)راد مرد (
يکشنبه، ۲۸ اکتوبر ۲۰۰۷
تو فصل یادگاری در سخاوت
تو دشت بیکرانی در شجاعت
به هرجا قصه ی از بینوایست
شتابانی تو ای مرد نجابت.
قال الله الحكیم: اءما من اءعطى واتقى و صدق بالحسنى فسنیسره للیسرى لیل: آیه ۷ – ۵-
اما هر كس عطا و سخاوت كرد و پرهیزكار شد و به نیكوئى تصدیق كرد، البته كارش را سهل و آسان مى گردانیم.
قال رسول الله صلى الله علیه و آله: لایصلح لدینكم إ لا السخاء و حسن الخلق.
صلاح و سازگارى دینتان جز با سخاوت و خوش اخلاقى نباشد.
شرح كوتاه: سخاوت از اخلاق انبیاء و ستون ایمان است و شعاع نور یقین است، پیامبر فرمود (اولیاء خدا از جهت فطرت و ذات سخى هستند) پس مؤ من براى شباهت به این فضیلت، با همت عالى به بذل و بخشش آنهم در راه خدا به مستحقان و خویشان و امثال اینها بپردازد.
بهتر است سخاوت تعلق بگیرد به چیزى كه مورد علاقه انسان است. مانند خوردنیها و پوشیدنیها و اموال و. . . و در عطاء هیچ منت بر قابل نگذارد و خود را همانند امانت دار ببیند كه اینها از خداست و به اهلش مى رسد و از بخل و نگه داشتن امانات الهى دورى كند، كه گذاشتن براى بعد از خود معلوم نیست نفعى داشته باشد و ورثه آیا بجا مصرف كنند یا نه ؟! برگرفته از نشریه غدیر.
شور انگیز ترین شكوفه ها
در رویای سركش خورشید
زخم سالیان ما را
در سبدی به وسعت دنیا
و به پهنای باورمان
در دشت آسمان خیال
پرواز میدهند. . .
ستارگان، چادر شب را
به انتظار تو
در لفافی از مخمل سیاه
پیچانده اند.
و اینك، تویی
كه بر انگاره سیاه شب
سپیده را فریاد میكنی.
ای یار، ای همیشه سبز
بیا ببین كه دست نوازشگری در انتظار ماست.؟؟؟
قال الله الحكیم: ان تبدواالصدقات فنعما هى -بقره: آیه ۲۷۰
اگر به مستحقان آشكار انفاق صدقات كنید كارى نیكوست.
قال رسول الله صلى الله علیه و آله: تصدقوا و لو بتمرة
صدقه بدهید اگر چه به یك دانه خرما باشد.
شرح كوتاه: صدقه دو نوع است: یكى در پنهانى كه سیره ائمه بوده است و سبب دفع فقر و طولانى شدن عمر مى شود و هفتاد نوع مردن بد را از زمین مى برد و غضب رحمان را خاموش مى كند. دیگر صدقه آشكارا است كه موجب زیادى رزق مى شود و پشت شیطان را مى شكند. نكته مهم اینست كه در صدقه كمیت و زیادى پول و لباس و خوراك معیار كمال نیست بلكه نیت خالص و كیفیت آن شرط كمال است. پیامبر گاهى كه پول نداشتند صدقه بدهند لباس خود را مى دادند و سفارش مى كردند كه روز خود را با صدقه شروع كنید كه موجب بیمه شدن مى شود. برگرفته از نشریه غدیر.
راستی این حقیقت چیست که ما آن را حتی از زبان پیر و جوان، از زبان مرد و زن، از زبان مردمان مختلف جهان و به زبان های گوناگون میشنویم اما گاه کمتر در بارهاش میاندیشیم. از همان کودکی، پدر و مادرها به فرزندان خود می گویند که انسان باید دنبال حقیقت باشد، حقیقت را بگوید و زندگی حقیقی، دوستان حقیقی، عشق حقیقی و سعادت حقیقی داشته باشد. آدم از خود میپرسد اگر این حقیقت یک ظرف باشد، چه چیزی باید محتوای آن را تشکیل بدهد که مردم دنیا با هر مسلک و مرام، با هر نژاد و فرهنگ با هر شرایط جغرافیایی، نه تنها آرزوی داشتنش را در سر بپرورانند بلکه تلاش کنند تا در حد امکان و توان، به آن وفادار بمانند و از داشتن آن مغرور و مفتخر باشند. حتی حافظ از همین حقیقت حرف میزند اما به شکل زیرکانهای چوب بر می دارد و برتن هفتاد دو ملت جهان میکوبد و مدعی میگردد که آنها از جملهی گمکردگان گوهر حقیقتند و گرنه چرا باید هریک بیان خاصی در معرفی آن داشته باشند و با یکدیگر به جدال برخیزند.
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدنــد حقیقت، ره افسانه زدند
حقیقت از آن گوهرهاست که همهی ملت های جهان، دوست دارند افتخار داشتن و یا نزدیک شدن به آن را از آن خود سازند. به نظر میآید که حقیقت در هرزبان و فرهنگی که به سراغش برویم، از چنان ارج و اعتباری برخوردار است که حتی راویان دروغ و دغل نیز، آرزومندند که در آن جامه ظاهر گردند تا اگر به دلیل نکردهکاریهایشان، اعتباری برای خود به دست نمیآورند، دست کم آن اعتبار دروغین دیرین را از کف ننهند. حتی زمانی که انسانها در مجادلات نوشتاری و کلامی خویش، حاضرند بسیاری از سختیها را برخود هموار سازند اما به نداشتن حق و یا فاصله داشتن از حقیقت متهم نشوند، بازتاب این نیاز شگفت انسان به این گوهر نادیدنی و لمسناکردنی است. اگر کمی در سرزمین این تمایل به حق و حقیقت تأمل کنیم شاید دریابیم که بسیاری از انسانها با همهی دغلکاریها و نادرستیهای رفتاری، به کمی حرمت، به کمی اعتبار، به کمی محبت نیازمندند. می شود کمی گرسنه ماند، میشود کمی از سرما لرزید، می شود کمی در هوای گرم عرق ریخت و هیچ نگفت اما نمی شود انسان بود و از همه گونه ارزش انسانی در حضور دیگران خالی تصور شد. این درد را نه به سادگی میتوان درمان کرد و نه میتوان حتی با قرص مُسکًن آرامش ساخت. شاید که چشم اسفندیار آدمیان و یا پاشنه ی آشیل آنان همین نیاز غیر قابل انکار به تأیید دیگران و جلب حرمت و محبت آنان باشد. نزدیکی به حقیقت حتی در بافت کلام، ادعای داشتن حقیقت حتی در حرف، اگر چه برای مدتی کوتاه، میتوان آن راز جادویی زندگی آدمی و نیاز عمیق او را بازگوسازد.
شاید این گفته ی یکی از فلاسفهی چین با همین موضوع بیارتباط نباشد که گفته بود: « این انسان است که به حقیقت ارزش میبخشد نه حقیقت به انسان » اما واقعیت آنست که هنوز انبوهی از انسانها در این تصورند که این حقیقت است که به آنها اعتبار و احترام ارزانی میدارد. و این، آن تضاد شگفتآوری است که زندگی انسان در همهی دوران های تاریخ از آن جداییناپذیر بودهاست.
در روزگار ما كم نیستند كسانی كه هنوز حقیقت ذهنی خویش را چنان مطلق می پندارند كه هر پدیدهی دیگری را جز آن دروغ محض میدانند. هنوز ما در جهانی زندگی می كنیم كه اختلاف بر سر باورهای ریز و درشت آدمها، موجب شکل گیری نفرت و كشتار در گستره ای به وسعت همه ی جهان است. اعتقاد این گروه از انسانها به یك دریافت محدود و کمرنگ، زمینهی ذهنی و رفتاری آنان را برای نپذیرفتن، هجوم بردن و به ویرانی كشیدن باورهای دیگران بسیار راحت تر ساخته است.
بااین اصل خواستم که حقیقت خدمات انسان دوستانه احسان الله بیات و کتمان حقیقت که ازجانب چند اچنبی پرست پیرامون کمکهای وطن دوستانه موصوف جریان دارد مکثی مختصر نمایم.
گفته میشود که آقای بیات پول کشورهای خارجی را در افغانستان به مصرف میرساند. اگر فرض کنیم که این تبلیغات دقیق باشد، پس صد آفرین و هزار رحمت خدا بر وی باد که پول خارجی ها را به مردم ستمدیده اش توزیع و گرسنگان را مدد و بیماران را یاری میرساند.
نه مانند مفتخواران و ماجرا خواهان که پارچه نان دست یتم و بیوه وطن را ربوده و خانه و کاشانه شان را بخاک یکسان نموده است. زمانیکه من پای تلویزیون، آقای بیات را میبنم که در مغاره های بامیان گرسنه ای را در آغوش میفشارد و یتم بیوه ای را نوازش پدرانه نموده پول، لباس، اثاثیه منزل و آرد و روغن توزیع مینماید نمیتوانم از ریزش اشکم جلوگیری نمایم.
تو فصل یادگاری در سخاوت
تو دشت بیکرانی در شجاعت
به هرجا قصه ی از بینوایست
شتابانی تو ای مرد نجابت.
از حاتم طائى سئوال كردند: از خود كریم تر دیده اى ؟ گفت: دیدم گفتند: كجا دیده اى ؟ گفت: وقتى در بیابان مى رفتم به خیمه اى رسیدم، پیرزنى در آن بود و بزغاله اى پشت خیمه بسته بود. پیرزن نزد من آمد و مرا خدمت كرد و افسار اسبم را گرفت تا فرود آمدم. مدتى نگذشت كه پسرش آمد و با خوشحالى تمام از احوال من سئوال كرد. پیرزن پسرش را گفت: برخیز و براى مهمان وسایل پذیرایى را آماده كن، آن بزغاله را ذبح كن و طعام درست نما. پسر گفت اول بروم هیزم بیاورم، مادرش گفت تا تو به صحرا بروى و هیزم بیاورى دیر مى شود و مهمان گرسنه مى ماند و این از مروت دور باشد.
پس دو نیزه داشت آن دو را شكست و آن بزغاله را كشت و طعام ساخت و نزدم بیاورد.
چون تفحص از حال ایشان كردم جز آن بزغاله چیز دیگرى نداشت و آن را صرف من كرد.
پیرزن را گفتم: مرا مى شناسى گفت: نه، گفتم: من حاتم طائى هستم، باید به قبیله ما بیایى تا در حق شما پذیرایى كامل كنم و عطایا به شما بدهم !
آن زن گفت: پاداش از مهمان نگیریم و نان به پول نفروشیم ؛ از من هیچ قبول نكرد؛ از این سخاوت بى نظیر دانستم كه ایشان از من كریم ترند. برگرفته ازنشریه غدیر.
شکوه مکن دژم مشو یار ز راه می رسد
رنج فراق طی شود مهر به ماه می رسد
یوسف من مکن گله از غم و درد بی کسی
قافله پشت قافله بر سر چاه می رسد
ای به عزیزی آشنا بیم چه داری از بلا
هر که نترسد از خطر زود به جاه می رسد
غمزده از خزان مشو غنچه ز شاخه می دمد
نوبت بانگ بلبلان خواه نخواه می رسد
ناله ی بی سبب مکن شکوه ز تیره شب مکن
از سخنم عجب مکن وقت پگاه می رسد
های به غم نشستگان مژده دهم به خستگان
جانب دل شکستگان لطف خدا می رسد
پای بکوب و کف بزن عود بساز و دف بزن
شکوه مکن د ژم مشو یار زراه می رسد. ؟؟؟
مادر حاتم طائى به نام ) عتبه دختر عفیف) زنى بخشنده بود و تمام اموال خود را به مستحقان مى داد. وقتى برادران او كار او را دیدند كه اموال را به صدقات مى داد، او را از تصرف دارائى خود بازداشتند و گفتند: اموال را تلف مى نمائى و اسراف مى كنى.
در مدت یكسال، او را چیزى ندادند، چون یكسال بگذشت گفتند: او از ندارى رنج بسیار دیده، حالا بعد از این ممنوعیت در خرج كردن اموال معتدل و زیاده روى نمى كند.
یك رمه شتر را به او دادند تا از آن استفاده ببرد. در همان وقت زنى از )هوزان ( كه قبیله اى بزرگ بود، به خدمت مادر حاتم آمده و طبق گذشته از او اطعام و اكرام طلب كرد.
مادر حاتم همه آن رمه شتر را به او بخشید و گفت:
در این مدت (یكسال) رنج و بى مالى كشیدم، با خود عهد كردم هر چه بدست آوردم آنرا به صدقه به سائلان و مستحقان و محرومان عطا كنم ! برگرفته ازنشریه غدیر.
در کشورما هر زمان که فرزند خدمتگاری از صدق و صفای قلبی اش کمر خدمت به میهن و التهام دردهای بی پایان مردم ستمدیده وطن بسته است سیه کاران سنگ دل، جفا پیشه گان ستم کار و مزدوران بیگانه صفت با هیاهوی دود منشانه، با تبلیغات رذیلانه و با توطئیه های نامردانه این دست های مهربان، این قلب های رووف و این قامت های استوار را شکستانده اند.
سه دهه میشود که افغانستان در آتش میسوزد، کشور به ویرانه تبدیل شد، مردم آواره و سرگردان از شهر به شهری و از کشور به کشوری در پی تهیه ی لقمه ی نان و زندگی شباروزی سرگردان اند. اما دشمنان سوگند خورده وطن با گذشت هر روز در پی دسیسه و نیرنگ و در انتظارعروج قدرت، دست از هیچ جرم و جنایت دریغ نکرده وبه سرمایه که از چور و چپاول دارائی مردم و ثروت میهن بدست آورده است می افزایند.
با شکست "طالبان" و تروریستان بین المللی و استقرار حاکمیت در افغانستان انجینر احسان الله »بیات« اولین شخصی بود که با شهامت بی نذیر افغانی، سرمایه اش را در کشور سرازیر و برای آبادی و بازسازی وطن جوان مردانه دست و آستین را بالا زد و درین راه نه تنها پیشگام و پیشقدم گردید بلکه با این اقدام وطنپرستانه، دیگران را نیز وادار به سرمایه گذاری نموده و الگوی شد برای همه سرمایداران ملی و بین المللی.
اما با اندوه و درد که تعداد از ستمکاران با کتمان حقیقت خواستند که چهره این مرد با شهامت و این فرزند اصیل مردم افغانستان را لکه دار بسازند. با تبلیغات زهراگین در اینجا و آنجا اتهامات گوناگون را به وی وارد نمودند تا این مرد با شهامت را از مسیر انسانی که انتخاب نموده است منصرف نمایند.
ولی این سیه دلان باید بدانند که به قول معروف نمیشود آفتاب را با دو انگشت پنهان کرد. و یا حقیقت که چون آینه در مقابل مردم قرار دارد، کتمان نمود.
بارها از طریق وسایل اطلاعات جمعی دیده و خوانده ایم که آقای بیات مردانه و سخاوتمندانه در گوشه گوشه کشور به داد مظلومین و محرومین شتافته و پول و سرمایه اش را سخاوتمندانه نثار این محتاجین و مستحقین نموده و از تک تک آنان با لبخند پدرانه و با اراده مردانه استقبال نموده با آنان در یک کاسه غذا صرف نموده و تصویرهای یادگاری گرفته است.
احسان الله )بیات) در دایکندی، در مغاره های بامیان، در دشتهای سوزان قندهار، در سرمای کشنده غور و بادغیس، در دره های سر بفلک کشیده کنر، در صحرای بی آب و سایه ی نیمروز، در مرز دور افتاده اسلام قلعه و خلاصه در دامان وادی های پامیر، هندوکش، کوه بابا، سپین غر و همه نقاط کشور به مردم گرسنه نان و به بیماران دوا و درمان و بیمارستان، به دانش آموزان کتاب، کتابچه، قلم، لباس و مکتب، به مردم مسلمان ما مسجد و تکیه خانه، به فرهیخته گان کتاب و کتابخانه، به ورزشکاران میدان سپورتی، ورزشگاه ها و اثاثیه سپورتی، به زندانیان لباس و نان و به تشنگان بند آب و چاه آب ساخته و داده است.
بنیاد بیات در ماه مبارک رمضان به روزه داران فقیر و محتاج در کابل و یتیم خانه ها و زندانهای سراسر کشور افطاری تهیه و به روزه داران تقدیم مینمود تا رضای خدا را از طریق رضای بندگان خدا بدست آورد.
بیات به سیلاب زدگان مرغاب مساعدت رساند و به مسافران جاده های یخبندان غذا و کمپل رساند.
بیات شخصاً در برف پاکی شاهراه سالنگ در سرمای منفی چهل درجه زیر صفرشرکت جسته و به مسافرین کمک رسانده است. بیات در باز سازی کشور از سرمایۀ شخصی اش در دور افتاده ترین مناطق کشور به ساختن شفاخانه ها، مکاتب و مساجد پرداخته و حتی از سرپناه برای زنان بیوه و اطفال یتم دریغ نکرده است.
احسان الله بیات در سال ۱۹۶۳ در شهر کابل متولد گردید.
موصوف تحصیلات اش را در افغانستان به پایان رسانید و ابتداء فاکولته طب را به آرزوی اینکه داکتر طب شود تعقیب نمود، ولی در عوض عازم امریکا گردید و در آنجا تحصیلاتش را در رشته انجنیری به پایان رساند. از آنجائیکه خانواده بیات در افغانستان صاحب نفوذ شایانی در امور تجارتی بود، همین دلیل باعث گردید تا وی نیز برای آینده خود را آماده ساخته و توانست خود را بحیث یک متشبث موفق در شهر نیویارک امریکا تثبیت نموده و نقش فعلی اشرا در صنعت مخابرات افغانستان بخوبی ایفا نماید.
بدین ترتیب، شرکت مخابراتی افغانستان بیسیم در سال ۲۰۰۱ به اساس نظر و تعهد احسان الله بیات که زادگاهش را در سال ۱۹۸۰ ترک و عازم امریکا شده بود، ایجاد گردید.
در طول جنگ های دهه اخیر در کشور، آقای بیات احساس عظیمی برای دریافت طرق کمک به مردم افغانستان داشت. این احساس و انگیزه باعث شد که آقای بیات بتواند بهترین خدمات مخابراتی را به مردم افغانستان فراهم سازد، که این خدمات نه تنها ارتباط دهنده افغانستان و جهان است بلکه باعث رشد اقتصادی کشور نیز میگردد. احسان الله بیات، یک تجار موفق در امریکا، در سال ۲۰۰۱ میلادی زمانیکه در افغانستان مرحله نوین انکشاف و بازسازی آغاز گردید، به فکر تحقق رویاهایش مبنی بر پیوند مجدد افغانستان با جهان وسیعتر افتاد. الی ماه دسمبر ۲۰۰۱ میلادی شرکت وی در امریکا بنام Telephone Systems International, Inc در جستجوی فروشندگان تجهیزاتی گردید که علاقمند اعمار یک سیستم تلفون در کشوری باشند که تازه از دو دهه جنگ سربیرون آورده بود.
افغان بیسیم برای آغاز فعالیتهایش با مشکلات لوژستیکی، بی ثباتی سیاسی، بی امنیتی و چالشهای محیطی مقابله نمود. علی الرغم مشکلات و سختی ها، بتاریخ ۶ اپریل ۲۰۰۲ میلادی حامد کرزی شبکه GSM را با یک صحبت تلفونی بین المللی به کشور جرمنی، افتتاح نمود. فعالیت سیستم فقط در ظرف هفت هفته پس از رسیدن اولین تجهیزات آغاز شد. در کمتر از چهار سال فعالیت، افغان بیسیم موفق شد تا حدود ۴۰۰۰۰۰ مشترک را به شبکه خود جلب نماید، که این همه از برکت کیفیت عالی تجهیزات، زیربنا و تکنالوژی آن است.
تجهیزات اضافی شبکه برای توسعه و افزایش ظرفیت شبکه جهت جلب مشترکین بیشتر، در سال ۲۰۰۶ میلادی با آن وصل میگردد. شبکه ی آریانا که به حمایت مالی بنیاد بیات راه اندازی گردیده است.
بنیاد بیات یکی از نهاد های خیریه است، که در فقر زدایی در افغانستان کوشش هایی داشته است.
همچنان وی ریاست عمومی تلویزیون آریانارا نیز بعهده دارد که بادعوت از هنرمندان مهاجر در داخل کشور، گل لبخند را بر لبان همو طنانش مینشاند.
رادیو- تلویزیون آریانا، که دو شبکه به نامهای شبکه رادیو- تلویزیون آریانا، و شبکه جهانی آریانا دارد و از کابل نشرات میدهد. این شبکه نیز خصوصی میباشد. آریانا آهنگ ها، فلم ها و سریال هندی نشر مینماید. موضع آریانا در قبال حکومت نرمتر بوده و اتکاء آن بیشتر روی برنامه های سیاسی است.
اخبار آریانا نسبتاً بیننده زیادی دارد و این شبکه در برنامه های آموزشی مانند، آموزش کمپیوتر، آموزش زبان آموزش موسیقی و برنامه کودک پیشگام تر و مبتکر تر از دیگرشبکه ها بوده است. آریانا درین مدت فراز و نشیب های زیادی را از سرگزرانده است. . حقیقت، گلبرگها، سرک بی سر، سریال هندی "حنا" و اخبار ساعت هشت این شبکه از جمله های برنامه های پربیننده این شبکه میباشند.
پالیسی آریانا در قبال زبانهای دری و پشتو در برنامه ها همواره مساویانه بوده است و از همین لحاظ در ولایات پشتون نشین کشور و در بین مهاجرین افغان در پاکستان بینندگان زیادی دارد. آریانا در دعوت از هنرمندان افغان مقیم خارج از کشور و راه اندازی کنسرتهای آنان شهرت خاص دارد.
درضمن این شبکه تلویزیونی همکار رسانه ای شرکت افغان بیسیم (یکی از شرکتهای سرمایه گذاری خصوصی آقای بیات) و بنیاد بیات میباشد. گفتنی است شبکه جهانی آریانا که عین برنامه های شبکه داخلی را روی ماهواره در اروپا و آمریکای شمالی به نشر میرساند، در غرب علاقه مندان زیادی دارد. آریانا را خیلی ها به دلیل رعایت مسایل دینی و مذهبی (برنامه های دینی، تلاوت قرآن کریم، اذان) تلویزیونی میدانند که با ارزش های اسلامی و دینی افغانستان همخوانی دارد.
احسان الله بیات رئیس این شبكه سیاست نشراتی شان را تقویت وحدت ملی، برادری، رشد افكار عمومی، آگاهی دینی، تقویت سنت های مردم، آموزشی، تفریحی و علمی دانسته و تاكید نمود كه ما می خواهیم بهترین ها را ارایه كنیم.
در تظاهرات جوزای سال گذشته مظاهره کنندگان به تلویزیون آریانا حمله و قسمتی از آن حریق و موتر ضد گلوله احسان الله بیات را به یغما بردند، موسسه ماین پاکی چور و موسسه پاملرنه حریق و چور میگردد.
تلویزیون آریانا صحنه های حمله به دفتر شان و چور و چپاول را مستقیما پخش نموده از پولیس تقاضای کمک نمودند ولی پولیس اقدامی برای کمک نکرد تا اینکه کارکنان دفتر خود به دفاع پرداخته مانع ورود حملهکنندگان جمعیتی به داخل دفتر شدند. تلویزیون آریانا دو تن را دستگیر نموده بودند که بعد برادر یکی از مقامات بلند پایه کشور شخصا با تفنگچه تهدید کرده آن دو را نجات داد. این تلویزون فلم این صحنه را نیز در اختیار دارد.
پسرى نزد پیامبر آمد و گفت: اى پیامبر خدا پدرم از دنیا رفته و خواهر و مادر هم دارم، آنچه خداوند به شما عنایت فرموده به ما كمك كن.
پیامبر به بلال فرمود: برو به خانه ما گردش كن هر چه غذا پیدا كردى بیاور.
بلال به حجره هایى كه مربوط به پیامبر صلى الله علیه و آله بود آمد و پس از جستجو بیست یک خرما پیدا كرد و به خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله آورد.
پیامبر به آن پسر فرمود: هفت عدد آن مال خودت، هفت عدد مال خواهرت و هفت عدد مال مادرت باشد. در این هنگام یكى از اصحاب بنام معاذ دست نوازش بر سر آن یتیم كشید و گفت: خداوند تو را از یتیمى بیرون آورد و جانشین پدرت سازد!
پیامبر به معاذ فرمود: محبت تو نسبت به این یتیم را دیدم، بدان كه هر كس یتیمى را سرپرستى كند و دست نوازش به سر او بكشد، خداوند به هر موئى كه زیر دست او مى گذرد، پاداش شایسته اى به او مى دهد و گناهى از گناهان او را محو مى سازد و مقام او را بالا مى برد. برگرفته از نشریه غدیر.
ترا طالع و بخت ارزنده باشد
سخاوت های تو پاینده باشد
نوازش کردی مردم وطن را
دلت خوش و لبت پرخنده باشد.
هستی هم چنان تو را غرق در بركت میكند.
هر آنچه میدهی، هزار برابر باز پس میگیری; یك گل هدیه میكنی و با هزار گل گلباران میشوی. . . اگر میخواهی دنیای درونی سرشاری را داشته باشی، هنر سخاوت بیاموز.
موسسه خیریه بنیاد بیات در سال ١٣٨٢ در افغانستان شروع به فعالیت نموده و براى اطفال یتیم، مهاجرین و مکاتب در مرکز و ولایات کشور کمک مینماید.
بنیاد بیات تاکنون هزاران جلد کتاب مختلف را به کتابخانه هاى ریاست جمهورى، شورای ملی، پوهنتون کابل، پوهنتون ولایات مساعدت نموده است. بنیاد بیات در پلان دارد که یک کتابخانه عصرى را در مقر ریاست جمهورى ایجاد نماید. بنیاد خیریه بیات به تعداد دو هزار جلد کتاب به کتابخانه شوراى ملى کشور مساعدت نمود. موسسه خیریه بنیاد بیات و شرکت مخابراتى افغان بیسیم هزاران عدد سیم کارت و سیت موبایل را براى پولیس وزارت داخله کمک نمود. انجنیر احسان الله بیات رئیس موسسۀ خیریه بنیاد بیات گفت: چون تامین امنیت وظیفه پولیس ملى بوده و یکى از اولویت هاى زندگى مردم ما میباشد بناءاین بنیاد کمک به پولیس کشور را نیز در اولویت کارى خود قرار داده است.
به گفته وى، هدف اصلى این بنیاد خدمت براى وطن و کسانى است که در شرایط دشوار فعلى جان خود را به خطر انداخته و جهت تامین امنیت اجراى وظیفه مى نمایند. سنگ تهداب تعمیر لیلیه دخترانه پوهنتون بامیان، ازسوى بنیاد بیات درحالى گذاشته شد که قراراست به زودى، سنگ تهداب یک باب شفاخانه پنجاه بستر زنانه در ولایت دایکندى نیز، از سوى این بنیاد گذاشته شود. این لیلیه به مصرف هفده میلیون افغانی در دشت عیسی خان بامیان جایی که ماستر پلان جدید شهر بامیان تطبیق میشود، در ظرف یکسال به طور پخته واساسی اعمار میشود. احسان الله بیات رئیس بنیاد بیات گفت که لیلیه از طرف زنان بنیاد بیات، برای محصلین نسوان پوهنتون بامیان ساخته میشود و هزینه آن هم، ازسوى آنها اهداء شده است.
همزمان با تهداب گذاری لیلیه، چهار حلقه چاه عمیق در ولسوالی سیغان و یک حلقه درمرکز بامیان نیز، از سوى بیات افتتاح شد که مشکل آب آشامیدنی، صد ها خانواده را رفع می کند.
همچنان سنگ تهداب یک باب شفاخانه ٥٠ بستره زنانه در نیلى مرکز ولایت دایکندی با کمک مالى بیناد بیات گذاشته شد. دراعلامیه این بنیاد گفته شده که زنان واطفال دراین شفاخانه، تحت تداوی قرار خواهند گرفت و این اولین شفاخانه، برای حدود چهارصد هزار تن نفوس این ولایت خواهد بود. چون مردم دایکندى از نگاه سیستم ترانسپورتى مشكلات دارند، آنها ادویه مورد ضرورت مریضان بی بضاعت را نیز مهیا خواهند ساخت.
ساختن شفاخانه، مکتب، مساجد در گوشه گوشهً کشور بصورت متوازن بدون تبعیض، توزیع لباس گرم ووسایل درسی به شاگردان مکاتب، یتیم خانه ها، تهیهً غذای افطاری در ماه مبارک رمضان در بسی نقاط کشور، تجهیز لیلیهً دانشگاه کابل، اعزام حجاج مصیبت دیده ناشی از حملات انتحاری دشمنان وطن به بیت الله شریف، کمک نقدی به مسحقین و کمک در اعزام تیم های سپورتی به خارج کشور و …
سنگ تهداب یک استدیوم ورزشى در ولایت پروان که این استدیوم ورزشى فوتبال در ولایت پروان با کمک بیش از دوصد هزار دالر بنیاد خیریه بیات در شهر چاریکار، مرکز ولایت پروان ایجاد میشود. این استدیوم در مساحت ۹ جریب زمین و گنجایش بیش از دو هزار تماشاچى با استندردى که یک استدیوم به آن نیاز دارد، در ظرف شش ماه آینده ساخته خواهد شد. احسان الله بیات، رئیس بنیاد بیات در مراسم تهدابگذارى این استدیوم گفت که این دومین استدیومی است که بعد از استدیوم ورزشى لیسه حبیبیه کابل ساخته میشود. بیات علاوه کرد که هدف آنها از اینکار، بلند بردن ظرفیت ورزش در کشور است.
همچنان مسابقۀ بایسکل رانىدرکابل ولایات قندهار، بلخ، ننگرهار، هرات وتخار ازطرف بنیاد بیات راه اندازى شد. براى قهرمان مقام هاى اول علاوه از کپ، چک پنجاه هزار افغانى، یک چین بایسکل ورزشى ، براى مقام دوم کپ، ٢٥ هزار افغانى یک چین بایسکل، براى برنده هاى مقام سوم مبلغ ١٠، ١٠هزار افغانى ویک، یک چین بایسکل ورزشى اعطا گردید. براى ده تن از بایسکل سوران اناث وچهل تن ازبایسکل رانان ذکورعلاوه براین که ازطرف بنیاد بیات یک چین بایسکل داده شد از طرف دگر یک چانس بخت حساب نیز به طور جایزه توزیع گردید.
به هنگام سختی نشو نا امید
که از ابر سیه بارد آب سفید
در چاره سازی به خود در مبند
که بسیار تلخی بود سودمند
نفس به که امید یاری دهد
که ایزد خود امیدواری دهد
گره بر میاور به ابروی خویش
در آیینه فتح بین روی خویش (نظامی گنجوی)
ابن عباس گوید: روزى براى پیامبر صلى الله علیه و آله سیصد اشرفى، هدیه آورده بودند كه حضرتش به امیرالمؤ منین عطا كرد. علی آن را گرفت و فرمود:
قسم به خدا، هر آینه این وجه را تصدق مى كنم كه خداوند از من قبول فرماید - بعد از چندى فرمود: چون شب نماز عشا را به جا آوردم، صد اشرفى برداشتم و از مسجد بیرون آمدم زنى را ملاقات نمودم. آن را به او دادم، چون صبح شد مردم به یكدیگر مى گفتند: على علیه السلام دیشب، صد اشرفى به زن زناكارى تصدق داده است و من نگران شدم، شب بعد صد اشرفى دیگر را برداشتم، بعد از نماز عشا از مسجد خارج شدم و گفتم: به خدا قسم كه امشب صدقه مى دهم این را كه خداوند قبول نماید. پس ملاقات كردم مردى را و آن وجه را به او دادم، چون روز شد، اهل مدینه اظهار داشتند كه على علیه السلام صد اشرفى به شخص دزدى داده است و من بى نهایت افسرده خاطر شدم شب سوم صد اشرفى دیگر را برداشتم و گفتم: به خدا قسم، هر آینه صد اشرفى صدقه خواهم داد به كسى كه خداوند قبول نماید.
بعد از نماز عشا از مسجد بیرون رفتم و به مردى برخوردم و صد اشرفى را به او صدقه دادم، صبح كه شد اهل مدینه گفتند: دیشب على علیه السلام به مردى غنى و مال دارى صد اشرفى داده و من به ظاهر اندوهگین شدم. به خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله رفتم و ایشان را از قضایا اطلاع دادم. فرمود: یا على! جبرئیل مى گوید: خداى تعالى صدقات تو را قبول فرمود و عمل تو را پاكیزه دانشت. صد اشرفى كه شب اول به زن بدكاره دادى، چون به منزل خود برگشت، به سوى خدا توبه كرد و از اعمال فاسد خود دست كشید و آن اشرفى ها را سرمایه قرار داد و در طلب آن است كه شوهرى اختیار نماید. صد اشرفى شب دوم، به دست دزد رسید، وقتى به خانه خود رفت از كار خود توبه و آن وجه را سرمایه كار قرار داد تا كسب نماید. صد اشرفى شب سوم، به دست پول دارى رسید كه سالها زكات خود را نداده بود، به منزل خود رفت و خود را سرزنش كرد و به خود گفت: چقدر پست هستى كه زكات واجب چند ساله را نمى دهى و مخالف حكم خدا مى كنى ولى على بن ابى طالب با آنكه داراى مالى نیست صد اشرفى به تو داده، پس حساب زكات چند ساله را از اموال خود بیرون كرد و داد.
خداوند به سبب این عمل این آیه را در فضیلت على علیه السلام نازل فرمود: پاك مردانى كه هیچ كسب و تجارت آنان را از یاد خدا غافل نگرداند ناز بپا داشته و زكات فقیران بدهند و از روزى كه دل و دیده ها در آن روز حیران و مضطرند ترسان و هراسانند. برگرفته ازنشریه غدیر.
توجه:
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat