دوشنبه، ۲۸ اکتوبر ۲۰۱۳
میر
عبدالواحد سادات
تاریخ ارسال به «اصالت»:
Monday, 28 Octobre, 2013 12:02:55
(«اصالت» در قبال مطالب منتشره در دیدگاه ها هيچ مسووليتي ندارد و با احترام به آزادي بیان و دموکراسي
نميخواهد سانسور نمايد و دست رد به سينه نويسنده گان بزند)
بخش اول
درین نبشته موارد آتی به برسی گرفته میشود:
· طرح مسائل مربوط به سرنوشت مردم و آنهم به شکل تبلیغاتی و "اپراتیفی".
· اتلاف حقوق مردم و شهدا.
· شیوۀ برخورد با مسایل.
· راهکارهای دستیابی به حقوق مردم و شهدا و تأمین عدالت.
به خاطر ارائه ی جواب های دقیق، این بحث تحت بخش های جداگانه با رعایت ایجاز، بررسی میشود.
قبل از پرداختن به اصل موضوع، ذکر نکات آتی را ضروری میدانم:
ـ انگیزۀ پرداختن به این موضوع را ناشی از این ضرورت میدانم تا بالاخره، مبرا از حب و بغض شخصی ـ گروپی، حزبی ـ تنظیمی ـ قومی ـ سمتی و بدوراز بازیهای تبلیغاتی واپراتیفی، مسائل مربوط به سرنوشت مردم به بررسی گرفته شود. (البته تعدادی از هموطنان درین عرصه از قبل قدم و قلم زده اند که تلاشهای بیطرفانۀ شان قابل قدر است.)
ـ این قلم بر خلاف آنچه معمول گردیده، هیچگاهی ادعای بیطرفی ندارد؛ می خواهم با صراحت به خوانندۀ گرامی اعلام نمایم که این قلم طرفدار حق، حقایق تاریخی و جانبدار حقوق مردم است.
ـ واضح است که در حوادث چند دهۀ اخیر، یافتن شخص و یا گروه بی طرف بسیار مشکل است، اما تجربۀ خونین و دردناک به هر افغان با درد و با درک آموخته است که در مسائل مربوط به سرنوشت مردم و وطن باید بالاتر از ذوق و سلیقۀ شخصی و گروهی (اعم از قومی ـ سمتی، تنظیمی ـ حزبی، ایدیالوژیکی ـ مذهبی) اندیشه و عمل کرد. میخواهم به خوانندۀ گرامی اطمینان بدهم که در حد توان انسانی این اصل را مطمح نظر داشته باشم.
ـ این نوشته نه به خاطر الزام این شخص و آن گروه و نه به منظور برائت آن گروه و این شخص، نگارش یافته است. (در کشوری که چند میلیون کشته، زخمی و معلول داشته و بلندترین رقم مهاجران جهان را داراست و هنوز معلوم نیست که ما درخم کوچۀ اول نباشیم، ذهنیت های تنگ و تار در نهایت تنها به درد ارضا و اقناع شخصی خواهد خورد.) قدر مسلم آنست که باید به تاریخ باورداشت. تاریخ با بیرحمی در فردای که هیچ کدام ما نخواهیم بود، قضاوت و حکم خود را صادر مینماید و به قول معروف، خداوند هم نمیتواند گذشته را تغییر دهد. اگر سارتر گونه مطرح نمایم، من خود را در قتل هر هموطن و هر انسان شریک میدانم زیرا که شهروند افغانستان و عضوجامعۀ بشری میباشم.
ـ قابل یاد آوریست، به خاطر رعایت شیوۀ بیطرفی علمی در تحقیق و پژوهش، درین نبشته هرگاه ضرورت به ذکر نام اشخاص رفته، به اسم اول و یا تخلص آن اکتفا گردیده است .
امیدوارم تا این نبشته گامی کوچک در راستای دستیابی به حقایق تاریخی و رفتن به طرف عدالت و تأمین کنندۀ آیندۀ با وفاق ملی و قرار گرفتن در مسیر وحدت ملی گردد.
