پنجشنبه، ۱۲ جنوری ۲۰۱۲

 
مســـعــود «حـــداد»

 

معنی هردو جهان

 

سرمست ز باده باش که عمـر در گذر است

چنگ به ساغر بزن که ساقی همسفر اسـت

در کـــنج مسجد خشکـــید، سجـادۀ ریــــاکار

لیــک دامــن متـقی، از می مینا تـــر اســت

هـرچـند توانستی میـوه بچـین ازین بــــــاغ

نخلستان موعودی بی بار و بی ثــــمر است

از حُسن و جمال یــــــار، تا میتوانی حظ بر

حـوریان بهشتی بی لطف و بی هـــنر است

موکــول به فردا نــکن، ســـودای نقـدینه را

سودا گر نسـیه باز، دایــما در ضـرر اســت

هر آرزوئی داری، از زمـــین خـــــود بجـُو

جستجو از آســــمان، تلاش بی ثـــمر اسـت

ایزد ز تـو نخــواهــد، بنــــدگی و برده گـی

این همه دستورها، از جــــانب دیگر اســت

کار او خـلقــــت بوَد، نه تفـتیش عـــــقایــــد

ایـن صـفت خالقی، شمس من الاظهر اسـت

از محـــشر تخَـیُل، ایــن همـــه تـرس چرا؟

گر عقل را ببازی، هر روز تو محشر است

حافــظ خــرد باش و بــــا مـرسَلین الـــوداع

 هبران خود خوانده، از آن کـور و کر است

آزاده زیستن را بیآموز، نزد «حــــــــــداد»

معنی هردوجهان؛ یکدل و یــــک دلبر است

مسعود حـــــداد

۱۶ نوامبر ۲۰۱۱ 

 

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org