یکشنبه، ۱۵ دسامبر ۲۰۱۳
عبدالوکیل کوچی
همبستگی و همیاری
اساس وطنپرستی است
صدای گور یاران است در گوش
مکن شمع فروزان را تو خاموش
که دراین راه همه، جان ها سپردیم
بناید کرد یاران را فراموش
گویند که کتاب، همدردی و همیاری را در میان یاران سخت گرفته است. و همبستگی را در بین آزدگان و آزادی خواهان. به گواهی تاریخ، سنگبنای اساسی روابط وطنپرستانه در میان همفکران، همرزمان و بهترین سرسپردگان راه آزادی همانا عزم فولادین برای مبارزه بخاطر تحکیم پیوند های ناگسستنی بر پایه همبستگی و همیاری آزادی خواهانه بوده است که بر بنیاد آن جنبش های آزادی خواهی ضد استعماری و حرکت های فکری جنبش مشروطیت و ضد استبدادی در وطن ما با اصول کلی آن شکل گرفته است و آزادی خواهان کشور ما مسیر جدایی نا پذیر آن راه پر خم و پیچ و طولانی را طی کرده اند. آنان با توجه به شرایط خاص زمان و رعایت معیارها و موازین اساسی مبارزه، اسرار کلیدی مسایل سرنوشت ساز سیاسی را با حفظ اعتماد راسخ و اعتبار رفیقانه با امانت داری کامل همچون مردمک چشم خود حفظ نموده اند و موضوعات سری مبارزه در میان مبارزین تا به حدی محرمیت میداشت که اعضای فامیل و فرزندان آنها به حریم مسایل محرم سیاسی دسترسی نداشتند و به این ترتیب اسرار سیاسی به منظور رازداری سیاسی از آنها بدور نگهداشته میشد.
زیرا مبارزین وطنپرست کشور ما تحت تعقیب شدید و پیگرد های دایمی دشمنان افغانستان و عمال داخلی آنها قرار داشتند. تاریخ نشان داد که آزادی خواهان به خاطر مبارزه آزادی خواهانه در برابر چالش های خطرناک دشمن، شجاعانه ایستادگی کردند وهر گونه توطئه و دسایس شوم دشمنان وطن را به موقع خنثی میساختند. آنان با نیروی همبستگی، آیین همدردی و اصول همیاری، جنبش آزادی خواهی را بسوی قله های شامخ پیروزی سمت وسو دادند. این دلاوران آزاده بخاطر آزادی و پیروزی با قبول فدا کاری از قربانی های لازم نهراسیده و به قیمت جان و حیات پربهای خویش درخت آزادی را با خون های پاک شان سیر آب ساختند و در زمان لازم حتا از قربانی فرزندان خود نیز دریغ نورزیدند. چنانچه در تلخ ترین مقطع تاریخ، زمانی که تعدادی از آزادی خواهان بمنظور اخذ تصامیم بخانه یکی از سر سپرده ترین مردان آزاده و آزادی خواه، زنده یاد ملک سور گل دهسبزی حضور بهم رسانیده بودند، و پس از انجام کار جلسه بود که فرزند کوچک ملک سورگل دهسبزی برای پدر خود اطلاع داد که شخصی میخواست به در وازه ی حویلی ما داخل شود و از من پرسید که پدرت کجاست من برایش گفتم که با مهمانان در تهکوی (زیر خانه) نشسته است ملک سورگل آزادی خواه و متعهد فورا داس گندم دروی که بروی حویلی اش گذاشته شده بود آنرا برداشته و کام فرزند دلبند خود را پاره پاره کرد و به اینترتیب با قبول قربانی فرزند دلبند خود در امر منافع علیای وطن و نجات جان یاران وطنپرست خود به اسطوره تبدیل شد و این درس بزرگ تاریخی و افتخار عظیم استواری و صداقت در مبارزه و پایداری در اصول را به نسل های بعدی به میراث گذاشتند. این تنها نبود بلکه هزاران و صدها هزار وطنپرست و آزادی خواه این سرزمین شیران، با هر امکاناتی که در دست داشتند برای آزادی وطن متحدانه میرزمیدند، از آنجمله قاسم تیلی با پاشیدن روغن، زمین را بزیر پای دشمنان به آتش مبدل کرده بود. هاشم کاه فروش مسیر رفتار پیاده نظام دشمن را در کوچه باغ های کابل به شب سیاه مبدل گردانیده و دشمن را ره گم کرده بود. دهها و صدها زن قهرمان با پرتاب آتش پاره های دست ساخت همان وقت و انداختن آب جوش از بام های منازل خود بروی دشمنان وطن قطار متجاوزین را سراسیمه ساخته بودند. پهلوان سنگ شکن با تراشیدن پارچه سنگ های نوک تیز و بران، دشمن را سرکوب میکرد. مردان آهنگر با ساختن شمشیر کاوه وار به قلب دشمن میکوبید و میخ های نوک تیز آهنی و فرش آن بر سر راه دشمن، متجاوزین را از پادر آوردند. مزید بر آنان چشم تجاوز گران همواره آماج سنگ پلخمان جوانان و نوجوانان وطن گردیده بود. به همین ترتیب همه غازیان و سرفرازان تاریخ وطن ما که حماسه ها آفریدند و کارنامه های زیبا و افتخار آمیز شان ثبت صفحات زرین تاریخ گردید ه است.
آنان دلاورانی بودند دلیر و ایثار گر که منافع علیای کشور را نسبت به خواسته های شخصی و خانوادگی شان ترجیح داده و با سر سپردگی بیمانند، پیروزی های بیشماری را بدست آوردند و در برابر دشمنان وطن چون فولاد ناب جسور و بی باک ایستادگی کردند و دلاورانه به چهره مرگ نگریستند، خود قربانی وطن شدند اما وطن را نجات دادند. و بقایای رهروان این راه دراز در راه آرمانهای والای خلق ستمدیده افغانستان این حرکت را افتخار مندانه ادامه دادند که بر بنیاد آن حزب دموکراتیک خلق افغانستان نیز با الهام از مبارزات آزادی خواهی ضد استعماری و ضد استبدادی که نخستین حلقات سیاسی آن از مبارزان همفکر، از وجود روشنفکران همسو، آزادی خواه و بقایای جنبش آزادی خواهی و مشروطه خواهی شکل گرفت، در کمترین زمان به جنبش سرتا سری و فراگیر مبدل گردید. یگانه حزبی که در تاریخ معاصر کشور ما پیشتاز جنبش آزادی خواهی و ترقی خواهی مردم افغانستان بود. حزبی که مجهز با اصول و موازین حزبی سیاسی و سازمانی و ملهم از احساس عالی مترقی و معیار های زرین اخلاقی و رجحان منافع علیای وطنی و ساز مانی، نسبت به منافع شخصی، علیه بی عدالتی های قومی، قبیله یی، سمتی، لسانی و انواع تمایلات منفی مبارزه کرد. حزبی که هر عضوی از اعضایش از اعتماد کامل و باور های رفیقانه برخوردار بوده است. بر پایهء این اصول اعضای حزب در مسیر مبارزات قهرمانانه شان با عبور از کوره راههای سخت و جانکاه حماسه ها آفریدند و با قیمت جان و حیات خویش قربانی های فراوانی را متحمل گردیده تا پیروزی و رهبریت جامعه را تجربه کردند. ولی اینکه در یک جنگ نابرابر، نا عادلانه و تحمیلی که بیشترین وجه آن از سوی خارج و همسایگان مایه میگرفت خطر فرو پاشی بر حزب سایه افگند که منجر به آوارگی اعضای آن در سرتاسر دنیا گردید. ولی حزب دموکراتیک خلق افغانستان حزب وطن تا هنوز زنده است. در وجود حزب مردم افغانستان و در نهاد ها، احزاب و سازمانهای همسو و برادر، در وجود کمیته های موقت تشکیلاتی و کمیته های انسجام تشکیلاتی همسو و در دریای خروشان اندیشه ها و آرمانهای والای خلق ستمدیده افغانستان و تاریخ مبارزات مردم آزاده افغانستان ریشه دارد. کاروان ترقی خواهان کشور ما بار مسوولیت و مبارزه را بسوی اهداف بزرگ انسانی تا به حال به پیش برده است و در حال حاضر نخستین وظایف دایمی اعضای حزب و سایر ترقی خواهان افغانستان را تحکیم وحدت حزبی سازمانی گروهی و جمعی تشکیل می دهد. مبرهن است که در چنین شرایط حساس و تاریخی کشور ما، مبارزه متحدانه و همبستگی وطنپرستانه، وحدت ملی کشور را تحکیم بخشیده و تضمین کننده منافع علیای کشورمیباشد. خوشبختانه تا جاییکه دیده میشود اکثریت قریب به اتفاق نویسندگان محترم اعم از اندیشمندان، سروران قلم و آگاهان امور در لابلای مقالات علمی و مضامین پر بار شان در رابطه به مسایل وحدت نظر و عمل حزبی، سیاسی و ترقی خواهانه تلاش میورزند که بر بنیاد اینگونه فعالیت های وطنخواهانه توجه عموم روشنفکران ترقی خواه به این مسئله معطوف گردیده است و شکل گیری ایتلاف های سیاسی و ترقی خواهانه بشارت این خوشبختیست. با آنکه نتایج عملی این خواسته ها به تناسب مبرمیت زمان و ایجابات شرایط کنونی کشور ما نیازمند تلاش بیشتری میباشد اما دستاوردهای آن گامیست بسوی جلو که میباید آنرا تعقیب و تقویه کرد.
دوستان محترم یاد آوری از گذشته گان و ارایه یکی دومثال از تاریخ مبارزات آزادی خواهان و روز های دشوار مبارزات ح.د.خ.ا.، یاد آوری برگی از درس های بزرگ تاریخ است که متاسفانه در حال حاضر تحقق آن عملا با کاستی ها و سهل انگاری های همراه بوده است و اگر پای رنجش در پیش نیاید بگونه مثال توجه رفقای محترم را به این موضوع معطوف میدارم که چندی قبل بتاریخ هشتم ماه نوامبر ۲۰۱۳ میلادی خبر وفات و بخاک سپاری یکی از رفقای حزبی، یکی از اعضای با سابقه ح.د.خ.ا.، فعال سیاسی، انسان وطندوست، پرشور و آتشین، رفیق روز های سخت و دشوار ما، در شهر هامبورگ از طریق وسایل ممکن پخش گردید که عده ی کثیری از دوستان، علاقمندان، هواخواهان، و حتا انسان های صرف با داشتن علایق هموندی از راههای دور و نزدیک به جنازه و فاتحه خوانی مرحومی حضور بهم رسانیده بودند. ولی متاسفانه از رفقای حزبی ما البته از ساکنین آن شهر به استثنای تعداد انگشت شماری که از شمار پنجه های یک دست اضافه نبود دیگر کسی از رفقا حضور نداشتند. آنهم در کشوری یعنی آلمان که پر نفوس ترین اعضای حزب و ترقی خواهان کشور ما در آن سکونت دارند پس قابل سوال است که اینگونه بی حضوری در مراسم بخاک سپاری رفیق جان برابر دیروز و همسنگر امروز را چی باید نام گذاشت؟ آیا این گونه برخورد با کوشش های وحدت طلبانه و همبستگی ترقی خواهانه ما مطابقت خواهد داشت؟ ما که مدعی دعوت تمام اعضای سابق ح.د.خ.ا. حزب وطن برای وحدت حزبی هستیم و کلیه نیروهای ترقی خواه و عدالت پسند را در یک صف واحد بسوی ایتلاف های بزرگ ترقی خواهانه فرا میخوانیم و در سطح کل مدعی و خواستار همبستگی سراسری ملی و مترقی و اتحاد وطنپرستانه و داد خواهانه و رفیقانه میباشیم، آیا میتوان با اینگونه کمرسی ها نسبت به جنازه رفیق همرزم خود نهال مبارزه متحدانه را به ثمر رسانده و باور مردم را به خواسته های وحدت طلبانه و ترقی خواهانه مان جلب کنیم.
سوال درینجاست که آیا ادامه چنین وضع ما را بکدام سمت و سو خواهد کشانید. بگذار رفیق دیروز ما در لیست امروز ما نباشد بگذار اگر با ما نیست ولی از ماست. این کمینه به تمام رفقای دیروز و امروز احترامانه پیشنهاد میکنم که عزت مرده و زنده ما بدست خود ما و همیاری مردم ماست و این پیوند ها باید تحکیم یابد، زنده یاد ببرک کارمل فقید میگفت (تمام نیروی ما بخاطر رسیدن به اهداف والای انسانی در پیوند با مردم ما نهفته است) بنا بر آن تحکیم پیوند های مردمی و تقویت وحدت ملی و حزبی در صدر وظایف وطنپرستانه ما قرار دارد. نگذارند تا درین راه کاستی های بوجود آید زیرا حرمت گذاشتن برفقای حزبی و هموطنان عزیز بخصوص در شرایط غربت، حضور در مراسم بخاک سپاری، غمشریکی و تسلی بخشیدن به باز ماندگان، احوال پرسی و عیادت از مریضان، خبر گیری از سالخوردگان، و دیگر مراسم خوشی هموطنان عزیز و دوستان محترم معیار وطنپرستی، انساندوستی و رفاقت است که ما را در عمل نزدیک میسازد. نتنها فقط بخاطر نزدیکی بلکه بمنظور ادای رسالت وطنی و حزبی ماست. زیرا همه بهتر میدانند که غمشریکی در این راه دراز بیک ابراز تسلیت از راه دور و خواستن صبر جمیل و فردوس برین خلاصه نمیشود. زیرا باز ماندگان و غمگینان، اشخاص مریض و سالخوردگان بیشتر از همه چشم براه کسانی می باشند که عملا از آنها توقع غمشریکی و همدردی دارند. ما وظیفه داریم تا حتی المقدور به این گونه مسایل بطوری که لازم باشد رسیدگی نماییم و رسیدگی ما هم مهم است و هم ضروری.
فروغ هبستگی و همیاری ما بیانگر تمدن پویا و فرهنگ اعلی تاریخ پنجهزار سالهء سرزمین زیبای ما میباشد.
با عرض حرمت، عبدالوکیل کوچی
مسوولیت مقالات، مطالب و نبشته های نشر شده در «دیدگاه ها» به دوش نویسنده گان آنها بوده
و الزاماً بیانگر نظرات و دیدگاه ادارۀ سایت «اصالت» نمیباشد.