یکشنبه، ۲۶ فبروری ۲۰۱۲
زبیر واعظی
گنهکار
ای گنهکار! ای که کردی جرم پنهان روز و شب
یا فشردی بس گلو های یتیمان روز و شب
درد های اجتماع را گر مداوا نیست خیــر!
درد خود کردی دوا از خون انسان روز و شب
قصر و بلدینگ و زمین و باغ بگرفتی به زور
گر فقیر و بی نوا شد خانه ویران روز و شب
از طریق ظلم و استبداد، ساختی دولتی(!)
داری اکنون خانه ها، پول فراوان روز و شب
جمله آسایش ترا باشد در این شب های دی
از برودت گر بمیرد طفل عریان روز و شب
گر رَوی در جاده ها با موترِ شیک و قشنگ
یا ببینی کور و لنگ و لاش و نالان روز و شب
با وجود ظلم نا هنجار و این اعمال زشت
والی هستی گر وزیر یا از سفیران روز و شب
گر ترا روزی کشند در دستگاه عدل و داد
آن زمان گردی دچار یآس و حرمان روز و شب
این مثل باشد به خاطر از نکویان «واعظی«
آه مظلومان بود مانند سوهان روز و شب
پاسبان این بناء تا کذب و تزویر است و کین
میدرند و می مکند این خون افغان روز و شب
زبیر واعظی
Said Zobair Waezi
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat