28/07/ 2013
--------------
سید داوود مصباح
هفتمین سالروز نشریات «اصالت» فرخنده باد!
این پایگاه نشریاتی که منعکس کننده آرمان راستین حزب دموکراتیک خلق افغانستان و فریاد رسایی رهبران آن و بازتابی از اندیشه های رهبران آن زنده یاد نور محمد تره کی و رهبر خردمند او زنده یاد "ببرک کارمل" است، خدمت رفقای گران قدر و گرداننده گان سایت «اصالت» انجنیر "همت" و "فضلی" و سایر عزیزان تبریک و شاد باش میگویم.
سایت «اصالت» در این مدتِ چند سال نشریات خود کار پر ثمر و عظیمی را انجام دادند که واقعاً در خور ستایش است. به ویژه نشر مطالب و مقاله های پرمحتوای رفقا و دوستان گرانقدر که روشنگر رخداد های عصر ما در جهان و کشور اشغال شده ای ما افغانستان بوده و است. مقاله های تحلیلی، گزارش ها و ابراز نظرها و ده ها مطالب آموزنده ای رفقا و دوستان نشانگر تمایل و عشق و علاقمندی این کاروان شکوهمند به (ح.د.خ.ا.) می باشد، که باعث افتخار است.
حزب دموکراتیک خلق افغانستان حزب جان داده گان، حزب پاکان و صادقان میهن بود و هست. در این حزب فرزندان سر به کف کشور صف بسته بودند و به رهبری مرد خردمند و مبارز خستگی ناپذیر و عضو بازوی رهبری احزاب برادر و شخصیت انترناسیونالیست انقلابی جهان زنده یاد ببرک کارمل ۱۴ سال پیش از انقلاب و ۱۴ سال در حاکمیت دولت ملی دموکراتیک افغانستان، پرشور و با شهامت در راه ترقی و رهایی مردم میهن مبارزه و پیکار نمودند.
حزب دموکراتیک خلق افغانستان با همه فراز و فرود ها و کمی و کاستی و اشتباه ها یک حزب مطرح در نزد احزاب برادر و نهضت های مترقی منطقه و جهان است و دلگرمی رفقا و ایستادگی و ادامه مبارزه در این پایگاه، حرکتیست شایسته و منطقی اما، در کار مبارزه طبقاتی نسبت به کمیت، کیفیت بیشتر اهمیت دارد، بخصوص در اوضاع و احوال موجود کشور که اشغالگران امپریالیستی افغانستان را به صد زخم خونین التیام نا پذیر در آورده، ادامه ای مداخلات آشکار و پنهان ۱۹۷۹م است که تا کنون امپریالیست های امریکا و انگلیس و متحدان اروپایی آن دست از جنایات شان بر نمی دارند. حکومت های جهادی(!) طالبی و دوازده سال اخیر حکومت مزدور در افغانستان در این مدت بیش از سی سال در این کشور جنایت آفریدند و امکان هر گونه انکشاف و فعالیت های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را از این کشور گرفتند.
در مدت ۱۲ سال اشغال افغانستان، امپریالیست های جنایت کار چنان بیشرمانه و عریان دست به کشتار مردم غیر مسلح در این کشور زدند که پدران این یانکی ها در امریکا در کشتار سرخپوستان.
اکنون بعد از ۱۲ سال جنگ و جنایت ارتش "ناتو" باید گور خود را از افغانستان گم کنند اما در مورد ارتش متجاوز امریکا مسائل غیر از آن است که تبلیغ می شود. امریکا با وجود کم کردن قوای خود پایگاه های خود را در افغانستان حفظ و توسعه می دهند. ملاحظه نقشه ۲۰۱۴م پایگاه های امریکا نشان دهنده ای این واقعیت تلخ است.
در صورتی که امریکا خواستار خروج کامل باشد پس چرا روی قرارداد کاپیتولاسیون پا فشاری می نماید؟!
کاپیتولاسیون (مصونیت کامل نظامی) یعنی مقامات قضایی کشور میزبان حق بازپرس از مجرمین خارجی را ندارد، با امضای این قرارداد، دادگاه، محاکم و مراجع امنیتی افغانستان حق باز پرس از جرم اتباع امریکایی را ندارند. در این صورت دست ارتش، سازمان سیا و تمام اتباع امریکایی آزاد خواهد بود. این قرارداد را حاکمیت مزدور افغانستان امضا خواهد نمود.
سران و سلاطین امپریالیسم امریکا در برابر منافع خود از هیچگونه جنایت دریغ نمی کنند، این کشورها و مردم است که از منافع ملی و انسانی شان مواظبت نمایند.
شوربختانه در افغانستان حاکمیت مزدور و دست نشانده امپریالیست ها سر قدرت است، که نه تنها منافع ملی را قربانی باداران خود می نمایند، بلکه طبق دستورات پیدا و پنهان امپریالیست ها کشور را از هرگونه بازسازی باز داشته با ایجاد اداره ای سر تا پا نا توان فاسد، خائن، قاچاقچی، چپاولگر و ضد مردمی در این مدت ۱۲ سال، مزدور منشانه ادامه دادند.
از کثافت کاری های این دم و دستگاه، رسانه های اطلاعات جمعی به طرز روشن پرده برداری نموده اند که در این پیام لازم به تکرار نیست.
حالا برویم روی اصل مطلب:
امروز جهان ما از لحاظ طبقاتی کاملا به دو بخش ۹۹ در صدی در مقابل یک در صدی ها از وال استریت تا آخرین اجتماع عقب نگهداشته ای جهان مشخص گردیده است. در صف ۹۹% از زحمتکشان شهر و روستا تا احزاب کمونیست هر کشور، از یک درصدی ها از سود خور روستا تا به سرمایه داران وال استریت در امریکا.
در برنامه اصلی تلویزیون پارس در لاس انجلس از تهران خانمی تلفن کرد، گفت:
آغا همه ای شما از بدبختی های ما صحبت می کنید، این را ما میدانیم، شما و این همه رسانه ها و احزاب چرا نمی گویید که راه حل، راه نجات چیست؟ روشنگری های شما بجاست، اما راه بیرون رفت کدام است؟؟
بلی هم وطن، این همه احزاب مترقی، روشنگر و انقلابی در افغانستان و خاور میانه داریم، پس بگویید راه رهایی و نجات ۹۹% در چیست؟؟؟
توقع خوانندگان سایت وزین «اصالت» هم از نویسندگان و روشنگران آن، این است. این یک معترضه است که متوجه این مخلص تان هم است، که به اندازه درک خود به عرض می رسانم:
در افغانستان هم دو جبهه و دو نیرو وجود دارد. یکی جبهه ارتجاعی، عقب گرا و کهنه اندیش تا متحجرین عصر بربریت. با توجه به این که زمانی از جامعه صحبت گردد جامعه پدیده ای خالص مثل طلا و الماس نیست، در هر بخش گرایش های گوناگون وجود دارد، که می توان افراد بسیار خوبی در آن پیدا کرد.
جبهه یا بخش دوم نیروهای تحول طلب، ترقی خواه و انسان مدرن قرار دارند که به نیروهای چپ مردمی مترقی شناخته شده است.
چپ مترقی و ایدیولوژیک، در افغانستان عمدتاً از یک منشاء که آن حزب دموکراتیک خلق افغانستان است، شکل گرفته اند. که امکان توحید آن در یک حزب وجود دارد.
بی نظمی که در این مدت طولانی زمان در افغانستان به وجود آمده اگر صد سال دیگر نظاره گر حوادث ضد بشری باشیم، همین روال ادامه می یا بد.
پس چاره اندیشی باید کرد!
آیا این رژیم ضد بشری قرون بربریت را که در کشور ما تا مغز استخوان فاسد و مزدور است، می شود اصلاح کرد؟ یا جهت براندازی کامل این پدیده شوم و ضد انسانی پیکار کرد؟؟
آنانی که در فکر اصلاح این رژیم ضد بشری اند باید پرسید که ممکن است خر سیاه را با شستن سپید کرد؟ در این مورد دلایل فراوان وجود دارد که امکان اصلاح نیست.
پس راه براندازی را می توان پذیرفت، این یگانه راه معقول است.
مطابق شعار روز و شرایط موجود مردم افغانستان چه می خواهند؟
۹۹ در صد مردم صلح و امنیت، خارج شدن قوای مسلح خارجی از کشور و دفع و طرد این حاکمیت فاسد و این وظیفه برای چپ مترقی و مبارز مشخص است.
در قبال این رسالت تاریخی در افغانستان با تجارب موجود احزاب برادر در جهان و خاورمیانه، گام اول تشکیل اتحاد ها، ایجاد جبهه های وسیع و انسجام نیروها اند.
تشکیل جبهه های وسیع مردمی به رهبری احزاب کمونیست و کارگری ترکیه و مصر چه خوب نتیجه داد. و اکنون در تونس در حال اجرا است، بحرین با این شیوه به پیروزی می رسد.
دلیل این که احزاب کمونیست کشورهای ذکر شده در راس این حرکت مردمی قرار گرفت آن بود که این احزاب ریشه در مردم داشتند. احزاب که ریشه در توده ها داشته باشند، چون درختی است که ریشه در زمین دارد. به مصداق این شعر:
رعیت زمین است و دولت درخت بماند زمین و نماند درخت
احزاب چپ کشور های عربی با همه فضای نا مناسب، بسیار خوب در بین توده ها ریشه دوانیده اند. بطور مثال "حزب کمونیست بحرین ": ۷۰ در صد مردم بحرین ریشه ای ایرانی و زبان پارسی دارند که علیه شیخ خلیفه به پا خاسته، مبارزه مینمایند و "حزب کمونیست بحرین" در رهبری این جنبش نقش اساسی دارد، حتی حاکمیت سعودی از این حزب حساب می برد و می ترسند.
اما در افغانستان حتی دولت ارتجاعی در قانون احزاب شرط گذاشته که احزاب حق راجستر شدن را دارد که در ۱۵ ولایت نمایندگی داشته باشد، چه خوب. از این بهتر می شود که دولت احزاب را مکلف به رفتن بین توده ها می نماید، حق تبلیغ و جلب و جذب به احزاب در سراسر کشور بلامانع است. در صورتی که در مدت ۱۴ سال مبارزه ای پرشور "حزب دموکراتیک خلق افغانستان" با چنگ و دندان ادامه می یافت، خلاف قانون و حاکمیت ستم شاهی بود و جرم محسوب می شد.
با افسوس که احزاب در کشور ریشه در خاک نه، بلکه ریشه در هوا دارند، با توده ها نیست. در افغانستان چپ زمانی می تواند نقش اساسی داشته باشد که کلیه احزاب یک نفری، صد و هزار نفری، همه با هم یکی شوند بدون خود بزرگ بینی به ریشه برگردند و با رفتن بین توده ها به نیروی مطرح تبدیل گردند.
در حال حاضر یکی از موانع وحدت ملاحظات خود خواهانه ای سر قافله های هر حزبچه است، راه حل فورمول رهبری جمعی و شورایی می باشد، یعنی بجای این که یک ارباب یا یک بت برای حزب تحمیل شود، ۳ یا ۵ نفر از هیئت اجرائیه به اتفاق آراء نه به اکثریت آراء برای مدت های کوتاه ۶ تا یک ساله انتخاب و بدون آن که یک رئیس و چند معاون داشته باشند مشترکاً به حیث رهبری نه رهبر، مسئولیت داشته باشند. در تشکیلات حزبی "رهبری جمعی" و در تاسیس نظام جدید کشوی، بجای حکومت های توتالیتاری منحط خود محوری فردی به بهانه ی حکومت بنام ملی و مردم فریب "نظام شورایی مردمی" یعنی خود گردانی ملی تاسیس گردد که راه اساسی پیشرفت و تکامل سریع جوامع بشری می باشد.
خلاصه عرض مطلب این است که نیروهای ملی دموکرات و بخصوص چپ مترقی از انسجام برخوردار نیست، در افغانستان مبارزه و جنگ بر سر قدرت بین متحجرین واپسگرایان مزدور وابسته به امپربالیسم است.
از انتقال حکومت به تفنگ داران بی وطن ۲۲ سال گذشت، در این مدت طولانی زمان چپ مترقی افغانستان نتوانستند که به یک انسجامی برسند که بحیث آلترناتیو یا بدیل این حکومت چپاولگر مورد قبول و مطرح باشند. پس خاطر امپریالیست ها و مزدوران شان از این مورد راحت است که برای براندازی چپ ناتوان است.
دو راه بیشتر وجود ندارد، راه سیاسی. گزینه ی نظامی. گزینه سیاسی در حل مسئله افغانستان بسیار نا همگون است از این لحاظ گزینه ی نظامی محتمل به نظر می رسد. به هر دو صورت خواه با موجودیت امریکا یا بدون آن.
اما، برای چپ متعهد راهکارهای زیادی ممکن وجود داشته باشد. یکی از آن راهکارها ها این بوده می تواند باشد که یک کنفرانس فراگیر و وسیع از اعضای "حزب دموکراتیک خلق افغانستان" برگزار گردیده و یک کمیسیون با صلاحیت برای تدارک کنگره ای (ح.د.خ.ا.) انتخاب و کار جدی آغاز و با کوتاه ترین زمان، کنگره تدویر گردیده با قدرت وارد صحنه ای سیاسی کشور گردد.
در پایان سخن های نا تمام، یک بار دیگر هفتمین سالروز نشریات سایت "«اصالت» را به روشنگر وارسته انجنیر "همت" و " فضلی" عزیز و تمام سروران و رفقای گرانقدر شادباش می گویم!
با درود فراوان،
سید داوود مصباح
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat