افراط گرایی و رادیکالیسم اسلامی

Sat, April 12, 2008 5:15 pm

حربۀ استعمارگران مذهبی غرب

ایدئولوژی افراطی هدفی است برای به اسارت درآوردن مردم ناآگاه و بوجود آوردن استعمار از نوع ارعاب و ایجاد تشنج و بحران در جوامع گوناگون.

- ایدئولوژی مرگبار افراط گرایان اسلامی که زادۀ استعمارگران مذهبی غرب می  باشد، مبتنی بر تروریسم اسلامی در قرن جدید می باشد.

با نگاهی به عملکرد این تروریست های اسلامی (مزدوران سیاست های غربی)، قتل ۲۵ کودک عراقی در یک بمب گذاری، اعدام معلمان عراقی در مدرسه هایشان، بمب گذاری در اماکن عمومی و کشتار مردم بی گناه در تمام دنیا، ثابت می شود که این عملکردها عاری از عدالت، شرافت و اخلاق انسانی به شمارمی رود.

- این تروریسم اسلامی- افراطی غربی، در حالیکه آینده ای عدالتمند و مقدس را نوید می دهد در عمل مشغول آماده سازی آینده ای آکنده از ستم و بدبختی است. در اینجاست که با بررسی عمیق تر می بینیم که رادیکالیسم اسلامی غربی که در تضاد گفتاری و کرداری است محکوم به فناست و حربۀ افراط گرایی اسلامی برای ایجاد استعمار مذهبی نوین، با شکست روبرو خواهد شد.

جنگ بی امان رادیکالیسم اسلامی علیه اندیشۀ پیشرفته و مدرن و دفاع آنها از جهل و نادانی و عقب ماندگی جوامع مسلمان تحت استعمار بین المللی، بیانگر بکارگیری حربۀ افراط گرایی اسلامی یعنی تروریسم اسلامی در اینگونه کشورها، برای عقب ماندگی و وابسته بودن هرچه بیشتر به غرب می باشد.

ما می دانیم که همکاری و روابط تنگاتنگ میان سرویس های اطلاعاتی و امنیتی غربی و کشورهای تحت استعمار منطقه با شبکه های مختلف تروریستی اسلامی وجود دارد و تمام عملکرد های تروریست مذهبی تحت کنترل آنها می باشد و ابزاری است برای خفقان، ارعاب، کشتار و به بردگی درآوردن مردم کشورهای به اصطلاح فقیر و در حال رشد، ولی همانگونه که می دانید در اغلب این کشورها منابع سرشار زیرزمینی وجود دارد که مردم آن جوامع حق بهره مند شدن از آن را ندارند و باید به جیب گشاد جهانخواران بین المللی سرازیر شود. این کشورها از نگاه استعمارگران نباید نه پیشرفت سیاسی- اجتماعی و نه اقتصادی داشته باشند در اینجاست که ستیزگری رادیکالیسم اسلامی علیه پیشرفت و مدرنیته بکارگرفته می شود و ایدئولوژی استعمار مذهبی شروع به رشد می کند و عقب ماندگی و عدم پیشرفت را باعث می شود.

این معضل خطر جدی علیه بشریت است و این نادانان سیاست بین المللی که جهان را بصورت مثبت نمی توانند اداره کنند و جنگ و خونریزی و ناعدالتی را پایۀ یک جهانی شدن قرارداده اند، بدانند که آتش این ناآگاهی در ادارۀ منطقه و جهان به همۀ کرۀ زمین سرایت خواهد کرد.

- عملکرد دولت هایی مانند آمریکا، انگلیس و اسرائیل نه تنها عاملی در محدود کردن دامنۀ تروریسم بنیادگرای اسلامی نبوده است بلکه خود زمینه ساز گسترش رادیکالیسم اسلامی و نیرومند شدن تروریسم مذهبی در منطقه بوده است، چرا که این کشورها در ادامۀ روند پروژۀ خاورمیانۀ بزرگ یعنی اسلامیزه کردن منطقه برای ایجاد استعمار مذهبی در منطقه نیاز به افراط گرایی اسلامی دارند.

