نقض حقوق بشر در ارقام و حقایق
بخش ۹پژوهش و کاوش از استاد (صباح)
«مستنداتی برسه و نیم دهه جنایت و آدم کشی در کشور»
قرن معاصر، قرن وحشت
قرن کشتارهای جمعی
قرن قتل عام انسان
قرن ترس و اضطراب
قرن مرگ انسان های مظلوم
قرن تزویر و دروغ وجنون
قرن دین های سیاسی، آئین های پوشالی، سیاست های نظامی
قرن مرگ انسان به نام دموکراسی و حقوق انسان
قرن نیرنگ و ریا
قرن تهمت، قرن افترا
قرن مرگ اخلاق وقرن مرگ انسان.
همانگونه كه ذیلا می آید گروهها و رهبرانی كه در بد رفتاریهای مستند دست داشته اند به قرار زیراند:
جمعیت اسلامی، حزب عمدتا تاجیك با رهبری برهان الدین ربانی و تحت فرماندهی نظامی احمد شاه مسعود
(در یك حمله انتحاری درنوسپتمبر ۲۰۰۱ به قتل رسید).
شورای نظار، ائتلافی از نیروهای نظامی تحت قیادت قوماندانان مختلف "جهادی"، عمدتا از ساحات شمال و جمعا تحت فرماندهی نظامی احمد شاه مسعود.
حزب اسلامی، حزبی عمدتا پشتون تحت فرماندهی گلب الدین حكمتیار و یكی از نخستین دریافت كنندگان كمكهای ایالات متحده و پاكستان ازاوایل دههء ۱۹۸۰ تا اوایل دههء ۱۹۹۰.
حزب اسلامی برای آزادی افغانستان(حزب اتحاد اسلامی)، گروهی عمدتا پشتون، تحت فرماندهی عبد الرب رسول سیاف، مرتبط با عربستان سعودی و مورد حمایه آن.
حزب وحدت اسلامی افغانستان (وحدت)، حزب عمدهء شیعی و غالبا هزاره، از ۱۹۹۳- ۱۹۹۲ تحت رهبری عبدالعلی مزاری(در نوزده نودوشش به قتل رسید (.
جنبش ملی اسلامی افغانستان، متمركز در شمال افغانستان، و ملیشیه های مختلف مجاهدین ساحات شمال كشور.
حركت اسلامی افغانستان (حركت)، حزب عمدتا شیعی، تحت رهبری سیاسی محمد آصف محسنی و فرماندهی نظامی محمد حسین انوری و مورد حمایه ایران.
در بیشتر این دوره كه در این گزارش از آن بحث شده است، حاكمیت قانونی افغانستان در قبضهء دولت اسلامی افغانستان بود؛ پدیده ای كه پس از سقوط حكومت نجیب الله در اپریل ۱۹۹۲ شكل گرفت. این دولت از اپریل تا جون ۱۹۹۲ تحت ریاست صبغت الله مجددی قرار داشت؛ رهبری نسبتا ضعیف یك حزب كوچك در پیشاور كه توسط اكثر ( و نه همه (گروههای فوق الذكر به حیث رییس جمهور انتخاب شده بود. پست ریاست جمهوری در متباقی این دوره تا زمان ورود طالبان به كابل در نوزده نودوشش، در اختیار برهان الدین ربانی، رهبر سیاسی جمعیت اسلامی بود.
همه ی احزابی كه در بالا فهرست شده اند، به استثنای حزب اسلامی حكمتیار، علی الظاهر در اپریل ۱۹۹۲ تحت لوای این حكومت گرد آمده بودند. (البته حزب وحدت همانگونه كه اینجا نیز گفته شده است، بعدا تغییر جهت داده با حزب اسلامی متحد شد). نیروهای امنیتی، پولیس و نیروی نظامی كه تحت سلطه ناپایدار این دولت قرار داشتند، لا اقل در اوایل دوره ای كه در این گزارش به ارزیابی گرفته شده، اكثرا از عساكر جمعیت و جنبش تشكیل می شد. در عین حال این ملیشیه ها با سربازان اتحاد، وحدت و حركت نیز هماهنگی داشتند. فرماندهان و افسران جمعیت، جنبش و اتحاد غالبا در دفتر وزارت دفاع با هم دیدار نموده امور خود را هماهنگ می ساختند. حزب اسلامی حكمتیار از شناسایی دولت در طی دوره ای كه در گزارش بدان پرداحته شده سر باز زد و حملاتی را علیه نیروهای دولتی و شهر كابل ترتیب داد.
هریك از این نیروها دارای ساختار سلسله مراتبی متشكل از یك فرمانده عمومی، فرماندهان مادون و مجموعه عساكر بوده اند. ساختار سلسله ای مزبور این امكان را فراهم می كرد تا رهبران و فرماندهان احزاب كنترول مؤثری بر زیر دستان خود داشته باشند و رهبران و فرماندهان می توانستند به سربازان فرمان عمل صادر كنند و یا آنها را از عمل منع نمایند و اطمینان یابند كه سربازان مطیع آنها هستند. این مراتب همواره شفاف و فراگیر نبود و روابط پیچیده ی قومی، قبیله ای و خانوادگی، ساختار فرماندهی را متغیر می ساخت. و لی بازهم مجموعه ها تحت سازماندهی قرارداشته و فرماندهان در عرصه های مختلف بر سربازان خود كنترل داشتند. بسیاری از فجایع و بدرفتاریهاكه در این گزارش بررسی شده اند، اصولا اجتناب پذیر بودند نه اجتناب ناپذیر. بعضی از رفتارهای سؤ كه ذیلا هم شرح داده شده به دستور مستقیم فرماندهان به وقوع پیوسته است.
درکشوردستان همه آغشته است. این بیان دیگری است در بارهء افغانستان كه بر سر زبانها افتاده است. این تعبیر برای عده ی زیادی از افغانها نوعی "اعلام جرم" و شكایت علیه زمامداران حاکمیت حزب خلق، طالبان وجنگسالاران است كه در گذشته مرتكب بد رفتاری و جنایات جنگی شده اند. اگر نه همه ی افغانها، كه عده ای زیادی از آنها از ظلم و وحشیگری طالبان متنفرند. اما افغانها دوران ماقبل آن را نیز به خاطر دارند كه بسیاری از فرماندهان نظامی و رهبران سیاسی فعلی افغانستان در آندوره به حیث فرماندهان حزبی و یا افسران دولتی در دولت پیشین نقش بازی می كردند. آنها بیاد دارند كه این احزاب چطور به چپاول و غارت دست زدند و نبردهای خونین خیابانی در سطح كابل به راه انداختند بی آنكه ذره ای راجع به پیامدهای آن در مورد غیر نظامیان بیاندیشند. مردم افغانستان دوران سلطه ی شوروی را نیز با جنایات هولناكش به خاطر دارند.
با وجود این، تعبیر "دستان همه آغوشته بخون است" از نظر تعدادی از مقامات افغان و مجامع بین المللی به مفهوم دیگری یعنی "اعلام عفو" تلقی می شود. یعنی این تعبیر مؤید آن است كه تعقیب و مسئول خواندن تعدادی از جدی ترین متخلفین حقوق بشر لزومی ندارد. مقامات گاهی در مقام اشاره به رهبران بالقوه افغانستان می گویند:« دستان هیچ كسی پاك نیست»؛ عبارتی كه وجود میلیونها افغان ساكن داخل و خارج كشور را، كه هیچگاه در درگیریهای افغانستان سهمی نداشتند، انكار می كند. به طور قطع میلیونها افغان "بی دستهای خون آلود" وجود دارند. وبسیاری شان شایستهء كار در دولت افغانستان و احراز پستهای رسمی هستند. تعدادی هم به نحو متمایزی بوده و كار كركرده اند. هنوز هم عده ای ازافغانهای واجد شرایط كار، به خاطر ترس از رهبران ملیشیه های قدرت مندی كه دستان خون آلود دارند، از مشاركت در كارهای دولتی اباء می ورزند. حقیقت این است كه اغلب افغانها، فرماندهان و مقامات حزبی را در قبال جنایات ارتكابی شان در این دوره و همچنین آنانی را كه در دوران شوروی و عصر طالبان مرتكب رفتارهای سوء شدند، مسئول می دانند. كمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان گزارشی را بر مبنای مصاحبه های گسترده با هزاران افغان در سطح كشور و تحقیقات گروه های كاری فشرده، با تمركز به نظرات شهروندان راجع به جرایم پیشین و چگونگی برخورد با آنها، منتشر ساخت. تحقیقات نشان داد كه بخش كثیری از افغانها خواهان مقابله با جرایم گذشته اند. اگر به وسعت صدمات وارده بر افغانها نگریسته شود، این اصلا تعجب آور نیست.
چنانچه كمیسیون متذكر می شود كه :فجایع ارتکاب یافته درافغانستان بی شمار است و احساس قربانی شدن در میان افرادی که با آنها گفتگو شده، عمیق و گسترده است. تقریبا هر فردی به نحوی در معرض خشونت قرارگرفته است. وقتی بیش ازچهارهزار نفر به عنوان بخشی از سروی پرسیدیم که آیا شخصا از تجاوزات در نبردها آسیب دیده اید یا نه، شصت ونو فیصد از آنها اعلام کردند که یا خود و یا بستگان نزدیک شان قربانیان مستقیم تخلفات جدی حقوق بشر در جنگهای گذشته بوده اند. از هردوهزار اشتراک کننده در گروههای تحقیق، بیش ازپنجصد نفر شان به قتل بستگان خود اشاره کردند. حدود چهارصد نفر، خود یا یکی از بستگان شان در معرض شکنجه و یا بازداشت بوده اند. این آمارها در مقایسه با درگیریهای دیگر در جهان حیرت آور است.
بر اساس نتایج تحقیقات کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان، نودوچهار فیصد از افغانها اجرای عدالت در مورد جنایات گذشته را یا «بسیارمهم»(نزدیک به ده ) و یا « مهم» (نزدیک به پنج ونیم فیصد) ارزیابی کرده اند. در پاسخ این پرسش که محاکمه جنایتکاران جنگی چه اثراتی را در پی خواهد داشت، هفنادوشش فیصد گفته اند« موجب افزایش ثبات و برقراری امنیت می شود» و صرفا شش فیصد از آنها گفته اند که « باعث کاهش ثبات و تهدید امنیت می شود». تقریبا نیمی از افراد مصاحبه شونده گفته اند محاکمه جنایتکاران باید «فی الفور» صورت گیرد وبیست وپنج فیصد دیگر گفته اند مرتکبان باید« طی دو سال آینده» تحت محاکمه قرار گیرند.
سازمان نظارت بر حقوق بشر همگام با دیگر سازمانهای متعدد بین المللی و نهادهای غیر دولتی افغان مکررا از مقامات افغان و کارگزاران بین المللی در گیر در افغانستان خواسته است تا مکانیسم مستقل و مقتدری را جهت تعقیب مرتکبان جرایم و تخلفات جدی حقوق بشر که از نوزده هفتادوهشت به اینسو ارتکاب یافته، ایجاد نمایند و ما کاملا با کمیسیون مستقل حقوق بشر راجع به ضرورت این امر و توجه بیشتر نسبت به آن، موافقیم. کمیسیون مستقل حقوق بشر پیشنهادهای متعددی برای آغاز کار ارائه کرد؛ از جمله، ایجاد ضوابط کوتاه مدت و فوری برای منع از استخدام دولتی مرکبان رفتارهای سوء، ایجاد زمینه برای برگزاری محاکمات جنایی و طرح گزینه هایی برای تآمین غرامات و جبران خسارات قربانیان.
درگیریهای دومدار در گوشه و کنار از یک سو و حضور نیروهای خارجی که خود مسبب ایجاد برخی از ناامنی ها برای مردم کشور شده است، از سوی دیگر، شرایطی را فراهم آورده که امکان برقراری امنیت پایدار در کشور را منتفی ساخته است. امروز مردم رنج کشیده و خسته از جنگ های طولانی که گمان می کردند با حضور نیروهای نظامی آمریکا درگیریها و ناامنی ها پایان خواهد یافت و امنیت در کشورشان برقرار خواهد شد، شاهد این هستند که نه تنها مشکلات و آلام آنان پایان نیافته است بلکه معضلات متعدد دیگری ناشی از حضور نیروهای بیگانه در این کشور، به وجود آمده است. از سوی دیگر بیش از دو دهه جنگ و نابسامانی باعث نابودی زیرساخت های انسانی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی افغانستان شده است. به مراکز، ولسوالی ها و علاقداری های کشور بر اثر درگیری آسیب های جدی وارد آمد و بسیاری از مراکز علمی و تحصیلی در کشور غیرفعال شدند.
افغانستان پس از فروپاشی طالبان وارد دورانی شد که می توان آن را دوران گذار نام برد. در این دوران نیز مشکلات ذکر شده باعث ناتوانی در ایجاد تغییر در اوضاع نابسامان کشور شده است. به این نکته نیز می توان اشاره کرد که سیاستگزاران داخلی به علت نداشتن پشتوانه فکری و علمی نتوانستند در سر و سامان دادن به اوضاع گام مثبتی بردارند. دولت که با تلاشهای آمریکا مسئولیت اداره کشور را بر عهده گرفته است به علت در اختیار نداشتن ابزار ایجاد امنیت و قوای نظامی و امنیتی توانایی لازم را برای برقراری امنیت در کشور ندارد. در این میان نیروهای نظامی تحت رهبری آمریکا بجای مساعدت در زمینه تامین امنیت و شکل دهی ساختارهای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی کماکان به تحکیم و گسترش پایگاههای خود می اندیشند، اما در این میان مردم کشور هنوز هم آینده ای روشنی برای خود متصور نیستند. متاسفانه امنیت در کشور نه تنها تثبیت نشده بلکه در یکسال گذشته به ویژه در بخشهای جنوب و شرق وخیم تر شده است به گونه ای که حتی فعالیت کارکنان سازمان ملل در برخی مناطق غیرممکن شده است. اما مساله مهمتر این است که مشکلات امنیتی مانع پیشرفت برنامه های اقتصادی و بازسازی افغانستان شده است.
نکته قابل توجه که در اینجا می توان به آن اشاره کرد این است که آمریکا علیرغم ادعاهای خود نتوانسته است مشکل تروریسم در این کشور را حل کند. مشکل اصلی کشور تهدیدهای تروریسم و تروریست ها، قانون شکنی و حاکمیت های گوناگون محلی است. اوضاع آشفته کشور به گونه ای است که حتی نیروهای خارجی نیز امنیت ندارند، و به جرات می توان گفت آمریکا از تامین امنیت نیروهای خود در افغانستان عاجز است چه رسد به تامین امنیت برای مردم کشور. هر روز خبرهای گوناگونی از حمله به نیروهای نظامی آمریکا در نقاط مختلف کشور انتشار می یابد که نشان از این ناتوانی دارد. علاوه بر این براساس آمار ذکر شده توسط منابع سازمان ملل متحد اکنون نود و سه درصد مواد مخدر جهان در افغانستان کشت و تولید می شود.
ما شاهد بودیم که دررژه نظامی دولت کرزی به مناسبت هشت ثوراردو میخواست از مقابل کرزی به مناسبت هشت ثور رژه می رفت، به محض شنیدن صدای انفجار راکت و فیر پا فرار گذاشتند. کرزی که از روی جایگاه ویژه تماشا چی بود، از(سوء قصد ؟؟؟) جان سالم به در برد. دو ساعت پس از این حادثه، وی در پیامی سی ثانیه ای که از تلویزیون پخش شد به مردم اطمینان داد که این حادثه به خیرگذشته وخیروخیریت است.
اینکه ده دوازده نفرکشته وزخمی وعزت وا بروی قوای آ مریکا، ناتووایساف ودولت بربادرفت، مهم نیست، مهم این است که کرزی زنده است . به قول معروف ریس جمهور میگویند:(من زنده جهان زنده ومن مرده جهان مرده) طالبان و حزب اسلامی همزمان مسوولیت این عملیات را به گردن گرفتند، ونشان دادند که با در اختیار داشتن اطلاعات لازم، قبل از آغاز مراسم، اهداف از پیش تعیین شده را هدف حمله قرار میدهند.
هرچند مسوولین از یک ماه قبل تدابیر لازم برای تامین امنیت را اتخاذ کرده بودند، اما تروریستها با در اختیار داشتن اطلاعات از کمربند امنیتی عبور و در یک منزل قدیمی لانه کرده بودند. با انداخت سلاح ثقلیه و فیرهای متواتر از سوی عناصر شورشی مخالف دولت که در نزدیکی محل برگزاری مراسم پنهان شده بودند، بهم خورد. قبل ازین حادثه مسوولین امنیتی با اطمینان اعلام کرده بودند که هیچ نگرانی برای برگزاری مراسم امسال وجود ندارد. برخی نیروهای امنیتی و حکومت را به بیکفایتی متهم میکنند که قادر نیستند، امنیت حتی خود را را برقرار کنند.
مراسم رژه نظامی که با شرکت سران "جهادی"(کفن کشان سابق)، مسوولین دولتی، افراد بلند پایه یی سیاسی و نظامی کشورهای خارجی، کابینه واعضای پارلمان برگزار می شد، براساس توافقنامه بن، باید تا سال ۲۰۱۰ میلادی افغانستان یک اردوی مجهز سه صد هزاری هزار نفری داشته باشد که ایالات متحده مسئولیت آموزش و تجهیز آن را به عهده دارد. نفوذ تدریجی طالبان، افزایش کشت مواد مخدر و تشدید ناامنی ها و درگیری ها که سال گذشته را به خونین ترین سال پس از سقوط طالبان در کشور تبدیل کرده است، از جمله واقعیت هایی است که ناکارآمدی نیروهای ناتو به رهبری آمریکا در کشور را به تصویر کشیده و عملکرد این نیروها را در افکار عمومی غرب به شدت زیر سوال رفته است.
پیشرفت واقعی در ثبات سیاسی و اجتماعی و تقویت امنیت ملی است که متاسفانه وسوگوارانه وجود ندارد و در نهایت می توان گفت که پیشرفت واقعی توانایی در اعمال قدرت ملی است که آمریکا و ناتو مجالی برای دولت کرزی باقی نگذاشته ا ند که قدرت ملی را تقویت کند . بر این اساس باید گفت که بوش در ابراز رضایت از اوضاع کشور، تنها است و لااقل دولت و ملت افغانستان دلیلی برای ابراز رضایت نمی بیند . بویژه آنکه این ابراز رضایت درست بعد از ترور نافرجام کرزی در یکی از حساس ترین و امنیتی ترین مناطق کابل اتفاق افتاد که مسئولیت اصلی امنیت آن بر عهده نیروهای آمریکایی و ناتو است.
همچنان درین اواخیردر نتیجه عملیات سنگین قوای نظامی آمریکا در گرمسیر ولایت هلمند، هزاران فامیل از خانه هایشان آواره شده اند. به گفته مسوولین ولایت هلمند، فامیل های بیجا شده، با مشکلات زیادی از ناحیه کمبود مواد غذایی و محل مناسب برای زندگی روبرو هستند. این عملیات به گفته شاهدان عینی درولسوالی گرمسیر جریان دارد. این درگیری در حالی صورت می گیرد که نیروهای آمریکایی ادعاداشتند ولسوالی گرمسیر را از تصرف طالبان بیرون کردند. اما با گذشت مدتی از ورود نیروهای آمریکایی به این ولسوالی، درگیری میان این نیروها و طالبان از سر گرفته شده است. طالبان ادعا کرده اند که تمامی نقاط ولسوالی گرمسیر را تحت کنترول دارند.
این ولسوالی از مناطق مرزی میان افغانستان و پاکستان است که همواره شاهد نا امنی ها و درگیری میان نیروهای خارجی و طالبان بوده است.
گرمسیر قبلآ تحت کنترول طالبان قرار داشت اما درین اواخیر نیروهای آمریکایی اعلام کردند که افراد طالبان را از این ولسوالی بیرون رانده اند. مردم هلمند می گویند نیروهای خارجی در ولسوالی گرمسیر، هم اکنون درگیر یک نبرد سخت با طالبان هستند و هزاران خانواده در نتیجه این درگیری از خانه هایشان بی جا شده اند. این خانواده ها در وضعیت بدی بسر می برند. هم اکنون بخش های زیادی از ولسوالی گرمسیر تحت کنترول طالبان ا ست. مردم میگویند یا نیروهای خارجی بیایند و ولسوالی را به شکل کامل از کنترول طالبان خارج کنند، و یا حداقل به مردم محل اجازه دهند که به خانه هایشان برگردند.
در نتیجه درگیری میان طالبان و نیروهای آمریکایی، چندین غیرنظامی کشته شده اند. هلمند از نا آرام ترین ولایات در جنوب افغانستان است که طالبان از قدرت بیشتری در آن برخوردار هستند. هزاران سرباز داخلی و خارجی در این ولایت مستقر هستند که وظیفه اصلی آ نان را مبارزه با طالبان تشکیل می دهد.
همچنان نماینده ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد خواستار اقدامات جدی جوانب درگیر در افغانستان با هدف جلوگیری از تلفات غیرنظامیان شده است. فلیپ الیستون می گوید هرچند جلوگیری از تلفات غیرنظامیان ممکن است اما، سال گذشته صدها تن از غیرنظامیان از سوی نیروهای دولتی و مخالفان آنها کشته شده اند. وی میگوید که افزون بر مخالفان مسلح، نیروهای خارجی مستقر در افغانستان نیز در کشتار غیرنظامیان دست دارند. در سال جاری پنجصد غیرنظامی در بمباران های هوایی و حملات انتحاری کشته شده اند. نتایج بررسی های ما نشان می دهد که پولیس، نیروهای خارجی و طالبان، عاملان اصلی کشتار غیرنظامیان هستند. نیروهای خارجی باید در انتظار پاسخگویی در مورد چنین حوادثی باشند. بازماندگان قربانیان، حق دارند درباره کشته شدن وابستگان شان، نیروهای خارجی را مورد بازپرس قرار دهند.
مسعود حسینی خبرنگار آزاد طی گزارشی از هلمند مینویسد:
وقتی کاروان زرهپوش های آمریکایی به گرمسیر نزدیک می شد، آنچه از دور نمایان بود، ویرانی و خانه های خالی از سکنه بود که حس عجیب توام با ترس را به آدم می داد. مغازه های درهم شکسته، دوا خانه های تاراج شده و به هم ریخته، شیشه های شکسته، دیوارهای که بر اثر برخورد گلوله تفنگ و توپ ویران شده و تنها مشتی از خاک و گل از آن برجا مانده و دروازه ها و خانه های شکسته و ریخته ای که معلوم نیست صاحبان اصلی آن به کجا آواره شده اند.
از پنجره کوچک موتر نظامی که من در آن نشسته بودم، به بیرون نگاه می کردم اما هیچ فرد غیرنظامی را در کنار جاده ندیدم. از من، به عنوان یک خبرنگار عکاس دعوت شده بود تا تفنگداران دریایی آمریکا را در نبرد سختی با طالبان در گرمسیر همراهی کنم. از درون شهرک گرمسیر گذشتیم و از یک پل موقت جنگی عبور کردیم و بعد از آن هم، حدود یک ساعت راه پیمودیم تا به قریه یی رسیدیم که به دلیل عدم دسترسی من به مردم محل، هیچگاه نتوانستم نام آن را بدانم. نظامیان آمریکایی، این قریه را نیز به نام گرمسیر می شناختند.
در یک راه پر از گرد و خاک از موتر پیاده شدم و به سمت پایگاه نظامی آمریکایی ها حرکت کردم. این پایگاه در درون خانه یی که نیروهای آمریکایی ادعا می کردند قبلا در آن افراد طالبان مستقر بوده اند و مزرعه کوچک خشخاش نیز در کنار آن قرار داشت. از یکی از تفنگداران آمریکایی پرسیدم که چه شواهدی دارند که این خانه، زمانی محل بود و باش طالبان بوده است؟ جوابی که از او گرفتم، برایم جالب بود. او گفت که در این خانه چند جلد کتاب مذهبی و سه جلد قرآن را یافته اند و یک تفنگ کهنه و فرسوده ای که استفاده از آن تقریبا ناممکن بود.
یافتن این وسایل از این خانه، برای سربازان آمریکایی، دلیل حضور طالبان در آن بود، در حالی که در هر خانه در سراسر افغانستان، چندین قران و کتاب های مذهبی وجود دارد، اما هیچکدام پناهگاه طالبان نیست. به اتاق های دیگر در این خانه سر زدم. لباس های زنانه و کودکانه، وسایل ساده و ابتدایی آرایش زنانه، گوشواره و برخی از وسایل دیگری که در یک زندگی ساده از آن استفاده می شود، در اطراف اتاق ها پخش و پلا شده بود. دو خانه دیگر در پهلوی این خانه نیز به سنگر آمریکایی ها تبدیل شده بود و سلاح های سبک و نیمه سنگین خود را به آنجا منتقل کرده بودند. جزوتام نظامی که من در آن قرار داشتم، متشکل از پانزده تا بیست تفنگدار دریایی آمریکایی بود که سن هیچکدام از نوزده تا بیست و یک سال بیشتر نبود. این سربازان، کسانی بودند که در خط مقدم جنگ علیه طالبان قرار داشتند.
این سربازان خیلی جوان بودند، به شکلی که جنگ با طالبان برای بسیاری از آنها به مثابه صحنه های از فیلم های پرهیجان هالیوود می نمود، و زمانی که برایم از کارکردهای خود تعریف می کردند، این حس در حرفهایشان به صورت واضح خود را نشان می داد. آن عده از سربازانی که من با آنها صحبت کردم، درست نمی دانستند افغانستان چگونه کشوری است و آنها برای چه به اینجا آمده اند، ولی همه معتقد بودند که به افغانستان فرستاده شده اند تا آموزش ببینند و تجربه کسب کنند. در یکی از شبها که قرار بود صبح روز بعد آن، عملیات سنگینی در گرمسیر آغاز شود، فرماندهان آمریکایی از من خواستند محل را ترک کنم. این فرماندهان با تقاضای من که خواهان حضور در محل بودم، موافقت نکردند و از من خواستند بار و بستره خود را جمع کنم و با یک کاروان زرهپوش دیگر که قصد ترک محل را داشت، همراه شوم. کاروان جدید ما حوالی ساعت ۹ شب، در میان یک تاریکی سنگین حرکت کرد. اندکی بعد صداهای مهیب انفجار زمین را می لرزاند و صدای غرش جت های جنگی، خبر از آغاز جنگ سختی در گرمسیر می داد.
ما سرانجام به یک دشت رسیدیم و در قلب آن، موتر حامل ما توقف کرد.
یکی از تفنگداران آمریکایی که چهره اش را به دلیل تاریکی هوا نمی دیدم، به من گفت که باید تا پایان این عملیات در همین دشت باقی بمانیم. ما از دور، صدای انفجارهای مهیبی را می شنیدیم. همین جا بود که فرار حیوانات را نیز از محل جنگ دیدم و حتی یک اسب که راه و صاحب اش را گم کرده و به سمت ما آمده بود، بامداد همان روز نیز راه زیادی را به دنبال کاروان ما می دوید. بدین گونه اقامت یک هفته ای ام در گرمسیر پایان می یافت، بدون اینکه قادر شوم با مردم محل در مورد زندگی شان و برخورد نیروهای درگیر با آنان، صحبت کنم. در این مدت، هیچگاه از سوی فرماندهان آمریکایی اجازه صحبت با مردم غیرنظامی گرمسیر را نیافتم.ما گرمسیر را ترک می کردیم و زمانی که نگاهم به خانه های فروریخته ناشی از جنگ در این منطقه افتاد، با خود فکر کردم که آیا این نبرد چه زمانی پایان خواهد یافت؟
ازجانب دیگرمردم ولسوالی غنی خیل ولایت ننگرهار در شرق کشور در پی کشته شدن سه عضو یک خانواده در این ولسوالی دست به تظاهرات زدند. ساکنان این ولسوالی می گویند نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا خانه ای مسکونی را در منطقه مارکو مورد حمله قرار دادند و سه عضو یک خانوده را کشته و پنج تن دیگر را بازداشت کردند. مردم این ولسوالی در اعتراض به کشته شدن این افراد شاهراه جلال آباد - تورخم را به روی ترافیک بستند. مردم اجساد کشته شدگان را هم در شاهراه تورخم - جلال آباد به روی جاده گذاشته اند. پولیس برای جلوگیری از خشونت وارد عمل شد اما با پرتاب سنگ از سوی تظاهر کنندگان خشمگین مواجه شد. تظاهرکنندگان می گفتند در پی پرتاب سنگ آنان، پولیس دست به تیراندازی زدند که در نتیجه، یک نفر کشته و سه تن دیگر زخمی شدند. خون در محل تظاهرات روی جاده ریخته بود و مردم گفتند آنان افراد زخمی و کشته شده را از آنجا منتقل کردند. این در حالی است که افراد ناشناس به خانه حضرت علی، عضو مجلس ولسی جرگه و قوماندان امنیه پیشین ننگرهار هجوم بردند. این افراد حاجی محمد امیر، پدر این نماینده را کشتند و هفت عضو خانواده او را که بیشتر کودک بودند، با خود بردند. این حادثه در کمتر از یک کیلومتری مرکز پولیس ولایت ننگرهار در شهر جلال آباد روی داد. قوماندان امنیه ننگرهار می گوید تحقیقات را در این مورد آغاز کرده و تا هنوز عاملان قتل شناسایی نشده اند. حضرت علی، عضو پارلمان و فرمانده پیشین "جهادی"، هنگام حمله به خانه اش در کابل بوده است. شماری از مردم وابسته به قوم پشه ای که حضرت علی هم منسوب به این قوم است، برای مدتی شاهراه جلال آباد - کنر را به روی ترافیک بستند و خواستار رسیدگی دولت در این مورد شدند.
