یکشنبه، ۱۹ می ۲۰۱۳
استاد عبدالله وفا نورستانی
گُردان سر زمین من
هستم بلند همت ؛ چو شاهین و چون همای
بیچاره و ذلیل شدم ؛ زین بلند جای
همت مرا به تارک هستی نشانده بود
روزم سیاه و تیره شده ؛ چون شب خدای
از بس نیاز و ناز بتان را کشیده ام
لبریز گشته کاسۀ صبرم ؛ ز های وای
هر گاه که یاد روی تو کردم ؛ جوان شدم
ای خطۀ قشون فگن و میهن یمای !
دردا ز دست دشمن بی رحم و نا سپاس
دردی نشد علاج و همه گشته بی نوای
با همت بلند تو این ملک در کما ل
با خواب ناز و غفلت تو در غم و رثای
مشتیست در کمین تو پُر حیله چون پلنگ
ای رادمرد و شیر وطن دیده بر گشای !
گُردان سر زمین من ؛ با فتح و با غرور !
با خون دشمان بکنید ؛ دست و پا حنای !
دست مراد به دامن هستی نمیرسد
کی عمر ما « وفا » کند و آرزو بقای
عبدالله وفا نورستانی
19.05.2013
ویانا – اتریش
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat