دو شنبه، ۲۲ فبروری ۲۰۱۶
میر عبدالواحد سادات
به یزدان که گر ما خرد داشتیم
کجا این سر انجام بد داشتیم
درین روز ها سیاسیون شریک حاکمیت طراز «“جهادی”، “طالبی” و مافیایی» به بهانه (۱۵) فبروری (روز خروج آخرین قطعات نظامی اتحاد شوروی) با تدویر محافل وسیع می خواهند با «خاک زدن بچشم» مردم، از کنار «زخم خونین» افغانستان ماهرانه دَور زده و به حسابِ «تجارت دین» و «تیکه داری جهاد» باجگیری نموده و بر سلطه شان بر گرده یی مردم مستضعف تداوم بدهند.
امروز میتوان به آسانی عمده ترین نیاز و خواست واقعی مردم را مشخص ساخت و اگر فکر و عمل ما (حب الوطن من الایمان) است باید بر همین نیاز و خواست مکث نماییم (نه اینکه به گذشته بچسپیم و آنرا مطابق ذوق خود پالایش دهیم) که عبارت از صلح در سرزمین افغانها است و فقط استقرار صلح است که بقای افغانستان را تضمین می نماید و مقدرات ما بگونه یی رقم خورده است که سرنوشت صلح در میدان های نبرد مشخص می گردد، بدینرو هر افغان وطنخواه باید:
بخاطر صلح تلاش نماید و بخاطر تحقق این آرمان تاریخی مردم از قوای مسلح کشور و غیر قومی و تنظیمی شدن آن دفاع نماید، تا صلح آبرومندانه و با حفظ ارزشهای دموکراتیک مندرج در قانون اساسی متحقق گردد.
با نهایت تأسف، این هموطنان که «تجارت دین» و «تیکه داری جهاد» را پیشه نموده اند، هم در برابر صلح سنگ اندازی می نمایند و هم با طرح های عجیب و غریب و ملیشه بازی روحیه رزمی قوای مسلح را تضعیف می نمایند.
اگر از گذشته حرف می زنیم، یاد ما نرود که: تاریخ از برای عبرت است و ما (تمام افغانان) باید از گذشته تلخ و دردناک عبرت بگیریم.
زمانی از ۱۵ فبروری صحبت می نماییم باید تاریخ را بدرستی بیاد آوریم و بخصوص که همه ی ما (شرکت کنندگان سیاست آنروز ها) تاریخ زنده بشمار میرویم. از قرار معلوم و به شهادت اسناد معتبر تاریخی این «خروج» ماحصل موافقت نامه ژینو می باشد که درست ۹ ماه قبل از آن تاریخ میان دولت های افغانستان و پاکستان در حضور داشت وزرای خارجه امریکا و اتحاد شوری بحیث تضمین کننده گان و سرمنشی سازمان ملل متحد در شهر ژینو منعقد گردید و از مجموع چهار بخش این موافقت نامه فقط قسمت مربوط به «خروج» قوای نظامی اتحاد شوری عملی گردید و متباقی بر روی کاغذ باقی ماند و عدم تحقق آن برای افغانستان فاجعه آفرید. (در آن زمان پاکستان خفتبار ترین برخورد را با تنظیم های افغانی انجام داد که تفصیل نیازمند بحث جداگانه است ).
بدینرو اگر امتیازی مطرح است متوجه دولت و حزب حاکم وقت است که بر بنیاد طرحهای «می ۱۹۸۰» و «سپتامبر ۱۹۸۱) دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان مذاکرات ژینو آغاز یافت. در سالهای اوج جنگ سرد این دولت امریکا بود که مانع به نتیجه رسیدن مذاکرت می گردید زیرا پلان «ویتنام ساختن» افغانستان در دستور کار قرار داشت و چنانچه اندروپوف رهبر تیز هوش و کار کشته اتحاد شوروی وقت با فراست پلان را تشخیص و در اولین روزهای احراز قدرت، موضوع را با جنرال ضیا الحق در مسکو مطرح ساخت.
زمانیکه ازین روز یاد می نماییم، بهتر است تا به عمده ترین درسهای آن دوره که عبارت از چگونگی سازماندهی دفاع مستقلانه است مکث نماییم و در احوال مشابهت نسبی از آنها استفاده نماییم. تاریخ به خاطر سپرده است که چگونه در آن شب و روز همه با یکصدا و با شعار «وطن، یا کفن» در برابر تجاوز وسیع پاکستان و هزارن لشکر عرب و عجم و افسران «فوج» آنکشور که از طرف امریکا نیز همنوایی می گردید از دروازه ی شرقی کشور با رشادت بینظیر دفاع و حماسه آفریدند. (نمی دانم آنانی که شعار شان برآمدن نظامیان شوروی بود و در عدم موجودیت قوای نظامی اتحاد شوروی، درین تجاوز و جنگ کثیف اجنبی بر ضد مادر وطن، تحت رهبری پنجابی ها شرکت نموده اند، چگونه آن روز ها را بخاطر می آورند؟) البته من بخاطر الزام بر دیگران و یا برائت «خودی» نه می نویسم، زیرا به تاریخ که بسیار بیرحم است باور دارم، هدف و نظر من این است تا تمام افغانان در هر ضلع و قطب شطرنج سیاست که قرار داشته اند، باید با عبرت از تاریخ به منافع مردم و وطن چنگ بزنیم و بخاطر نجات افغانستان واحد و تجزیه نا پذیر تلاش نماییم.
آنچه من از تاریخ تلخ آموخته ام این است: تا تمام نیرو های چپ، راست و میانه با نقد شجاعانه، طراز نامه های سیاسی شان نقد و بهترین شیوه عملکرد مفید برای وطن را تدارک و بخاطر التیام «زخم خونین» افغانستان بکار بندیم. وطن مشترک (قلب مشترک) تمام افغانان است و نباید بخاطر امیال جیوپولیتیک اجانب همانند گذشته یخن همدیگر را پاره نماییم.
بیاد باید داشت که:
افغانستان در دور جدید «بازیهای بزرگ» و در معرض کشمکش های جیوستراتیژیک بازیگران بین المللی و منطقوی روز های دشوار را سپری می نماید و فقط و فقط اراده آگاهانه ملی و دلسوزی واقعی بمردم و وطن، شانس های بقا را میسر خواهد ساخت.
(«اصالت» در قبال مطالب منتشره در دیدگاه ها هيچ مسووليتي ندارد و با احترام به آزادي بیان و دموکراسي
نميخواهد سانسور نمايد و دست رد به سينه نويسنده گان بزند)