جبهه ملی به دنبال وقوع حادثه که درشهرجلال آباد، مسئولین امنیتی رامتهم به ضعف مدیریت درقبال تامین امنیت می کند .سخنگوی جبهه ملی درکابل این حمله رایک حمله جنایت کارانه و ضد بشری خوانده می گوید: در این حمله مسلحانه پدر حضرت علی یک تن از وکلای مردم ولایت ننگرهاردر شورای ملی کشته شده وهفت تن از اعضای فامیلش اختطاف شده است. سخنگوی جبهه ملی این نوع واقعات را نشان دهنده ضعف وناتوانی مسئولین امنیتی دانسته وخواهان رسیدگی به چگونگی این حادثه شده است. طبق اظهارات سخنگوی جبهه ملی در علیرغم وجود پوسته های امنیتی در نزدیکی خانه حضرت علی افراد مسلح وارد خانه وی شده است.
به باورسخنگوی جبهه ملی عناصر و افرادی از گروههای مسلح مخالف دولت دردرون نهاد های امنیتی وجود داشته که وضعیت امنیتی کشور را به چالش می کشاند. درهمین حال قوماندان امنیه ننگرهار می گوید تحقیقات درخصوص چگونگی بروز واقعه آغازکرده ولی تاکنون عاملان این قضیه شناسائی نشده اند. تا اکنون هیچ یک از گروههای مسلح مخالف دولت مسئولیت این عمل را به عهده نگرفته است.
همچنان تماشاى تلویزیون درتقریباً ٢٠قریه مرکزى ولایت لوگر، توسط طالبان مسلح ممنوع گردید. ٥٠ تن از افراد مسلح به مسجد جامع آمدند و بعد از اداى نماز، جلسه را آغاز نمودند. طالبان مردم را تهدید نمودند که اگر آنتن هاى تلویزیون ها را از بالاى بام ها پایین ننموده وتماشاى تلویزیون را متوقف نسازند، براى شان جزا داده خواهد شد. طالبان مسلح گفتند که برنامه هاى تلویزیون ها غیر اسلامى است و با فرهنگ افغانى نیز در تضاد مى باشد.
این مجلس براى یک ساعت دوام نمود ودر پایان، مردم از ترس به خواسته طالبان گردن نهادند.
دراین منطقه، بالاى بام هر منزل آنتن تلویزیون وجود دارد، ولى موصوف گفت که بعد ازاین با تلویزیون وداع خواهندکرد. یک قوماندان طالبان گفت که این گونه مجالس را درسایر مناطق لوگر نیزترتیب داده اند ومردم را از تماشاى تلویزیون منع نموده اند. وى افزودکه این فیصله را با گذشت زمان در همه مناطق لوگر عملى خواهند ساخت. مسوولین دولتی ولایت لوگر، وضع این ممنوعیت از سوى طالبان را مى پذیرد که درولسوالى بره کى برک نیز مخالفین مسلح چنین ممانعت را وضع نموده اند. در این مورد به مسؤولین امنیتى ولایت خبر داده اند، ولى آنها تا حال درمورد اقدامى نکرده اند. یکی از مسؤولین قوماندانى امنیه لوگر به گزارشگری، گفت که از تدویر جلسه توسط طالبان در پورک به وقت خود اطلاع یافتند ولى پولیس از ترس مشکلات امنیتى به منطفه نرفتند. پورک در تقریباً ده کیلومتر شرق پل علم مرکز ولایت لوگر واقع است، ولى از مناطق نا امن بشمارمى رود. باشندگان محلى پورک مى گویند که طالبان مسلح دراینجا رفت وآمد دارند وحتى در مساجد تشکیل جلسه مى دهند. خوشها به حال قوای ناتو، ایساف، پنتاگون، دولت کرزی، وزیردفاع، داخله و ریس عمومی امنیت ملی با این حاکمیت وامنیت درکشور. چراشرافتمندانه وصادقانه قوای ائتلاف به شکست عبرت بارخویش اعتراف ومسوولین دولت مسولانه استعفاء نمیدهند تا ملت ازین اوضاع فلاکتبارنجات یافته وکسانیکه به ملت ومیهن صادقند زمینه فعالیت خدمتگزاری مساعد گردد.
