سه شنبه، ۳۰ اگست ۲۰۱۱

 

عید مایان و عید آنان

 باز فانوس خیال من و تو

جلوه عید شکوهمندی را

نقش در کلبـۀ ما می بندد

به خیالی که مۀ روزه گذشت

مهر لب ها بشکست

مگر ایکاش چنین می بودی

عید، عید است، مبارک، اما

از ثری تا به ثریا

عید تا عید تفاوت دارد

عید مایان دگر است، عید آنان دگر است

عید ما، عید کجاست؟

یکطرف آتش جنگ است و جنون

یکطرف زخمی آغشته به خون

یکطرف شیون، در سوگ شهید

یکطرف زنده گی اندر تهدید

سفره از نان تهی

رنج بیماری، کو روزبهی؟

مستمند عید ندارد که چون درویش است

یک عمر روزه، هنوز هم، رمضان در پیش است

لیک عید آنان

سفره رنگین و قصر های بلند

شاهد سر خوش و گیسوی کمند

عیش و نوش است و سرود و لبخند

همه از مکرمت ثروت باد آورده

معاملات پس صد ها پرده

طرف قضیه بازیء بزرگ

سود و سر مایه و مزد هنگفت

عمر آنها همه عید است که از ایشان باد

عید مایان دگر است

عید ما قلۀ نور است چو صبح روشن

عید ما صلح و ترقیست و تعالی وطن

عید ما، سفره ما، دوستی و همکاریست

عید ما وحدت ملی و عدالت خواهیست

عید همبستگی و همسویی و همیاریست

عید آنست که با اکثریت همراه هست

عید ما در راه هست

عید با اکثریت زیبا هست  

عبدالوکیل کوچی

  

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org