امتداد جنایات در چهار گوشه کشور در آیینه ی حقایق
پژوهش و کاوش از استاد (صباح)
«مستنداتی بر سه و نیم دهه جنایت و آدمکشی در کشور»
حقوق بشر محصول تمدن بشر، و همزاد با پیدایش انسان است. حقوق و بشر، دو روی یک سکه بوده که حقوق انسان با زندگی او گره خورده و از بدو خلقت با او همراه بوده است. پس گفته می توانیم که حقوق بشرقبل از پیدایش دولت وجود داشته و ما فوق آن است. لذا مفاد آن برای همه کشور ها لازم الاجرا بوده و دولت ها مکلفند که آن را رعایت نمایند. امروزحقوق بشر یکی از بحث های مهم و اساسی حقوقی است که در بحث قانون اساسی و حقوق ملت، به عنوان یک اصل مسلم قطعی، و عقلایی و به جا است؛ چرا که هیچ قانونی اساسی، ذاتا نمی تواند نسبت به حقوق ملت و مردم ساکت بماند، بلکه بنیادی ترین بخش قانون اساسی یک کشور را همان حقوق فردی و آزادی های اساسی شهروندان آن کشورتشکیل میدهد. تدوین و تصویب قانون اساسی نقطه عطف در تاریخ یک ملت و کشور به حساب می آید؛ زیرا در وجود قانون اساسی این کافی نیست که تنها به بررسی رژیم های اساسی و نهاد های حاکم در دولت بپردازد بلکه حقوق و آزادی های عموم ملت را نیز شامل باشد .
بازم نه دیده خفت و نه اندیشه آرمید
نی زان امیر قافله شب، خبر رسید
آن بامداد پردگی شب، كه از افق
سربرزد و به پرده شب گشت ناپدید
و آن آفتاب دانش و انصاف و مردمی
در شهر بند فتنه اهریمنی چه دید؟ .
افغانستان کشوریست که درطول تاریخ شاهد جنگ های زیادی بوده البته جنگ هابیشتر بخاطر رسیدن به قدرت صورت گرفته که گروهای مختلف تلاش کرده اند تا از راه جنگ قدرت حکومت را بدست گیرند که بدبختانه در بسیار موارد دیده شده مردمان مظلوم یا ازبین رفته ویاهم خساره مند شده اند . ازبین رفته های یا خسارمند شده هارا قربانیان دوران جنگ مینامند . متاسفانه سروی صورت نگرفته که تعداد قربانیان دوران منازعه کشور را دقیق نشان دهد. اما قسمیکه دیده میشود درسراسر افغانستان کمتر خانواده ی دیده میشود که یا بصورت مستقیم یا هم بصورت غیر مستقیم قربانی دوران منازعات نباشند . قربانیان حکایات مختلفی دارند یعنی همه در یک نوع یا یک شکل حادثه متضرر نشده ویا هم عزیزان شانرا در حوادث مشابه ازدست نداده اند اما تعداد زیادی از قربانیان توقع عدالت دارند و فکر میکنند که ایجاد فضای صلح درکشور بدون تامین عدالت ممکن نیست .
دراثرجنایت ووحشت - کشور تاراج شد و مردم میهن به خاک سیاه نشستند. جنگ ویرانگری سراسر کشور ما را فراگرفت، شهر ها تاراج شدند، مال بیت المال غارت گردید، آثار هنری و ثروت های ملی به عنوان مال غنیمت به بازار ها سرازیر شدند.
اکثر جنگسالاران سه دهه اخیر که صدها هزارافغان را به کام مرگ فرستاده اند، هنوز شانه به شانه رییس جمهور ظاهر می شوند و آنگونه که سازمانهای تحقیقی آمریکا اعلام کرده، این جنگسالاران یکجا با طالبان ازهفتاد درصد قلمروی افغانستان را دراختیار خویش دارند. حاکمیت قانون هم فقط در شکل چیزی بیش نیست ... وهزاران هموطن غیرنظامی ماطی این سالها قربانی ناامنی شده اند، وصدهاخانواده را گلوله های نیروهای خارجی که برای تامین امنیت ما آمده اند، به خاک وخون نشانده اند.
مسأله نقض حقوق بشر و محروم ساختن اقشار مختلف از حقوقشان، طی سالیان قبل وهمچنان با کودتای ثورادامه یافت، با موجودیت قوای شوروی سابق و پس از آن در دوران جنگهای تنظیمی وظهور طالبان و در سالهای اخیر با هجوم نظامیان تحت رهبری آمریکا و ناتو سیر صعودی به خود گرفت و در برهه های مختلفی شدت و ضعف متفاوتی هم داشته است. اما نقض حقوق بشر در شرایط فعلی و در مقطعی که کشورهای مدعی بر قراری امنیت و تثبیت کننده نظام دموکراسی، وارد افغانستان شده و در این سرزمین نیرو مستقر کرده اند، موضوعی است که بیش از همه مورد توجه و تأمل مردم افغانستان و محافل حقوق بشری افغان و بین المللی است. در این شرایط و با وجود ادعاهای بلند بالای کشورهای مختلف و مخصوصاً کشورهای غربی دیگر مردم افغانستان تضییع حقوق خودشان را نمی پذیرند و از دولت نیز انتظار دارند که به هر نحو ممکن در جهت پاسداری و حفاظت منافع و حقوق ملی افغانها درمجموع حفظ حقوق بشردر کشور اهتمام ورزد. اخیرن دفتر حقوق بشراز حامیان بینالمللی افغانستان خواسته است تا مانع حضور ناقضان حقوق بشر در انتخابات ریاست جمهوری کشور شوند.
ناقضان حقوق بشر باید از فهرست نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری حذف شوند. ریس این نهاد میگوید - اگر دولت افغانستان در یک دهه گذشته به مساله حقوق بشر میپرداخت، حالا شمار زیادی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری یا رد صلاحیت میشدند و یا هم در زندان می بودند. حامیان خارجی افغانستان باید بر دولت این کشور فشار بیاورند تا مطمئن شوند که ناقضین جدی حقوق بشری دیگر در انتخابات های آینده راه نیابند. جنگهای داخلی کشور در دهه هفتاد هجری خورشیدی منجر به کشته شدن هزارها غیرنظامی شد و نهادهای جهانی حقوق بشر شماری از رهبران و افراد دخیل در این جنگها را متهم به ارتکاب جنایت جنگی و نقض حقوق بشرکرده اند. گزارش تازه سازمان ملل متحد نشان میدهد که تلفات غیرنظامیان در چهار ماه آخر امسال ۲۸ درصد افزایش یافته است. در ربع سوم سال ۹۶۷ غیرنظامی کشته و ۱۵۹۰ تن زخمی شده اند، رقمی تکان دهنده. تلفات غیر نظامیان در ربع سوم سال جاری میلادی نسبت به شش ماه اول امسال ۲۸ درصد افزایش داشته است .
عبدالرب رسول سیاف مسوول تنظیم دعوت اسلامی (حزب اتحاد اسلامی سابق) و نماینده کابل در پارلمان میباشد. وی بارها بخاطر نقشش در جنگهای داخلی افغانستان از جانب سازمان دیدهبان حقوق بشر به جنایات جنگی متهم شده است. وی طرفدار حرکت سلفیگری وهابی در افغانستان است و برداشتهای افراطی از اسلام دارد. به همین خاطر است که او را نماد تندروی در افغانستان می شمردند. سیاف در جنگها داخلی افغانستان در بین سالهای ۱۳۷۱-۱۳۷۴ مهم ترین نقش را داشته است طوریکه به دستور وی غرب کابل به یک ویرانه تبدیل شده و هزاران غیر نظامی به دستور رسول سیاف قتلعام شده است.
سیاف به شدت پایبند طرز تفکر سلفی است. او برای اثبات وفاداری خود به عقاید سلفیان سعودی، حتا نامش را از عبدالرسول سیاف به عبدالرب رسول سیاف، تغیرداد و همین باعث شد که باری یکی از نمایندگان دولت عربستان سعودی در جلسه ای در پیشاور، به او طعنه بزند و بگوید که ما بودیم تو را مسلمان ساختیم و حتا نام مسلمانی برایت انتخاب کردیم!. امروز رسول سیاف یکی از جمله رهبران جهادی است که صاحب میلیاردها پول است. زمانی که سیاف در دوران حاکمیت حزب دمکراتیک خلق، کشور را ترک میکرد، به گفتهای خود او: یک عصا چوب بیشتر نداشت،اما پرسش این است که سیاف این همه سرمایه را به چه بهای به دست آورده است؟
سیاف از آن جایی که تعلیم دینی اش را در کشورهای اسلامی به پایان رسانده بود از حمایت خاص این کشورها و به ویژه عربستان سعودی برخوردار بود. وی در سال ۱۳۷۱، همراه با دیگر تنظیم ها ی جهادی وارد کشور شد و به مهم ترین حامی دولت به رهبری برهان الدین ربانی تبدل شد. درسال های ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۴ در درگیری های میان گروهی کابل نقش اساسی داشت و نبردهای حزب تحت فرمان او با حزب وحدت در غرب کابل شهرت فراوان دارد. این دو حزب در آن سال ها جنگ های خونینی با هم داشتند که منجر به کشته و مجروح شدن صدها تن از افراد غیرنظامی شد و
غرب کابل هم به ویرانه تبدیل شد. سیاف بارها به دلیل حضورش در جنگ های داخلی افغانستان از جانب سازمان دیدهبان حقوق بشر به جنایا ت جنگی متهم شده است. همانطوریکه میدانیم نیروهای سیاف وجنایتکاران دیگردرافشارسیلوجنایت ووحشت نابخشدنی مرتکب شده اند . رسول سیاف، یکی از قصابان این فاجعه هولناک، در حمله و تجاوز به افشار به عساکرش گفته بود: سربریده سخن ندارد، هزاره ی خوب هزاره ی مرده است.
ﺳﯿﺎﻑ ﺩﺭ ﺟﻨﮕﻬﺎﺩﺍﺧﻠﯽﺍﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ۱۳۷۱-۱۳۷۴ ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯾﻦ ﻧﻘﺶ ﺭﺍﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖﻃﻮﺭﯾﮑﻪ وی وشرکایی جنایتکارش - ﻏﺮﺏ ﮐﺎﺑﻞ را ﺑﻪ ﯾﮏ ﻭﯾﺮﺍﻧﻪ ﺗﺒﺪﯾﻞ نموده ﻭﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﻏﯿﺮﻧﻈﺎﻣﯽ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ آنان ﻗﺘﻞﻋﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭﯼ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺷﻌﻠﻪ ﻭﺭ ﺗﺮﮐﺮﺩﻥ ﺟﻨﮕﻬﺎﯼﺩﺍﺧﻠﯽ ﺩﺭ ﺍﻓﻐﺎﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ۱۳۷۱-۱۳۷۴ ﺍﺯﺳﻮﯼ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﺎﻥ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻪ ﺟﻨﺎﯾﺖﺟﻨﮕﯽ ﻭﻧﻘﺾ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﻣﺘﻬﻢ ﮔﺮﺩﯾﺪ، ﮐﻪ ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ ﻫﻨﻮﺯ محکمه ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺧﺼﻮﺹ ﺗﺸﮑﻠﯿﻞ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
رسول سیاف، یکی از قصابان فاجعه خونینی افشار، در حمله و تجاوز به افشار به عساکرش گفته بود: «سربریده سخن ندارد، هزاره ی خوب هزاره ی مرده است.
