اين همه تنش و تشنج در افغانستان تقصير کيست؟؟؟
}دولت و تيم تشکيل دهنده دولت، ناتو و پنتاگون و يا جنگسالاران و پول پرستان؟{
بخش – اول (زيميرو اسکاری)
آیا انسان وطنش را می فروشد؟
آب و نانش را خوردید
آیا در این دنیا عزیزتر از وطن هست؟
آقایان چگونه به این وطن رحم نكردید؟
پاره پاره اش كردند
گیسوانش را گرفتند و كشیدند
كشان كشان بردند و تقدیم كافر كردند
آقایان، چگونه به این وطن رحم نكردید؟
دست ها و پاها بسته در زنجیر،
وطن، لخت و عور بر زمین افتاده
و نشسته بر سینه اش ( ... )
آقایان چگونه به این وطن رحم نكردید؟
می رسد آن روز كه چرخ بر مدار حق برگردد
می رسد آنروز كه به حساب های شما برسند
می رسد آن روز كه از شما بپرسند:
آقایان چگونه به این وطن رحم نكردید؟(ناظم حکمت)فاصله و بيگانگی دولت از ملت
سخن گفتن، شعار دادن، محاسبه هاي دل خوش کننده، گزارشهاي مبالغه آميز، تکيه برمقامات امروزي دولت، کش دادنهاي جنگ، توزيع پول به چهارجاسوس روزگزران، جابجايی اشخاص دوتابعيتي در امور دولتداري، بيگانه بودن ازدرد- رنج و مصيبت مردم، بردن، بستن و کشتن ملت ستم ديده، بمباردمان بي نتيجه، و افسوس خوردن در اين باره كه چرا اوضاع امنيتي کشور تا اين حد بحراني شده است چيزي جز تكرار مكررات نخواهد بود، زيرا هر كسي كه در افغانستان زندگي مي كنند اين آتش جهنده و شعله هاي آن را مي بيند و با گوشت و پوست خود آن را احساس مي كند.
دولت کرزي با مديريت ضعيف، و ندانم كاري هاي توجيه ناپذير خود، طالبان نزديک به مرگ را دوباره زنده كرد و جنازه متلاشي شده تروريزم را از تابوت بيرون كشيد و جان تازه اي به اين كالبد فساد و تباهي دميد. امروز صداي طالب و ملا عمر، از حلقوم ناراضيان دولت بلند مي شود، قافله عظيم بيكاران و سرخوردگان جامعه كار ستون پنجم طالبان را انجام مي دهند.
هر جواني كه از وطن فرار مي كند جبهه طالبان قوي تر مي شود. فساد دستگاه حكومت و رشوت خواري هاي قضات و دواير دولتي، مانند سوهان آهنين، شمشيرهاي زنگ زده طالبان و القاعده را تيز تر مي كند. رسانه ها و مطبوعات به اصطلاح آزاد، با تبليغات لجام گسيخته خود كه هيچگونه پابندي و حفظ منافع ملي را رعايت نمي كنند به بلندگوهاي ملا عمر و بن لادن تبديل شده اند. با حضور قواي خارجي در افغانستان، جنگجويان طالب و القاعده بدستور مستقيم آي اس آي و رهبران مدارس بظاهر مذهبي ايالت سرحد پاكستان، تروريزم نامشروع و ضد انساني خود را در چارچوب تبليغات كژ انديشانه توجيه و تفسير مي كنند.
خلاصه، هر قدر دولت و نظام حكومتي افغانستان يك گام به عقب بر گردد، طالب و القاعده صد گام به هدف نزديكتر مي شوند. به اين ترتيب، دستگاه حكومتي با اجراآت اكثراً ناصواب خويش به يك فابريكه توليد تروريزم تبديل شده است. ماندن شخصي بيکاره و بي هدفي چون کرزي در جوکي دولت اوضاع را بيشتر از گذشته به تشنج ميکشاند و سياستهاي شترمرغي دولت و حاميان خارجي اش افغانستان را به کام تروريزم پرتاپ خواهد کرد.
اين دولت بايد اصلاح شود، و در اجراآت و سياست هاي حكومتي خود قاطعانه تجديد نظر كند.
در نبرد عليه اشكال مختلف تروريزم چه طالبان وطني و چه طالبان چند مليتي، استراتژي دقيق و منظم سياسي – نظامي تدوين نمايد و سعي كند قافله چند ميليوني ناراضايان را راضي و اعتماد از دست رفته ملت را دوباره جلب نمايد، در غير اين صورت ممكن است بار ديگر شهر كابل به صحنه جنگهاي خونين مسلحانه تبديل شود كه در آن صورت، شمال جنگ، كلاه كرزي و بساط حكومت و شورا و ديگر نهادهاي به اصطلاح دموكراتيك را با خود خواهد برد و جامعه مدني به جامعه آكنده از جنگ و فتنه و آشوب، مبدل خواهد شد.
در طول سال هاي گذشته توجه جدی به بازسازی در مجموع صورت نگرفته و بهبود در وضعیت و شرایط اقتصادی مردم حاصل نشد ، بیکاری ، نبود اشتغال از مواردی است که می توان افزایش فاصله و شکاف بین دولت و مردم اشاره کرده و از سوی دیگر زمینه ناامنی و افزایش حملات انتحاری را فراهم نموده و به سوی نا امیدی می کشاند . سال گذشته وضعیت امنیتی بسیار نگران کننده و وخیم بود به دلیل اینکه ناامنی از مناطق جنوب به سایر نقاط امن کشانیده شد، وضعیت اقتصادی همچنان نا بسامان و مردم از فقر و بیکاری در وضعیت نامساعدی قرار داشت. کشت و قاچاق مواد مخدر همه ساله افزایش یافته، طبق آمار منتشر شده نود و سه درصد مواد مخدر جهان را افغانستان تولید می کند. در زمینه های مخابرات و دسترسی مردم به معارف و صحت افزایش داشته و موفقیت نسبی در چنین مواردی (مخابرات، صحت، معارف) در مقایسه با احتیاج و نیازمندیهای مردم بسیار ناچیز است که امید است مسوولين به جای ارایه ارقام بلند و بالای فرضی و ساختگی به رفع مشکلات توجه نموده یا به شکستها، ناکارآمدیها، حیف و میل و مصارف بی مورد بیت المال اعتراف نماید. با ارایه ی چنین گزارشی از سوی وزیران که خودشان را دلسوز و کارامد در انظار عمومی جلوه می دهند و حسابدهی سمبولیک، راه را به جایی نخواهد برد .
در نخستين روزهاي حمله نيروهاي نظامي آمريكا با همكاري ائتلاف شمال، طالبان را ساقط نمودند. قواي هوايي آمريكا، لانه ها، قرارگاهها، ميدان هاي هوايي، مخفيگاههاي توره بوره در جلال آباد مقر ملا عمر در قندهار و گارنيزيون هاي جنگي طالبان و شبكه القاعده را تقريباً در سراسر افغانستان بمباران كرد. هزاران جنگجوي طالب، تروريست هاي القاعده، مليشياهاي پاكستاني و جنگجويان متحد آنها به كوهستانها و به استقامت سرحدات كشور فرار كردند. فرماندهان آمريكايي جنگ را متوقف و پيروزي خود را اعلام نمودند. آنها مي گفتند در جنگ عليه تروريزم پيروز شده اند و ديگر نيازي نيست كه فراري ها تعقيب شوند.
اشتباه آمريكا در همين نكته بود، آنها فقط در مرحله اول جنگ عليه طالبان و القاعده پيروز شده بودند. بايد فراري ها و شكست خورده ها را تعقيب مي كردند، و به آنها فرصت تجديد قوا و سازماندهي مجدد نمي دادند. موضوع ديگر، اعمال فشار عليه پرويز مشرف رئيس جمهور پاكستان بود كه در آن موقع، مشرف در وضعيت بسيار شكننده اي قرار داشت و حاضر بود در مورد سركوب طالبان و القاعده، هر پيشنهادي را امضاء كند. مشرف تا قبل از حادثه يازده سپتامبر رهبر سياسي طالبان بشمار مي رفت و تنها كسي بود كه براي پيروزي طالبان و القاعده در افغانستان كف مي زد و هورا مي كشيد و به جنگجويان طالب كيسه هاي پول و به زخمي هاي آنان خون و دوا و داكتر مي فرستاد.
آمريكايي ها در گام نخست طالبان شكست خورده را بايد تعقيب مي كردند و همزمان با آن پرويز مشرف را تحت فشار قرار مي دادند تا رسماً سياست عدم مداخله در امور افغانستان را بپذيرد و به آن متعهد شود. اما آنها اين كار را انجام ندادند و ملا عمر و بن لادن در كوههاي توره بوره، زنده از چنگال آنها فرار كردند.
شكشت خورده ها جمع شدند، فراري ها تجديد قوا كردند، مشرف در قبال آنها از سياست (يک بام و دو هوا) كار گرفت و دو ايالت سرحد و بلوچستان پاكستان عملاً به محل تجهيز، تجديد قوا و سازماندهي طالبان تبديل شد و بار ديگر آي اس آي صحنه گردان عمليات هاي جنگي طالبان گرديد.
يكي ديگر از اشتباهات آمريكايي ها تاكيد بيش از حد آنان بر روي عمليات هاي جنگي است. آنها تاكنون نزديك به نود ميليارد دالر صرف مخارج نظامي كرده اند در حاليكه مقدار كمك هاي دولت آمريكا به بخش هاي بازسازي، اجتماعي، دولت سازي، و اقتصادي طي سال هاي گذشته، طبق برآورد خود آمريكايي ها از هفت ميليارد دالر تجاوز نميكند. حداقل پنجاه فيصد از اين هفت ميليارد دالر نيز توسط خود افراد و موسسات وابسته به آمريكا حيف و ميل گرديده و سودي براي افغانستان نداشته است. هرگاه اين آمار بر عكس مي بود يعني نود ميليارد دالر مصرف بازسازي و هفت ميليارد دالر براي مخارج جنگي، احتمال مي رفت اوضاع امنيتي تا اين حد به وخامت نمي گرائيد.
اشتباه ديگر آمريكا برخوردهاي تكبر آميز و زور گويانه عساكر و كماندوهاي آمريكايي عليه ساكنان بي گناه افغانستان است. آنها هر بزرگ قبيله را مظنون به همكاري با القاعده تصور مي كنند و با اندك بهانه اي، به خانه ها داخل مي شوند، و به تفتيش و تلاشي افراد خانواده از جمله زنان مي پردازند. اين اقدام آنها مغاير اعتقادات مذهبي و سنت هاي قبيله اي ساكنان افغانستان است و تاكنون موجب گرديده است صدها جوان غيرتمند و آزاده جنوب، با مشاهده اين گونه رفتارهاي وقيحانه نظاميان آمريكايي، سلاح در دست گرفته و به صفوف جنگجويان طالب و القاعده پيوسته اند. كاملاً روشن است كه آمريكايي ها نسبت به ساكنان افغانستان، مانند يك ملت مستعمره رفتار كرده و هر فرد جوان قبايل را به همكاري با طالبان متهم مي كنند.
طالباني كه تا ديروز مانند قطاع الطريق ها و دزدان صحرايي، فقط در مغاره ها و شكاف كوهها زندگي مي كردند و تنها به عمليات هاي دهشت افكنانه انفرادي دست مي زدند، اينك در دستجات منظم چند صد نفري، و جنگ افزارهاي پيشرفته، سواره و پياده، به جنگهاي جبهه اي و كلاسيك و اشغال مناطق مبادرت مي ورزند.
قوماندانان ناتو كه هزاران نيروي چند مليتي را در جنوب افغانستان رهبري مي كنند پس از يكدوره برخوردهاي نظامي با طالبان اعتراف مي كنند كه جنگ با طالبان يادآور تجربه هاي تلخ ويتنام براي انهاست و هرگاه دير بجنبند و دستگاه ديپلماسي غرب در قبال آنچه كه در افغانستان مي گذرد برخورد انفعال آميز داشته باشد، دير يا زود دولتهاي غربي، شاهد ظهور يك ويتنام جديد خواهند بود. آنها مي گويند براي استقرار امنيت در افغانستان حداقل به ده سال وقت نياز دارند، و محاسبات آنها در مورد طالبان و القاعده، كاملاً اشتباه بوده و دولتمردان اروپايي، قدرت و كارائي اين جنگجويان را درست محاسبه نكرده بودند.
احياء مجدد طالبان و ظهور پديده تروريزم مخصوصاً شكل جديد آن به نام عمليات انتحاري، دو عامل و منطقه اي دارد. يكي از اين دو عامل، حمله نظامي آمريكا به عراق، و عامل ديگر دوازده هزار مدرسه به اصطلاح مذهبي موجود در ايالت سرحد پاكستان است. در سال هاي اول سقوط طالبان، دولت كرزي و همکاران جنگ سالارش به كمك نظاميان خارجي بر نود فيصد از قلمرو افغانستان مسلط بود.
طالبان در حال استحاله شدن بودند، افق هاي اينده كاملاً روشن و اميدوار كننده بود، و مردم به اين باور رسيده بودند كه رژيم طالبان به عنوان يك واقعيت تلخ ديگر در افغانستان تكرار نخواهد شد و به زباله دادن تاريخ سپرده شده است. اما در اين هنگام بوش در يك اقدام آكنده از غرور و تكبر، دستور حمله به عراق را صادر كرد و بعدها ثابت گرديد كه اين اقدام وي يكي از فاحش ترين اشتباهات سياسي و استراتژيك آمريكا بعد از جنگ ويتنام است. آمريكا رسما عراق را اشغال كرد اما شكست خورد و اكنون پاي سربازان آمريكايي در اين جنگ تجاوز كارانه كه هيچ منطقي در پشت آن وجود ندارد گير كرده است.
مقاومت هاي مسلحانه در عراق آغاز گرديد، مصارف آمريکا در اين جنگ به ميلياردها دالر رسيد و تلفات آنان به چندين هزار نفر بالغ گرديد. در جريان اين مقاومت ها، جنگجويان فرصت طلب القاعده نيز خود را وارد ماجرا كردند و در نتيجه، عمليات هاي انتحاري آغاز گرديد.
دو ائتلاف در اين جنگ حضور دارند، يكي ائتلاف غرب به رهبري آمريكا و يكي ائتلاف جهاني سازمان القاعده، آمريكا با توپ و تانك و طياره و القاعده با عمليات هاي خشونت بار انتحاري، عراق را به يك جهنم سوزان و تحمل ناپذير تبديل كرده اند. شكست آمريكا در عراق، طالبان و القاعده را تحريك كرد تا در جبهه افغانستان با قدرت بيشتر از پيش بجنگند.
علاوه بر اين، تروريزم جاري در عراق نيز با حمايت آي اس آي و سركردگان مدارس مذهبي ايالت سرحد، وارد افغانستان گرديد. اين تروريزم خشن به شكل عمليات هاي انتحاري، سوغات جنگ عراق براي افغانستان است كه پاكستان نيز در اين بازي خطرناك، نقش دروازه بان تروريزم را بازي مي كند. بنا بر اين تا زمانيكه آتش جنگ در عراق خاموش نشود و جنرال هاي ماجراجو و انگليس مآب آي اس آي، مهار نگردند پديده ناميمون تروريزم و عمليات هاي انتحاري طالبان و القاعده در افغانستان از بين نخواهد رفت.
ازطرف ديگر در ماه هاي اخير نيروهاي ناتو و آمريکا به بهانه مبارزه با تروريسم، عمليات نظامي گسترده اي را در مناطق مختلف افغانستان از جمله در جنوب و شرق کشور انجام داده ا ند که بيشترين آسيب ها را به مردم عادي وارد نموده اند. بمباران هوايي مناطق مسکوني توسط ناتو، آمريکا که مدعي پناه گرفتن تروريست ها در آن مکان ها هستند، خشم مردم افغانستان را برانگيخته است. (مانند حوادث اخير نورستان).
در شرايطي که فقر و ناامني حيات اجتماعي و اقتصادي جامعه را تهديد مي کند، افزايش کشتار غيرنظاميان، مردم را به شدت ناراضي کرده است .کارشناسان سياسي معتقدند که افزايش نارضايتي عمومي در افغانستان، بيش از همه به تضعيف جايگاه دولت کرزي منجر مي شود. زيرا مردم توقع دارند دولت ملي با سياست هاي يکجانبه ناتو و آمريکا مقابله کند. محافل سياسي دولت کرزي را به دليل همنوابودن با سياست هاي خشن ناتو و آمريکا به شدت مورد انتقاد قرارداده اند. مردم تأکيد مي کنند که مخالفت دولت کرزي با سياست هاي غرب و همچنين افزايش اعتراضات مردمي باعث بدنامي و چالشهاي جدي براي منافع جويانه آمريکا و ناتو در افغانستان خواهد شد. بنابر اين اجراي عمليات مستقل ناتو بدون هماهنگي با نيروهاي امنيتي، علاوه بر بروز خشم مردم، جايگاه دولت کرزي را نيزمخدوش مي کند. به نظر مي رسد سياست هاي آمريکا ناتو در افغانستان که مغاير منافع ملي است، تنها به تقويت جبهه مردمي ضد نيروهاي بيگانه منجر مي شود .
از طرف ديگر متاسفانه فساد در ادارات دولتی، بحران هزار و یک سری است که کشور را با چالش های بی شمار و متعددی از جمله عدم موثریت تلاش ها و فعالیت ها مواجه ساخته و تاکنون دولت نتوانسته این بحران را از پیش روی خود بردارد. عملکرد دولت در این مدت برای ریشه کن شدن فساد در ادارات ناکارآمد و نا کافی بوده است. رئیس جمهور در این مدت برای مبارزه با فساد اداری، اقدام به ایجاد کمیسیون هاي نمايشي مبارزه با فساد اداری و اصلاحات نمود، اما این کمیسیون به جای این که در راستای کاهش فساد در ادارات کشور موثر باشد، اکنون خود نیز به منبعی بزرگ برای فساد مبدل گشته است.
اخيراً رئیس اداره کنترول و تفتیش در حساب دهی نمايشي گفت: ریشه تمام مفاسد اداری خود اراکین بلندپایه وزارت خانه ها هستند. وي با خاطرنشان کرد این که علت تمام مفاسد اداری در بطن ادارات و وزارت خانه ها است گفت، اگر هر یک از روسا و وزیران دولتی، اراده کاهش و محو فساد اداری را داشته باشند و کار عملی را از خود شروع کنند، من به جرات می توانم بگویم که فساد اداری به پیمانه بسیار زیاد کاهش می یابد. در ادامه به فساد موجود خارج از حیطه دولت ان جی اوها و کشورهای دونر اشاره کرده و تصریح کرد، برای پایان دادن به فساد، باید تمام کمک ها از طریق وزارت مالیه با توجه به ضروریات دولت و ملت به مصرف برسد در حالی که کشورهای کمک کننده بدون بررسی نیازهای افغانستان، با درنظرداشت منافع خود، پول را خرج می کنند که طبعا در آن فساد موجود است.
موصوف گفت که اداره کنترول و تفتیش به مثابه عالی ترین ارگان بازرسی امور مالی و حسابی وزارت خانه ها، ادارات و موسسات در سطح کشور می باشد که در سال گذشته، توانستیم از دوصد و بيست و يک ارگان در مرکز و پنجصد و سي و هشت ارگان دیگر در ولایات، به تعداد دو صد و چهار نهاد در مرکز و سه صد و هفتاد و سه نهاد در ولایات را مورد بازرسی قرار دهیم که هفتاد و هفت درصد تحقق پلان استراتیژی این اداره را نشان می دهد. وی، عدم بازرسی يکصد و هشتاد و دو ارگان را نامساعد بودن شرایط امنیتی در برخی ولایات، محدودیت های قانونی و حکمی در مربوطات جمعیت هلال احمر کشور و سفارت خانه و خصوصی شدن بعضی تصدی ها دانست و گفت، در مجموع چهل و سه دوسیه ای که به څارنوالی ارسال شده شامل مبلغ دوصدو نودو هشت میلیون و چهارصدو بيست و پنج هزار و دو صد افغانی، یک میلیون و پنجصدو هفتاد و پنج هزار و نوصدو بيست و چهار دالر، يکصدو پنجاه هزار تن قیر، بيست و هفت هزار و يکصدو سيزده لیتر پطرول، بيست و يک هزار و يکصدو پنجاه و هشت لیتر دیزل، استفاده غیرقانونی هفت هزار متر مربع زمین، ترتیب اسناد جعلی برای یک هزار و دوصدو هفتادو شش عراده موتر، توزیع شش هزارو پنجصدو بيست نمره زمین به اشخاص غیر مستحق، پول اضافه مقدار هشتصد هزار افغانی و شصت و سه هزار و نوصدو چهل و شش دالر، می باشند که تحت بررسی قرار دارند.
باید خاطرنشان کرد که تا حال هیچ راه حل مناسبی برای کاهش فساد اداری از سوی دولت ارایه نگردیده است و علت آن را بسیاری از کارشناسان، آغشته بودن خود مسئولین بلندرتبه دولتی در فساد می دانند.
به هر حال بحران فساد اداری در کشور نیازمند برخورد قاطع دولت است تا با مجازات متخلفین به وجود بیاید. بدون شک تا زمانی که آب از سرچشمه گل آلود باشد، درپائین نمی توان آن را زلال و شفاف یافت، پس در این مسئله، مبارزه با فساد باید از بلند رتبه ترین مقام آغاز شود و تا پایین رتبه ترین آن ادامه یابد و همه خود را در برابر قانون، مطیع پابند ببينند.
از جانب ديگر شماری از نهادهای فعال در امور حقوق زنان ضمن ابراز نگرانی از افزایش خشونت های جنسی علیه عليه زنان، از دولت خواستار به محاکمه کشاندن عاملین خشونت جنسی علیه زنان شدند. میزان خشونت های جنسی علیه زنان و اطفال در سراسر کشور قابل نگرانی می باشد. بر اساس گزارش های ارائه شده از سوی کمیسیون حقوق بشر، در سال گذشته بیش از يکصدده زن که دخترهای کم سن و سال نیز در این آمار شامل اند در کشور مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند و بیش از چهل زن و اطفال بر اثر خشونت های جنسی و خانواده گی جان شان را از دست داده اند. کارشناسان امور می گویند فرصتهای برای رشد زنان در سراسر کشور از چند سال به این سو فراهم گردیده اما این برنامه در ولایات کشور یکسان تطبیق نمی شود.
پس از سقوط طالبان در کشور بیشتر زنان تصور می کردند که دولت برای بهبود وضعیت آنان اقدامات جدید مانند تعليم وتربيه، برخورد با ازدواجهای اجباری، منع خرید و فروش زنان روی دست گرفته خواهد شد اما با گذشت چند سال این انتظارها بر آورده نشده است. این در حالی است که چندی پیش پسری یک نماینده مجلس به دختری چهارده ساله تجاوز کرده بود. اما تا اکنون مقامات قضایی کشور هیج گونه عکس العملی در این خصوص از خود نشان نداده اند.
همچنان دفتر ملل متحد (یونیما) در گزارشی اعلام کرد: علی رغم ۱۵ میلیارد دالر کمک جامعه جهانی طی سال هاي گذشته، پنجاه درصد مردم در فقر شديد زندگی می کنند. در گزارش گفته شد که علی رغم توسعه آموزشهای صحي، کشور از لحاظ آمار مرگ و میر مادران باردار در ردیف دوم در سطح جهان قرار دارد. همچنین بر پایه اعلام دفتر یونیما، در زمستان سال قبل، تلفات سرما به یکهزار و ۵۰۰ نفر رسید و به علت ناامنی در بیشتر مناطق، خدمات کمک رسانی با مشکل مواجه شد و نمایندگیهای این نهاد در ۷۸ ولسوالی جنوب کشور نتوانستند فعالیت کنند.
افزایش جهانی قیمت مواد غذایی، باعث گردید که شمار افراد آسیب پذیر به ۵/۲ میلیون نفر افزایش یابد و برنامه جهانی غذا در افغانستان در صدد است در شش ماه اول سال ۲۰۰۸ میلادی، کمک هایی را در اختیار آنان قرار دهد. در گزارش تصریح شد که ۳۶ ولسوالی از ۳۷۶ ولسوالی کشور، عمدتا در مناطق شرقی و جنوب شرقی غیرقابل دسترس برای مسوولان کشور و کمک رسانان خارجی بود.
بر پایه همين گزارش علی رغم موفقیت نیروهای دولتی و نیروهای خارجی در سال ۲۰۰۷میلادی، شورشیان سرکوب نشدند، خشونت و فعالیت دهشت افکنی افزایش یافت، طوریکه حملات در طول یکماه در سال ۲۰۰۶ میلادی از ۴۲۵به ۵۶۶ مورد در سال ۲۰۰۷افزایش یافته است .
در گزارش از گسترش خشونتها و افزایش تلفات غیرنظامیان ابراز نگرانی شد و گفته شد، سال قبل پنجهزار طالب، یکهزار و ۵۰۰غیرنظامی، ۹۲۵پولیس، یکصد نفر از اردوي ملی و ۲۴۰نظامی خارجی کشته شدند. در گزارش آمده است شمال و غرب کشور همچنان از ثبات لازم برخوردارنيست، اما مشکلات امنیتی بیشتر به گروههای جنایکار ارتباط دارد و جنوب و شرق افغانستان عمدتا تحت تاثیر فعالیت شورشیان مخالف دولت قرار دارد. از حمله به کاروانهای امدادی و کارکنان کمکهای انساندوستانه در سال قبل ابراز نگرانی و گفته شد که ۴۷کارمند کشته و ۸۹تن هم ربوده شدند و مواد غذایی بیش از ۴۰کاروان برنامه جهانی غذایی به غارت رفت . بر پایه این گزارش پیشرفت حقوق بشر در سال قبل بسیار محدود بود، هرچند زنان ۲۷درصد کرسی شورای ملی را به دست آوردند و ۲۶ درصد کارکنان زن هستند، هنوز زنان با چالش عمدهای رو به رو هستند. در گزارش با تاکید بر اینکه در حال حاضر وزارت امور زنان و مقام ولایت بامیان در اختیار زنان میباشد، گفته شد که ۳۸درصد زنان افغانستان از نظر اقتصاد فعال اند و زنان یک سوم مردان حقوق دریافت میکنند. از خشونت برضد زنان بعنوان یک مشکل یاد و گفته شده که در بیش از ۸۰ درصد دوسيه ها، خشونت علیه زنان مربوط به اعضای خانواده است .
پرابلم بيكاري، به مشكل بدتر از تروريزم تبديل شده است. هرگاه وضعيت به همين صورت ادامه پيدا كند دير يا زود قريه ها و حتي برخي از شهرها از نسل جوان كشور تخليه خواهد شد . . . مهاجرت هاي دسته جمعي جوانان بيكار به كشورهاي همسايه در واقع سند رسوائي و محكوميت زمامداران فعلي است. و آنهايي كه باقي مي مانند يا به زرع و قاچاق مواد مخدر و انواع جرايم جنايي روي مي آورند و يا با پيوستن به گروههاي شورشي و آشوب طلب، بازار تروريزم را گرم تر خواهند كرد. ما امروز با يكي از بي كفايت ترين دولت ها روبرو هستيم، دولتي كه بر خلاف شعارهاي دموكراسي و آزادي بيان و انكشاف اقتصادي، خود را در برابر خواست و اراده مردم متعهد نمي داند و به حل مشكلات عاجل آنها نمي پردازد.
