Wednesday, 12 October 2016 09:43 

  
     دیپلوم انجنیر هاجره «امین»

 


زندگی «النور مارکس»، به قلم راشل هلمز از منشی گري پدر و ازدواج با یک مرد خیانتکار تا خودکشی دردناک،
 در
۵۲۸ صفحه توسط انتشارات بلومزبری به قیمت ۲۵ پوند منتشر شد.

دختر مارکس تنها چیزی که از پدر به ارث برد، دماغ بود و نه نبوغ . . . اگر سرنوشت او توسط نویسنده کتاب «سرمایه» (توسط پدرش کارل مارکس) پیش بینی شده بود تنها کسی که قادر به ثابت کردن آن بود، خودش بود و بس؛ چرا که بی عدالتی در مورد وی و آنچه بر وی رفته را می توان دنبال کرد تا اینکه همه شواهد را یک جا در کتاب «زندگی النور مارکس» نوشته راشل هولمز یافت.

النور معروف به توسی در ۱۶ ژانویه ۱۸۵۵ در خیابان دین لندن به عنوان ششمین فرزند کارل مارکس و «جنی فون وستفالن» چشم به جهان گشود. تنها دو خواهر وی زنده ماندند، جنی و لورا ۱۱ و ۱۰ ساله که هر دو بزرگتر از النور بودند.

«ادگار» برادر بزرگتر در ۱۲ هفتگی النور بدلیل ابتلا به سل درگذشت. تمام سرمایه گذاری های معنوی پدر روی خانه و خانواده نقش بر آب شد و تا زمان مرگ مارکس در ۱۸۸۳ تنها همدم و مونس واقعی وی، النور بود.

یکی از نتایج این همدمی، فراگرفتن آموزشهای لازم به صورت مستقیم از پدر بود که در واقع کارل مارکس نقش اصلی معلمی را برای دخترش ایفا کرد.

مارکس بدلیل فقر قادر به پرداخت هزینه های تحصیل دخترش نبود و با ودیعه گذاشتن اثاث منزل و برخی جواهرات درجه دو روزگار می گذراندند. برخی مواثع نیز سخاوتمندی های همکارش فردریش انگلس به دادشان می رسید.

زبان فرانسه را از خواهر بزرگترش که فرانسوی حرف می زد یاد گرفت و آلمانی صحبت کردن اش را از مادر آلمانی اش! و کرم کتاب شدن اش و خواندن کتاب را از پدرش به محض یاد گرفتن به ارث برد.

کارل دخترش را با شکسپیر و زبان انگلیسی آشنا ساخت و النور عاشق رمان های فرانسوی و امریکایی، اسکات، بالزاک و «هنری فیلدینگ» شد. مارکس دخترش را عاشق نوشتن و تماشاي تئاتر کرد.

مارکس با علاقه و عشق به دخترش آموخت . . . مارکس قبل از اینکه به دخترش اندیشیدن را یاد دهد، وی آموخته بود و می اندیشید و اعتراض می کرد، سوال می کرد! تلاش می کرد تا خودش با زبان خودش بفهمد و آنچه می آموخت را درک کند.

و مارکس هنگام نوشتن سرمایه مخاطب خوبی برای داستانهای خود پیدا کرده بود تا برایش بخواند و لذت ببرد. هلمز نویسنده اين کتاب می گوید، ماتریالیسم تاریخی و سویسالیسم به معنایی که مارکس نوشت و درک کرد استعاره نبود بلکه تنفس‌ مارکس کنار النور بود.

هلمز مورخ فرهنگی که آثارش درباره بیوگرافی افراد مشهور عصر ویکتوریاست تصویری رنگی و شفاف نه فقط از النور بلکه از خود کارل مارکس، انگلس (پدر دوم توسی یا همان النور)  و اتاق مطالعه موزه بریتانیا که محفلی برای پناهندگان سیاسی نیمه دوم قرن ۱۹ میلادی بود، در این کتاب ارائه می دهد. زندگی شخصی و داخلی که با اضطراب آميخته بود.

النور در سنین نوجوانی منشی پدر شد و دست نوشته های پدر را مرتب می کرد. شگفت اینکه در بزرگسالی با منابع فکری پدرش با کوله باری از تاریخ اقتصاد و تئوری هایش ظهور کرد.

«پدرم چیزی گفت که من آن موقع نفهمیدم اما بعدا با گذشت زمان متوجه موضوع شدم. پدرم زمانی خطاب به من و خواهر بزرگترم گفت: جنی تقریبا شبیه من است اما النور خود من است.» خود النور اين جملات را بعدها به زبان آورد

النور استعداد خود را در سازماندهی اعتصابات کارگران بارانداز و کارگران شرکت گاز نشان داد و با پیوستن به تظاهرات کارگری خیلی خوب خود را نشان داد.

دختر مارکس شبح مقاله ها و مانیفیست های فعالان سیاسی در لندن شد و خطابه ای در روز اول ماه می در مقابل ۲۵۰ هزار نفر کارگر انجام داد که تحسین برانگیز شد و تور سیاسی امریکا برای کارگران ساده را برپا کرد.

آنچه النور از خودش به جامعه سیاسی عرضه کرد، تلاش برای احیای حقوق زنان بود که تحت افکار فمینیستی آن را دنبال کرد. در مقاله ۱۸۸۶ در The Woman Question چشم انداز تاریکی را برای زنان به عنوان طبقه کارگر پیش بینی کرد و در زندگی شخصی اش برای اتصال سوسیالیسم و فمینیسم اسیر مردی شد که اندیشه هایش را تنزل داد.

ادوارد اولینگ انگلیسی، (رذل دلپذیر به گفته برنارد شاو) سوسیالیست و نمایشنامه نویسی بود که تقریبا هر زنی را که ملاقات می کرد، اغوا می کرد. با النور در بخش سوسیالیسم و فمینیسم همکاری می کرد و در بحث دشمن سازی علیه النور سنگ تمام را گذاشت و با قرض های پرداخت نکرده اش از دوستان النور زندگی وی را به ورطه سقوط کشاند.

النور وقتی فهمید ادوارد در خفا با یک هنرپیشه ازدواج کرده با خوردن سم به زندگی خود در سن ۴۳ سالگی پایان داد. مادرش دسامبر ۱۸۸۱، جنی خواهرش در ژانویه ۱۸۸۳ و پدرش در مارس ۱۸۸۳ مرده بودند! النور زندگی جنجالی با ادوارد داشت و در واقع سالها قبل او را مرده می دانست که غیبت های طولانی وی، باز پرداخت نکردن بدهی هایش، بی توجهی به وی و خیانت نهایی، همگی در کنار هم قرار گرفت تا سرانجام دست به خودکشی بزند.

۳۱ مارچ، النور و ادوارد مجادله شدیدی می کنند، و ادوارد منزل شان در سیدنهام در جنوب لندن را ترک می کند. النور نزد دوستش گرتی به داروخانه رفته و سم مهلک هیدروژن سیانید را همراه کلروفوم تهیه می کند

گرتی وقتی نگران شده و به خانه النور رفته، جسد بی جان او را روی تخت یافت. به نوشته هلمز، چشم هایش باز مانده بود، بدنش نیلی کم رنگ و رنگ پریده شده بود. گرتی تعریف مي کند که النور را در لباس مورد علاقه‌ تابستانی (غیر معمول فصل) روی تخت پیدا کرده است.

و بدین ترتیب زندگی یکی از فعالان سیاسی قرن ۱۹ ناگهان به پایان رسید و به همان سرعت هم فراموش شد تا اینکه هلمز با کتابش دوباره وی را زنده ساخت.

(این مقاله توسط «لیزا جاردین»، مدیر مطالعات رنسانس دانشگاه یو سی ال لندن، در فایننشیال تایمز نوشته و منتشر شده است)

   منبع: ابنا

 

  

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org