بزرگترین جنایاتی که در دوره جنگ های داخلی در افغانستان آنهم در شهر پرنفوس کابل به شکل عمدی، آگاهانه وسیستماتیک توسط جنایات کاران صورت گرفته یکی هم، قتل عام مردم افشار بود که درآن یک شهر انسان فقط به جرم هزاره بودن نابود گشتند. این جنایت توسط جنایتکاران جنگ های داخلی از جمله عبدالرب رسول سیاف، احمد شاه مسعود،ملا مارشال فهیم، شیخ محسنی، سید حسین انوری، یونس قانونی، داکترعبدالله و … صورت گرفت. بزرگ ترین جنایت را این افراد در تاریخ افغانستان و جهان به نام شان ثبت کردند که شامل تجاوز به زنان در برابر مردان خانواده، کشتن مردان خانواده در برابر زنان، به برده گی گرفتن دختران و زنان، کشتار مردم در اماکن همگانی از جمله در تکیه خانه افشار، بی حرمتی به اجساد مردگان، قتل و تجاوز به جرم هزاره بودن، بود. جنایت به چگونگی و کیفیت عمل جنایت کار مرتبط است نه به کمیت جنایت. مهم این است که جنایت برای چه صورت گرفته است و جنایت کار چه هدفی از جنایت اش داشته است. هم در آموزش دینی اسلام و هم در حقوق بشر، نفس یک آدم، نمونه ای از تمام بشریت و عالم در نظر گرفته شده است. هنگامی که یک شخص را می کشند در حقیقت همه بشریت را کشته اند. جنایت افشار، یکی از جنایات ضد بشری در تاریخ بشریت است. زیرا این جنایت از طرف احمد شاه مسعود، برهان الدین ربانی، عبدالرب رسول سیاف، شیخ آصف محسنی و دیگران به هدف محو نابودی که گروه اتنیکی صورت گرفته است. در این تراژیدی یک شهر انسان به جرم هزاره بودن قتل عام شده اند ونیت جنایت کاران، از این جنایت، نسل کشی بوده است.
مهاجمان سنگ دل پس از تسلط بر افشار برای قتل و غارت و جنایت وارد کوچه های افشار شده وپس ازهجوم به خانه ها و منازل مردم دست به کشتن افراد جوان زدند و آنها را در منازل شان به شهادت رساندند و حتی زنان را به اسارت گرفته و مردان را در کوچه ها و خیابانها شهید کردند. اینان تاچند روز متوالی به کشتار، قتل و غارت و تجاوز و تخریب منازل ادامه دادند. و وحشیانه داخل منازل شده و از هیچ جنایتی دریغ نکردند . جنایاتی که در افشار ارتکاب یافت مصداق بارز جنایت به مفهوم حقوقی بر اساس قوانین ملی و بین المللی است. اقتضای عدالت و نظم جامعه ایجاب می کند که مرتکبین جنایت مجازات شوند. اما در افغانستان گرچه بزرگترین جنایات تاریخ بشریت انجام گرفته است، به همان مقیاس جنایتکاران نه تنها مجازات نشده بلکه به مناصب بالای دولتی و حکومتی گماشته شده وهمچنان جنایت می کنند. این امر اما به معنای مخدوش شدن اصل مجازات جنایتکاران نیست. محاکم داخلی امروز نه توان و نه اراده لازم برای محاکمه این جنایتکاران را دارد زیرا خود از جنایتکاران تشکیل شده است.
مشکل دیگری فعلی غصب زمین های دولتی و مردمی از سوی زورمندان محلی در کابل و سایر ولایات کشور، از بارزترین مظاهر فساد در کشور است و به نظر می رسد دولت نیز توانایی چندانی برای مبارزه با این معضل عظیم اجتماعی و اقتصادی ندارد. مردم براین باور اند که غاصبان با وزارتخانه های دولتی و نمایندگان مجلس، پیوند دارند و این امر، مانع از اعمال قانون و سلطه دولت بر آنها می شود. تااکنون میلیون ها جریب زمین در سراسر کشور، به صورت غیرقانونی در اختیار زورمندان است و اکثراین چپاولگران وزورگیران از نزدیکان مقام های حکومتی وقوماندانان جهادی جمعیتی، شورای نظارواتحاد سیاف اند که بازورسلاح وکشتن وبردن وبستن سخن میگویند.
سیاف دردوران حاکمیت مصلحت گراوبی کفایت کرزی درپهلوی دیگراستفاده جوی هادرچوروچپاول زمین های شخصی ودولتی نیزکوتاهی نکرده است. رسول سیاف وتفنگداران ظالمش بیشترین زمین ها را در کابل و اطراف آن غصب نموده اند. سیاف وجنگسالارانش چون ممتاز، حاجى شیرعلم، آمر عبدالستار، اکیی، قوماندان داکترعبدالله... هرکدام هزاران جریب زمین غصب شده در اختیار دارند. از چندین سال بدینسو اعتراضات مردم «شش گذر» ولسوالی پغمان علیه سیاف بلند است که میگویند باند سیاف حدود ده هزار جریب زمین را که ملکیت آنان میباشد به زورتصاحب نموده است. تظاهرات مردم پغمان علیه سیاف تا حال چندین بار به خونریزی و کشته شدن مردم بیچاره منجر گردیده است. بخشی از این زمین های دعوای در ساحه چانغر در کنار شاهراه کابل ـ کندهار موقعیت دارند. سیاف و حواریونش هزاران جریب زمین دشت چمتله را به زور تصاحب شده به قیمت هنگفت بالای مردم به فروش رسانیدند.
قضیه دیگر زمین دزدی در ولسوالی کلکان کابل هماکنون جنجالهای شدیدی را دامن زده است سیاف و همرهانش دست دارد. داوود کلکانی عضو پارلمان که از سفره نشینان سیاف است در همدستی با قوماندان ممتاز (برادرزاده سیاف) حدود یکهزار جریب زمین ساحه آقاسرای و شیخوی این ولسوالی را تصاحب نموده اند و به زور تفنگ این زمین را در چنگ شان نگهداشته اند. حتی این دزدان بین خود در اثر اختلافاتی درگیر شده اند. جالب اینست که این زورگیران تفنگدار مالکیت مردم رابا استفاده از مقام دولتی قباله های تقلبی ساخته اند .
چندی قبل تلویزیون خصوصی لمر، مصاحبه ای داشت با یکی از سران جهاد - عبدالرب رسول سیاف نماینده در پارلمان. اودر ابتدا حاکم به نظر می رسید، اما وقتی صحبت به جنایتکاران ومحاکمۀ شان رسید، دست وپاچه ووارخطا وبه خواندن آیات متوسل شد. ازآنجایی که این ریاکاران دین همه چیز را از زیر عینک فریبکاری دینی می بینند، به این لحاظ اظهار نمود که فهم قانون اساسی به فهم دین ضرورت دارد امر خدا است که اگر مسلمانان با هم درگیر شدند، شما بین آنها صلح کنید، خداوند از ما می خواهد. این جنایتکاران قرن چرا درآن سال هایی که برقدرت لمیده وطیاره بست دشمنی دیروزی شان ( روسها ) پول میفرستاد واینان خون می ریختند، بین خود صلح نکردند؟ آیا درآن وقت خداواند از ایشان تقاضای صلح ننمود؟ وقتی مردم درآتش جنگ های خاینانه می سوختند، امر خداوند کجا بود؟ جنگ را دیگران دامن زدند و هنوز هم خواهان جور آمد بین ما نیستند اما بلافاصله متوجه می شود و می گوید: ما آنقدر گنس و گول نبودیم که دیگران از ما استفاده کنند!
کسانی که این فیصله را رد می کنند، سر این ملت دل شان یخ نکرده است، باز می خواهند این ملت به خاک و خون بغلتد. مردم که یک بار بدست گرگ صفتان تشنه به خاک و خون غلتید، این کدام افراد اند (جز ویرانگران سه دهۀ اخیر) که دل شان به این ملت یخ نکرده است؟ .
سیاف گفت: من پیش ملت یک مجاهد هستم و گروهی را رهبری کردم. تو درنزد ملت یک جنایتکار وقاتل هزاران انسان بی گناه هستی، تو یک جاسوس حلقه به گوش آی اس آی، عربستان سعودی و ... هستی. سیاف! تو همان گروهی را رهبری کردی که این ملت را به روز سیاه نشاند، همان گروهی که دختران افغان را پیش پای عرب ها انداخت، همان گروهی که خون مردم مظلوم هزاره را مباح می دانست وهرهزاره را به نام حزب وحدت، سرمی برید، توهمانی که اکنون هم زمین های مردم پغمان را قبضه نموده اید . وی گفت، وقتی از زندان برآمدم، یک عصا چوب در دستم نبود. به این می گویند اعتراف جانانه. اما این ملیون ها دالر، آرگاه و بارگاه، نوکروچاکر وموتر و زمین را از کجا کرداید ؟
وقتی ازسیاف پرسیده شد که چرا درآن وقت مانع از جنگ نشدید، در جواب گفت: تنها خدا است که هر چیزی را بخواهد کرده می تواند. به تعبیر سیاف، پس این خدا بود که جنگ ها را در کابل شعله ور نمود، خانه های مردم را ویران کرد، زنان را بی سرپرست و کودکان را آواره نمود، برفرق مردم میخ می کوبید، آنان را زنده زنده در کانتینرها کباب نمود، برعفت زنان تجاوز نمود، دردهه هفتاد ( تنظیم های اتحاد، محاذ، جمعیت، شورای نظار، حزب اسلامی، حزب اسلامی خالص، حرکت های مولوی محمد نبی محمدی وشیخ آصف محسنی و... جفای بزرگی رابرملت رواداشتند) .
رسول سیاف، درادامه ی جنایت های خود، بعد از سقوط طالبان، درحمایت های کرزی قرارداشته، با کمک و مشوره ی افراد تجارتی خود، دست به غصب گسترده ی زمین زده است. باغصب زمین ها، گروه اقتصادی سیاف، ساختن مارکیت وبازار، تعمیرهای مجلل با قصر و باغ و...ساخته اند. غصب این زمین ها از دو استقامت درشهر کابل و اطراف آن صورت گرفته است. استقامت اول از کوتل خیرخانه آغاز و به چمتله، پغمان الی ارغندی می رسد. استقامت دوم نیز وزیر اکبرخان، باغ بالا، خوشحال مینه، بازار کمپنی، قلعه حیدر خان الی ارغندی می باشد. درمرکز شهر کابل نیز، سیاف و گروه اقتصادی وی تعمیرات و زمین هایی را غصب و یا با پول بدست آورده از این تجارت خریداری کرده است. سیاف ازحمایت های بی دریغ ریس دولت برخوردار است.
شکایت های زیادی ازغصب اموال و دارایی های مردم وجوددارد،اما تاکنون هیچ اقدامی برای مهارنامبرده صورت نگرفته است. تنها در ماه مارچ دوهزاروهفت میلادی نیروهای آمریکایی به خانه ی سیاف در پغمان یورش بردند که علت آن بیشتر مسایل امنیتی و ارتباطات احتمالی وی با تروریزم بوده است. پس از این حادثه، کرزی بارها ازسیاف بدلیل حمله ی نیروهای آمریکایی پوزش خواسته و قول داده که چنین مواردی دیگرتکرار نشود. پس از آن سیاف مجال بیشتری برای فعالیت های تجارتی غیر مشروع یافته است. مردم در پغمان بارها نسبت به غصب زمین هایشان و همچنین زندانی شدن وابستگانشان درزندان شخصی سیاف به دفتر رییس جمهورشکایت و مقابل پارلمان مظاهره کردند اما با هرعریضه و مظاهره، تهدید ها از جانب سیاف و افرادش علیه آنان بیشتر شد. سارنوالی ومحاکم کشور هیچگاه دوسیه ی های غصب توسط سیاف را روی دست نگرفته و همیشه ازوی به عنوان استاد سیاف، با نیکی یاد می کند.
یکی ازچپاولگری ها
درکشورنه تنهاکه قتل وکشتارصورت گرفته است وهمچنان اموال ودارایی های مردم وبیت المال بخاطرزراندوزی وسرمایداری به یغما برده اندوبخصوص دربلخ . درشمال کشور جنگ سالاران دست به چوروچپاول زده و ازآخرین قدرت درین مورد استفاده نموده اند .
فشرده ی از زراندوزی های عطا محمد نور:
- پروژه خالد بن ولید كه از طرف والی توزیع گردیده تقریباً ۶۰۰۰ هزار نمره است كه قیمت فی نمره آن مبلغ ۸۰۰۰ هزار الی ۲۰۰۰۰ هزار دالربه فروش رسیده و در پروژه متذكره به تعداد ۲۰۰ نمره در قسمت فوق العاده برای خود غضب نموده است.
- ماركیت عصری به نام باختر كه در آن ۲۰۰ باب دوكان وجود دارد.
- ماركیت بادام در پهلوی سینا استدیوم.
- ماركیت به نام عجب خان كه اكنون كار تعمیرات و ساختمان آن تکمیل گردیده .
- سنتر بزنس نور كه هشت طبقه بوده و با تعداد ۱۰۰ باب دوكان .
- ماركیت ادویه فروشی مقابل شفاخانه مزار.
- كلنیك لایزر نور.
- شركت تیل نور دروازه بلخ.
- منزل رهایشی چندین طبقه به نام مترا نور (دخترش) دارای ۴۰۰ باب اپارتمان.
- منزل ده طبقه یی مقابل شاروالی مزار.
- شركت ترانسپورتی مترا نور كه بیش از ۳۰۰ نوع موتر در آن فعالیت دارد.
- ماركیت جدید كه بجای سینمای سابقه مزار اعمار گردیده، حدودآ ۱۰۰۰ هزار دوكان دارد.
- پمپ استیشن های خالد نور كه در نقاط مختلف شهر مزار موقعیت دارد.
- خانه شخصی اش در چهار طبقه در منطقه چوغدك با مصرف دو ملیون دالر.
- یك باب سرای حدودی سه جریب زمین ایستگاه موترهای ولسوالی شولگر.
- ساختمان بلند منزل عقب تعمیر ولایت.
- صالون های عروسی آریانا و. . . در شهر مزار شریف.
- تعمیر بلند منزل عقب لیسه سلطان راضیه بنام خانمش و فعلآ کلینک شخصی .
- موسسه آموزش تحصیلات عالی به نام آریا در شراکت با احمد ضیا.
- دوباب شفاخانه به نام مولانا جلال الدین و الفلاح.
مقابل پوهنتون بلخ ماركیت بلند منزل به نام سینا که دارایی ۴۰۰ باب دوكان، در شهرك حیرتان ذخیره های تیل و جایداد متعدد با شركت وارداتی انترنیشنل، و مالکیت وی و كمال نبی زاده، دستگاه تلویزیون شخصی به نام آرزو ...
غرب کشور
در سال ۲۰۰۴ میلادی، ولایت هرات شاهد چند درگیری خونین میان نیروهای دولتی تحت امر اسماعیل خان و دیگر فرماندهان محلی بود. هوادارن اسماعیل خان معتقد بودند که بیشتر این درگیریها، به تحریک دولت کابل، به منظور سست کردن بیناد حکومت اسماعیل خان در هرات انجام میشود. در یکی از این درگیریها، در ماه مارچ سال ۲۰۰۴ میلادی، حمل سال ۱۳۸۳ خورشیدی، میرویس صادق فرزند اسماعیل خان که در آن زمان وزیر هوانوردی در کابینه حامد کرزی بود، طی یک درگیری با نیروهای تحت امر ظاهر نایب زاده، فرمانده فرقه هفده هرات کشته شد. اما درست پنج ماه بعد از این درگیریهای خونین، در ماه اگست سال ۲۰۰۴ میلادی، از چهار جهت به مواضع اسماعیل خان در ولایت هرات حمله کردند.
امان الله نیکزاد از سبزوار در جنوب هرات، داکتر ابراهیم و ظاهر نایب زاده هم از سه جهت دیگر در کشک رباط سنگی، کرخ و چشت، در حمله هماهنگ علیه اسماعیل خان شرکت داشتند و حتی تا نزدیکی هرات نیز رسیدند. وی همانند بسیاری از فرماندهان محلی، و حتی شماری از اعضای کابینه و نمایندگان پارلمان، نام اسماعیل خان نیز در گزارشهای سازمانهای مدافع حقوق بشر، به عنوان ناقض حقوق بشر ذکر شده است. اسماعیل خان حدود شصت سال سن دارد و پس از میرویس صادق که در سال ۸۳ کشته شد، دو پسر دیگر به نامهای یاسر و طاها و یک دختر برای او باقی مانده است. همچنان اسماعیل خان در قضیه برداشت میلیون ها دالر از یک بانک دولتی در زمان ولایت هرات، استفاده سو ازعواید گمرکات و نیز بستن قرارداد غیر شفاف با برخی از شرکت های ساختمانی، متهم است. اسماعیل خان در حدود هفتادمیلیون دالر از یک بانک دولتی برداشته است." این پول ها زمانی برداشت شده که داکتر اشرف غنی احمدزی وزیر مالیه بوده است و در همان زمان، اشرف غنی، هیاتی را برای باز پس گیری این پول به هرات فرستاده اما والی پیشین هرات از تحویل این پول ها به هیات اعزامی از کابل، خود داری و با هیات همکاری نکرده است.
از سوی دیگر عزیز الله لودین رییس اداره مبارزه با فساد اداری میگوید - شماری از وزیران کابینه به اختلاس و غصب جایدادهای دولتی متهم هستند اما او از گرفتن نام این افراد خود داری کرد. لودین افزود که صد ها جریب زمین دولتی در شهر هرات از سوی برخی زورمندان غصب شده است.
جایدادهای عبدالمجید خان زابلی: عبدالمجید خان زابلی در زمان صدارت سردار شاه محمود غازی یکی از با نفوذ ترین وزرای کابینه بود و همزمان ریاست تمامی وزرای سکتورهای اقتصادی و مالی کشور را برعهده داشته است.
گفته می شود که عبدالمجید خان، اساس گذار بانک ملی افغانستان است و سال ها مدیریت هیات عامل این بانک را به عهده داشته است. زابلی سال های آخر عمرش را در امریکا به سر برد و در اوایل ده هفتاد در این کشور وفات کرد.
از عبدالمجید خان زابلی صدها جریب زمین در ولایت های هرات، ننگرهار و برخی از شهرهای بزرگ کشور باقی مانده است. لودین، با اشاره به اینکه جایداد های عبدالمجید خان زابلی ملکیت دولت افغانستان است تایید کرد که بخش اعظم این جایدادها از سوی برخی زورمندان غصب شده است.
به گفته رییس مبارزه با فساد اداری، کل مساحت خانه عبدالمجید خان زابلی یازده و نیم جریب زمین است که هشت سال پیش از سوی یک هیات هشت نفری به مبلغ بیست وچهار میلیون دالر قیمت گذاری شده است.
لودین تاکید کرد که فرزندان و بازماندگان زابلی با نوشتن نامه ای به حکومت افغانستان گفته اند که تمامی جایدادهای آنان، مربوط به مردم افغانستان است. رییس اداره مبارزه با فساد اداری گفت: هادی و حمید، فرزندان مرحوم عبدالمجید خان زابلی و خانم او گفته اند که بیش از چهارده هزار و هشت صد جریب زمین متعلق به خانواده زابلی، مربوط به وزارت زراعت می شود که از سوی برخی زورمندان غصب شده است. بخشی از جایدادهای زابلی از سوی اسماعیل خان، بخشی به نام سلیم ترکی شاروال هرات و بخش سوم نیز به نام یک خانم قباله شده است.
به گفته محمد رفیق شهیر رییس شورای متخصصان هرات، اسماعیل خان یک افسر نظامی بود که سرمایه زیادی نداشت اما اکنون یکی از سرمایه داران بزرگ افغانستان است. اسماعیل خان در هرات و برخی از ولایت های دیگر و نیز کشور همسایه (ایران) جایداد و سرمایه زیادی دارد. هوتل بزرگ استقلال که در منطقه بسیار گران قیمت وبا ارزش هرات (گرده پارک در نزدیک ساختمان ولایت) قرار دارد از جمله جایدادهای اسماعیل خان است.
اسماعیل خان در دوره ای که والی هرات بود، عواید گمرکات هرات را به مرکز نمی فرستاد و این مساله در همان دوره سر و صداهای زیادی را نیز برپا کرد. اسماعیل خان سرمایه گذاری های زیادی در بخش های مختلف انجام داده و هنوز کسی نمی داند که سرمایه او، در کجا ها قرار دارد.
گزارشهایی نیزازغرب کشور حاكی است كه زمینخواران بیش ازشصت وپنج هزار جریب زمین را در ولایت هرات هنوز هم در تصرف خویش دارند. در سالهای اخیر بیش از یکصدوده هزار جریب ملکیت ریاست زراعت از سوی زورمندان غصب شده بود. پس از تلاشهای زیاد بخشی از این زمینها دوباره به دست آمده، اما تا کنون حدود شصت وپنج هزارجریب از ملکیتهای ریاست زراعت در تصرف زورمندان قرار دارد. بیشتر زمینهای غصب شده در ولسوالیهای انجیل، گذره، غوریان، زنده جان و چشت شریف ولایت هرات میباشد .
یکتن از بزرگان قومی در ولسوالی شیندند هرات میگوید، شاروال هرات محمد سلیم تره کی نیز به جمع غاصبان پیوسته و بیش ازسه هزار جریب زمین را در منطقه شمال سرک اسلام قلعه غصب نموده است. ازسوی دیگر یافتههای اداره مبارزه با فساد اداری نشان میدهد كه به ارزش یکصد ملیون دالر ملكیتهای دولتی توسط افراد زورمند در ولایت هرات غضب گردیده است كه نام اسماعیل خان وزیر انرژی و آب نیز در ردیف غاصبان زمین دیده میشود.
کشتاربدون محاکمه بعضی ازمقامات امنیت ملی وجنایات دیگر
درماه جدی سال هفتادودویکتعدا د افراد سرشناس که وظایف قابل توجه دراداره استخبارات دولت ربانی داشتند وبطوربسیارفجیع وناروا به قتل رسیدند ودراینجا نام چند نفرآنانرا مشت نمونه خروارتذکرمید هیم : - تورنجنرال امیرمحمد شهبازمعاون ریاست عمومی امنیت ملی با برادرش - جنرال سید اکبرمعاون اول ریاست پنج امنیت ملی . - دگروال انور( مشفق ) معاون اول ریاست اداره سوم امنیت ملی ازلوگربرادرجنرال جیلا نی یکی ازافراد باسابقه اردوی کشور. - قسیم معاون اداره دوم امنیت ملی ...
درین دورهمتاسفانه چوروچپاول، دزدی ورهزنی، راه گیری ووند بازی، قتل وقتال، وحشت وبربریت، ظلم وستم، بستن وبردن، بگیروبزن، فیرراکت سکروکلستر، توپ وتانک، رقص مرده و خنده زنده، تیزاب پاشی ومیخ کوبی، بریدن شرم جاهای انسانها وولادت نمودن زنان درپوسته های امنیتیی مصروفیت روزانه نیروهای امنیتی گردیده بود .
( فیلکس ارماکورا) نماینده سازمان عفو بین المللی، بعد از بازدید از کابل، درا ن زمان گفت : < ... در کابل وضع حقوق بشر ناگوار تر از سابق و چور و چپاول و قتل های فردی و دسته جمعی وجود دارد، و راکت هابطور مسلسل اصابت می کند و هم آب و برق و قانون وجود ندارد. صرف در جلال آباد و مزار شریف وضع نسبتاً بهتر است و در متباقی مناطق افغانستان قضاوت در مورد جرایم به اساس شرعیت اسلامی از جانب خود قوماندانان محلات و مناطق صورت می گیرد. .. >
در ماه جنوروی ١٩٩٣ تعداد زیادی ا زسیک ها و هندو ها که تبعه افغانستان و معمولاً مشغول معاملات تجارت بودند مورد فشار و اذیت قرار گرفته و مجبوربه مهاجرت به هندوستان گردیدند. در ماه مارچ ١٩٩٣ رهبران تنظیم ها راهی مدنیه منوره شده و باحضور داشت پادشاه عربستان سعودی و نواز شریف صدراعظم پاکستان تعهد سپرد ند وقسم خوردند که دست ازجنگ کشیده ودرتقسیم قدرت به همه جوانب درگیر اقدام نمایند اما بمجرد مواصلت، جنگ وکشتارجدیدی آغازگردید .
درشرق کشورچه واقع شد؟
دارایی حاجی ظاهر قدیر سه صدوشصت وپنج میلیون دالر است، تعجب آور است که موصوف آن را از کجا دریافت کرده است؟! ظاهر قدیر در ولسی جرگه گفت : که مالک ۳۰۰ عراده موتر بوده و مجموع سرمایه اش به سه صدوشصت وپنج ملیون دالر امریکایی میرسد. با آن که عبدالظاهر قدیر شریک بودن در تجارت را رد کرد اما افزود که مصرف ماهانه او به ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار دالر میرسد، تا چهار دهه پیش و حتا دو دهه پیش گمان نه کنم که سرمایه ی تمام سرمایه داران ولایت ننگرهار به دو و یا سه صد میلیون دالر بوده باشد. حال نه میدانم که قدیر چند عراده از این موترهای را از پدر ارث برده، موترهای ضد مرمی نیز اکثرآ ذریعه همین فامیل به غنیمت گرفته شد.
