از: رازق فانی
تهیه کننده: ع . ق . فضلی
حرکت و سکون؟!
بهار را گفتم زندگی چیست؟
گفت: طراوت و زیبایی است.
گل را گفتم،
گفت: لبخند است.
ابر را گفتم،
گفت: گریه است.
باد را گفتم،
گفت: سرگردانیست.
آتش را گفتم،
گفت: سوختن است.
چشم را گفتم،
گفت: تماشاست.
غمین شدم و دل را گفتم:
ای مظهر احساس و عواطف شاعرانه من،
که عمریست در قفس تنگ سینه ام،
تپایش داری باری بایست،
تا از تو درباره زندگی و مرگ پرسشی کنم،
و دل در حالیکه همچنان می تپید فریاد زد:
بس کن ای مرد که من تنها بخاطری زنده هستم،
که می تپم،
و تنها وقتی از حرکت می ایستم که مرده باشم،
و تو که درباره زندگی و مرگ می پرسی،
بدان که:
زندگی، یعنی تپش و حرکت است
و مرگ، یعنی آرامش و سکون . . .
اول حــمل ۱۳۹۵ مطابق ۲۰ مارچ ۲۰۱۶
توجه:
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat