شنبه، ۱ مارچ ۲۰۱۴
پیرامون حماسه سوم عقرب مطالب گوناگون از مواضع مختلف به رشته تحریر درآمده که برخی از آن قسماً درست ولی اکثراً نادرست تفتین آمیز، مجهول، همراه با دروغ های شاخدار و دور از واقعیت به اهداف غرض آلود نگاشته شده که ضرور میشمارم به نکاتی از آن مکث کنم.
گروهی بدون اینکه خود شامل این جرقه نخستین پرخاش جسورانه باشند، به حرّافی و لا طایلات متوصل شده مردم را از حقایق دور نگهداشته و در واقع به جای اینکه به روشنی حقایق مبادرت ورزند به قلب ماهیت آن روز مهم تاریخی پرداخته اند.
نگارنده که شاهد عینی این روز و روز های ماقبل آن بودم و به حیث سامع با اخذ کارت مجوز در جایگاه سامعین برای استماع موضعگیری وکلاء آن دوره با علاقمندی اشتراک می نمودم به روال سابق به تاریخ دوم عقرب نیز با یک دوستم که متاسفانه امروز در قید حیات نیستند برای اشتراک در جلسه ی که رای اعتماد به حکومت دوکتور محمد یوسف صدراعظم موظف دایر گردیده بود به تالار شورا رفتیم پارلمان از مستمعین با اجازه و بدون اجازه مملو شده و حتی مردم و محصلین جا های وکلاء را نیز اشغال نموده بودند وضع خیلی ها متشنج گردیده بود رئیس شورا و نایب شورا بارها از مردم خواهش نمود تا جای وکلاء را تخلیه نمایند ولی هیچ کس اعتناء نه مینمود صدای ببرک کارمل وکیل شهر کابل را شنیدم که او هم از محصلین و مردم احترامانه تقاضا بعمل می آورد که لطفاً جای وکلاء را تخلیه نمایید او ضمناً علاوه نمود لطفاً به نیرو های مخالف که خواهان تدویر رای اعتماد به صورت علنی هستند موقع ندهید نیروهای هستند که میخواهند جلسه رای اعتماد بر حکومت دوکتور محمد یوسف صدراعظم موظف مخفی و در عقب در های بسته صورت گیرد.
در آن زمان درباره ببرک کارمل که او عضو هیات رهبری جریان دموکراتیک خلق بود نه میدانستیم. من و دوستم که به هیچ سازمانی وابستگی نداشتیم، از داخل تالار بیرون شده و در دهلیز شمالی ولسی جرگه ایستاد شدیم و مراقب اوضاع بودیم دوستم وحدت احمد زاده از من و اطرافیان ما که در دهلیز ایستاده بودیم خواهش کرد که اگر به خواهش رییس شورا و نایبش نمیکنید بیایید به حرف ببرک کارمل که یک وکیل وطنپرست است اینجا را ترک کنیم اما یک نفر مرد از ما بزرگتر دور ایستاده بود با نثار کلمات رکیک به ببرک کارمل میگفت که ببرک کی است و ببرک چه است از اطرافیانش خواست باقی بمانند و به حرف هیچکس گوش ندهند و ما که از دروازه شمالی ولسی جرگه خارج میشدیم از یکی که آنجا بود پرسیدیم این آقا کی است که میگوید به حرف هیچ کس گوش ندهید و از تالار خارج نشوید به آهستگی گفت ایشان آقای عبدالهادی خان محمودی هستند ما در حالیکه از تالار خارج شدیم از خود می پرسیدیم این ها چرا به حرف یک دیگر خود گوش نمیدهند؟ ما در آن وقت در باره سازمانها و جریانهای سیاسی هیچ معلومات نداشتیم چه رسد به اختلافات ایدیولوژیک و ترند های بین المللی.
ما که در آن زمان انسان های مستقل و غیر وابسته به جریان های سیاسی بودیم و درک ما از دموکراسی هم محدود به کتابهای قدیمی و (مکتب های سیاسی) بود و دیگران را نیز همین طور مثل خود می پنداشتیم. ما تحت تاثیر تبلیغات حکومتی که گویا دموکراسی اعلام شده و هر یک از اتباع کشور حق دارد در تظاهرات، میتینگ ها و راه پیمایی ها اشتراک کنند صرفنظر از اینکه این تظاهرات را کی ها و یا کدام سازمان ها به راه می اندازد. روز (دوم عقرب) از آنجایی که اشغال شورا را به (عنف) خواندند و به همه اخطار نمودند ما هم آنجا را ترک نمودیم فردای آن که شنیدیم رای اعتماد به حکومت موظف به صورت علنی برگذار میگردد ما هم خود سرانه بدون هدایت کدام شخص و یا سازمان به طرف شورا روان شدیم عکس روز گذشته راه ها همه بسته شده بود و خلاف وعده حکومت هم از رفتن به طرف شورا جلوگیری کرد و هم از تدویر جلسه به طور علنی خود داری نمود. ما را که از لیسه حبیبیه گذشته بودیم اول پلیس غند ضربه مورد حمله قرار داد ما گاهی فرار میکردیم و گاهی پیشروی. در همین وقت بود که تانک ها وارد صحنه شدند و بیشرمانه به سوی ما میتاختند و ما عقب نشسته به کوچه ها می گریختیم و بعد از اینکه تانک ها به سمت دیگر میتاختند ما باز از کوچه ها بیرون می شدیم و شعار های ضد دولتی سر میدادیم اینبار از دور دستها صدای فایر ماشیندار های که بالای تانک نصب بود به گوش میرسید ما با هیجان که هیچ یک دیگر خویش را نمیدیدیم به پیش میدویدیم و فکر میکردیم که کسانی را که مورد اصابت مرمی قرار گرفته اند نجات میدهیم در حالیکه هیچ یک از آنها را از نزدیک هم نمیشناخیم واقعاً ما را عشق میدان نبرد در خود کشانیده بود میگفتیم نباید گذاشت که آنها زیر چین تانکها خورد گردند. چه تصورات عجیبی من هم اکنون که این سطور را مینویسم به دیده گانم فشار می آید تا قطره اشکی برایشان بریزم.
در حالیکه ما باز میخواستیم به پیش رویم پلیس غند ضربه از یک سو تانکها از سوی دیگر فایر میکردند پلیس غند ضربه از عقب بر ما با دنده های برق ضربه میزد و ما را به طرف چهار راهی کارته به عقب راند و ما دیگر از کوچه ها برآمده نتوانستیم زیرا تانکها در سرک های میگشتند و هوائی فایر میکردند تا اینکه از آنجا با بدن های کوفته شکم های گرسنه و زبانهای از تشنگی خشکیده از چنگ پلیس فرار و به سوی منازل خویش به راه افتادیم در راه مردم عمیقاً با تظاهر کننده گان همدردی نشان میدادند و بر دولت نفرین مینمودند ما از زبان مردم میشنیدیم که میگفتند حکومت خائن به جایی اینکه از تانک بر ضد دشمن خارجی کار بگیرد آنرا علیه مردم بی سلاح و محصلین که به جز کتاب در دست ندارند کار میگیرد تاریخ آنها را نخواهد بخشید.
مردم بین خود میگفتند که امر فایر را سردار عبدالولی داماد شاه صادر کرده سردار ولی یک آدم مغرور و خود خواه و بیرحم است عاقبت شان بخیر؟
چنانچه بعد از کودتای ۲۶ سرطان تاسیس نخستین جمهوریت به وسیله محمد داوود خان سردار ولی به زندان افتاد از آنجاییکه از یک خانواده بودند او را به جزای اعمالش نرسانیدند.
در کوچه و بازار شایعه بود که به این خاطر تظاهر کننده گان را نگذاشتند به محل شهدا و مجروحین بروند که تعداد حقیقی کشته ها و زخمی ها پوشیده بماند چنان هم شد و دولت صرف به تعداد ۳ نفر همان عدد منظور شده را به نشر سپرد.
تعداد کشته ها قرار افواء به ده ها تن میرسید. همان بود که این روز به یکی از مهمترین روز های تاریخی در کشور ما مبدل گردید و همه ساله به وسیله سازمانها احزاب و جریانات سیاسی با شور و هیجان یاد میگردید شهادت عبدالرحمن در لغمان، سیدال در کابل، قادر در هرات در جریان یادبود های حماسه آفرین به زخم خونین و انگیزه های قیام های ۲۶ سرطان و هفت ثور مبدل و سرانجام به روز جوانان پر شور وطن ما مسما گردید.
آنانی که به این روز بزرگ تاریخی کم بها میدهند و یا آنرا ماجراجویی قلمداد میکنند باید بدانند که خون های ریخته شده سنگ پایه تمام قیام ها و پرخاش های مردم به خاطر رسیدن به عدالت اجتماعی و سرنگونی نظام های ارتجاعی و ستمگر به حساب می آید.
ناگفته نباید گذاشت که هیچ سازمان و جریان سیاسی حق ندارد آنرا مربوط به خود بداند چه هیچ کدام آنها تا آنوقت آن توانایی را نداشتند که چنان تظاهرات هیجان انگیز را به راه اندازند و آن را رهبری نمایند و اگر چنین ادعای هم بکنند دروغ محض است.
برخی ها در معرفی این روز به حریف های سیاسی و عقیدتی خویش میتازند و آنهم با آن اصطلاحاتی که در آن وقت هنوز رایج و شناخته نشده بود. نباید به افتخارات سیاسی تاریخ و همگانی مردم تصرف کرد.
شکی وجود ندارد که احتمالاً همه در آن اشتراک ورزیده باشند ولی حق تصرف را ندارند.
درود به روان شهدای سوم عقرب روز بر انگیختن جوانان و مردم علیه نظام مستبد سلطنت و هواداران آن.
م. ن . راوی
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat