بیدادی كه بر او رفت، حماسه  كه از وی باقی ماند!

ف. م. جوانشير

آنكه غبار

از چهره سياسی فردوسی روبيد

 

با عرض درود و خسته نباشید فراوان خدمتِ دست اندرکاران  سایتِ ارزشمندِ «اصالت» ارگان نشراتی ح.د.خ.ا.!

خواهشمندم کتاب (حماسه داد) نوشته ف. م. جوانشیر را در سایت «اصالت» برای استفادۀ اندیشمندان از این اثر با ارزش اقدام فرمایید، بندۀ حقیر به دنبال این اثر در کتابخانه های مختلف در ایران بودم، اما به علتِ بعضی مسایل موفق برای بدست آوردن این اثر نشدم، از شما خواهشمندم که در جستجوی این کتاب تلاش به عمل آورید.

با تشکرِ فراوان از سایتِ ارزشمندِ «اصالت» ارگان نشراتی ح.د.خ.ا.

کوروش بزرگ

Fri, April 20, 2007 12:10 am

 اوائل سائل ۱۳۵۸، ماه های پس از انقلاب ۵۷ یك كارتن بسته بندی شده مملو از سند و یادداشت، از صوفیه پایتخت بلغارستان به تهران رسید. این كارتن را از صوفیه بار یك كامیون بلغاری كرده و فرستاده بودند. امیرنیك آئین پیش از آمدن به ایران این همت را كرده بود. محتویات كارتن هیچ ارتباطی به مسائل سیاسی، اطلاعاتی و یا امنیتی نداشت. آنچه در آن جای گرفته و به تهران منتقل شده بود، یادداشت، فیش برداری ها و اسناد تحقیقات ادبی و حزبی مهندس فرج الله میزانی (جوانشیر) بود، كه ماهها پس از بازگشت وی به ایران، از صوفیه برایش فرستاده بودند. آخرین یادداشت های دوره دكترای او نیز بخشی از محتویات این كارتن بود. كارتن نه تنها روی باز كامیون باران خورده و خیس شده بود، بلكه در گمرگ تهران نیز نزدیك به یك ماه اینسو و آنسو پرتاب شده بود و زمانی كه تحویل صاحب آن"جوانشیر" شد، مشتی كاغذ نم دار با نقوش زردآب گرفته بودند.

همسر و دختر ۲۱ ساله جوانشیر تازه به ایران بازگشته بودند و حالا، همگی در یكی از خیابان های فرعی پشت باغ وحش تهران زندگی میكردند. آپارتمانی كوچك در طبقه سوم ساختمانی كه طبقه بالای آن بابك امیرخسروی مینشست. دو آذربایجانی، كه دو سرنوشت در حزب توده ایران و جمهوری اسلامییافتند. آن كاغذها را روزها در بالكن كوچك خانه پهن و شب ها جمع میكردند، تا سرانجام خشك شدند. اسناد و دیدگاه ها و حماسه داد بخشی از محتویات آن كارتن بودند. در یكی از همان شب های پهن كن و خشك كن كاغذها در بالكن خانه، جوانشیر چند پوشه مملو از یادداشت را بدست رحمان هاتفی داد و گفت: این دست تو را میبوسد! من نمیرسم.

هاتفی كار را شروع كرد و چند ماه بعد، اسناد و دیدگاه های حزب توده ایران با وسواسی كه هاتفی داشت و نظراتی كه جوانشیر بی دریغ میداد منتشر شد.

حماسه داد، اما كار خود او بود كه حالا در تهران یك سر داشت و هزار سودا. در فاصله تعطیل رادیو پیك ایران و انقلاب ۵۷ (جوانشیر سردبیر رادیو بود) فیش های آن را هم تنظیم كرده بود. مرور پایانی این كتاب نیز وقتی به خود نظم گرفت، برای ویراستاری آخر به هاتفی سپرده شد. ویراستاری كه، علاوه بر كار روزانه در روزنامه كیهان، سالها سردبیر كیهان سال نیز بود. كتابی كه هنوز هم اگر یافت شود خواندنی است و ما بزودی سلسله مقالات و گزارش هائی را به قلم هاتفی از آن در همین سایت منتشر خواهیم كرد.

حماسه داد با مقدمه ای كه بر آن افزوده شد، در ایران پس از انقلاب به چند چاپ رسید. پس از یورش به حزب توده ایران، تجدید چاپ آن متوقف ماند و یافتن آن در بازار كتاب از ناممكن های جمهوری اسلامیشد.

اخیراً، حماسه داد را دوباره در ایران تجدید چاپ كرده اند. اسم نویسنده و محقق را حذف نكرده اند- كه حذف شدنی هم نبوده و نیست- اما مقدمه آن را برداشته اند. دلیل حذف این مقدمه را نه در جهت گیری سیاسی، بلكه در محتوای افشاگرانه آن باید جستجو كرد. محتوایی كه علیه استبداد و خودكامگی و سلطنت است و جمهوری اسلامیاكنون سالهاست كه پا در ركاب همین استبداد و خودكامگی با نام "نظام ولایت فقیه" ركاب میزند؛ چنان كه وقتی این مقدمه خوانده میشود، شیوه تبلیغ استبداد پذیری و "ولایت" پذیری تداعی میشود و گوئی آنچه در باره نظام شاهنشاهی جوانشیر گفته، مصداق حكومتی است كه اكنون بر ایران سلطه دارد. جز این هیچ دلیل دیگری برای حذف مقدمه زیبا، مستدل و افشاگرانه "حماسه داد" نمیتوان پیدا كرد.

ما، برای آنكه چشمی به كتاب "حماسه داد" بدون این مقدمه عادت نكند و این همانی سلطنت و ولایت را در این مقدمه نشان داده باشیم، آن مقدمه را از روی چاپ بعد از انقلاب كتاب حماسه داد برگرفته و برای ثبت در تاریخ، در اینجا می آوریم.

از آن یارانی كه از ایران این سانسور را خبر دادند و بر ضرورت بازانتشار اینترنتی این مقدمه پافشاری كردند سپاسگزاریم.(راه توده)

او دیگر نیست. به جمع اعدامیان قتل عام سال ۱۳۶۷ پیوسته و در یکی از گودال های خاوران به خاک ایران سپرده شده است. دوباره خوانی و سه باره خوانی "حماسه داد" او، امروز نیز همانقدر تازه است که دیروز. هر جا پیشوائی هست، حماسه داد نیز هست و هر جا سلطنت و حکومتی خودکامه بر سر کار است، جوانشیر زنده است. دوباره حماسه داد که در سال های نخست پس از انقلاب ۵۷ درایران انتشار یافت، امروز که خودکامگی در جمهوری اسلامی جای پای خود را محکم کرده و "ولایت" به نوعی سلطنت انجامیده است، همچنان تازه است. نگاه علمی جوانشیر به حماسه داد، همانگونه تا کنون در چندین نوبت در راه توده روی آن تاکید کرده ایم، نگاهی است بدیع و بی سابقه. به همین دلیل حماسه داد او که فریاد فردوسی است علیه بیداد زمانه هنوز "دُردانه" تحقیقاتی است که تاکنون روی شاهنامه انجام شده است. آغاز انتشار این کتاب را با مقدمه مؤلف می خوانید. (راه توده)

یادآوری مؤلف

در آخرین سالهای شوم سلطنت محمدرضا شاه، تبلیغات وسیع و تهوع آور درباری می كوشید تا نظام خودكامه "شاهنشاهی” دست نشانده اجانب را، آیتی از تجلی روح و اندیشه ایرانی جلوه دهد. در این تبلیغات جای بزرگی به تحریف شاهنامه فردوسی داده می شد و مبلغین درباری چپ و راست بدان استناد میكردند. اوج این موج سرسامآور تبلیغاتی مراسم زشتی بود كه به نام "جشنهای دوهزاروپانصدمین سال شاهنشاهی” برگزار شد. این نوشته همان وقت به قصد پاسخ گویی به جنجال درباریان و بازیافت شاهنامه تدارك شد، ولی متاسفانه كار روزمره و وظایف عاجلتر امكان نداد به موقع تكمیل شده، به چاپ سپرده شود.

اكنون كه بساط سلطنت شوم پهلوی و هرگونه سلطنتی درایران را مردم برانداخته اند و قلم بطلان بر هرگونه تبلیغات شاهپرستانه كشیده شده، مطالب این نوشته- از نظر مقابله با تبلیغات درباری- شاید كهنه بنظر آید، ولی یك نظر به نوشتهها و گفتههای برخی از برجستهترین روشنفكران ایران در سالهای اخیر نشان میدهد كه اصل مطالب این كتاب متاسفانه همچنان مسئله روز است. هنوز بسیارند كسانی كه شاهنامه را واقعاً هم اثری در خدمت شاهان میدانند و نیز كسانی كه به علت مخالفت با نظام"شاهنشاهی” نسبت به این اثر بزرگ فرهنگی كم توجهی میكنند.

بنابراین شناختن و شناساندن شاهنامه، همچنان از نظر آشنا كردن مردم با فرهنگ غنی گذشته ایران كسب اهمیت میكند.

اگر فرصتی بود شاید میتوانستم در این نوشته دستی ببرم و آن را بیشتر با نیاز زمان منطبق كنم. اما چنان فرصتی نیست. بعلاوه به دو دلیل، وارد كردن تغییر را ضرور ندیدم. یكی این كه بهتر است نوشته همان روح زمان نبرد مردم ما با رژیم سلطنتی را داشته باشد.

 

 

 

برای مطالعهء کتاب «حماسهء داد» لطفاً روی عنوان کتاب کلیک نمایید.

 

 

 - تحریف شاهنامه، آغاز تحریف شاهنامه

ـ ابیات بی پدر و مادر بنام فردوسی به کام چاپلوسان

ـ فردوسی یگانه ای که حسابش از چاکران دربار جداست

ـ شاهنامه و ایران، هر ۲۰ سال یک جنبش مردمی

ـ تولد شاهنامه در کهکشان پرستاره نوزائی فرهنگی ایران

ـ "داد" و"عدل" در سراسر شاهنامه

ـ داد یا بیداد؟ مسئله اصلی در شاهنامه فردوسی اینست!

ـ ۵۰ شاه می آیند و می روند اما ایران و ایرانی می مانند

ـ شاه و شاهنشهی خون دلی که فردوسی از بیداد شرح می دهد

ـ شاه انتخاب مستقیم مردم تبدیل شد به انتصاب

ـ استقرار خودکامگی، بیداد از اینجا اوج گرفت

ـ روحانیون شیعه تقیه کردند کاوه آهنگر قیام

ـ قیام رستم علیه "کاووس" شاه خودکامه جنگ دوست

ـ دادستان کهن شاه و خودکامگی ایرانی و آزادگی

ـ مردم و پهلوانان، شاهان و خودکامگان

ـ نبرد در شاهنامه میان توانگران و غارت شدگان

ـ رنجنامه تاریخی بوذرجمهرها در ایران

ـ نبرد ۲۵۰۰ ساله میان استبداد و قیام

ـ شاهنامه نه داستانی ملی، که حماسه ای انسانی است!

- نابخردان حاکم در ج. ا. فرصت شناخت فردوسی را هم بخود ندادند!

- پس از هزار سال گذشته خویش را باید بازخوانی کنیم!

- اسکندر و اعراب فاتحان ایرانی که پیش از حمله پاشیده بود! 

- ظلم و خیانت همیشه زمینه ساز حمله به ایران بوده

- حماسه های عاشقانه در شاهنامه فردوسی

- عشق نيز در اسارت خودکامگی پرپر می شود

- بازتاب خصلت‌های شاهان و پهلوانان در مناسبات با زنان

- عشق های اسطوره ای در شاهنامه نزد پهلوانان است نه شاهان

- زنان شانه به شانه پهلوانان شاهنامه

- عبور از تراژدی های کوچک تا تراژدی بزرگ نبرد رستم با سهراب

- تراژدی در نظم خودکامه گریزنابذیر است

- تراژدی بزرگ رستم و اسفندیار