ظاهر دقیق، ماستر علوم سیاسی

 

انسان از بدو پیدایش خویش بخاطر بقاء، امرار حیات و زنده گی بهتری با طبیعت و جامعه در مبارزه و دست به گریبان بوده است. زمانیکه، گروهی از انسانها در جامعه به فکر آن افتادند که به اساس زحمات دیگران زنده گی و مفت خوری نمایند، و مالکیت را در تصاحب خویش درآورند، استثمار انسان از انسان آغاز میگردد. انسانهای به اصطلاح هوشیار نی تنها به تصاحب زمینها و اشیاء قناعت نمودند، بلکه انسانهای دیگر را نیز مانند مالکیت در خدمت خویش گماریدند که این دوران تاریخ بنام نظام اجتماعی- اقتصادی "برده داری" یاد میگردد. این نظام بنا به خصلت استثماری خویش به مقاومت سرسخت مردم و مبارزین مواجه گردید که تاریخ قیامهای خونین برده ها را در نقاط مختلف جهان بر ضد برده داران خوب بیاد دارد که از آن جمله مشهور ترین قیام برده ها برهبری سپارتاکوس است.

با تکامل جامعۀ بـشری نظام فـیودالی جایگزین نـظـام برده گی شد اگرچه یک گام بسوی عدالت اجتماعی محسوب میگردد اما مانند نظام قبلی دستآوردی برای محرومین جامعه که اکثریت آنها را دهقانان تشکیل میداد در عرصه تغییرات اجتماعی همراه نداشت، نابرابری ها ادامه یافت و عمیق تر شد و فقر و سیه روزی بیشتر را این نظام به ارمغان آورد و همین امر موجب رشد عدم رضایت و تشدید مبارزات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی گردید.

در طول تاریخ، ما در سرزمین خویش نیز شاهد جنبش های دهقانی و اجتماعی هستیم که به خاطر تحقق نظام های عادلانه و فارغ از ظلم و ستم اجتماعی به نبرد های فراوان برخواسته اند، جنبش دهقانی مزدک (۴۹۴- ۵۲۴م) یکی از نمونه های برجسته جنبشهای عدالت جویانه و مساوات طلبانه است، مزدک پیشوای دهقانان روستا و فقرای شهری در دوران ساسانی بود. نابرابری از آنجا برخاست که کسانی از طریق قهر و جبر خواسته اند اموال متعلق به دیگران را تصرف کنند. در آئین مزدک ریشۀ ظلم در نابرابری ها در تقسیم و رفع نابرابری، یعنی استقرار مساوات در برخورداری از نعمات مادی است.

پیشبرد اصلاحات اراضی مراحل اول انقلاب ثور که با نواقصات همراه بود، ناشی از همین نا برابری است که مالکیت از آن همه مردم و خلق است و باید عادلانه تقسیم گردد که در بسیاری از نقاط کشور مورد اجرا قرار گرفته بود.

بر پایه ای همین نا برابری ها بود که حزب دموکراتیک خلق افغانستان به مثابه ای پیشاهنگ زحمتکشان افغانستان بوجود آمد و مبارزات مردم افغانستان را بر ضد استثمار، بر ضد ظلم و ستم حکومات جبار و فاشیستی رهبری مینمود. عده ای از روشنفکران ممتاز و پیشاهنگ در تأسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان تاثیر به سزای داشت که در جمله ی آنان زنده یاد کارمل عزیز قرار داشت. این رهبر برجسته و محبوب در یک برههء تاریخ زنده گی پر جوش و خروش حزب دموکراتیک، در پارلمان، در بیرون پارلمان و دوران حاکمیت خلق و گسترش جنبش جوانان، زنان و زحمتکشان کشور در رهبری قرار داشت و گامهای استواری به سود تحولات دموکراتیک برداشت که در تاریخ کشور ما با خط زرین درج است.

در مورد حزب دموکراتیک خلق افغانستان و رهبران آن گفتارها و نوشتار فراوان وجود دارد. درین پیام کوتاه لازم دانستم که در مورد سازمان دموکراتیک جوانان بمثابه کمک کننده مطمئین، نیرو و ذخیره ای مطمئین حزب دموکراتیک خلق افغانستان اشاره نمایم. البته درینجا منظورم از سازمان دموکراتیک جوانان افغانستان است که بعد از ۶ جدی ۱۳۵۸، مرحله ای نجات مردم افغانستان، عرض وجود و فعالیت داشت. این سازمان جوانان با سازمان جوانان خلقی افغانستان که تحت رهبری امینی های خون آشام به آزار و اذیت مردم مبادرت میورزید، از نگاه ماهوی و مرامی فرق فاحش دارد. سازمان دموکراتیک جوانان، یعنی دوران جوانی و مبارزه، شور و شعف، خود گذری، رفاقت، صمیمیت، راستی و صداقت.

پروسه ای تعلیم و تربیت جوانان به روحیه وطنپرستی و رشد استعداد های آنان و اعمار جامعه نو از عضویت در سازمان پیشآهنگان آغاز میگردید و این پروسه در سازمان دموکراتیک جوانان افغانستان اکمال میگردید. جوانان از طریق سازمان دموکراتیک جوانان بعد از نشان دادن صفات و خصائیل شایسته، ممتاز در دروس مکتب، سهم شایسته در کارهای اجتماعی و آموزش متودها و روشهای مبارزه به خاطر اعمار جامعۀ نو به عضویت آزمایشی حزب دموکراتیک خلق افغانستان معرفی میگردید که این خود بزرگترین افتخار برای یک عضو سازمان دموکراتیک جوانان بود، در اولین جلسۀ حزبی، اعضای سازمان اولیه حزبی شایستگی جوان را برای عضویت در حزب مورد غور و بررسی قرار میداد و فیصله سازمان اولیه حزبی از طرف کمیته ای بالاتر حزبی منظور میگردید.

منظور از آنست که عضویت در حزب دموکراتیک خلق افغانستان یک امتیاز نبود، بلکه یک مسئوولیت عظیم خدمت برای مردم افغانستان و اعمار جامعه دموکراتیک و نو بود.

درین دوران، زنده یاد کارمل رهبر حزب و دولت بود، شخصیت، پاکی و صداقت، مبارزه، گفتار و اعمال و کردار شخصی او الهامی برای مبارزۀ جوانان و نو جوانان بود. منظورم از کیش شخصیت نیست، عده ای کثیری از اعضای سازمان جوانان تلاش مینمودند در گفتار و کردار خویش مانند زنده یاد کارمل باشند و حتی حرکات، گفتار و اعمال شان در زنده گی روزمره، کار و مبارزه مانند او باشد.

ما جوانان ملیت های مختلف در کنار هم خود را آرام، صمیمی و عاری از تبعیض احساس می نمودیم، اگر مدتی و یا چند روزی از همدیگر دور میبودیم، یک دیگر را به آغوش میکشیدیم و احساس خوشی و شادی میکردیم و حالا متأسفانه در کشور دیگر آن دوران افسانوی معلوم میگردد، ولی این واقعیت تاریخ بود که این در ماهیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان نهفته بود که مردم را با روحیه وطن پرستی، دوستی و عاری از هر گونه تبعیض تربیت مینمود. با بقدرت رسیدن حکومت "مجاهدین" و ایدیولوژیهای راست گرائی و تفوق قومی، ملی، مذهبی زنده گی را دوباره به طرف قرون اوسطائی کشاند و بربریت بعوض تمدن جا گزین گردید.

حل مسئله ای ملی یکی از اجندای مهم و حیاتی حزب دموکراتیک خلق افغانستان بود، در جامعه ای که قبیله ها زنده گی نمایند و سنتها قبیلوی و مذهبی باشند بدون شک و تردید حقوق ملیتها و سایر حقوق مدنی نیز متفاوت و نا برابر است. زنده یاد کارمل در دوران مبارزات پارلمانی و در دوران حاکمیت دموکراتیک بخاطر حل این مسائیل بغرنج و حیاتی مبارزه کرد و گامهای عملی مهمی را روی دست داشت. حقوق ملیتها و بخصوص حقوق اقلیتهای ملی و مذهبی مورد توجه خاص او قرار داشت.

در قانون اساسی دولت دموکراتیک خلق افغانستان چنین آمده است:

اتباع جمهوری افغانستان اعم از زن و مرد بدون در نظز داشت تعلقات ملیت، نژاد، لسان، قبیله، دین، مذهب، عقیده سیاسی، تحصیل، شغل، نسب، دارایی، موقف اجتماعی، محل سکونت و اقامت در برابر قانون دارای حقوق و مکلفیتهای مساوی می باشند، تعمیم هر نوع امتیاز غیر قانونی و یا تبعیض نسبت به حقوق و مکلفیتهای اتباع ممنوع است.

حتی عده ای زیادی از مؤرخین حق بین بر عادلانه بودن سیاست ملی حکومت دموکراتیک مهر تائید می گذارند. دکتر سید عسکر موسوی در اثر خویش سیاست ملی حزب دموکراتیک خلق افغانستان را به بررسی گرفته چنین مینویسد:

قبلاً با هزاره ها در کابل و دیگر شهر های افغانستان به عنوان شهروند درجه دوم برخورد میشد. به قدرت رسیدن جناح پرچم ح.د.خ.ا. در سال ۱۹۸۰ این وضعیت را تا حدی تغییر داد .به عنوان مثال، برای اولین بار طی ۲۵۰ سال اخیر افرادی از هزاره ها توانستند به کرسیهای نخست وزیری، معاونیت نخست وزیری و دیگر پُستهای حکومتی تکیه زنند. بطور کلی، رژیم ح.د.خ.ا. به دلیل مخالفت مبنایی حزب با دسته بندیهای مبتنی بر "قبیله"، "زبان" و "مذهب" برخورد بسیار عادلانه تری با هزاره ها داشت.

دوران حاکمیت دموکراتیک به خاطر رشد و فرهنگ تمام ملیتها بخصوص اقلیتهای ملی اعم از هزاره، ازبک، ترکمن، پشه ای، نورستانی و سایر ملیتها کارهای عملی و سازنده را اجرا نمودند که دوست و دشمن از انکار آن عاجز است.

هزاره ها اولین نشریه خود شان، "غرجستان" را منتشر نمودند. در سال ۱۳۶۶ ش اولین جرگه سراسری ملیت هزاره تشکیل شد که این تشکیل جرگه شرایط مناسبی برای فعالیت آینده هزاره ها بود. همچنین حضور هزاره ها در نهاد های مختلف دیگر از دانشگاه گرفته تا به ارتش قابل توجه است. در سال ۱۹۸۰ بیش از ۲۵ جلد کتاب و رساله و بیش از ۱۰۰ مقاله در مورد مسائیل مختلف جامعه ای هزاره نشر شد.

مسئله اساسی برای هزاره ها خود مختاری ملی است. دکتور نجیب الله رئیس جمهور افغانستان این مسئله را در بیانیه ای خویش در نخستین سالگرد امضای موافقتنامه ای ژنیو چنین فورمولبندی کرده است. بخاطر تأمین صلح و ثبات و مطابق به منافع علیای افغانستان زمینه ایجاد واحد های اداری محلی دارای اختیارات وسیعی تا سرحد خود مختاری منطقوی مساعد خواهد شد.

این نقطه عطف در تاریخ هزاره ها طی یکصد سال گذشته محسوب میشد.

حزب دموکراتیک خلق و سیاست آن مانند بحر عظیمیست که هر قدر گفته شود کم است. منظور از ۴۷ مین سالگرد این حزب شهیدان و گلگون کفنان است، آنانیکه امروز در بین ما نیستند ولی قبلا در پهلوی ما بودند و با ما بودند ما حق فراموشی آنانرا نداریم. آنها بودند که مردانه وار در سنگرهای گرم و داغ بر ضد اشرار وحشی و دشمنان جهل و آدمکشان جانهای شیرین خویشرا از دست دادند. آنان بودند که به تعهد شان وفا کردند و افتخار ابدی را کمائی نمودند. روح شان شاد باد! خاطرات شان جاودان باد!

اینجانب بنوبه خویش ۴۷ مین سالگرد حزب دموکراتیک خلق افغانستان را به همه رفقای که هنوز هم به اعتقادات و افتخارات حزب شان پا بند و وفادار هستند تبریک و تهنیت عرض میدارم. بگذار مرام و آرمانها و پیکار حزب آزادگان سر مشق در کار و پیکار شان بخاطر خدمت به مردم، صلح و دموکراسی در افغانستان باشد. راهی را که گذشتگان و بزرگان طی نموده است، مقدس، پاک و جاودان است. ننگ و نفرین ابدی تاریخ به کسانی خواهد بود که در صفوف ما قرار داشتند و با آمدن تغییر و شرایط نو آرمانها و افتخارات حزب شانرا معامله نمودند و هنوز هم با مخالفین ایدئولوژی شان در سازش اند و به زنده گی دو رویی و ننگ بار شان ادامه داده و امرار حیات می نمایند.

 

زنده باد حزب دموکراتیک خلق افغانستان!

مرده باد دشمنان صلح، دموکراسی و آزادی مردم افغانستان!

مرگ بر هر نوع بنیاد گرایی!

مرگ بر امپریالیزم جهانی که به استثمار انسان از انسان و غصب سرمایه ادامه میدهد!

 

مورخ ۱۸-۰۱-۲۰۱۲

ظاهر دقیق

هالند

 

 

 

زین آ تش نهفته که در سینۀ ماست

خورشید شعله ایست که آسمان در گرفت

 

 

تا ذهن و اندیشه مان را تغییر ندهیم، تحولی در ما صورت نمی گیرد؛

ترقی، رشد، پیشرفت، تشکل، اتحاد، همیاری و همکاری زمانی میسر میشود که در پی افق های تازه و راه ها و شیوه های جدید مبارزه و تصمیم هدفمندانه باشیم.

 

با ورود جنایتکاران جهادی در هشت ثور ۱۹۹۲ به کابل، چور و غارت دارائی های عامه، آغاز یافت. هر یک از گروه ها هر کدام باالنوبه هرآنچه در دست شان آمد به یغما بردند.

آمدن گروه های چپاولگر به کابل- قلب افغانستان- که حتی قبل از آمدن به کابل، چهره های خاین و کریه خود را در قتل و آدمکشی و وابستگی به پاکستان، ایران، عربستان و کشورهای دیگر به نمایش گذاشته بودند، با ریختن خون های فراوان، کابلیان را بیش از پیش داغدار نمودند. وقتی تنظیم های خاین وارد کابل می شدند، آنانی که از سرشت این تنظیم ها بی خبر بودند، شادی مرگک شده و برای آمدن شان لحظه شماری می کردند. این شادی مرگک شدن و خوشحالی دیری نپایید و هنوز "هفته ی عسل" آمدن تنظیم ها به کابل سپری نشده بود که کوچه ها و سرک ها بین تنظیم ها تقسیم شد و جنگ برای تسلط بر مناطق دیگر و بدست آوردن غنایم بیشتر آغاز شد. دولت پشاوری مجددی و به تعقیب آن ربانی، از محدودۀ ارگ بیرون نرفت. نیروهای احمدشاه مسعود که یکی از طرفین اصلی جنگ و در حاکمیت قرار داشتند، به امر مسعود، از کوه تلویزیون هر جنبنده ای را به گلوله می بستند. نیروهای سیاف، گلبدین و مسعود هر کدام برای سرکوب طرف مقابل، از هیچ وسیله ای دریغ نمی نمودند. کابل در ظرف چند روز به ویرانه ای شباهت پیدا نمود که همه آن را به شهرهای بمباران شده ای بعد از جنگ دوم جهانی تشبیه می نمودند.

از آسمان و زمین، باران مرمی و راکت و هاوان می بارید.

کابلیان در خون فرزندانشان غسل تعمید می دیدند. کابل به فرمان باداران پاکستانی، ایرانی، فرانسوی، انگلیسی و عربی این تنظیم ها می سوخت و تنظیم ها بی توجه به این همه خونریزی و چور و چپاول، همچنان سرگرم زد و خورد بودند، بیش از هفتاد هزار کابلی را کشتند، بر زنان و دختران و پسران تجاوز نمودند، گوش و بینی مردم را بریدند و بر فرق شان میخ کوبیدند، با این همه خون ریخته شده و قتل و غارت و بی ناموسی، "جهادی ها" خم به ابرو نیاوردند و با آمدن "طالبان" فرار را بر قرار ترجیح دادند.

موقعی که دوباره با کمک سربازان خارجی و در پناه بی ۵۲ به کابل یورش آوردند، در پست های حساس و کلیدی دولت جابجا شدند و چهار سال خون و جنایت را در خاطره ها زنده کردند و برای اینکه جنایت های شان را از اذهان مردم زدوده باشند، "هشتم ثور" را به عنوان "جشن پیروزی جهاد" نامگذاری نمودند و برای این کار همه ساله ملیون ها دالر را خرج مصارف جشن می نمایند و با بی شرمی و بی حیایی و با بی وجدانی به نظاره ویرانی هایی می نشینند که خود عامل آن بوده اند.

سران و جهادی های تنظیمی چنان پست و رذیل و بی وقار اند که برای رسیدن به پست و چوکی حاضر به هر نوع معامله و پستی میشوند. این روز که جز تباهی و ویرانی و کشتن انسان های بی گناه، ارمغانی نداشته است، تنها از سوی کسانی تجلیل می شود، که به نحوی در ویرانی و چور و چپاول دخیل بوده اند. در زمان حاکمیت تنظیمی کابل در آتش سوخت و دزدان مسلح مردم را به تماشای رقص بسمل نشاندند، بر دختران پاکدامن تجاوز نمودند، چشمها را کشیدند و گوش و بینی بریدند . . . آنانی که باید به خاطر جنایات و تبهکاری های شان در حق مردم به پای میز محاکمه کشانده می شدند، ولی همه در دستگاه های دولتی حضور دارند و با زور تفنگ و پول به جنایت شان ادامه میدهند.

تنظیم های بنیادگرای هفتگانه و هشتگانۀ جهادی، جنگسالاران و قوماندانان شان به شمول عناصر تکنوکرات غربی و امریکائی شامل در دستگاه و ادارۀ دولت دست نشانده با موجودیت قوای چهل کشور خارجی همچنان به جرم و جنایت شان چون گذشته ادامه میدهند و میلیونها دالر از پول کمکهای جامعۀ جهانی را حیف و میل نموده اند. کجاست سازمان ملل متحد، قوای اشغالگر خارجی، زمامداران بی عطوفت غرب که جلو این همه جرم و جنایت را بگیرند.

رفقای حزبی ما نیز مانند صدها هزار مردم رنجدیده و ستمکشیده مزه تلخ زورگویی و بی بند و باری تشنه گان قدرت و تاراجگران ثروت ملی را چشیدند و از جانب دیگر، تعدادی از آنها در حلقه های نامتجانس گروپ ها و شاخه های جدا شده از بدنۀ حزب دموکراتیک خلق افغانستان گرفتار و هر کدام بخاطر منافع شخصی و گروپی شان مدتی است که نا آگاهانه مشغول تجارت و درآمد خویش اند. این وضعیت تا چه مدتی ادامه پیدا نماید. همه سرخورده، مایوس و افسرده شده اند، لازم بود تا این زمان بخاطر رهایی زحمتکشان از وضع حاکم در کشور کاری مثمری صورت میگرفت که نگرفت و ما طی مدت پنجسال قبل منتظر ماندیم تا ببنیم چه میشود و اما آب از آب تکان نخورد. لازم است تا تحت مشوره های سالم و صادقانه رهبران، اعضاء و کادرهای وفادار و سابقه دار ح.د.خ.ا.، پرچم تکاپو و مبارزه حق خواهانه ملت عزیز بدست نسل جدید از رهروانهای سالم اندیش و مبارزین تازه نفس، سپرده شود تا این نسل پُرتحرک با هدفمندی و دوراندیشی گامی به جلو بگذارند و درفش مبارزۀ حزب دموکراتیک خلق افغانستان را بر بلندی آزادی و پیروزی به اهتزاز درآورند. و درین راه وطنی و میهنی زحمتکشان و ستمدیده گان را همراه سازند و گام به گام با آنان به پیش بروند.

مارکس: مبارزه سیاسی برای بر انداختن قدرت طبقات ارتجاعی و گرفتن قدرت سیاسی از سوی طبقه انقلابی و زحمتکش - گام اول و ضروری برای آزادی است.

وی درمورد طبقۀ زحمتکش میگوید - او با سستی، نا دانی، دنباله روی، خود پسندی، خود خواهی، تنگ نظری، دورویی، ریا کاری و بزدلی ی که می تواند در گروه ها اقشار و طبقات گوناگون مردم وجود داشته باشد مبارزه می کند و در برابر اینها، قدرت اخلاقی طبقه انقلابی، شهامت، پیگیری، بلند نظری و وسعت دید او را از جمله شروط پیروزیش می داند.

چه بجاست: آزادی، همیشه‌ آزادی دگراندیشان است.

حاکمان خون و جنون و سرمایه و بنیادگرایی! ندای ما را بشنوید! ما مصمم هستیم، بازیچه های خرافات و فریب تان را جمع کنید، نمی خواهیم چیزی برای از دست دادن داشته باشیم آنزمان که در پیش روی ما، جهان نو و آزاده گی رخ می نمایاند، می دانیم که قابل دست یابی است.

متأسفانه حزب ما، بعد از سقوط حاکمیت فاقد ساختارهای قوی و قوام یافته درون حزبی است. لازم است تا جدیداً آرایشی به وضعیت اعضاء داده شود و همه یک دل و یک جان بدون در نظرداشت شخصیت پرستی، فاصله از امراض کهنه و فرسوده گذشته، دوری جستن از سرسری های منطقوی، زبانی و لسانی و امتناع از نظریات فرمایشی و فرسایشی که باعث دلسردی و دوری میگردد اجتناب گردد. تئوری حزبیت ما با کسب تجارب گذشته و با در نظرداشت تئوریهای چپ سنتی جامعه ما که بر پایه تحلیل مشخص از اوضاع مشخص گره خورده است، پیش برده شود.

بلی! انسان ‌های هدفمند و موفق همواره دنبال راه هایی می‌ گردند تا با سرعت و كیفیت بیشتری اهدافشان را محقق و زندگی زیبایی را برای خود و اطرافیانشان مهیا نمایند. هدف‌ گذاری و تصمیم قاطع و رفیقانه لازم یك راه هدفمند و یک مبارزه دوامدار است و افرادی كه به دنبال خوشبختی و سعادت می ‌گردند قطعاً باید برای رسیدن به این نعمت بیكران، هدفمند و با انگیزه حركت كنند.

مصمم بودن و ایمان داشتن به باورهای انقلابی از اهداف متعالی یك مبارز موفق است كه برای رسیدن به آن می ‌بایست تاكتیك‌ ها و تکنیک های معینی را تدوین و بر اساس آن یك فضای برابر و با نشاط را ایجاد نمود. انسان‌ های در صحنه زنده گی و كار موفق و پیروز خواهند شد كه در ابتدا این موفقیت و پیروزی را در ذهن خود ترسیم كرده و با تصویری كاملاً روشن و شفاف به سمت تحقق اهدافشان حركت نمایند و اطمینان داشته باشند كه پیروز خواهند شد.

آنچه را كه ذهن بتواند تصور و باور كند قابل دستیابی است به شرطی كه با ذهنیتی همواره مثبت توأم باشد و افكار منفی آن را مخدوش نكند. پس بیاییم مسیر مبارزه هدفمند خود را بر مبنای باورهای مثبت و یك روحیه عالی طراحی كرده و با امید پیروزی و بهروزی، مصمم، با حوصله مندی، ایجاد فضای رفیقانه، اعتماد و اعتبار به یکدیگر متحدانه و یکپارچه به پیش برویم و در تشکل منسجم سیاسی (ح.د.خ.ا.) با تفاهم و همیاری جد و جهد نمائیم. از مشكلات استقبال كنیم، مشكلات، سازه‌ های یك مسیر موفق است به شرطی كه نحوه برخورد ما به آن نگرش حل مسئله باشد و در مقابل مسائل و مشكلاتی كه در راه ما پیش می ‌آید همواره این سؤال را مطرح نماییم كه - این رویداد برای ما چه پیام منفی و یا مثبتی داشته است؟ با چنین نگرشی، مبارزه هدفمند با مسائل و مشكلاتش معنای زیبایی پیدا می‌ كند و در واقع موفقیت و پیروزی را خود به خود تضمین و ضمانت مینماید.

همه با اصل زرینی کوچک نوازی، از تشویق و ترغیب رفقای نوخواسته و یا نسل دوم جریان سیاسی چپ دموکراتیک کشور دریغ ننموده و آنانرا به دور مرکزیت حزب (ح.د.خ.ا.) متشکل نموده و به آنان راه مبارزه، ایمانداری انقلابی، فداکاری سیاسی، مبارزه هدفمند، خدمت به انسان زحمتکش، همیاری حزبی و همکاری رفیقانه را بیاموزانیم و به ارث بگذاریم.

زمانیکه ما با اراده تسلیم ناپذیری و با دیانت رفیقانه و مصمم بودن به هدف سترگ ما به پیش میرویم و به هیچ عنوانی به مخالفین، عقیده، ایمان، باورها وایدیالوژی ما (جهانبینی علمی و مترقی) تسلیم نمیشویم سازش نمی کنیم.

ما سرلوحه کار خویش یاد و خاطره های مبارزان غیور و حماسه سازان حزب ما (ح.د.خ.ا.) که تمام هم و غمشان یاد وطن و تشکل منسجم سیاسی و ملی و پاسداری از خون شهدای گلگون کفن و فراموش شده گان که به خاطر خوشبختی و سعادت مردم وطن سر فدا کردند و مردانه جان دادند، قرار دهیم. ما فرزندان حزب و رهبرِ بزرگوارِ آن زنده نام ببرک کارمل هستیم. حزب ما و رهبرما بیشتر از نیم قرن برای انسانیت و انسان دوستی، برابری طلبی و آزادیخواهی بیباکانه و جسورانه مبارزه نموده است.

ما خواهان جامعه ای آزاد، انسانی و برابرهستیم. ما جامعه ای را میخواهیم که در آن انسانها بدون در نظر گرفتن نژاد، جنسیت، مذهب، رنگ پوست، دارای حقوق برابر و امتیاز همگون بودند و هیچکس احساس بزرگی در آن نداشته باشد.

تصمیم و اراده ی خلل ناپذیر است که به طور واقعی این صفِ آزادیخواهی را طولانی و مسیر مبارزه را کوتاه میسازد و قدرت میگیرد و میتواند با مبارزۀ متحد خود بساط ظلم و بی عدالتی را جاروب کند و به جایش جامعه ای آزاد و انسانی بنا نهد! طی این مدت «اصالت» و اصالتداران حزب ما آرام ننشسته اند و کارهای را که باید انجام میدادند خوشبختانه به ثمر رسانده اند.

اگر ما چنین روشن و آفتابی و با صراحت حرف میزنیم و اُمید به آینده به باورها و عقیده ما جان میگیرد شما و آموزه ها و پشتوانۀ معنوی رهبر خردمند ما کارمل عزیز را با خود داریم و با شما به پیش میرویم. طی این مدت شما در هر پیام و کلام تان انرژی، سرسختی و مبارزه دوامدار، آشتی ناپذیری و ناسازشی را با دشمنان وطن و همبستگی، هم اندیشی و گرمجوشی رفیقانه را ارمغان داده اید.

از بدو تاسیس حزب ما که بنابر گفتۀ تاریخی، آتش بجان دشمنان زحمتکشان کشور انداخت چهل و هفت سال میگذرد، در طی این چهل و هفت سال، دشمنان تاریخی وطن، ارتجاع منطقه در زد و بند با سیستم جهان خوار متکی بر زر و زور چه تهمت ها و دروغ های بر علیه راه و آرمانهای وطنپرستانه و انسانی حزب ما نگفتند و ننوشتند و چه توطئه ها و دسیسه های برای نابودی آن بکار نبستند و نمی بندند و امروز با وجود گذشت نزدیک به دودهه از سقوط حاکمیت دموکراتیک در کشور، این توطئه ها نه تنها ختم نگردیده، بلکه اشکال و ابعاد تازه و نوین را نیز کسب نموده است. دشمنان تاریخی وطن و سیستم جهانخوار امپریالستی سعی دارند تا از یکطرف تاریخ چهل و هفت ساله را به زعم خویش باز نویسی و تعبیر و تفسیر نموده و بر دستاورد های زمان حاکمیت دموکراتیک خلق خاک بیاندازند تا زمینه را برای مشروعیت نظام متکی بر ظلم و تجاوز مهیا نمایند که امری است محال، زیرا واقعیت ها و پیامد های دو دهه اخیر بر تمام این ادعاها و افتراأت خط بطلان کشید و حقانیت راه و آرمانهای ما را بیشتر از پیش به اثبات رسانید. اما آنچه در این عرصه از همه دردناکتر و آزار دهنده میباشد، اینست که مشتی از عناصر ابن الوقت و فرصت طلب گویا روشنفکر و مترقی با دشمنان وطن و مردم همنوا گردیده و جهت خوشخدمتی اشغالگران، از موضع گویا چپ بر حزب مان غیر مسئولانه تاخت و تاز مینمایند و تهمت میبندند و بدتر و زشت تر از همۀ اینها، خاموشی و سکوتِ عدۀ از مدعیان رهبری و سقوط آنها در لجن زار خیانت و ارتداد، قوم و سمت و زبان و هم پیوستگی آنها با دشمنان داخلی و خارجی مردم و میهن بخون نشستۀ ما است، لذا برما است تا با جرئت و شهامت این دسایس را نابود و تشکل رفیقانه خویشرا وسعت بدهیم.

یکبار دیگر از همه ی شما رفقای عزیز در داخل و خارج از کشور صمیمانه توقع داریم تا با ارسال پیام و همبستگی رفیقانه خویش کاروان بزرگ رهرروانهای زنده نام کارمل بزرگ را همیاری نمایید و ما دستهای پرتوان همۀ تانرا با گرمی میفشاریم.

خروش و خشم و طوفانست و دریا
به هم می کوبد امواج رها را
دلی از سنگ می خواهد نشستن
تماشای هلاک موج هارا.
(مشیری)

بیایید با طلیعه گلبانگ سحر كه بر طلایه سپیده جاری شویم به تجلای زیبا و تلالوی رخشان دیگر راه بپیمایم. ما با رویشی دیگر باره در نهاد دیر پای طبیعت و آفرینش نوین به طراوتی دیگر و تجلایی برتر گام برمیداریم تا به سوی قله پیروزی و خوشبختی برسیم و قافله سعادت و خوشبختی ستمدیده گان را برسانیم. بیایید خویش را در سعادت رنجدیده گان پیدا كنیم كمال این است و بس در آیینه تجلای خوشبختی مردم به سرچشمه زلال بهروزی و پیروزی و به آفاق ماندگار سعادت راستین عروج كنیم، آنگاه كه جوانه های نوین آفرینش و گل واژهای پرطراوت بوستان ها دیگر باربر پهن دشت طبیعت پدیدار گردند و طلیعه حكایات زنده گانی مترنم و متبلوری را نوید دهند، ما ارمغان آور جامعه آرام و سعادتمند باشیم. همه اینها تنها و تنها با مبارزه رفیقانه و تلاش صادقانه میسر خواهد شد.

مبارزه یعنی - هدف یعنی برخاستن و رسیدن، مبارزه یعنی - تلاش، یعنی جنگیدن برای امروز و ساختن فردا، مبارزه یعنی تشکل، تفاهم، با هم بودن، مبارزه یعنی - دیدن، شنیدن، یعنی نفس کشیدن، مبارزه یعنی - فکر کردن، محاسبه ی امروز دیروز و فردا، مبارزه یعنی - مهر، گذشت و فداکاری، مبارزه یعنی - خدمت، حوصله مندی، خودگذری و خودشناسی، مبارزه یعنی - آزاد زیستن و نفس کشیدن، مبارزه یعنی - رفاقت، گذشت و فداکاری، مبارزه یعنی - تصمیم قاطع، ایمان راسخ داشتن، یک مشت بودن و مبارزه دوامدار یعنی . . . . صادق بودن، راستگویی، خودگذری، فداکاری.

 

فرخنده باد چهل و هفتمین سالگرد ح.د.خ.ا.!

 

درود بر روان پاک شهدای راه آزادی، ترقی، دموکراسی و عدالت اجتماعی

 

برافراشته باد درفش سرخ حزب شهیدان مان!

 

درود بر کارمل بزرگ!

 

زنده باد اعضای وفادار و معتقد به ح.د.خ.ا. !

 

مرگ بر دشمنان سوگند خورده داخلی و خارجی ح.د.خ.ا.!

 

زنده باد مردم غیور و صلحدوست افغانستان!

 

زنده باد افغانستان مستقل، واحد و تجزیه ناپذیر!

 

مرگ بر دشمنان داخلی و خارجی افغانستان!

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org