با درود و سلام به دست اندركاران محترم سايت پرمحتواى «اصالت» با كمال صداقت بايد گفت كه در طول زنده گى ام نه شاعر بوده ام و نه شعر سروده ام اما در ديارغربت گاه گاهى چيز هاى مى نويسم كه ناشى از همان بى عدالتى هاى به اصطلاح دموكرات های كه سايه دموكراسى را در كشورم با مرمى هدف قرار ميدهند ميباشد. از تمام شاعران عزيز كشورم پوزش ميخواهم در كمى و كاستى اين نوشته شعر گونه. اگر قابل نشر باشد اميدوارم به نشر بسپاريد.

 عيد قربان

عيد قربان را بگو امسال نيا در كشورم

دشمنان دين ريختند كوه آتش بر سرم.

اختطاف و انتهار و جنگ و وحشت هر طرف

درد سوز بى نوايان ضجه دارد بر تنم.

گاو وگوسفند گر زبان ميداشت حين ذبح خويش.

با لگدهاى پياپى مى فشرد بر گردنم.

آنكه مى نازد به قربانى حيوان حلال.

جاه دارد درد دل گويم براى هم ره ام.

ارگون و قندهار و غزنى و هرات در سوگ نشست.

لعنت و نفرين براى عاملان است در لبم.

از هزاران خانه يك هفت تاى آن بى درد بود.

خالق اين درد و رنج ها دشمنان مردم ام.

مردم بيچاره ام داغدار استند روز عيد.

عيد قربان را بگویید تا نيايد بر درم.

روز ٣٠ سنبله ماتم بود در شهر و ده .

دفن قانون و عدالت را بديدند مردم ام.

اشرف و ياران وى بر راى مردم بازى كرد.

از براى قتل عام مردمان كشورم.

عيد قربان را بگو امسال نيا در كشورم.

دشمنان دين ريختند كوه آتش بر سرم.

غلام محى الدين (دستگير) از كشور اطريش

24.9.2014  

 

 

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org