- اقدامات و عملیات تروریستی بر پایۀ رادیکالیسم اسلامی که باعث ناامنی، ترور و وحشت مردم بی گناه می شود به استعمارگران مذهبی اجازه می دهد مستقیماً با عملیات نظامی وارد صحنۀ سیاسی- اجتماعی کشورهای منطقه شوند و استعمار غیرمستقیم را به استعمار مستقیم تبدیل نمایند و در این شرایط است که ثروت های ملی این جوامع، مستقیماً به یغما برده می شود و مردم این کشورها روز به روز بدبخت تر و سیه روزتر می شوند و این استعمارگران مذهبی با رادیکالیسم و تروریسم اسلامی نه تنها فرهنگ و آزادی ها و عدالت را در جامعه نابود می کند بلکه اقتصاد و رفاه اجتماعی از بین می رود و می بینیم که نابود کردن فرهنگ، اقتصاد و رفاه اجتماعی در یک جامعه انسانی، گوشه ای از سیاست ارتجاعی نظم نوین استعمار مذهبی آمریکا و متحدانش است.

در این راستا است که بند و بست های پنهانی استعمارگران مذهبی غرب با جریانات تروریستی مذهبی، قومی جدایی خواه، جریانات به اصطلاح دمکرات غیرملی- میهنی و خائنین در مسیر تجزیه و نابودی فرهنگی و اقتصادی این کشورها مشاهده می شود. آری این است نظم نوین جهانی آمریکا و متحدانش.

 هدف آمریکا و متحدانش از لشگرکشی در منطقه نه تنها اینکه نابودی تروریسم اسلامی و رادیکالیسم اسلامی نیست، بلکه تحکیم موقعیت و قوی تر کردن واضح آنها در منطقه بوده است که بتوانند با این روند استعمار جدید مذهبی یعنی پروژۀ خاورمیانه بزرگ را عملی سازند. در این راستا آنها نیاز داشتند به بهانۀ مقابله با تروریست مذهبی، مستقیماً با ارتش خود در منطقه حضور داشته باشند و باعث استمرار هرچه بیشتر موقعیت سیاسی- نظامی و سیاسی- اقتصادی خود در منطقه که حیات اقتصاد جهان بدان وابسته است باشند.

- در سیاست نظم نوین، به دیدۀ استعمارگران مذهبی نه تنها دولت های اسلامی و رادیکالیسم اسلامی جایگاه ویژه ای دارند بلکه تشکیل حکومت های اسلامی جدید و تقویت افراط گرایی اسلامی یک رکن اساسی از سیاست استعماری نوین در پروژۀ خاورمیانۀ بزرگ می باشد. در این راستا مشاهده می گردد که آزاد اندیشان و انسان گرایان (مردم گرایان) میهن پرست را به سادگی با حربۀ افراط گرایی اسلامی از میان بر می دارند تا کسی دیگر نتواند در این جوامع بر آنها قد علم کند. جنبش افراط گرایی و رادیکالیسم اسلامی در ابتدا برای مقابله با کمونیسم توسط جهان غرب پدید آمد و پس از چندی ملاحظه گردید که نه تنها حربه ای نابود کننده در برابر کمونیسم است بلکه دستاویزی است برای به استعمار در آوردن توده های مسلمان و با پروژۀ اسلامیزه کردن این جوامع امکان این را می دهد که استعمار غیرمستقیم جهان غرب به استعمار مستقیم تبدیل گردد. تقویت و حمایت از رادیکالیسم اسلامی فراهم کنندۀ روند بیرحمانه و ضد انسانی استعمار مذهبی می باشد که در پی آن منابع و ثروت ملی اینگونه جوامع به یغما برده می شود. همگان می دانند که در ایران اسلام افراطی - سیاسی به کمک غرب به حکومت رسید و به شکل یک قدرت رادیکال اسلامی سازمان داده شد و توسط استعمارگران مذهبی غربی نیروی جدید ویرانگر و آدمکش افراطیون اسلامی با امکانات و حمایت وسیع بین المللی به وجود آمد تا پروژۀ استعمار مذهبی منطقه به عبارتی دیگر پروژۀ خاورمیانۀ بزرگ آمریکا و متحدانش  عملی گردد. استعمارگران برای نیل به هدفشان حتی اگر منجر به کشته شدن هزاران نفر از مردم خودشان نیز شود ابایی ندارند، آنها برای رسیدن به سودهای کلان اقتصادی حتی حاضرند ملت خویش را قربانی کنند چه رسد به ملت های به اصطلاح آنها جهان سوم و کشورهای جنوبی، به گفتۀ آنها این کشورها مردمی فقیر، ناآگاه و عقب افتاده دارند و نیاز به سروری جهان استعمارگر پلید غرب دارند. ما این را در فاجعۀ یازده سپتامبر در نیویورک و بمب گذاری هایی که در اسرائیل و اروپا توسط استعمارگران مذهبی به کار می رود مشاهده می کنیم. همانگونه که اشاره شد بدون حمایت دول غربی، حکومت اسلامی در ایران سر کار نمی آمد و همچنین بدون پشتیبانی این جهانخواران و استعمارگران مذهبی غربی، حکومت و رادیکالیسم اسلامی در ایران به بقای خود ادامه نمی داد. مردم دنیا باید بدانند که بدون حمایت و پشتیبانی قدرتهای جهانی، حکومت های اسلامی منطقه قادر نخواهند بود قوانین ارتجاعی اسلامی را به یک رکن سیاه زندگی مردم تبدیل کنند. باید گفت که بدون حمایت سیاسی- نظامی، سیاسی- اقتصادی و دیپلماتیک غرب، جریان اسلامی - افراطی طالبان در افغانستان به قدرت نمی رسید و بن لادن های کوچک و بزرگ در دنیا به وجود نمی آمدند و نیز بدون حمایت غرب جریان اسلامی افراطی در عراق به نیروی اصلی و یک قدرت سیاسی- اجتماعی تبدیل نمی شد.

استعمارگران، گروههای تروریستی مانند برادران مسلمان (اخوان المسلمین) در مصر و حماس و جهاد اسلامی در فلسطین و نیز حزب الله لبنان را بوجود آوردند. در ایران نیز از فرقۀ اسماعیلیه گرفته تا مجاهدین خلق، گروه حجتیه و شاخه های منشعب از آنها را خلق کردند. از جمله استعمارگران مذهبی غرب، یهودیان را سالهاست که تعلیم احکام اسلامی می دهند و آنها را به جای حجت الاسلام و آیت الله در شهرها و روستاهای کشورهای مسلمان می فرستند تا با برنامه ریزی زیرکانۀ خود مردم این نواحی در جهل و نادانی باقی بمانند. همانگونه که قبلاً اشاره کرده ایم اکثر آخوندهای حکومت جبار افراطی- اسلامی در ایران دست پروردۀ یهود و یا خود یهود هستند و در شبکه های فراماسونری یهودی- انگلیسی عضویت دارند.

استعمارگران مذهبی غربی باید بدانند که انسان های روی کرۀ زمین برابرند و همۀ ملتها باید در صلح و آرامش و رفاه نسبی زندگی کنند، فرهنگ همۀ جوامع بشری از جمله مردم مسلمان قابل احیا و تغییر در شرایط زمانی و مکانی و در مسیر پیشرفت اجتماعی در جهان قابل هماهنگ شدن می باشد. مردم مسلمان هم آزادی، آبادی، پیشرفت و مدرنیته را می پسندند و از رفاه و عدالت اجتماعی و همچنین از صلح و امنیت دفاع می کنند و برای رسیدن به آن حاضر به هرگونه مبارزه و تلاش می باشند، استعمارگران باید بدانند که تنها راه نجات جوامع بین المللی و موفقیت در پروژۀ یک جهانی شدن آن است که آزادی، دمکراسی، رفاه و آسایش، صلح و امنیت هم در همۀ نقاط کرۀ زمین یک جهانی و برابر شود و همۀ ملت های روی کرۀ زمین از آن به طور نسبی بهره مند شوند. ما هرگونه زیر پا نهادن حقوق انسانها را در هرجای دنیا که باشد محکوم می کنیم و نیز تقویت جریانات افراطی اسلامی و حاکم کردن دین بر زندگی مردم که توسط ابرقدرت ها صورت می گیرد را نیز محکوم می کنیم و در عین حال از سکولاریسم یعنی جدایی دین از قوانین مدنی و حکومتی و همچنین اجرای قوانین جهان شمول حقوق بشر و حقوق مدنی در جوامع مسلمان به طور پیگیر دفاع می کنیم.

ما مدافعان صلح و امنیت، رفاه و آسایش، آزادی و آبادی در منطقه بخصوص ایران هستیم و از جدایی کامل مذهب در سیاست اجتماعی (سکولاریسم) دفاع می کنیم. ما قاطعانه بارها اعلام کرده ایم و می کنیم که بدون حمایت غرب از رادیکالیسم و تروریسم اسلامی، صلح و آرامش، مهر و دوستی، رفاه و آسایش، آزادی و آبادی به منطقه بازخواهد گشت و ما مردم آزادیخواه ایران و منطقه می توانیم با یاری یکدیگر اسلام افراطی و عوامل خائن بشری آن را نابود سازیم.

 

به امید یک جهانی شدن عدالت اجتماعی و دمکراسی در دنیا!

 

دکتر آرمان نوری

  

توجه !

کاپی و نقل مطلب فوق صرف با ذکر نام و ادرس سایت «اصالت» مجاز است !

  

 

www.esalat.org