شنبه، ۲ فبروری ۲۰۰۸
اتهـــامات نـا روا و دروغهاى کاذب
شهاب الدین سرمند
به سلسله اتهامات و دروغ هاى کاذب، کاذب انديشان تاريک انديش، مانند ساير همقطاران بين المللى شان بعد ازهر تغير وتحول مترقى ، اتش درز ير پايشان شعله ور ميگردد و در يک سراسيمگى واضطراب قرار گرفته با وحشت و شيطانت دست به و يرانگرى، غارت، چور و چپاول ملکيت عامه واحجار قيمتى وطن زده، تا فروش غيرقانونى به کشور هاى همسايه ﴿پاکستان و ايران﴾ اقدام ميورزندوبه اصطلاح خودشان بيرق اسلام را به نام جهاد در اسيا برافراشته ميدارند. به باور من از همان اغاز شرر افگنى و ويرانگرى، معلوم بود که ريشه مطلب و هدف در کجاست واز کدام منابع اب مينوشد . ׳
سرنگونى سلطنت ظاهر شاه و روى کار امدن جمهورى تحت زعامت محمد داود اولين ريس جمهور کشور که از حمايت و پشتيبانى تمام نيرو هاى ملى ومترقى برخوردار بود واز سوى ديگر کشور پله هاى رشد وترقى را اهسته، اهسته ميپيمود . اين جهش به مزاخ تاريک انديشان و عقب گرايان برابر نبوده ودست به ماجرا، فتنه و اشوب زدند. گرچه بايد پذيرفت و انتظارى ديگر از انها نبايد ميداشت، اما سوال برنگيزو تعجب اور است!؟ که در ان زمان و شرايط به خاطر کدام مرام و مقصد اشوب افريدند و نا ارامى خلق کردند؟
در ان زمان، نه مسله کمونيزم مطرح بود و نه غصب و يا تجاوز بر حريم ميهن ما ! ׳
پس معلوم است که هدف همان بود که تا فعلاً در صحنه حضور دارد، زايش گروپ هاى اسلامى از خوان امريکا به حمايت مادى امريکا، اروپا، استرليا و اسيا که در اسيا کمک ها عرصه و شکل هاى مختلف را داشت که يکى ازقابل بحث ترين اين کمک ها همانا غصب نمودن افزار جنگى ﴿سلاح و مهمات نظامى﴾ از طريق کشور هاى مداخله گر در امور داخلى کشور ما، مانند امريکا، المان، فرانسه، انگلستان و چين توسط حکام پاکستان به شمول کمک هاى مادى ميباشد، لازم به تذکر است که زمانى پاکستان حد اکثر مواد ضرورت و مواد اوليه خود را از وطن ما افغانستان اکمال مينمود البته به شکل قانونى و اصولى ان اما بعد از چور وچپاول نمودن حق به ﴿اصطلاح مجاهدين﴾ تا سرحدى رشد نمود که اکنون به يک کشور داراى سلاح اتمى مبدل گرديده است . ضرب المثل مشهور است که گفته اند: «تا احمق در جهان است، مفلس در نميماند»، پس همه و همه اين فتنه و اشوبگرى ها به خاطری دفاع از اسلام نه، بلکه هدف تقويت امريکا و شکست صلح و سوسياليزم در جهان بود. که شور بختانه در تبانى به رهبرى شوروى سابق و خيانت به ايدیولوژى دوران ساز طبقه کارگر ﴿مارکسيزم - لنينزم﴾، افراط در سياست بازسازى و دموکراسى تيپ گرباچوف به موفقيت انجاميد . بناً مسله دفاع از اسلام و وطن اصلاً مطرح نبوده و اکنون نيز اين مسله زير سوال است . پس روشن است که از همان اغاز قضيه بر دروغ هاى کاذب و اتهامات ناروا اغاز و تا اکنون ادامه دارد . ׳
٭٭اگر مسله جهاد به خاطر دين مقدس اسلام و حضور قطعات نظامى شوروى در افغانستان بود در زمان سياست مصالحه و بالخصوص در سالهاى اخيرحاکميت ﴿حزب وطن﴾ نه قطعه نظامى شوروى و نه مسله خطرى که دين اسلام را تهديد نمايد موجود بود، پس اين همه وحشت و دهشت به خاطر چه ؟ اين همه ويرانى و قتل و کشتار از براى چه؟ حسب گفته يکى از دوستان اين سوال است که جوابشرا خدا ميداند، کاملاً درست است، اما بنده هاى خداوند نيز به جوابش پى برده اند و ميدانند که اين همه جز فريب و دروغ چيزى ديگرى نبود و نيست . ׳
دل مردم داغ ديده ما را اين سوال ها رنجور تر ساخته که ذيلاً انرا به نگارش ميگیرم !
١ــ ايا دين مقدس اسلام دين پذيرفته شده ما نيست ؟
٢ــ ايا در شمار جمهوريت هاى سابق شوروى، جمهوريتِ که اکثريت نفوذ انرا مسلمان ها تشکيل ميداد وجود نداشت ؟
٣ــ ايا کشورهايکه پول، صلاح، لباس و مهمات به شما ارسال ميداشت همه کشور هاى اسلامى بودند ؟
۴ــ ايا پاکستان از گزشته ها در تلاش ضعف و ناتوانى وطن ما افغا نستان نبود ؟
٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭
در پاسخ به سوالات فوق ميتوان انقدر نوشت تا دل سنگ از جفاى شما در برابر دين اسلام و جهاد به گريه ايد، اما ميدانم که قلب بيرحم و دل سنگ شما حداقل تکان هم نخواهد خورد . ׳
بدون ترديد اسلام به مثابه دين مقدس اکثريت مطلق ساکنين کشور ما بوده ونذير قبول و تحقق ان در جهان وجود ندارد . مردم افغانستان در پيروى از دين مقدس شان به هيچ مشاور و رهبر خارجى ضرورت ندارد، بهترين رهبر ورهنما به همه مسلمانان و بلخصوص ما افغان ها کلام اﷲ مجيد، احاديث حضرت محمد ﴿ص﴾ و بزرگان و عالمان دينى داخل کشور ما ميباشد، نه تاجران و دلالان دين مقدس اسلام . دين اسلام دين صفا و صميميت، صلح و اشتى، اخوت و برابرى و هزاران اعمال نيکو و سالم ديگر است، بجاست که مردم وطن ما افغان ها اگاهانه و مشتاقانه دين شان را انتخاب و پذيرفته اند . پس پذيرش اگاهانه و مشتاقانه را هيچ نيروى نميتواند از بنده گان خداواند بگيرد و از راه، گمراه شان نمايد . ׳
انانيکه در زمان حاکميت حزب دموکراتيک خلق افغا نستان به بهانه دين اسلام صداى جهاد را بلند کرده بودند بر حق که فريب دشمنان اما در ظاهر دوستان دين و وطن ما را خورده بودند و تا اکنون هم در همان اشتباه روان اند . اقا يان سردمداران جهاد يکى از علايم مسلمان بودن وطن را دوست داشتن و کمک به برادر مسلمان و هموطن خود نمودن است . زمستان سال جارى تن صدها انسان مظلوم و بى بضاعت ما را از شدت سردى و کمبود مواد غذايى گرفت وشما ها مالکين سراى ها، قصر ها، بلند منزل ها تاجران مواد مخدر به نام اسلام واسلاميت چقدر به صداى انها، درد انها و عذاب انها همدردى اسلامى و انسانى نموده و وجيبه اسلامى خود را انجام داده ايد ؟ ايا در کشور تنها اقاى بيات مسلمان است و فرايض اسلامى خودرا در قبال مردم ووطن درک نموده و انجام ميدهد ، پس چه شد رسالت شما ؟ ياد اورى مختصر و کوتاه در مورد خدمات دينى حاکميت حزب دموکراتيک خلق افغانستان و مردم دارى ان حزب را، به شما ضرورى ميدانم، دقت کنيد در قدم نخست تمام وابستگان حزب، افغان و فرزندان افغان ها بودند، شک کفر نمودن را جز انسان هاى اجير و بيگانه، هيچ افغان اصيل و مسلمان واقعى در موردشان ننموده و نمينمايند . توجه کنيد: ׳
در صفحه ٧٨۴ ياد داشت هاى سياسى ورويدادهاى تاريخى اثر محترم سلطان على کشتمند سابق ريس شوراي وزيران جمهورى دموکراتيک افغانستان امده است : ﴿در طى سال هاى هشتاد، نزديک به دوهزار مکتب وشمارى زيادى از مدارس مذهبى و مساجد، صدها باب از مؤ سسات طبى و کلينيکهاى صحى، تحت عنوان اينکه گويا در مکاتب و مدارس به اصطلاح دروس کمونستى داده ميشود يا در شفاخانه ها زخمى هاى جنگ تداوى ميگردند به اتش کشيده شدند﴾ خواننده گرانقدر در کجاى دين اسلام و شر يعت محمدى اموختن منع قرار داده شده و به اتش کشيدن مکاتب، مساجد، مدارس مذهبى و کلينيکها دستور داده شده است ؟ که مسلماً چنين دستورى، ايتى و حديث که بوى خون ناروا، اتش و قتل انسان مظلوم در ان نهفته باشد اصلاً وجود ندارد و انسان اگاه و چيز فهم با درک عواقب وخيم ان دست به چنين اعمال ناشايسته و تباه کن نميزند. در رد اتهام ملحد که از زبان رسانه هاى جمعى و بلخصوص تلويزیون اريانا مسکين يار، از زبان گوينده هاى ان اقايان اميرى و شکيب علومى انعکاس مييابد ونيز تعداد از هموطنان ما اگاهانه يا نا اگا هانه با انها همصدا ميگردند، با نقل قول از ياداشت هاى سياسى و رويداد هاى تاريخى نوشته رفيق محترم سلطان على کشتمند سابق ريس شوراى وزيران جمهورى دموکراتيک افغا نستان ميپردازم : ׳
در صفحه ٩١٠ اثر مذکور امده است ﴿در سالهاى هشتاد، از سوى مسولين حکومت، عقيدت و احترام بزرگى نسبت به دين مقدس اسلام، امور مذهبى، نهاد هاى دينى، روحانيون و شخصيت هاى مذهبى ابراز و اعمال ميگرديد . ايمان و احترام نسبت به دين مقدس اسلام و رفع تبعيض در ابطه به اعتقادات مذهبى مردم وويژگيهاى رسوم و عنعنات ملى مشخصه معنوى ان دهه بود . کودکان در مکاتب با فرا گرفتن علوم دينى به عنوان يک مضمون درسى با روحيه خدا پرستى پرورش ميافتند و دروس معاصر را در علم و تخنيک فرا ميگرفتند) پس چه وقت ودر کدام مکتب و محل دين مقدس اسلام را خطر تهديد مينود که در دفاع ان بايد امريکا و انگليس پلان جهاد را به افغان ها اماده و از تحقق ان کنترول مينمود . شرم وننگ است که از اسلام بارى ديگر انگيس و بادار بزرگش امريکا خون اشام دفاع نمايد . انهم در ريختن خون افغان توسط افغان ، ريختن خون برادر توسط برادر . چندى قبل از طريق يکى از رسانه ها خبرى اعمار يک مسجد را توسط انگيس ها هلمند شنيدم، تعجب اور است که اين شياطين تمام گذشته ننگين خود را فراموش نموده اند و با ز به همان سياست هاى» تفرقه انداز وحکومت کن« خود در قرن بيست و يکم ادامه ميدهند . اقايان خلف زاده گان مکناتن درست است که افغانستان کشورى است اسلامى ودر هلمند شمارى زيادى از مساجد وجود دارد ، مردم هلمند، قندهار ، فراه و نيمروز به کار و محل کار ضرورت دارند ، فرزندان و خانواده هايشان به نان و سر پناه ضرورت دارند ، مردم شريف و با ديانت افغان ديگر فريب نيرنگ هاى شما اشنايان قديم را نميخورند . ׳
باز هم توجه کنيد در همين صفحه چنين نگاشته شده است : ﴿در سالهاى هشتاد صدها محراب مسجد ترميم يا باز سازى گرديد و صدهاى ديگر جديداً اعمار شد که شمار انها بيشتر از مجموعه مساجد بود که طى پنجاه سال گذشته ساخته شده بود . در صفحه ٩١١ همين اثر ميخوانيم که : ﴿همچنان در سا لهاى مورد بحث ،احترام به اماکن مقدسه ، ت ـرميم و کمک به اماده ساختن انها براى اجراى مراسم مذهبى از زمره وظايف حکومت شمرده ميشد. بدين گونه شمار زياد زيارات ، تکيه خانه ها و خانقاها به مصارف دولت ترميم، با وسايل سمعى و بصرى تجهيز ومفروش گرديد . به خاطر احترام به مقام والاى روحانيون ، علماى دينى و شخصيتهاى مذهبى ، براى متوليان مساجد حقوق مادى کارمنداان دولت يعنى معاش ماهوار و کوپون مواد اوليه مورد نياز از سوى حکومت قايل گرديد . تاديه معاش براى ملاامام مان، خطبا، واعظين مؤ ذنان و خدمتگاران مساجد نه به خاطر جلب نظرشان براى جانبدارى از دولت، بلکه به خاطر احترام به مقام مذهبى انان و به خاطرخدماتيکه برايمردم انجام ميدهند، تجويز شد .زيرا در گذشته ها انان عمدتاً براى غذاى شباروزى و ضروريات ديگر مستقيماً به صدقه هاى مردم متکى بودند واين وضع با مقام ايشان متناسب نبود . بنا بر ان، ايشان نيز حق داشتند که از خزينه عمومى دولت که متعلق به مردم است در برابر خدمات خويش بهره مند شوند و نه اينکه دستنگر اشخاص جداگانه و صرف منتظر صدقات باشــــــــــــــــــــــــــــند)
شما سردمداران مجاهدين، رهبرى دولت و رهبران احزاب هفتگانه و هشتگانه، دريافتيدکه ديروز قبل از انحصار دولت توسط شما، درجه انسان دوستى ، مردمدارى، حب الوطن واحترام به دين مقدس اسلام تا چه اندازه و در کدام سطح بود. ׳
در اقدامات و تدابير حاکميت حزب دموکراتيک خلق افغانستان ايثار و فداکارى، حق وعدالت ، مساوات و برابرى در پله هاى ترازوى انصاف قرار داشت ، چيزيکه از آآغاز تا اکنون نزد شما وجود نداشت و ندارد و به زره بين نيز پيدا نميشود . دليل ان رادر بيتفاوتى وبى توجويى شما در مقابل تنگ دستى ، ناتوانى و بيبضاعتى هزاران مردوزن ولايات کشور اعم از پير وجوان ودر مقابل صدها کودک سر و پا برهنه هم در مرکز وولايات کشور ميتوان به ساده گى و درستى دريافت . ايا ناله مادرى که از ناتوانى پرداخت کرايه خانه و تهيه خوراک بخور نمير جگر کوشهٔ خويش را در بدل ۵٠٠ افغنى ميفروشد قلب سنگين شما صاحبان قصر ها ، شهرک ها ، مغازه ها وبلند منزل ها را جريحه دار نميسازد ووجدان خواب الود شمارا از خواب غفلت بيدار نميسازد . راستى که ابليس هم به حساب شما نميرسد، چه بسى اينکه مردم مظلوم و بيچاره افغان زمين. . ׳
شاعرى والا مقام ايران زمين چه به جا و دقيق به حال وطن ووطنداران من سروده است ارى »کارو «شاعرى بزرگ مينويسد که:
آرى، اى هموطنان !
چشمان عشق، در اين ملک، سراب است، سراب !
پايه عدل و شرف، پاک خراب است ، خراب !
عزومردانگى وفهم، عذاب است، عذاب !
جوربرمردم بد بخت، ثواب است ، ثواب !
آه اى چشم زمين، غافله سالار زمان :
باز گو بر من سرگشته، خور عالمتاب !
ادميت به کجا رفته؟ کجا رفته شرف !؟
کو حقيقت زچه رو مرده؟ چرا رفته به خواب ؟
٭٭٭
اين چه نظمى است ؟ چه رسمى است ؟ چه وضعى است ؟ خدا ! ׳
سبب اين همه بدبختى وعم ،چيست ؟ خدا ! ׳
جز خدايان زرو، کهنه پرستان پليد : ׳
هيچکس زنده، دراين شب، بخدا ! نيست خدا ! ׳
کى رسد روز و شود چيره بر اين ظلمت تار . ׳
که پيدا است در ان حق و، ستمکار، سوار
زير خاک است گل و، زينت گلدانها : خار! ׳
فقر ميباردش از هر در واز هر ديوار! ׳
سر نوشت همه، بازيچه مشتى از عيار! ׳
سر زحمت، به طناب عدم ؟ ازدار به دار؟
زندگى، پول ! نفس، پول ! هوس، پول ! هوار ! ׳
مرغ حق ، يخ زده ، اندر قفس ! پول ؟ هوار ! ׳
قدرتى کو ، که بر ايد ز پس پول ؟ هوار ! ׳
هموطن ! خنده مکن بر رخ اين «حاجى» خوار ؟
صحبت از عيد مکن، بگذر و راحت بگذ ار ! ׳
زاده ى فقر، کجا و طرب فصل بهار ؟
٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭
گرانقدر خواننده عزيز ! ׳
ديروز من وتو ، در يک کلمه ديروز ما ، مملو از افتخار سر بلندى ، ايثار و فداکارى و سر انجام خدمت گذارى به مردم ، وطن و دين مقدس اسلام به مثا به مسلمان واقعى وراستى بود . که تاريخ انرا به خط زرين ثبت اوراقش خواهد نمود . حزب محبوب ما ح.د.خ.ا.، اين حزب شهيدان گلگون کفن و حزب قهر مانان، خلاف تمام نظريات کهن انديشان، اتهام وارد کننده گان و دروغ بافان نه تنها به دين مقدس اسلام، بلکه به تمام اديان و پيروانش احترام ميگذاشت و هر گز عليه دين مبين اسلام و سا ير مقدسات مذهبى مردم قرار نگرفته، بلکه در حمايت و مواظبت از ان بود . به همين دليل هم بود که با نقاب پوشان اسلام راه تسليم و سازش رااختيار نکرده بلکه در تيزس هاى ده گانه موقف و موضع خويشرا اشکارا به دوستان و دشمنان ابراز داشت . پس اشکارا و روشن است که دين مبين اسلام ، دين بر حق و پذيرفته شده تمام مسلمان هاى افغان است
ــ مسلماً که در جمهوريت هاى شوروى وجود داشت جمهوريت هاى که اکثريت نفوذ انرا مسلمان ها تشکيل ميداد و بعد از شکست سيستم در شوروى سابق جمهوريت ها هر يک ﴿ازبکستان، تاجکستان، اذربايجان، گرجستان و غيره همه در همان راه و روش مذهبى خود قرار گرفتند . پس روشن است که دين را از ديندار صادق و با ايمان کسى به زجر و شکنجه گرفته نميتواند . مراجعه کنيد به ديروز و امروز جمهوريت هاى متذ کره . ׳
اما انچه به ما افغا نها ارتباط ميگيرد آن عبارت از اين است که ما در کشور خود همه چيز را داريم، دين مقدس خود را، امکانات انکشاف و توسعه جامعه، ذخاير و معادن وافر نامکشوف، استعداد هاى فر اوان در عرصه هاى مختلف وده ها مطالب ديگر . انچه مانع تحقق داشته هاى ما ميشود عبارت از وارد نمودن اتهامات و دروغ بافى هاى نا جوانمردانه عليه يک ديگر ما ست . ودر پهلوى ان به اساس تحريکات دست هاى نابکار و غرض الود بيگانه ها در داخلى کشور ما و بلخصوص در مورد وحدت ملى و تخريش آن ميباشد. پس بجاست که بادرشتى و قاطعيت از فرموده راد مرد بزرگ سياسى کشور ما زنده ياد رفيق ببرک کارمل ياد کنم که فرموده اند:
« براى اينکه وحدت ملى و وطن پرستانه واقعاً استوار و خلل ناپذير باشد به اساس و پايه مستحکم سيا سى، اجتماعى واقتصادى ضرورت است»
به ارزوى مسدود نمودن و تابليت گذاشتن روى دروغ ها و اتهامات بى پايه و عوامفريبانه، عوام فريبان و دست نشانده گان سازمان هاى جهنمى معلوم الحال و ارزوى صحت مندى شان.
بگذار اساس و پايه هاى مستحکم سياسى، اجتماعى و اقتصادى را به خاطر تأ مين وحدت ملى خلل ناپذير و وطنپرستانه اساس گذاشت و تقويت نمود و رسالت خود را در قبال مردم و وطن به صداقت و راستى انجام داد، زيرا عمر در گذر است و وظايف فراوان.
شهاب الدين «سرمند»