طرح فهرست ناقص شهدای زمامداری امین در مقطع مشخص کنونی:
نخستین سوالی که در ذهن خطور مینماید این است که چرا و به خاطر کدام اهداف این لست و آنهم:
ـ به شکل ناقص.
ـ به شکل تبلیغاتی و "اوپراتیفی" و آنهم در آستانۀ ثبت نام کاندیدان انتخابات ریاست جمهوری
مطرح گردیده است؟
و در ثانی باید گفت که:
۱. آیا این فهرست نا قص کدام "کشف" جدید است؟
۲. آیا در گذشته این موضوع (فهرست شهدا) از طرف دولتهای وقت و در مقیاس ملی و بین المللی مطرح نگردیده است ؟
۳. آیاعزای ملی و مراسم فاتحه و دعاخوانی به مناسبت شهدای زمان حفیظالله امین در گذشته انجام نیافته است؟
۴. آیا جنایات دورۀ حفیظ الله امین (از ۷ ثور۱۳۵۷ تا ۶ جدی ۱۳۵۸) در محدودۀ همین فهرست ناقص خلاصه میشود؟
۵. آیا جنایتکاران امینی محاکمه شده اند؟
۶. آیا رئیس جمهور کرزی و تیم شان در گذشته از وقوع این جنایات و فهرست شهدا بی اطلاع بودند؟
بر اساس حقایق انکارناپذیرتاریخی و اسناد با اعتبار با اطمینان میتوان در موارد فوق خاطر نشان ساخت که:
1. - برای اولین بار حفیظ الله امین در (نومبر ۱۹۷۹) با اعلام شعارهای تبلیغاتی عوام فریبانۀ "قانونیت، مصئونیت وعدالت" و در جهت انداختن مسؤولیت تمام کشتارها و جنایات به گردن نور محمد تره کی (کسی که توسط خودش سبکدوش و به شکل فجیع به قتل رسیده بود)، فهرست حاوی نام دوازده هزارشهید را چند روزی در دیوارهای وزارت داخله نصب کرد. فهرست متذکره شامل پنج گروه مخالف و مردم بیطرف وعادی میگردید. لذا این فهرست ناقص و به هیچوجه کدام کشف جدید دانسته نمیشود.
با این خلاصه سازی و فهرست ناقص، سازمان دهندگان آن در این برهه تاریخ کشور، آگاهانه و یا ناخواسته حجم جنایات حفیظ الله امین را تقلیل داده اند و این جفای بزرگی در حق مردم مظلوم و ناآرام ساختن روح شهدای آن دوران سیاه است. در غیر آن حقایق تلخ تاریخی گواه بر این واقعیت است که :
حفیظ الله امین و باند جنایت پیشۀ آن از ۲۷ اپریل ۱۹۷۸ تا آخرین روز زمامداری خویش ( ۲۷ دسامبر ۱۹۷۹) عامل اساسی و طراح قتل و کشتار وسیع مردم به شکل انفرادی و گروهی و قتل عام (massacre) میباشند.
اگسا و کام "دشمنان دولت و انقلاب" را به پنج گروه آتی تقسیم بندی مینمودند:
ـ اخوان الشیاطین (بنیاد گرایان اسلامی)
ـ ناسیونالیست های عظمت طلب (افغان ملت)
ـ ناسیونالیست های تنگ نظر( پیروان طاهر بدخشی)
ـ ماجراجویان چپ افراطی (شعلۀ جاوید)
ـ اشرافیون (پرچمی ها) (۱)
منحیث مشت نمونۀ خروار متذکر میشویم:
به دستور حفیظ الله امین:
ـ دو رییس جمهور: محمد داود با فامیلش و نورمحمد تره کی به شهادت رسانیده شد و اعضای فامیل تره کی شکنجه، عذاب و زندانی گردیدند.
دو صدر اعظم: نور احمد اعتمادی و محمد موسی شفیق به شهادت رسیده است.
ـ ده ها وزیر، وکیل پارلمان، اراکین بلند رتبۀ ملکی و نظامی دولت های شاهی و جمهوری به شهادت رسیده است.
ـ ده ها و صدها تن از اعضای جریان دموکراتیک نوین (شعله جاوید)، پیروان محمد طاهر بدخشی، افغان ملت، گروه های اسلامی و گروپ های نه چندان معروف دیگر به شهادت رسیده اند.
