عـاصـم شـرار
حق آن كه شك، ترديد، خلاف و نادرستى در آن گنجايش ندارد و كاملاً يقينى است عمليهء جا به جايى واقعبيانه و منصفانه حق در بستر مطلوب، عدالت است.
در باره عدالت ديدگاه ها فرق مى كند، حق انسانى و حق در روابط و مناسبات انسان ها، سهم، حصه، بخش و قسمتى از ارزش هاى هاى مشروع اند كه به انسان تعلق داشته، سلامت حريم او را ضمانت مى كند و قطعاً سلامت ديگرى را متضرر نمى سازد. هرگاه عدالت در جا به جايى حق پر رنگ باشد، انسان و انسانيت و روابط انسان ها از امنيت و ضمانت بيشتر برخوردار مى گردد، حق در برابر دروغ، ريا، كذب، مکر و . . . قرار داشته باطل را بر ملا مى سازد.
در جایی كه حق و عدالت كمرنگ است، نه تنها انسان امكان بيان و انتخاب ندارد؛ بل شك، سوء تفاهم، بدگمانى و عدم اعتماد نيز بر آن جا حكم مى راند، در طول تاريخ بشر، همواره حق در برابر باطل قرار داشته و در مبارزه اند. انسان هاى بى شمارى به خاطر حق و عدالت فكر و فعاليت كرده قربانى داده اند. انسان هاى فاسد، مكار، مفتن، خود كامه، خود برتر پندار، فرومايه، حريص . . . بيشترينه در حمايت از باطل و در برابر حق و عدالت قرار دارند. آرايش طبقاتى جوامع، تبعيض نژادى، جنسى، زبانى، قومى، سمتى و مذهبى و . . . بيشتر ناشى از عدم رعايت حق و عدالت است. حق انسان و عدالت را با طرح و تدوين قوانين و فرمان هاى سود جويانه محدود مى كنند و در مقابل افراد، گروه ها، جوامع، نژاد ها، زبان ها، اقوام و مذاهب را برتر جا مى زنند و به اين ترتيب حق و عدالت را پايمال مى سازند به ويژه پول و سيم و زر و سرمايه اين افيون انسان ستيز، در همه جا بر حق و عدالت چيره شده آن را صدمه مى زند و حق را باطل و باطل را حق از آب بيرون مى كند. خوشبختانه جامعه مدنى، نهاد هاى سياسى و فرهنگى، جنبش هاى حق و عدالت خواهانه انگيزه حق و عدالت را در كشور ما و حتا در جهان پر رنگ كرده اند كه براى تقويت جبهه دفاع از حق و عدالت در برنامه هاى منظم چى خيابانى با دست خالى و چى هم با مبارزه هاى پارتيزانى در درزا مدت مى توان خوشبين بود صرف اين دو اصل براى تحقق حق و عدالت موثر هست.
چنانچه مبارزه براى حقوق بشر، جنبش هاى انقلابى، جنبش هاى داد خواهانه . . . و باور روز افزون به اين امر انسانى، پيشرفت خوبى در جهت حق و عدالت است. با آنهم امروزه در حق و عدالت مى دانم براى بسياری بيهوده و خنده آور مى نمايد زير نامَكِى بنام و عنوان دموكراسى بيشتر همان هاى بر سكوى حاكميت و قدرت تكيه مى زنند كه بر حق و عدالت جفا ها كرند و مى كنند. در امريكا، اروپا، آسيا، افريقا و آستراليا همه جهان خيابان ها از انسان هاى گرسنه، بى پناه، بيكار، تهيدست، بيمار و معتاد انباشت است كه از باطل و بى عدالتى حكايت دارد. همه ثروت جهان در محور چند انسان خود كامه و حريص تمركز دارد كه سرنوشت جهان را در دست دارند. اين ساز و سامان، رنگ و رونق و ساخت و بافت، با حق و عدالت قطعاً در تضاد واقع است. انسان هاى حامى حق و عدالت در سراسر جهان خار چشم اند و مورد تهديد قرار دارند. با آن هم چون مدافعان حق و عدالت به راه، ديدگاه، فكر و فعاليت خود باور دارند و مايل اند با ارزش انسانى (پابندى به حق و عدالت و دفاع از آن) زندگى مى كنند. شجاعانه به مبارزه ادامه داده قربانى مى دهند و مشعل حق و عدالت را فروزان تر نگه مى دارند.
انسانى كه به حق و عدالت وفادار و پابند است و از آن دفاع مى كند در واقع مضمون زندگى خود را در آن يافته است حريص و اسير هواى نفس نيست و باطل، بى عدالتى، فساد و شر را سزاوار انسانيت ندانسته با قبول رنج، عذاب و محروميت ترجيح مى دهد. انسان بماند و براى حق و عدالت و دفاع از آن جسورانه مبارزه كند. او مى داند كه انسان بودن سرفرازى است و انسان مردن، مردن نيست.
مقصد والاى پابندى به حق و عدالت و دفاع از آن، انسان را توانايى مى بخشد، او را سزاوار زندگى مى سازد به او امكان مى دهد تا با روح و روان فوق العاده زندگى كند و در برابر پيش آمد هاى سرد و گرم خم نشود. او انسان واقعى است و با درك واقعيت خود، همواره وزين تر مى شود و بر ظلمت باطل و بى عدالتى غلبه مى كند. او براى خود نه بل براى انسانيت زندگى مى كند و از همين سبب، نگرانى ندارد و مى داند كه بعد از او راهش را مسافر ديگرى مى رود و آرزويش بر آورده مى گردد. در حالى كه انسان پيرو باطل و بى عدالتى، قبل بر اين كه بميرد، مرده است، او براى زندگى نه، بل براى اندوختن حرص و هوس زنده است، غافل مى ميرد و يا هم شعله يى حق و عدالت سالهاست در وجدانش مرده است.
عاصم شرار
كابل، افغانستان
۲۱ سپتامبر ۲۰۱۶
(«اصالت» در قبال مطالب منتشره در دیدگاه ها هيچ مسووليتي ندارد و با احترام به آزادي بیان و دموکراسي
نمي خواهد سانسور نمايد و دست رد به سينه نويسنده گان بزند)