آی.اس.آی، فوج، تروريزم و افغانستان

تهیه و ترتیب از: احمد وحید پائیز

جمعه، ۲۵ جولای ۲۰۰۸


(تصوير بالا، مسؤولین نظامی و استخباراتی پاکستان در وزيرستان با طالبان و رهبران قبيله اى بخاطر تفاهم و معاهده صلح)

 

پاکستان از بدو تأ سیس اش همسایه ای خوبی برای افغانستان نبوده است و یکی از مسائل عمده ای پر تنش بین دو کشور خط مرزی دیورند است، که طی بیش از یک قرن از سوی هیچ دولتی در افغانستان به رسمیت شناخته نشده است و این خط سبب شده تا مناسبات افغانستان و پاکستان همواره دچار فراز و نشیب های باشد. پاکستان همیشه در همسایگی خود خواهان یک افغانستان تابع، ضعیف، محتاج و بی ثبات بوده و تلاش مینماید تا رژیم مزدور و وابسته مانند “طالبان” در قدرت باشد.

اما بعد از حوادث نیویارک و واشنگتن و تغییراتی که در سیاست های جهانی پدید آمد، پاکستان با وجود مقاومت های زیاد، در نهایت نا چار شد جام زهر را از دست آمریکائی ها بنوشد و در مقابل اخذ بسته های دالر - “طالبان” را به آمریکا بفروشد. سیاست اسلام آباد در افغانستان مبتنی بر نفوذ در ساختارهای حکومتی و مراکز تصمیم گیری کشور است و به رسمیت شناختن “طالبان” در زمان حکومت بر افغانستان هم در این راست، قابل ارزیابی است. در سال های اخیر همواره دولت پاکستان در معرض اتهام حمایت از “طالبان” بوده است.

مقامات افغانی و آمریکایی بر این باورند که “طالبان” و حتی هسته هایی از القاعده در داخل پاکستان آموزش می بینند و تجهیز می شوند. اما دولت پاکستان با سخنان همیشگی و کلیشه یی با وجود قراین فراوان این موضوع را رد مینماید.

مجله تایم در گزارشى به بررسى معامله ی دولت و تروریستان در پاکستان پرداخته، مینویسد: بیت الله محسود، یكى از مشهورترین رهبران افراطی و بنیادگر در پاكستان كه به دخالت در حملات مرگبار و بم گذارى متهم بوده و دولت با وی در مرز افغانستان اعلام آتش بس كرده است.

این آتش بس از طرف محسود با اعلام نزدیك شدن به انجام معاهده صلح با رهبران قبیله اى این منطقه توسط دولت جدید همراه بوده است. دیپلمات هاى غربى نیز نگران طرف هاى درگیر مناقشات در پاكستان هستند. در حالیكه آنها از سازش با بنیادگرایان رده پایین و رهبران قبیله اى حمایت مى كنند وقتى كه نوبت به القاعده و بزرگان تروریزم در پاکستان مى رسد عقیده دارند كه باید حد و مرز را تا حدودى رعایت كرد و ادعا مى كنند كه لیست افرادى كه صلح را نمى پذیرند در اختیار دارند.

زمانى كه شخصی ستیزه جویى مانند بیت الله محسود آتش بس اعلام مى كند این چه معنایى دارد ؟ به عنوان تروریست ومسوول “طالبان” پاكستان، محسود جنگى نابود كننده اى را در وزیرستان در یكسال اخیر به راه انداخته است. او طى اعلامیه هایى به زیردستانش گفته است، كه حملات را براى آماده شدن جهت گفتگوهاى صلح متوقف كنند. این اقدام وی بخاطر تقویه و سربازگیری های جدید بوده تا بتواند بر فعالالیتهایش بیشتر از گذشته ادامه بدهد...

ماروین وین بام، محقق در مؤسسه خاورمیانه در واشنگتن مى گوید: اگرستیزه جویان قادر به فرو نشاندن حملات باشند و بتوانند آن را براى این دوره زمانى متوقف نمایند، نشان مى دهند كه حملات تروریستى توسط بمب گذاران مستقل نبوده است. او معتقد است: آنچه كه این ستیزه جویان متوقف كنند مى توانند دوباره به راه بیاندازند. حتى اگر محسود بتواند حملات را در وزیرستان متوقف كند هیچ دلیلى وجود ندارد كه او بتواند ستیزه جویان را در دیگر مناطق پاكستان كنترول كند... همچنان مولوى عمرظاهرآمیگوید - ما به تعهدمان بر سر آتش بس وفاداریم.

توافقات صلح در سال ۲۰۰۶ در پاكستان با هجوم حملات علیه نیروهاى نظامى لغو شد و به افراط گرایان فرصت داد كه دوباره گرد هم بیایند... محسود از دولت پاكستان مى خواهد كه نیروهاى اردو را از مناطق قبیله اى خارج كند و به جنگش علیه نیروهاى ناتو در افغانستان ادامه بدهد. وى مى افزاید: حتى انجام یك معاهده موفق توسط دولت پاكستان یك سیاست بازدارنده خواهد بود. فرماندهان نظامى منطقه پیش بینى حملات بیشترى در افغانستان را مینماید.

یكى ازمسوولین ناتو در افغانستان مى گوید: باید نتایج فقدان صلاحیت اردوی پاكستان را براى دو یا سه سال دیگر تحمل كرد كه این موضوع نشان دهنده افزایش تروریسم است. ریچارد بوچر، معاون وزیر خارجه آمریكا در امور جنوب آسیا مى گوید كه دولت اسلام آباد از اشتباهات در معاهده سال ۲۰۰۶ درس گرفته است. وى مى افزاید: در نهایت شما مجبورید كه از نیروهاى نظامى جهت به اجرا درآوردن توافقات استفاده كنید. مشكلى كه جنگجویان هم از آن آگاهند این است كه آتش بس فرصتى براى تجدید قوا را فراهم مى كند.

دو سناتور مطرح امریکایی بعد از دیدار از افغانستان، پاکستان و هند گفته اند که پاکستان خطر جدی را متوجه امنیت افغانستان ساخته است. سناتور کارل، رییس کمیسیون امور قوای مسلح کانگرس امریکا می گوید، خطری که امنیت افغانستان را تهدید می‫کند، داخلی نبوده، بلکه ریشه خارجی دارد. وی می ‫گوید این خطر از خاک پاکستان ریشه می گیرد. القاعده و “طالبان” برای آموزش و پلان گذاری حملات علیه افغانستان از پناهگاه های امن در پاکستان استفاده می کنند. این سناتوران می گویند: تروریستانی را که ما در مورد آنها همواره صحبت می‫ کنیم، همان کسانی اند که از پاکستان می آیند.

تا این ‫که پاکستان نخواهد، چاره دیگری برای این تروریستان وجود ندارد، اما پاکستان تا اکنون هیچ گاهی نخواسته است جلو این تروریستان را از داخل شدن به افغانستان بگیرد. شواهدی زیادی وجود دارد که دولت پاکستان به هدف تامین صلح در قلمرو خود با القاعده و “طالبان” تفاهم می کند، اما این معاهده به “طالبان” و تروریستان فرصت می دهد تا آزادانه از سرحد عبور کرده و علیه افغانستان بجنگند.

این دو سناتور خواستار مشروط ساختن کمک های امریکا به پاکستان شدند، چون به قول آنها اردوی پاکستان از این پول ها برای هدف اصلی اش که همانا آماده ساختن برای جنگ با هند است استفاده می کند.

رس فین گولد عضو کمیته های قضایی، اطلاعاتی و خارجی در مجلس سنای امریکا که چندی قبل در اسلام آباد اعتراف کرد، اعتماد واشنگتن به مشرف در گذشته اشتباه بوده است. وی از بوش خواست با حمایت از احزاب سیاسی پاکستان اشتباه گذشته خود را جبران کند.این سناتور امریکایی مدعی شد، امریکا نباید فقط روابط خود را با رئیس جمهوری پاکستان تحکیم بخشد بلکه با گسترش روابط با احزاب سیاسی قدرت مانور خود را در این کشور افزایش دهد. همچنان پیمان حکومت پاکستان با “طالبان” آنکشور تشنج را در افغانستان افزایش داده و امنیت افغانستان مستقیماً بر کشورهاى همسایه ارتباط دارد.

جنرال دان ک.مکنیل (DAN K.MCNEILL) قوماندان عمومى نیروهاى آیساف در آخرین کنفرانس خبرى اش اظهار داشت - هر زمانى که یک پیمان بین حکومت پاکستان و “طالبان” آنکشور عقد میگردد، تشنج ونا آرامى در افغانستان افزایش پیدا میکند. این نگرانى بعد از آن انعکاس مى یابد که حکومت پاکستان و “طالبان” محلى معاهده را امضاء نمودند. “طالبان” براى موفقیت معاهده، سفیر اختطاف شده پاکستان مقیم کابل و هجده عسکر اردوى پاکستان را رها نمودند و پاکستان در مقابل، پنجاه وپنج طالب به شمول ملا منصور داد الله، یکى از قوماندانهاى مهم آنها را آزاد کرده است. دولت افغانستان همواره گفته است که “طالبان” در مناطق قبایلى وزیرستان تربیه شده و به هدف انجام اعمال تخریبى و حملات انتحارى، وارد افغانستان میشوند. قوماندان آیساف میگوید، که تا زمانى که مخفیگاه ها و محل آموزش مخالفین، از بین نرود امکان از بین بردن آنها وجود نخواهد داشت.

به نظر من از همه اولتر استراتیژى مخالفین را از بین ببریم و نگذاریم که مردم به طرف آنها بروند. دان مکنیل گفت که امنیت نه تنها درافغانستان ضرورى است، بلکه بر کشور هاى همسایه نیز، تاثیر زیادى دارد. آرزوى ما اینست که عملکرد کشور هاى همسایه افغانستان، مطابق گفتار شان باشد. تا امنیت در افغانستان بهبود یابد، چون امنیت در افغانستان، مستقیماً به همسایگان رابطه میگیرد. نظر به نفوس و مساحت افغانستان، باید تعداد نیروهاى خارجى که امنیت را تامین نمایند ٤٠٠ هزار تن باشد، اما این رقم امکان ندارد چرا که نه جامعه جهانى میتواند این تعداد را بفرستد و نه حکومت افغانستان توانایى پرداخت معاش آنها را دارد. آنها باید مشترکاً با نیروهاى داخلی این مبارزه را پیش ببرند و این به زمان زیادى ضرورت دارد.

از جانب دیگر، مومنیان تحلیلگر و دیپلومات ایرانی در تارنمای وزارت خارجه ایران مینویسد:

سفیر افغانستان در اسلام آباد به وزارت خارجه پاکستان فراخوانده شده و وزیر خارجه پاکستان با شدید ترین الفاظ آخرین اظهارات کرزی را محکوم کرده بود، بوش در آخرین روز از سفر خارجی خود در کنفرانسی مطبوعاتی در لندن با براون اعلام کرد که ایالات متحده آماده میانجیگری در تنشهای سیاسی است که بین کابل و اسلام آباد پدید آمده است. بوش در این سخنان از رهبران دو کشور خواست تا از طریق مذاکره مانع تشدید بحران شده و با تفاهم وهمکاری و با قدرت بیشتری مقابل رهبران “طالبان” ایستادگی کنند. او گفت: زمینههای مشترک بسیاری برای همکاری دو کشور وجود دارد و این به سود هیچ کس نیست که نیروهای افراطی پناهگاه امنی به دست آورند که از طریق آن حملات خود را سازماندهی و اجرا کنند. زمانی که از رییسجمهور امریکا به طور مستقیم پرسیده شد که آیا از موضع حامد کرزی دفاع میکند یا خیر، بوش از دادن پاسخ صریح امتناع کرد اما گفت نگرانیهای کرزی را به خوبی درک میکند.

در حمله هوایی آمریکا به منطقه قبایلی در شمال غرب پاکستان یازده نظامی پاکستان کشته شدند. که وزارت دفاع آمریکا از این حملات دفاع کرده اما وزارت خارجه پاکستان در اعتراض به این حمله سفیر آمریکا را در اسلام آباد را فرا خواند و خشم و انزجار دولت اسلام آباد را ابلاغ واین عمل را اقدامی نامردانه و تحریک آمیز خواند. باید گفت آمریکا اخیراً ضمن مخالفت با توافقنامه صلح پاکستان با “طالبان”، اخیراً سرویس اطلاعاتی پاکستان (آی اس آی) را به همکاری با “طالبان” متهم کرده است. تحلیل گران معتقدند که احتمالاً آمریکا خواهان دخالت در مناطق قبایلی در سطح گسترده تر یعنی پیاده کردن نیرو در این مناطق است. بر همین اساس اشفاق کیانی فرمانده عمومی اردوی پاکستان گفته که دخالت نظامی ناتو و ورود آمریکا به خاک پاکستان غیر قابل قبول خواهد بود واردوی پاکستان در مقابل آن خواهد ایستاد.

کرزی در کنفرانسی خبری در کابل گفت: نیروهای اردوی ملی از این پس در صورت لزوم برای مبارزه با نیروهای “طالبان” وارد خاک پاکستان خواهند شد. وی با اشاره به حق دفاع مشروع اضافه کرد: نیروهای آشوبگر از مناطق مرزی پاکستان وارد کشور ما میشوند تا نیروهای افغان و نیروهای بینالمللی را هدف قرار دهند. این درست به منزله اعطای حق دفاع مشروع به ماست و ما نیز اجازه داریم به اعمال مشابه دست بزنیم. کرزی که شخصیتی آرام دارد طی کنفرانس خبری در حالی که برافروخته شده بود محسود، رهبر نیروهای “طالبان” در شمال پاکستان را تهدید کرد که در خانهاش هدف حملات نیروهای افغانی قرار خواهد داد. او با تکرار تهدیدهای گفت: «انتقام تمام آن چه که “طالبان” طی این سالها بر سر افغانستان آورده است از آنها خواهیم گرفت.» کرزی پیشتر نیز از دولت پاکستان و مجامع جهانی خواسته بود که با نیروهای “طالبان” مستقر در مناطق مرزی پاکستان مقابله کنند اما در پی حوادثی داخلی که به نظر میرسد دولت پاکستان را دچار بیثباتی سیاسی بیشتر میکند و در نتیجه، در بهترین حالت، آن را در موضع انفعالیتری در برابر فعالیتهای درون و برون مرزی “طالبان” در شمال این کشور قرار میدهد، ظاهراً کاسه صبر کرزی نیز لبریز شده و در اقدامی بیسابقه پاکستان را به نقض حریم مرزی تهدید کرده است.

اما بوش در حالی با گفتن این جمله که «ما میتوانیم به آرام شدن شرایط کمک کنیم» بر توانایی آمریکا برای ایفای نقش میانجی در این قضیه تاکید کرد که گفته میشود در پی حمله اخیر نیروهای آمریکایی به خاک پاکستان که به ادعای مقامات دولتی و محلی پاکستان موجب کشته شدن یازده نفر از نیروهای نظامیان دولت در شمال پاکستان شده، روابط اسلامآباد – واشینگتن به پایینترین سطح خود در هفت سال گذشته تنزل کرده است. آمریکا در تعقیب نیروهای “طالبان” که پس از انجام عملیات در خاک افغانستان به آن سوی مرزهای می گریزند، در یک سال اخیر بارها حریم مرزهای پاکستان را شکسته و با ورود به خاک این کشور اهداف منصوب به “طالبان” را در خاک پاکستان هدف قرار داده است. اکنون مقامات عالیرتبه اردوی آ مریکا معتقدند که این ادعای اسلامآباد بیاساس است و خواستار تشکیل کمیته بازرسی مشترکی با طرف پاکستانی در این زمینه شدهاند. با این حال نتیجه تحقیقات هر چه باشد در این مساله تغییر چندانی ایجاد نخواهد کرد که در مقطع فعلی شرایط ایالات متحده برای میانجیگری بین کابل و اسلامآباد چندان مناسب نیست.

از سوی دیگر متحد اصلی آ مریکا در جنگ با ترور، مشرف، در حالی که پس از استعفا از پست اردو و از دست دادن دوستان خود در پارلمان پس از انتخابات عمومی به نوعی در فضای سیاسی پاکستان منزوی شده است، درپی تظاهرات اخیر وکلا و فعالان سیاسی معترض که در راهپیمایی بزرگ از اکثر نقاط پاکستان به اسلامآباد آمدهاند، با بحران جدی و تازهای مواجه شده است که نه فقط او را حتی در مقایسه با ماهها اخیر به لحاظ سیاسی بیشتر فلج کرده است بلکه از اعتبار ایالات متحده به عنوان بازیگر سیاسی در روابط خارجی پاکستان نیز بیش از پیش کاسته است. تظاهرکنندگان معترض که اطراف پارلمان و کاخ ریاست جمهوری تحصن کردهاند شعار «مشرف را دار بزنید» سر دادهاند و خواستار ابقای قضات معزول محاکم کشور هستند.

اما با گذشت چندی از تهدیدهای کرزی که واکنش دولت پاکستان را نیز در پی داشت، تحلیلگران در برداشتهای خود از این تهدیدها اغلب به این نتیجه رسیده اند که اظهارات کرزی بیش از آن که جنبه عملی داشته باشد، بیشتر نوعی تاکتیک فشار بر دولت پاکستان به شمار میرود. در واقع پیش از هر چیز هر چند تهدیدهای کرزی به مثابه رویایی اردوهای دو کشور نیست، اما مقایسه دو اردو « با درنظرداشت واکنشهای اسلامآباد» میتواند تا حدودی از میزان واقعی بودن تهدیدهای کرزی پرده بردارد.

"اردوی ملی" کشورما که با کمک نیروهای چند ملیتی پس از سقوط “طالبان” تشکیل شده است اندکی بیش از هفتاد و شش هزار نفر نیرو دارد، که در ردیف پنجاه و دوم جهانی قرار می گیرد و از لحاظ تجهیزات بیشتر از ادوات نظامی قدیمی به جا مانده از دوران حضوراتحاد جماهیر شوروی استفاده می کند در حالی که پاکستان به عنوان یکی از انگشت شمار قدرتهای هسته ای جهان، اردوی متشکل از شش صدونوزده هزار نیروی فعال دارد که در رده هفتم جهانی قرار می گیرد. اردوی پاکستان از چندین فرقه و لوائی پیاده، دو قطغه زرهی، دوقطعه میکانیزه، دو جزوتام توپچی، دوجزوتام نیروهای ویژه، هشت قطعه دفاع هوایی، بیست وسه قطعه توپچی هوایی و بسیاری تجهیزات و تقیسمات دیگر تشکیل شده است که در مجموع هر ساله بودجه نظامی بالغ بر ۸،۷ میلیارد دالر صرف آن میشود. در واقع بسیاری از تحلیل گران معتقدند که آن چه کرزی بیان کرده تکرار پیشنهادهایی است که مقامات ناتو و نیروهای آمریکایی در گذشته مطرح کردهاند و قوای مسلح افغانستان نمیتواند مستقل از فرماندهی ناتو و آمریکا عمل کند.

رستم شاه مهمند، سفیر سابق پاکستان در افغانستان درباره اظهارات اخیر کرزی میگوید: او در واقع این بار به زبان آنها (ناتو و اردوی آمریکا) سخن گفته است. او معتقد است کرزی که احتمالاً قصد شرکت مجدد در انتخابات ریاست جمهوری را در سال آینده دارد با این قبیل اظهارات میکوشد انتقاداتی را که به خصوص در کنفرانس کمک به افغانستان در پاریس علیه او مطرح شد، به نوعی منحرف کند.

او در این کنفرانس به رغم انتقادات بیشمار درباره فقدان اقدامات اساسی در ترویج حکومت قانون، توانست بیش از بیست ویک میلیارد دالر کمک بلاعوض برای بازسازی افغانستان دریافت کند اما تنها یک روز پس از بازگشت او، “طالبان” در یکی از پیچیدهترین عملیاتها به زندانی در قندهار حمله کرد و حدود دوهزارزندانی از جمله چهارصد نیروی “طالبان” را فرار داد. گفته میشود این ضربه سخت بر وجهه کرزی از دیگر عواملی بوده که او را برای انحراف افکار عمومی به حمله لفظی به پاکستان تشویق کرده است.

برخی دیگر از تحلیل گران نیز علت حمله لفظی کرزی به پاکستان را فقدان ارتباطات و گفتگوهای درست بین دولتهای دو کشور میدانند. افراسیاب ختاک، از اعضای بلند پایه حزب عوامی نشنل پارتی که از احزاب فعلی در ائتلاف حاکم در پاکستان به شمار میرود در این باره میگوید:

زمانی که راه ارتباطات و گفتگوهای درست بسته می شود راه شکل گیری افکار و عقاید اغراق شده و افراطی باز می شود. حزب او مشترکات فرهنگی بسیاری با جامعه افغانستان دارد معتقد است که اکنون حساس ترین موقعیت برای آغاز گفتگوهاست و در غیر این صورت خطر افزایش تنشها بین دو کشور وجود دارد. عدهای دیگر از تحلیل گران نیز آغاز تابستان را به که طور سنتی در هفت سال گذشته با افزایش حملات “طالبان” همراه بوده دلیل اتهامات و تهدیدهای کرزی علیه اسلامآباد میدانند و معتقدند که کرزی امسال با نوعی پیشدستی که هیاهوی فراوانی نیز به دنبال داشته، کوشیده است پیشاپیش انتقاداتی را که در پی افزایش حملات در ماههای آینده متوجه او میشود، به سمت همسایه جنوبی، یعنی پاکستان، منحرف کند.

در پی اظهارات کرزی، پیش از همه رضا گیلانی، صدراعظم پاکستان با موضع گیری کلیشهای در قبال تهدیدهای رییسجمهور افغانستان واکنش نشان داد. او تنها تاکید کرد که پاکستان اجازه هیچ گونه مداخله خارجی را نخواهد داد. این جمله تکراری بارها در واکنش به عملیات ایالات متحده داخل خاک پاکستان اعلام شده و هیچ پیامدی را نیز در عمل نداشته است، اظهارات گیلانی چندان از پوشش خبری مطبوعات و رسانهها برخوردار نشد. اما در مقابل شاه محمود قریشی، وزیر خارجه پاکستان پس از احضار انور نورزی، سفیر افغانستان در اسلامآباد و ابلاغ شدید ترین مراتب اعتراض دیپلماتیک به وی، بیانیهای منتشر کرد که در آن اظهارات کرزی غیر مسئولانه خوانده شد. او در این بیانیه نوشت: مایلم به خوبی این را روشن کنم که پاکستان به هر قیمتی از تمامیت ارضی و حق حاکمیت خود در حیطه درون مرزی دفاع خواهد کرد. از آن جایی که دو کشور با دشمنی مشترک رو در رو هستند، بیش از همیشه لازم به نظر می رسد که مقامات افغانی از بیان اظهارات غیر مسئولانه و تهدید آمیز خودداری کنند. این در حالی است که دولت پاکستان مذاکرات صلحی را با نیروهای “طالبان” از جمله بیتالله محسود از طریق ریش سفیدان قبایل آغاز کرده است. محسود چندی پیش در کنفرانس مطبوعاتی که در وزیرستان جنوبی گفت آماده صلح با دولت پاکستان است اما جهاد در افغانستان ادامه خواهد یافت. این سخنان محسود در واقع تهدیدی مستقیم بر ضد دولت کرزی و مردم افغانستان است که نقش مخرب سیاستهای دولت پاکستان را نیز در این زمینه به خوبی نشان میدهد.

اما در داخل کشورسخنان کرزی مورد استقبال قرار گرفت.

در گیر و دار پارلمان و کاخ ریاست جمهوری پاکستان در محاصره وکلا و فعالان سیاسی است که خواستار ابقای قضات این کشور هستند که در نوامبر گذشته در پی اقدام غیر قانونی مشرف مبنی بر اعلام وضعیت فوقالعاده (که خلاف قانون بدون تایید قضات محاکم بود) از کار برکنار شدهاند. اما این در خواست در صورت اجرا به معنای تحولات عظیمی در فضای سیاسی پاکستان است که هر چند این کشور را شاید به دموکراسی حقیقی نزدیکتر کند، اما دستکم با شیوهای که مخالفان در پیش گرفتهاند، ماهها فضای سیاسی کشور را متشنجتر از قبل خواهد کرد، خصوصاً نواز شریف، همراه هواداراناش به وکلای معترض پیوسته، به ابقا قضات و در نتیجه احتمالی آن سقوط مشرف بسنده نکرده و خواستار مجازات مشرف شده است. شرایط اسلامآباد در مقطع فعلی برای کابل و دیگر کشورهای جهان به ویژه ایالات متحده دو معنا دارد. اول این که فشار قضات و حزب مسلملیگ نواز که در یک سلسله روابط پیچیده موجب تضعیف دولت سید یوسف رضا گیلانی از حزب مردم میشود، موضع این حزب را در مذاکراتی که از چندی پیش بین دولت و بنیادگرایان افراطی درشمال پاکستان آغاز شده است، متزلزل میسازد و این به منزله افزایش احتمال واگذاری امتیازات بیشتر از سوی دولت به نیروهای افراطی از جمله «حرکت “طالبان”» به رهبری بیتالله محسود است. این مساله خود به خود به معنای باز گذاشتن دست محسود در اجرای عملیات بیشتر در افغانستان است. در واقع برخی از دولتهای خارجی و در راس آنها واشنگتن معتقدند که تغییر سیاست پاکستان در دولت جدید این کشور و آغاز مذاکرات با افراط گرایان خود ناشی از ضعف دولت ائتلافی جدید است و خیانتی آشکار به جامعه جهانی محسوب میشود. آنها در اثبات این ادعای خود به قرارداد صلحی اشاره میکنند که در سال ۲۰۰۶ بین دولت پرویز مشرف و ریشسفیدان قبایل در مرز پاکستان و افغانستان امضا شد و فرصتی یک ساله به دست نیروهای افراطی این ناحیه داد تا عملیاتهای تروریستی مهلکتری را علیه دولت آغاز کنند.

اما دومین معنایی که از شرایط موجود برای کشورهای خارجی استنباط میشود تنها و تنها به شخصیت خود مشرف مربوط میشود. او که با کودتایی دولت شریف را ساقط کرده و زمام امور را به دست گرفته بود از سال ۲۰۰۱ تا زمان شکست حزب حامیاش در انتخابات سال جاری میلادی، پیروی از سیاستهای آمریکا را در راس سیاستهای خارجی خود قرار داده و به عنوان بزرگترین متحد آمریکا در جنگ با ترور شناخته میشد. اکنون اقدامات شریف که به نظر میرسد با هدف دو گانه سرنگونی مشرف و تضعیف آصف علی زرداری، رهبر حزب حاکم انجام میشود در واقع متحد آمریکا را در جنگ با ترور هدف گرفته است.

از سوی دیگر شخص نواز شریف با کمک و حمایت شیوخ سعودی از تبعید به پاکستان باز گشته است. او که پس از کودتای مشرف با وساطت خاندان آلسعود از محکامه و مجازات گریخت و در کاخ ملک فیصل (امیر عربستان سعودی در دهه ۱۹۷۰ که ترور شد) دوران تبعید مجللی را گذراند از بستگان دور جنرال ضیا الحق، دیکتاتور پاکستان در اواخر دهه ۱۹۷۰ تا سال ۱۹۸۸ به شمار می رود که در دوران حکومت استبدادی خود با کمک دالرهای نفتی خاندان سعودی بنیان مدارس مذهبی بیشمار پاکستان را گذاشت از جمله مدراس تلاوت قرآن که از مدارس مذهبی کوچکتر بودند و شمارشان در مرز پاکستان و افغانستان بیش از هر جای دیگر بود. این مدارس که در آن سالها تحت نظر سازمان اطلاعات آ مریکا نقش مراکز آموزش نیروهای جهادگر علیه دولت کابل را بازی میکردند، در سالهای بعد به مرکز پرورش نیروهای “طالبان” تبدیل شدند و هنوز به فعالیتهای خود ادامه میدهند و هنوز از نظر لطف برخی اعضای خانواده سعودی دور نیستند. در این شرایط بیتردید شریف که علم مبارزه و سرنگونی مشرف را برداشته در فضای سیاسی پاکستان آخرین چهرهای محسوب میشود که غرب و ایالات متحده بتواند به آن اعتماد کند ولو این که دولت گیلانی به قرارداد نهایی صلح نیز با “طالبان” دست پیدا کند.

تلاش دولت پاکستان برای توافق نهائی صلح با تروریستان وافراطگرایان، باعث افزایش حملات در افغانستان شده است. وزارت داخله افغانستان معتقد است، در دو ماهه نخست سال جاری، متوسط حملات مخالفین به صورت هفتگی هشت مورد بود. اما پس از مذاکره دولت پاکستان با “طالبان” تعداد حملات به هجده مورد رسیده است. همن اکنون “طالبان” پاکستانی در حال جنگ با نیروهای داخلی و خارجی در جنوب و از جمله در گرمسیر هلمند، پنجوای و ارغنداب قندهار و ارزگان و فراه هستند و برخی گروه های نظامی و اطلاعاتی پاکستان در جنگ دخالت دارند. وزارت داخله توافق پاکستان با “طالبان” را باعث به خطر افتادن امنیت افغانستان دانست و این اقدام را ناقض حقوق بین الملل برشمرد. چندی قبل روزنامه وحدت چاب پشاور نوشته است که مولانا محمد خان شیرانی رئیس حزب جمعیت علمای اسلام ایالت بلوچستان گفته است: “طالبان” و تنظیم های جهادی پاکستان از سوی سازمان های استخباراتی آنکشور ساخته شده اند و به دستور آنان به افغانستان رفته، در جنگ علیه نیروهای ائتلاف و دولت افغانستان اشتراک می کنند.

سیاست جدید پاکستان با “طالبان” نگرانی های زیادی را در داخل کشوربه وجود آورده است. مطابق ارقام ارائه شده از سوی وزارت داخله، مذاکره اسلام آباد با “طالبان” باعث افزایش چشم گیر حملات مخالفین شده است. دولت پاکستان جدال با “طالبان” را باعث از بین رفتن توان این کشور در حل مسائل اساسی از جمله مشکلات اقتصادی می داند. اتخاذ سیاست مذاکره توسط دولت پاکستان در ظرف ماه های اخیر باعث شده آرامش نسبی بر این مناطق حکم فرما شود. اما بازگشت آرامش نسبی در پاکستان را به بهای افزایش حملات “طالبان” در افغانستان می گردد. همچنین از نگاه منتقدین این توافق نامه، با از بین رفتن جبهه درگیری “طالبان” با پاکستان، این افراطیون از توان بیشتری برای انجام عملیات در مناطق مختلف کشور برخوردار شده است.

ازطرف دیگر آمریکا هفت سال پیش به بهانه مقابله با تروریزم وبنیادگرایی به افغانستان لشکر کشی نمود. اما اخبارو گزارشهای منتشر شده از احیای “طالبان” و توانائی آنها در تصرف مجدد مناطقی در هلمند، فراه، قندهار و غزنی حکایت دارند. هرچند نیروهای مسلح دولتی میگویند که مناطق تحت تصرف “طالبان” در قندهار، غزنی و فراه را باز پس گرفته است اما فعال شدن مجدد “طالبان”، اهداف و نیات آمریکا را ازتصرف افغانستان با تردید جدی مواجه می کند. در حالی که “طالبان” از آزادی عمل لازم برای انجام عملیات نظامی برخوردار است، آمریکا و سازمان ناتو که بیش از پنجاه هزار نیروی نظامی در کشور مستقر کرده اند همچنان از توافقنامه آتش بس در پاکستان انتقاد می کنند.

تحلیل گران این سیاست آمریکا را در چارچوب تلاش این کشور برای پی گیری سیاست بحران کنترول شده در افغانستان برای توجیه ادامه حضور این کشور تلقی می کنند. زیرا این سئوال مطرح است که ایا آمریک، انگلیس و سازمان ناتو به رغم حضور گسترده نظامی و استقرار تجهیزات نظامی پیشرفته در کشور واقعا از نابودی “طالبان” عاجزند؟ یا اینکه آ مریکا از ادامه بحران کنترول شده در افغانستان از “طالبان” حمایت می کند ؟ بنابراین، انتقادهای گسترده مقامهای سیاسی و امنیتی آمریکا و سازمان ناتو از پاکستان به خاطر امضا قرارداد آتش بس با “طالبان”، نوعی توطئه و مشکلات امنیتی تلقی می شود. زیرا پس از امضا این قرارداد، آمریکائی ها با خارج کردن امداد گران از مناطق جنوبی افغانستان کوشیدند نشان دهند که برخورد مصالحه جویانه پاکستان با “طالبان” موجب تشدید ناامنی در افغانستان شده است.

پاکستان در ظاهر بنام تفاهم نامه صلح با تروریزم در حقیقت برای سربازگیری و اکمالات لوژستیکی آنان تلاش مینمایند و این شبکه های آدم کشی را از شکست و نابودی نجات میدهد و تمام این بازی ها از جانب آی اس آی به اجرا گذاشته میشود. این در حالی است که آمریکا، انگلیس و سازمان ناتو از چند سال پیش مذاکره با “طالبان” را آغاز کردند و حتی واگذاری موسی قلعه از سوی انگلیسی به “طالبان” در سال گذشته، براساس توافق میان آنها صورت گرفت. همین اکنون نیز آمریک، دولت افغانستان را برای مذاکره و تفاهم با “طالبان” تحت فشار قرارداده است. بنابر این ادعای مبارزه با تروریسم آمریکا تنها شعاری برای پوشش سیاستهای استعماری و سلطه طلبانه آمریکا در مناطق مختلف جهان بخصوص افغانستان تلقی می شود و آنچه که در پاکستان میگذرد به هدایت و مشوره سیا پیش برده میشود.

در هر حال، تقویت توانمندی های نظامی و مالی “طالبان” با افزایش قاچاق مواد مخدر و کشت خشخاش ارتباط مستقیم دارد. به گونه ای که وزارت مبارزه با مواد مخدر اخیرا مقدار درآمد “طالبان” و القاعده از محل قاچاق مواد مخدر، بالغ بر چهار میلیارد دالر اعلام کرد و این درحالی است که فرماندهان نظامی انگلیس و آمریکا به سربازان تحت امر خود دستور داده اند که با مسأله مواد مخدر کاری نداشته باشند و آنرا خارج از چارچوب مسئولیت آنها اعلام کردند که بیانگر نوعی همکاری میان نیروهای خارجی و مافیای مواد مخدر است.

خیلی ها راعقیده برین است که ضعفها و چالشهای بیش از اندازه در دولت کرزی با واکنش های تند کاخ سفید روبرو خواهد شد. کرزی اگر نتواند با مخالفین اش تفاهم و در وضعیت کشور تغییراتی وارد نماید، جای خود را به کسی خواهد داد که توان این کار را داشته باشد.

(با امانت داری ژورنالیستی، ارایه اسناد و ارقام از منابع خبری بوده و ماخذ اصلی این نوشته بخشهای خبری است).

 

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

 

www.esalat.org