نظام اقتصاد بازار و تجارت آزاد، افغانستان را به ماركيت بزرگ مال التجاره مصرفي كشورهاي ديگر تبديل كرده و اقتصاد ملي را به حالت احتضار رسانده است. حتي در غير مردمي ترين دولت ها نيز اصول منافع ملي و حاكميت سياسي به عنوان دو اصل مسلم حكومت داري رعايت مي گردد در حاليكه اكثر اجراآت و عملكردهاي دولت كرزي، با اين دو اصل مغايرت دارد و اساساً واژه هايي از قبيل منافع ملي، حاكميت، تروريزم، دموكراسي قابل تطبيق در شرايط افغانستان، تا هنوز به روشني تعريف نشده است. در كشوري كه نزديك به شصت فيصد نفوسش در فقر مطلق زندگي مي كنند، شعار آزادي بيان و رقص و آواز رسانه هاي صوتي و تصويري، كدام يك از زخم ها و جراحت هاي ملي را التيام خواهد بخشيد، در كشوري كه كارمند دولت براي ادامه زندگي و تامين حداقل معيشت، مجبور است، رشوت بگيرد، و در محاكم از عدالت و انصاف، فقط تصوير ترازوي آن باقي مانده و هيچ دوسيه اي بدون پول حل و فصل نمي شود چگونه مي توان باور كرد كه مردم در شكنجه و عذاب نباشند. بلي در نزديک به هفت سال تطبيق صلح و دموكراسي آمريكايي در افغانستان، اكنون افغانان نه ازامنيت جاني، نه امنيت مالي و نه امنيت قضايي برخوردار هستند.
به همين دليل نه تنها سرمايه گذاران خارجي بلكه مردم کشور نيز ازدولت نااميد شده اند و به اين باور رسيده اند كه اصلاح امور مملكت در چارچوب نظام فعلي تقريباً غير ممكن است.
چاره ديگري بايد انديشيده شود، سيستم عمومي دولت ازکرزي تا وزيران، واليان و مسوولين نظامي هم از وزارت دفاع، داخله و امنيت ملي به يك خانه تكاني عميق نياز دارد. قوانين بايد بازنگري شود و نظام اقتصاد بازار به يك نظام اقتصادي مختلط تبديل گردد. حضور نيروهاي خارجي در كشور، بايد توسط پارلمان، قانونمند شود. از حركت سريع جامعه بسوي نظام طبقاتي كه محصول سياست هاي ديكته شده توسط خارجي هاست، به سرعت جلوگيري بعمل آمده و پروژه هاي انكشافي و زير بنائي پس از يك وقفه طولاني و غير موجه بار ديگر روي دست گرفته شود.
حل مشكل مواد مخدر، و استقرار نظم و امنيت، به تدابير عاقلانه تري نياز دارد، رشد فقر و بيكاري، با هر قيمت ممكن و با روي دست گرفتن يك پلان انكشاف ملي، قاطعانه كنترول و مهار شود، در غير اينصورت يگانه راه براي هيات حاكمه كابل استعفاي آبرومندانه است. همه كساني كه با فرهنگ و جامعه ما آشنا بودند از همان آغاز پيش بيني مي كردند كه كرزي نمي تواند به طور كامل بر سراسر كشور حكومت كند. تلاشهاي آمريكا هم براي تحكيم جايگاه كرزي با شكست رو به رو شد. اكنون در افغانستان مشكل جدي مشروعيت قدرت دولت وجود دارد. فوري ترين نياز كنوني در افغانستان ضرورت برقراري گفت و گو ميان افغان ها است. اين ابتكار عمل بايد تحت نظارت سازمان ملل صورت گيرد. پيش بيني وقايع پيش رو واقعاً دشوار است. حتي با اضافه شدن نيروي ديگر ناتو به افغانستان، معلوم نيست طالبان واقعاً شكست ميخورد يا خير؟.
مسوول درجه اول در قضاياي پرتنش کشور کرزي است که بايد بي درنگ از دولت کنار زده شده و به محاکم کشانده شود و از وي بايد پرسيد، اگر ديگران در اوضاع کنوني تقصير دارند پس تو چه ميکردي؟ و اگر نميتوانستي از عملکرد خارجيان جلوگيري نمايي چرا ابرومندانه از قدرت کناره گيري نکردي؟؟؟.
توجه !
کاپی و نقل مطلب فوق صرف با ذکر نام و ادرس سایت «اصالت» مجاز است !
یکشنبه، ۱۸ می ۲۰۰۸