت سمنگان

- جنرال رزاق قوماندان امنیه بلخ

- ببرک غوربندی رییس امنیت نظامی شمال. . .

از اقوام هزاره زحمتکش و سید:

- محقق فعلا حزب وحدت مردم

- جنرال سید یونس

- سید منصور نادری عضو هیئت رهبری جنبش

- جنرال سید جعفر نادری والی قبلی ولایت بغلان

- سید ظاهر رییس روابط خارجه جنبش

- سید نسیم مهدی معاون جنبش

- جنرال امیرشاه رییس امنیت ملی بغلان ومعاون امنیت شمال

- جنرال شاه قدم نیک پی آمر امنیت قوماندانی امنیه بغلان

- جنرال حیدر نیک پی قوماندان لوا

- جنرال کامیاب

- جنرال امیر رییس ارکان قول اردوی نمبر شش

- سید الفت قوماندان گارنیزیون شهر پلخمری

- نادرعلی قوماندان امنیه جوزجان که در حوادث قلعه جنگی توسط القاعده به شهادت رسید

- ارزگانی قوماندان لوا.

هیئت رهبری جمعیت و شورای نظار بعد از فرار از کابل همه در شمال زندگی داشتند و همچنان اسماعیل خان و هیئت رهبری حوزه جنوب غرب بعد از سقوط هرات به شمال پناه بردند.

- داکترعبدالرحمن معاون شورای نظار و وزیر در حکومت انتقالی. . .

جنرال (دوستم) بعد از حوادث تروریستی یازده سپتمبر در سرکوب تروریستان بین المللی نیز خدمات فراموش ناشدنی انجام داده و برای اولین بار شمال را از وجود طالب و القاعده پاکسازی و پرچم حاکمیت دولـتی را به اهتزاز درآورد. در سالهای اخیر روابط جنرال دوستم و تیم کرزی فراز و نشیب های بسیار داشته است. از جنگ افروزی عمال تیم کرزی در فاریاب تا عملیات انتحاری شبرغان و دسیسه های اکبربای و ساعی . . . باور بر این بوده است که تیم کرزی در راستای حذف و تضعیف دوستم آشکار و پنهان تلاش کرده است. در مقابل٬ دوستم هم با پختگی تمام به گونه ی بازی کرده است که هم در میدان بازی بماند و هم اینکه کاری نکند که بهانه ی برای تیم حاکم شود. شرکت در انتخابات ریاست جمهوری و مانور خوب او در میان مردم ازبیک و ترکمن کشور یکی از تلاش های مهم و سنجیده شدهء جنرال دوستم در تحکیم موقعیت سیاسی اش در وضعیت جدید افغانستان بود. همکاری او با پروسه دی. دی. آر و در عین حال تقویت تشکیلات اداری و سیاسی اش و انتقال تدریجی هویت نظامی اش به یک چهرهء سیاسی در قالب مبارزات انتخاباتی و غیره جالب و برای او و مردمش مفید واقع شده است.

بردباری، درک لوازم وضعیت کنونی و همنوایی هوشیارانه با قدرت های بیرونی بازی موجب شده است که دوستم از میان یاران دیروزینش - مارشال فهیم و استاد خلیلی - در این مقطع از تحولات افغانستان نیز سربلند تر و برجسته تر باقی بماند. او تا هنوز یک بازیگر قدرتمند است و در عین حال شخصیت مردمی و حمایت مردمی اش را نیز قربانی بقا در وضعیت نوین نکرده است. در میان رهبران جبهه متحد دیروزین این خصوصیات، خاص دوستم است و حکایتگر کارکشتگی و ظرفیت وسیع فردی و تشکیلاتی او هم می باشد.

توانایی شگفت انگیز دوستم در بازی در شرایط سخت و سرنوشت ساز وقتی مشخص و برجسته می نماید که در قدم نخست دو دهه فعالیت نظامی و سیاسی ایشان مرور شود و بعد او با دیگرانی مقایسه شود که در طی تحولات غیر قابل پیشبینی، سریع و پر فراز و نشیب افغانستان به نحوی سهیم بوده اند. انتخاب اشرف غنی در انتخابات پیش رو بار دیگر وحدت خواهی و جوان مردی دوستم را برملا نمود.

جنرال دوستم: اول از کسانیکه مخالفین مسلح دولت هستند خواهش میکنم که به پروسه صلح بپیوندند و از مزایای حکومت مستفید شوند. بالای همدیگر آتش نکنید، دوران جنگ به پایان رسیده است. نه طالب باشید و نه داعش، بلکه کمرهای تان را برای خدمت به مردم خویش بسته کنید. دیگر برای کسی اجازه داده نخواهد شد تا به بهانه های گوناگون بالای مردم با سلاح آتش کنند و انسان ها را بکشند. در آستانه دفاع مستقلانه از کشور، در کنار نیروهای امنیتی خویش قرار داشته از آن حمایت می کنم و از شما نیز می خواهم تا در قریه ها و روستا های تان از این نیرو ها حمایت کنید. اگر درد ملت و مردم با جنگ درمان میشد خیلى وقت قبل درمان میكردم. جنگ فقر و بدبختى است در جنگ میان افراد یكـ خانه همه بازنده است. منشا تمام بدبختى ما نفع و رفاه چند نفر به بهاى قربانى ملت بود. ما كه همه سختى ها را با گوشت و استخوان خود احساس كرده به اینجا رسیدیم اگر ما ملت را دركـ نكنیم و به داد ملت نرسیم خارجى ها نمى رسند. سمت بازى و قوم بازى تهدید بخاطر چوكى و پول خود بازیگر ها را رسوا میكند.

“طالبان” ماین هاى ضد پرسونل مقناطیسى ندارند. هرجا كه حادثه یى از ماین مذكور رخ داد بدانید كه افراد دولتى گروه تروریستى جمعیت شوراى نظار با همكارى سپاه پاسداران ایران بخاطر منفعت و اهداف شوم خود انجام داده است!

دوستم: به حكمتیار صاحب گفتم بیا در دم پیرى یكـ همت بكنیم گیلیم شر و فساد را از افغانستان جمع كنیم عمر ما و تو در انقلاب و جنگ تیر شد اولادهاى ما روزگار آرام داشته باشند و یاد نیك و دعاى خیر نصیب ما شود.

---------------------------------------------------------------------------------------------

 <--- مقاله ی بقلم بریان گلاین ویلیامز در نشریه هافنگتن پست در مورد جنرال دوستم به نشررسیده که توجه تانرا به قسمتهای آن معطوف میدارم :. . . جنرال عبدالرشید دوستم که از نگاه قومی ازبک مغولی است و کسی که در مقابل “طالبان” و متحدان القاعده‌ ی آنان و همچنان در مقابل مجاهدین شورشی. . . جنگ طولانی و دشواری کرده است، در اعلامیه مردم را بهت زده کرد: وقت آن فرا رسیده است که که همه ما از اثرات منفی‌ای که سیاست‌های ما در گذشته به مردم سراسر کشور ضرر رسانده است، از آنان معذرت بخواهیم. من می‌خواهم در این راستا پیش ‌قدم باشم و بگویم که ما از همه‌ ی آنانی‌ که در هردو طرف جنگ‌ ها متحمل آسیب شده ‌اند معذرت می ‌خواهیم. . .

این کار او بی‌ نظیر بود، اما برای کسانی که دوستم را می ‌شناسند غیر منتظره نبود. تا آنجایی که دیگر جنگسالاران افغانستان را می ‌شناسیم، دشوار است بتوان دوستم را با آنان مقایسه کرد؛‌ مثلا با گلبدین حکمتیارِ اسید پاش که علیه دوستم جنگیده است. . . در دهه نود - دوستم که ترقی ‌خواه‌ ترین رهبر لیبرال در افغانستان بود، در عمل یک دولت سیکولار را در مناطق هموار شمال تأسیس کرده بود. وسعت دولت او به اندازه‌ی ایالت ماساچوست امریکا و پایتخت او شهر کهن مزار شریف بود. آزادی‌ های زنان در مزار شریف تضمین شده بود، آزادی که در دیگر نقاط افغانستان که توسط مجاهدین نامنهاد اسلام ‌گرا حکمرانی می‌ شد، قابل دست‌ رسی نبود. . . در هنگامی که در سرزمین‌های شمال با دوستم بودم، من از مکاتب دخترانه‌ ای دیدن کردم که او ساخته بود. با ازبک ‌های ملاقات کردم که تصویر او را بر دیوار خانه‌ ی ‌شان آویخته بودند و او را بابا (پدر) و مدافع می‌ گفتند. من او را دیدم که با زنان سیاست‌ مدارِ بدون چادری ملاقات می ‌کند و آن‌ ها را از نگاه مالی حمایت می ‌کند. احمد رشید در کتابش با دروغ و فتنه سازی در مورد جنرال دوستم نوشته بود: «جنرال دوستم نه تنها اینکه دوازده مرغ را در یک وقت می‌ خورد و در یک نشستن بیشتر از دو پیمانه‌ی یک لیتری وُدکا را می‌نوشد. »

من دوستم را یک رهبر منطقه‌ ی یافتیم که عمیقا توسط مردمش احترام می‌ شد و او را کسی یافتیم که در سرزمین پر از قاچاق ‌بران مواد مخدر، متعصبان مکتب‌ سوز، زن‌ ستیزان سنگ‌ سارگر و بمب ‌گذاران انتحاری، کسی‌ بهتر از او پیدا نمی ‌شد‌ و من خوشحالم که بگویم که در آخرین باری که من با دوستم غذا صرف کردم، یک سیخ کباب و مقدار کمی برنج خورد و به دنبال آن فقط یک پیپسی نوشید، نه دو پیک یک لیتری وُدکا. من سالها در آمریکا دروغهای شاخداری از ژورنالیستان و بخصوص احمد رشید پاکستانی خوانده بودم و چندین بار که جنرال دوستم را ملاقات نمودم و در بین مردم بودم و دانستم که این همه هیاهو دروغ بیش نیست.

احساسات‌ گرایی ژورنالیستی و انگیزه ‌های پنهان . . . در این تخربیش از دوستمِ غول‌ آسا و مردمِ ازبکِ غارتگر او به شدت گزافه‌ گویی و غلوکرده است. این گزافه‌ گویی در جمله‌ی فوق که مردم از خنده‌ی جنرال تا سرحد مرگ می ‌ترسیدند به اوج رسیده است. نویسنده ‌ی (احمد رشید) عبارات بالا، بخاطر جلوه دادن یک داستان ساختگی به عنوان واقعیت، بعدها از جنرال دوستم پوزش خواست. اما آن ‌وقت، چهره‌ی جنرال تخریب شده بود.

---------------------------------------------------------------------------------------------

سرور دانش معاون دوم ریاست جمهوری

ملتی كه دارای بهترین مكاتب است بهترین و قویترین ملت به شمار می رود اگر امروز نیست فردا خواهد شد. میهن دوستی باید مقدم بر هر كار و خود مختاری و استقلال پیشرو بر هر اندیشه باشد.

اگر هزار قلم داشتم

هزار خامه که هر یک هزار معجزه داشت

هزار مرتبه هر روز می نوشتم من

حماسه ی و سرودی به نام آزادی. . .

دانش نخستین والی ولایت دایکندی و پس از آن، وزیر عدلیه و معاون کمیتۀ قوانین شورای وزیران بوده است. در دور دوم حکومت کرزی، سرپرستی وزارت تحصیلات عالی و ریاست بُرد مشورتی در امور عدلی و حقوقی ریاست‌ جمهوری را عهده‌ دار بوده است. در تمام دوران فعالیت‌های اجرایی، رابطۀ او با تدریس برقرار بوده است و وی، هم‌ اکنون، عضو هیأت علمی ‌مؤسسۀ تحصیلات عالی ابن سینا و رییس هیأت امنای آن است.

سرور دانش وزیر عدلیه و تحصیلات عالی حاکمیت کرزی در سال ۱۳۴۰ در ولسوالی اشترلی ولایت دایکندی به دنیا آمده و تعلیمات ابتدایی را در زادگاهش و تحصیلات خود را در رشته فقه، معارف اسلامی به درجه فوق لیسانس در کشورهای عراق، سوریه و ایران به پایان رسانیده است. سرور دانش در جرگه اضطراری اشتراک فعال داشته و در کمیسیون های تسوید و تدقیق قانون اساسی عضویت داشته است.

سرور دانش در سال ۱۳۸۳ به حیث والی دایکندی و از ماه جدی ۱۳۸۳ به حیث وزیر عدلیه جمهوری اسلامی افغانستان ایفای وظیفه می کرد تا بعد از دور اول ریاست جمهوری کرزی مدتی به حیث سرپرست وزارت تحصیلات عالی فعالیت نمود. سرور دانش به زبانهای دری، پشتو و عربی تسلط دارد. ایشان از زمانی که با هماهنگی خلیلی از قم به کابل آمد، در پست های مختلف دولتی فعالیت کرد. به هر حال سوای از همه مسایل تجارب وی در پست های مختلف دولتی طی سالهای گذشته می تواند برای دولت آتی مفید و قابل استفاده باشد.

 دانش لیسانس رشته حقوق، ثقافت و معارف اسلامی و فوق لیسانس در فقه و معارف اسلامی دارد. او در دوره جنگ با نیروهای شوروی در سازمان نصر (حزب وحدت اسلامی) فعالیت داشت.

اشرف غنی عبدالرشید دوستم رهبر جنبش و سرور دانش معاون رئیس حزب وحدت را به ترتیب به عنوان معاونان اول و دوم خود برگزیده است. گفته می شد که شماری از مقام ‌های ارشد دولتی از جمله حامد کرزی رئیس جمهوری و کریم خلیلی معاون دوم او از نامزدی غنی احمدزی حمایت می کردند.

اشرف غنی پس از ثبت نام پیامی منتشر کرد و در آن نوشت- از بیش از یک قرن به دین طرف، سیاست عمومی کشورمان نپذیرفتن همدیگر، عدم تحمل و نفی کردن سیاست یکدگر بوده است. اکثر حکام مان از قدرت خود به عنوان حربه ای جهت حذف سیاسی و یا فزیکی مخالفین سیاسی خود استفاده نموده اند. او تاکید کرده است، ما در این مقطع حساس تاریخی به پذیرش و تحمل همدیگر با تاکید بر اجماع ملی برای تامین ثبات و حاکمیت قانون، نوشته است: ما حاضریم که خود را تغییر دهیم تا خداوند موفقیت را نصیب ما و ملت مان گرداند.

دانش در جریان مبارزات انتخاباتی گفته بود- بدون شک مردم به برنامه ‌ای رأی می‌ دهند که واقعیت‌های عینی و مشکلات فراروی زندگی مردم را مورد توجه قرار داده باشد. امروز مشکل اصلی مردم کشور از بدخشان تا هلمند و فراه و از بادغیس تا بامیان و دایکندی و پکتیکا و … مسأله زبان و قومیت نیست.

قانون اساسی و نظام حقوقی ما این مشکلات قومیت و زبان را با بهترین فرمول حل کرده است. خواسته‌های اصلی و عمومی مردم در مبارزه با چالش‌ ها عبارت است از:

ثبات سیاسی و صلح پایدار و امنیت مطمئن.

حکومتداری خوب و عاری از فساد و مبتنی بر اصل عدالت و حاکمیت قانون.

پلان اقتصادی‌ برای کاهش فقر و بیکاری و افزایش عواید ملی و رشد اقتصاد کشور.

تعامل مثبت با جامعه جهانی برای تثبیت جایگاه شایسته افغانستان.

ما اطمینان داریم که در همه چهار مورد فوق، تیم تحول و تداوم دارای بهترین و دقیق ‌ترین برنامه است و با پیروزی این تیم، تغییرات اساسی و بنیادی در هر چهار مورد پدید خواهد آمد و به همین میزان هم مطمئن هستیم که تیم رقیب ما در هر چهار مورد نه تنها فاقد برنامه منسجم است بلکه در صورت پیروزی تیم مقابل، در هر چهار محور فوق، وضعیت کشور به وخامت خواهد گرایید، نه ثبات و امنیت پدید خواهد آمد و نه حکومتداری خوب و عاری از فساد و از سوی دیگر نه فقر و بیکاری کاهش می‌یابد ونه عواید ملی بالا خواهد رفت و نه افغانستان در جامعه بین المللی اعتبار شایسته پیدا خواهد کرد. دلیل روشن ما بر این ادعا قراین و شواهد موجود و نحوه برخورد تیم رقیب در دور اول است. در طول دوره مبارزات انتخاباتی گذشته، تیم اصلاحات و همگرایی، به جای این که برنامه‌ها و دیدگاه‌های خود در باره حل معضلات کشور را ارائه دهد، به شایعه سازی، تهمت و افترا پرداخت و هواداران این تیم، در توهین و هتک حرمت اشخاص مخصوصا شخصیت ‌های تیم تحول و تداوم از هیچ کوششی دریغ نورزیدند.

 ما به دوستان خود در تیم رقیب توصیه می‌ کنیم که به مرحله پسا انتخابات هم بیندیشند. دوره انتخابات به سرعت پایان می ‌یابد و مردم فیصله خود را خواهد کرد اما ما نباید در برخوردهای خود همه مرزها و خط قرمزها را بشکنیم و از ادب و اخلاق تا آنجا فاصله بگیریم که فردا گرفتار عذاب وجدان شویم.

دانش بعد از تصاحب چوکی معاونیت دوم ریاست جمهوری میگوید- بنیاد اصلی قانون است. یا در مسائل اصلی که ما با آن مشکل داریم، مربوط به قوانین می شود. اما در کنار قوانین بسیار مسائل دیگری است. به عنوان مثال، فهرست رای دهندگان. در قانون فقط یک جمله آمده که رای دهنده باید سندی داشته باشد که هویت خود را تثبیت کند. الان بحث تذکره الکترونیکی است. آیا این شدنی است تا انتخابات پیشرو یا نه؟ اگر شدنی نبود، چه بدیل دیگری باید داشته باشیم. اگر این اصلاح نشود، صد بار قانون را اصلاح کنیم، باز هم همان کارتها است و همان چیزهای که قبلا تکرار شده بود.

دانش اما اکنون بر کرسی معاونیت دوم ریاست‌جمهوری تکیه زده است. ستاره اقبال او زمانی پرفروغ شد، که کریم خلیلی، رهبر حزب وحدت اسلامی، در یک شب تاریخی با جنرال عبدالرشید دوستم، سیاست‌ مدار پادشاه ‌ساز افغانستان ائتلاف انتخاباتی تشکیل داد، و با اشرف‌غنی بر سر تیکت انتخاباتی به توافق رسید. معاونیت دوم در این تیکت انتخاباتی به سرور دانش تعلق گرفت و او در دو دور انتخابات ریاست‌ جمهوری که امسال برگزار شد، مبارزه و رقابت نفس ‌گیر با حاجی ‌محمد محقق، بر سر کسب آرای هزاره‌ ها داشت. در نهایت در هر دو دور، بیشترین رأی هزاره‌ها را حاجی محمد محقق به خود اختصاص داد؛ اما در نهایت، این سرور دانش بود که کرسی معاونیت ریاست‌ جمهوری، کرسی‌ ای را که دو دور محمد کریم خلیلی بر آن تکیه زده بود، از آن خود کرد و محمد محقق، تنها معاون دوم رییس‌ اجرایی شد. کارنامة سرور دانش در دوران وزارت عدلیه، به‌ خصوص در زمان سرپرستی وزارت تحصیلات عالی، مورد انتقاد زیادی قرار گرفته است. این انتقادات در پایین ‌بودن آرای او نسبت به محقق بی ‌تأثیر نبود. حال سرور دانش فرصت مجددی یافته است که در موقعیت متفاوت کاستی ‌های گذشته را جبران کند و چهره متفاوتی از خود به نمایش بگذارد. ادامه دارد . . .

 

 

 

اصالت» در قبال مطالب منتشره در دیدگاه ها هيچ مسووليتي ندارد و با احترام به آزادي بیان و دموکراسي

 نميخواهد سانسور نمايد و دست رد به سينه نويسنده گان بزند)