ـ حدود چهار هزار تن از جناح پرچم حزب دموکراتیک خلق افغانستان (حزب وطن) و سازمان دموکراتیک جوانان افغانستان و چند صد تن از جناح خلق آن حزب به شهادت رسیده و تعدادی زیادی از اعضای هردو جناح حزب متذکره زندانی، شکنجه و عذاب دیده اند.
تعدادی زیادی اهل علم و فرهنگ، حدود هفتصد تن از استادان و محصلان پوهنتون کابل و پولیتخنیک، تعداد کثیری از اهل معارف در مرکز و ولایات به شهادت رسیده اند.
ـ کشتارهای دستجمعی بیشتر از یکهزار تن در کنرها، تگاب، نجراب، بدخشان، بامیان و سایر ولایات صورت گرفته است.
ـ هزارها تن مردم عام و بیچاره که در حوادث مختلف (در حوادث چنداول، بالا حصار و ... که ممکن نام و نشان آنها در هیچ فهرستی وجود نداشته باشد) گرفتار و به شهادت رسیده اند.
برعلاوه در زمستان ۱۳۵۷ عمال امین در یک پلان تحریک آمیز به مراکز عمدۀ روحانیت افغانستان تقریباً همزمان حمله و تعدادی را دستگیر و به شهادت رسیدند ( وابسته گان حضرت شور بازار، صاحبان مُسهی لوگر، صاحبان کرخ هرات و میران گازرگاه) و عدۀ هم موفق به فرار شدند (میاگل جان آغای تگاب و پیر مقتدای خوست).
از جملۀ مجموع کسانی که در آن دوره نابود گردیده اند؛ شاید حدود پنج فیصد آن محاکمه شده باشند و سایرین در ردیف اعدام های غیرقانونی (summary Execution) شمرده میشوند.
ترور، کشتار، وحشت و اختناق آن دوره (سیطره و بعداً تسلط کامل حفیظ الله امین) قابل مقایسه با جنایات رژیم پل پوت در کمبودیای میباشد.
بعد از سقوط حفیظ الله امین، دولت جدید در اولین روزها، زندانیان (به تصادف زنده مانده) در زندان پلچرخی و محابس ولایات را که حدود بیست هزارتن میگردید آزاد ساخت. (چگونگی آن در جلد سوم کتاب «مکاتیب افغانی» اثر دوکتور محمودحبیبی که در آن روزها به حیث والی کابل تقرر یافته بود و بر رهائی بدون قید و شرط زندانیان دوران امین در ولایت کابل مسئولیت داشت، بازگو گردیده است.) (۲) به تعقیب آن دولت جدید در جنوری ۱۹۸۰ به خاطر شهدای زمان امین (از جمله شهدای مندرج فهرست ۱۲هزارنفری) عزای عمومی و ملی را اعلان و در سراسر کشور مراسم فاتحه و دعا خوانی را بر گذارکرد.
بعد از سقوط دولت خونبار حفیظ الله امین، دولت جدید شماری از جنایت کاران امینی را دستگیر، زندانی، محاکمه و مجازات نمود که عدۀ از آنها به جزای اعدام و متباقی به مدتهای مختلف حبس محکوم گردیدند و چگونگی در مطبوعات، رادیو و تلویزیون بصورت وسیع پخش گردیده است.
۲. عد از سقوط حفیظ الله امین، دولت جدید فهرست متذکره و ارقام و معلومات در مورد جنایات یاد شده را به مراجع بین المللی، دول متحابه وموسسۀ ملل متحد ارائه نمود. بصورت خاص صبغت الله مجددی و دستیار آنوقت شان (حامد کرزی رئیس جمهورفعلی) از تمام مسایل پیرامون موضوع وقوف کامل دارند و حتی فهرست ۱۲ هزار تن شهید آن دوره از طرف دولت در اواخر سالهای هشتاد برای شان فرستاده شده است (که موضوع از جمله در مقالۀ تحت عنوان « نشر لست نا مکمل مقتولین وطنداران ما» مورخ نزدهم اکتوبر ۲۰۱۳ نوشتۀ احسان مایار در سایت وزین افغان جرمن انعکاس یافته است.)
با آنچه تذکر یافت؛ میتوان خاطر نشان ساخت که: طرح موضوع و آنهم در وجود فهرست ناقص در احوال مشخص کنونی (ثبت کاندیدان برای انتخابات ریاست جمهوری قریب الوقوع) سوال بر انگیز پنداشته میشود. به عباره دیگر در واقع تلاش صورت گرفته تا: بعد از سفر رئیس جمهور به پاکستان و "نتایج مرموز آن" و سبکدوشی وزیر داخلۀ قبلی، در دستور کار قرار گرفتن پایگاه ها و در آستانۀ ثبت نام انتخابات بخاطر:
انحراف اذهان مردم، مسئله به شکل تبلیغاتی و "اوپراتیفی" مطرح گردد.
هرکسی که با آشفته بازار سیاست افغانستان حداقل آشنائی داشته باشد، به خوبی میداند که متأسفانه بسیاری از مقوله های قابل حرمت همانند "منافع ملی، حقوق بشر، دیموکراسی" و غیره منحیث متاع و ابزار خرید و فروش در خدمت طراحان بازیهای سیاسی و اولیای پشت پردۀ امور که مقدرات تاریخی ما را رقم میزنند، قرار گرفته است.
ما شاهد بودیم هرباری که رئیس جمهور کرزی به مثابه "موفق ترین مهره و چهره در راستای منافع امریکا و انگلستان" در مضیقه قرارگرفته، در نقش مدافع حاکمیت ملی، منافع ملی و منفعت مردم گلو پاره کرده تا اذهان عمومی را از کنه حوادث منحرف سازد.
در بهار امسال که تجاوز نظامیان پاکستانی بر ولسوالی های شرقی کشور جریان داشت و عملاً در ولسوالی گوشته و مناطق همجوار سرحد تأسیسات نظامی را ایجاد کرده بودند، پارلمان با فرستادن هیأت در آن مناطق، می خواست موضوع را در جلسۀ ولسی جرگه مطرح نماید، اما به شکل بسیار مرموز و خلاف طرزالعمل داخلی مجلس، قانون نافذ «منع خشونت علیه زنان» در پارلمان به بحث گذاشته شد؛ چند ملانمای سرکاری و متعصب در نقش اخلاف ملای لنگ زن ستیزی شانرا به نمایش گذاشتند. به تعقیب کشتار اهالی ملکی در فراه و چند محل دیگر، "مضحکۀ پوهنتون و دانشگاه" روزها اذهان مردم، مطبوعات و رسانه های جمعی را مصروف نگهداشت و در نتیجه: تجاوز نظامیان پاکستان وکشتار اهالی ملکی به تاق نسیان گذاشته شد.
اکنون نیز طراحان خواسته اند با یک تیر چندین فاخته شکار نمایند. در گام نخست در آستانۀ ثبت نام انتخابات، به ناقضان سابقه دار و بالفعل حقوق بشر و چهره های مافیائی وابسته به دولت، غاصبان زمین و مجرمین مالی و اقتصادی آرامش خاطر داده شده، تا از کانال های به ظاهر حقوقی با خاطر آرام عبور داده شوند.
اگر زیر کاسه ،نیم کاسۀ نمی بود؛ چراچنین لیست دم بریده، ناقص، مغشوش و با اختلاط، حوادث و دوره های متفاوت را مطرح نمایند.
ادامه دارد . . .
۱. صفحۀ ۱۳۴ کتاب افغانستان سرزمین حماسه و فاجعه. نوشتۀ میر عنایت الله سادات
۲. صفحۀ ۳۰ جلد سوم کتاب «مکاتیب افغانی». تألیف کاندید اکادیمیسین داکتر محمود حبیبی.
نظر، نقد و تکملۀ شما را پیرامون موضوع به این آدرس منتظرم:
مسوولیت مقالات، مطالب و نبشته های نشر شده در «دیدگاه ها» به دوش نویسنده گان آنها بوده
و الزاماً بیانگر نظرات و دیدگاه ادارۀ سایت «اصالت» نمیباشد.