روزنامه گاردین در گزارشی، بیست ویک نوامبر، خبر تکان دهنده ای دارد: افغانستان در آستانه سقوط به دست طالبان است. طالبان در پنچاه وچهاردرصد کشور حضور دایمی دارند و علیرغم حضور ده ها هزار سرباز ناتو و میلیاردها دالر کمک، طالبان که در حمله ۲۰۰۱ از قدرت رانده شدند، اکنون مناطق بسیار گسترده، از جمله قریه ها، برخی از مراکز ولسوالی ها و راه های ارتباطی را بدون هرنوع چالشی تحت کنترول خود گرفته اند. گزارش دفتر Senlis Council، حاوی اخبار بازهم تکان دهنده تری است که نشان میدهد چگونه، جنگ با ترور پایه های دمکراسی در کشور را ویران کرده و عامل اساسی شکل گیری دمکراسی یعنی وسیع ترین اقشار توده ها را به بغل طالبان انداخته است.
در این گزارش آمده است طالبان به نحو موثری کنترول روانشناسی، مردم را در دست دارند و هر روز بیش تراز گذشته در اذهان مردم پیدا می کنند. گزارش می گوید خط مقدم جبهه به نحو فزاینده ای به کابل نزدیک میشود. این هشدار را گاردین، گزارش ملل متحد میداند که میگوید - افغانستان هرچه بیشتر برای مددکاران غربی به یک منطقه ورود ممنوع no go تبدیل میشود.
گزارش مذکور تا آنجا پیش رفته است که میگوید: ارزیابی تاسف بار از اوضاع جاری افغانستان این است که مساله ای که با آن روبروهستیم این نیست که آیا طالبان به کابل باز خواهند گشت، بلکه این است که کی این امر صورت خواهد گرفت و به چه صورت، و گزارش تاکید میکند اگر جامعه بین المللی قبل از اینکه دیر شود، طرح استراتژیک خود را تغییر ندهد، تاریخی که اغلب اعلام شده، یعنی رسیدن طالبان به کابل در سال دوهزاروهشت، بیش از هر زمان دیگر امکان پذیر به نظر میرسد. به نوشته گاردین، اکسفام Oxfam نیز هشدار مشابهی داده است. کمیته توسعه بین المللی وابسته به مجلس عوام که یک نهاد حقوق بشری است - نیز هشدار میدهد، فساد گسترده در دولت مرکزی و حاکمیتهای ولایتی در تشدید خرابی اوضاع امنیتی تاثیر چشمگیری دارد. در گزارش آمده است میلیون ها نفر در وضعیت فلاکت باری به سر می برند و موقعیت فاجعه بار انسانی در آن قابل قیاس با فقیر ترین بخش های آفریقا است.
این در حالی است که کشور تااکنون بیش از پانزده میلیارد دالر کمک دریافت کرده و بیشتر این کمک ها به دست مردمی که به آن نیاز دارند نمی رسد یا صرف پروژه های که زندگی مردم را بهبود ببخشد نمی شود. جنگ باترور حداقل از دو طریق بزرگ ترین خدمت را به نیروهای بنیادگرا ارائه داده است. از یک طرف با جذب نیروهای که از آغاز خود را به سیاست توسعه طلبانه آمریکا فروخته اند(تفنگداران وجنگ سالاران که خودرامجاهد مینامند)، قدرتی منفور که در پایتخت نشسته اند مرکز وشرح فساد حیرت انگیز و تکان دهنده آن در این مختصر نمی گنجد.این نیروی وابسته و فاسد که فاقد هرنوع مشروعیت است که تفاوتی با طالبان ندارند... از طرف دیگر کشتار مردم بی گناه و دامن زدن به ناامنی توسط نیروهای ناتو که متحد این دولت محسوب می شوند، و مرجعی برای پناه بردن نگذاشته است به جز همان طالبان مرتجع که حداقل با این دولت و نیروهای ناتو مخالفت میکنند. در رابطه با مورد دوم، در گزارش گاردین آمده است، تنها درسال جدید یکهزارودوصد غیرنظامی درجنگهای موجود و نیمی از آنها در عملیات نیروهای ناتو و متحدین داخلی این نیروها کشته شده اند . به گزارش اکسفام حملات هوایی در افغانستان چهار برابر عراق بوده است. مقامات ارشد نیروهای نظامی آمریکا و انگلیس علیرغم اینکه صرف در سخنان خویش بر موفقیت های کوتاه مدت بر طالبان تاکید میکنند، بطور خصوصی با نتایج گزارش توافق دارند.
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat