Fri, August 10, 2012 21:04

 
مســـعــود «حـــداد»

 

اطفاء

دوش من در نیم شب،عارفی دیدم به خواب

بیک دست مشعلی داشت و به دیگر کاسۀ آب

بپرسیدم کجا عـزم سفر کردی به این وقت؟

تبسـم کرد بسـویـم و چـنینــم گـفت در جـواب

با این آتش بسوزانم بهـشت عیش و عــشرت

دوزخ ســوزنـده را کـــنم اطفـــاء با ایـن آب

بعــد ازین آزاد گــردد آدم از تـرس و هـــوس

بیغم از مار و عقرب و فارغ از شهد و شراب

مسعود حداد

۳۱ جولای ۲۰۱۲

 

 

 

  

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org