وجاب اینکه این چهارصد تا پنجصد هزار دالر را در چی راهی مصرف میکند؟ این همۀ سرمایه های خون و آتش ثمره همین چورو چپاول، غارت و غصب ملکیت های مردم میباشد در غیر آن از اسمان دالر نمی بارد و از زمین هم پوند ویا کلدار نمی روید. چندی قبل ده ها تن در شهر جلال آباد دست به اعتصاب غذایی زدند.
اعتصاب کنندگان می گویند: عبدالظاهرقدیر عضو مجلس نمایندگان به کمک یک عضو شورای ولایتی صدها جریب زمین دولتی را بعنوان زمین های شخصی بالای آنها فروخت. اما اکنون نه زمین به آنها داده می شود و نه پول آنها مسترد می گردد. آنها هشدار می دهند تا زمانی که حقوق خود را دریافت نکرده اند از اعتصاب دست نخواهند کشید. از سویی هم نماینده عبدالظاهر قدیر این ادعاها را رد می کند.
درجریان سال روان شماری از بزرگان و موسفیدان قوم مومند در ولایت ننگرهار، والی و شماری از سرمایهداران را به غضب زمینهای دولتی متهم كردند. این نمایندگان در یك كنفرانس خبری ادعا كردند كه والی و شماری از سرمایه داران حدود بیست هزار جریب زمین دولتی را در مربوطات ولسوالی رودات ننگرهار به تصرفشان درآورده و روی آن کار میکنند. اداره مبارزه با فساد اداری میگوید، درجریان شش ماه نخست سال روان شماری از شهركهایی كه جدیداً در كابل اعمار گردیده، با ساختن اسناد جعلی سی وسه هزار جریب زمین دولتی را غضب نموده است.
سقوط غرب کابل
طالبان بدون توجه به عرف بین المللی و احکام اسلامی که مدعی اجرای آن بودند، عبدالعلی مزاری، رهبر حزب وحدت اسلامی را به همراه جنرال ابوذر غزنوی یکی از فرماندهان هزاره، سید علی علوی منشی ویژه مزاری و دیگر فرماندهانش چون عیدمحمد ابراهیمی بهسودی، خادم حسین اخلا صی جاغوری، جان محمد ترکمنی و عباس جعفری لومانی، شکنجه و به شهادت رساندند. طالبان در اقدامی نابخردانه و غیرانسانی، پیکر قربانیان خود را در یکی از دشت های غزنی از هلکوپتربه بیرون پرتاب کردند و مدعی شدند هنگامی که مزاری و فرماندهانش را اسیر کرده بودند و می خواستند به قندهار منتقل کنند، وی با ربودن اسلحه یکی از طالبان همه را به رگبار بسته و دیگر طالبان درواکنش به این اقدام، مزاری و همراهانش را کشته اند ازجانب دیگر نیروهای دولت یورش خود را به غرب کابل با غارتگری و تجاوزهای جنسی و کشتار دسته جمعی مردم این منطقه تکمیل کردند. با به شهادت رسیدن مزاری و ویرانی غرب کابل، پایگاه هزاره ها پس از سه سال مقاومت سقوط کرد.
قتل وانتقام گیری
درحوادث ١١ جدى سیزده صدوهفتادود و صدها نفر ازسربازان جنبش در ساحه ارگ تا پل محمود خان توسط نیروهاى دولت قتل عام شدند .قتل هزاران نفرازنیروهای طالب دردشت لیلی درسال ١٩٩٧ و کشتاردسته جمعی حدود هشت هزار نفرازمردم هزاره در مزارشریف توسط نیروهای طالب به تاریخهاى هشتم ونهم اگست ١٩٩٨، وکوچ دادن اجبارى مردم کوهدامن و به آتش کشیدن خانه وباغ وتاکستان مردم شمالى توسط طالبان بد ستور ملاعمر اینهاهمه اعمال جنایت علیه بشریت اند که مجرمین آن باید به محاکم بین المللى جنایات جنگى سپرده شوند. گروپهای تفنگدار با فروش آثار ارزشمند تاریخی و تخریب آنچه که قابل انتقال نبودند، آغاز کردند، با چور و چپاول دارائی های عامه، از جمله اموال شخصی خانه های مردم تامنابع ذ خیروی وزارتخانه ها، ادارات دولتی، موسسات ملکی و نظامی و حتا حمله و غصب کردن ود ست درازی به مواد امدادی که برای خانواده های مستحق و مرد مان تهی دست مد نظر گرفته شده بود و بالآخره غصب خانه ها و زمینهای تا امروز ادامه داده می شو د .
زورگویی وقانون گریزی دربدخشان
جنرال نذیر شاروال بدخشان، که او را فرعون فیض آباد مینامند، بلایی به جان مردم مظلوم بدخشان است. کار او همانند دیگر قوماندانان، قاچاق مواد مخدر، اسلحه، آثار تاریخی، منرالهال معدنی و قتل، اختطاف، چپاول، غصب دارایی های عامه، تجاوز به ناموس مردم، تهدید، زور گیری و بدمعاشی های دیگریست که فقیر ترین مردم بدخشان از آن رنج میکشند. قتل، دزدی، آدم ربایی، حملههای مسلحانه بر ملکیتهای دولتی، جرایم سازمان یافته، غصب زمینهای دولتی، سرکشی از قانون از عمدهترین عمل است که وی مرتکب میشود .
ملا تره خیل چه میکند؟
ملاتره خیل نماینده کوچی ها در مجلس نمایندگان با سابقه ی حمله به مردم و تیر اندازی محافظانش به دلیل ترافیک در کابل و کشته شدن یک فرد و زخمی شدن دو تن دیگر، با موتر بدون نمبرپلیت . محافظین وی در کابل هفت غیرنظامی را در منطقه پل خشتی در حوزه اول کابل هدف تیراندازی قرار دادند که دو تن پس از انتقال به بیمارستان جان دادند. بدستور ارگ موضوع پیگیری نشد.
وهمچنان دریک حادثه دیگردر نتیجه حمله افراد نظامی ملا ترخیل کوچی به مردم در کابل، پنج تن زخمی و دو تن نیز کشته شدند. در جریان حمله، ترخیل نیز حضور داشت.
ملاتره خیل در ازدحام پل خشتی برای گشت و گذار رفته بود که با یک کراچی وان مواجه شد، کراچی وان مورد غضب و لت وکوپ گاردوی قرارگرفت که چرا سد راه وکیل صاحب شدی، سایر کراچی وان ها به طرف گارد آمدند که ناگهان توسط گارد های دیگر به آنها تیراندازی صورت گرفت که سه نفر کشته و شش نفر زخمی در پی داشته است، به گفتۀ شاهدان عینی ملا تره خیل بطور مخفیانه با رها کردن چپن و لنگی خود فرار کرده است. اما جای تعجب است که مقامات دولتی و امنیتی سکوت کرده، شاهد ظلم و تعدی زرمندان بر مظلومین این سرزمین فقر زده هستند.
وحشت وبربریت دربهسود و دایمیرداد
منازعه کوچی ها و مردم محل در ولسوالی های بهسود و دایمیرداد همه ساله مشکلات و نابسامانی هایی را به بار آورده و باعث تلفات و خسارات مالی و جانی برای طرفین منازعه می گردد. در سال 1382 مردم محل موافقت کردند که کوچیها تنها برای یک سال در بهسود به عنوان مهمان بمانند. اما در سال 1383 در اثر منازعه ای که در این منطقه به وقوع پیوست، یک نفر از مردم محل به قتل رسید. شخص دیگری در سال 1384 نیز کشته شد. در سال 1385، هرچند جنگ و منازعهی مسلحانه منجر به بی جاشدن تعدادی از اهالی وخسارات مادی گردید، ولی تلفات انسانی درپی نداشت. در سال 1386 یازده نفر ازساکنین محل کشته و15 نفر دیگر به شمول چهار زن زخمی گردیده و 1900 فامیل آواره شدند. کوچیها نیز مدعی شدند که در این سال یک نفر از جانب آنها به قتل رسیده است. در سال 1387 دامنه این منازعه وسعت بیشتر یافت و تلفات انسانی وخسارات مالی هنگفتی را برجای گذاشت؛ 24 نفر از مردم محل به قتل رسید، 11 نفر زخمی گردید، بیش از 6000 هزار خانواده از مردم محل مجبور به ترک خانه های خود شدند، بیش از 84 باب خانهی مسکونی حریق شده وخسارات هنگفتی در اثر تاراج خانه ها، مفقود شدن مواشی و تخریب زمین های زراعتی و تعطیل شدن مکاتب و کلنیک ها به مردم محل تحمیل گردید.
جنایتکاری بنام الله گل
پولیس کابل میگویداسناد موثق در اختیار دارد که الله گل مجاهد، در ترور، اختطاف های مسلحانه و جرایم سازمان یافته در شهر کابل دست دارد. الله گل مجاهد در اختطاف، حمله مسلحانه، دزدی و سرقت سلاح دست دارد، اسنادش در اداره ما موجود است، بناً رییس جمهور و ولسی جرگه اجازه بازداشت او را به ما بدهند. مجاهد از صلاحیت های پارلمان و حزبی خود سوء استفاده می کند و این عضو مجلس اقدام به ترور، آدم ربایی و جرایم سازمان یافته در شهر کابل کرده است. پولیس میگوید- مشخصا از اعضای ولسی جرگه و برخی احزاب سیاسی کشور خواست که زمینه را برای دستگیری الله گل مجاهد مفسد فراهم کنند. چندی قبل چهار انجنیر جاپانی از سوی جنت گل برادر الله گل مجاهد در ده سبز کابل ربوده شدند. این چهار انجنیر برای بررسی و ساخت سرک به منطقه ده سبز در شمال شرق کابل سفر کرده بودند. ماموران پولیس و نظامیان اردوی ملی برای رهایی این چهار انجنیر جاپانی عازم این منطقه شده بودند که با افراد مسلح الله گل مجاهد درگیر شدند. دراین درگیری هفت غیرنظامی و یک مامور پولیس کشته و بیش از ده فرد ملکی دیگر زخمی شدند. بیتشر قاتلان، آدم ربایان و دزدان مسلح شهر کابل در خانه الله گل مجاهد هستند، در آنجا میله دارند و کارهای غیر قانونی را سازمان دهی می کنند.
حزب اسلامی حکمتیار
این حزب، از مخوف ترین و وحشت آفرین ترین احزاب جهادی بوده و عناصر وابسته به آن با محور قرار دادن بینش دگم مذهبی و تمامیت خواهی سیاسی،زمینه شکنجه، آزار جمعی و قتل مردم ملکی را فراهم نمودند. این حزب در رقابت سیاسی و نظامی با جمعیت وشورای نظار، دست به کشتار هزاران غیر نظامی زد. اختطاف روشنفکران، ترور مخالفان سیاسی و شرکت در قتل عام را می توان به صورت بارز در عملکرد سیاسی این حزب مشاهده کرد. این حزب با موشک باران کابل، هزاران نفر ملکی را به قتل رسانده و صد ها خانه و آبادی را ویران و عامل آوارگی عده بی شماری از مردم گردید.
قتل میدان وردک
باشندگان ولسوالی نرخ میدان وردک، شکایت کردند که از سوی نیروهای خارجی، اذیت شده و برخى افراد بعد از اختطاف، از سوی این نیروها کشته میشوند. باشندگان این ولسوالی، در میدان شهر و کابل تظاهرات نیز کردند که در نتیجۀ آن، کرزی به نیروهای خاص امریکایی امرکرد که از این ولایت خارج شوند. نیروهای امنیتی، بعداً یکتن را به نام زکریا کندهاری در ولایت کندهار دستگیر کردند، که گفته میشد در این کار دست دارد. وی اعتراف کرد که این کشتار و اذیت را، به امر نیروهای خاص امریکایی انجام داده است. یک مجلۀ امریکایی به نام رولنگ ستون، یک گزارش مکمل را در مورد حوادث ولسوالی نرخ به نشر رسانده است. در گزارش با باشندگان، بزرگان قومی و مسوولین منطقه صحبت شده و در آن واضح گردیده، که ١٨تن از سوی نیروهای خاص امریکایی کشته شده اند.
همچنان ١٧ افغان بیگناه، از سوی یک سرباز امریکایی در لسوالی پنجوایی ولایت کندهار نیز به قتل رسیدند، که بعداً سرباز یاد شده، از سوی محکمۀ امریکایی، با جزای خفیف مجازات شده است.
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat