امین الله مفکر امینی

 

        طنز:



 

خر کلان از ظلم صاحبش و اینکه راه نجات از این بار بردن ها و چکه شدن چوب های نوک تیز بر پشت و بغل و بعضا دیگر جاه های شــرم گاه اش نجات پیدا کنــد و به دیگر خران بیچاره اش در هر نقطه ای از جهان که باشند هم کمکی کند، مجلسی در یکی از محلات مصون، که قبلا امنیت آنرا گرفته بود، برپا میکند و کــارت خبری هم برای هر کدام روان میکند.

 خر کلان، برای اینکه فریادش به سایر خران جهان که با چنین ظلم و شکنجه ها نـیـز روبرو اند برسد، نماینده های با دانش خود را انتخاب میکند.

خر کلان به پاس حرمت گذاشتن به دیگر اندیوالان و همجنسانش، پیشخدمت هایش را موظف میکند تا به بازار رفته و رشقه های مزه دار با کاه و سبزه و دیگر خوراکه های از این قبیل تهیه کند تا عزت مهمانانش شود.

همه بالاخره بروز موعود جمع میشوند و خر کلان با بسیار خون سردی و بعضا با بغض گلو شروع میکند:

خران عزیزم! همهء ما و شما میدانیم که ما بیچاره ها با وجود که سرکشی از فرمان صاحبان خود نمیکنیم و همیشه بار می بریم لیکن با این همه بار بردن ها، نا حق و نا روا، به ما بار ملامت میبندند و اذیت جسمانی میشویم و حتی اذیت روحی هم میشویم که دقیقا برای من و همهء ما و شما طاقت فرسا است.

اگر همینطور خامـــوش بمانیم و خپ و چپ بار ببریم و با همان کاه خشک که بی آب جویدنش هم برای ما مشکل است ادامه بدهیم، بخدا مرا قسم است که ایـن صاحبان ما، بما رحمی نمیکنند و همیشه ما را در حین بار بردن و فرمان بردن میزنند، نـــــه روز را می بینند و نه شب را، همیشه ما را میکوبند و خر گفته هر چه دل های شان خواست همان میکنند و حتی ما بیچاره ها ضرب المثل شده ایم. اگر ریگ هم زیـــر دندان شان بیاید، میگویند خر واری نخو، اگر کسی درست نه نشست، میگویند، درست بنشین چرا خر واری می نشینی. اگر کسی کمی زیاد بخورد، میگویند، خر واری مــی خوری، درست بخور از قبیل این چنین چیز ها.

همه با دقت میشنوند، بعضا خاموش و بعضا تایید میکنند و بعضا این گفتار ها را بـــا تحسین استقبال هم میکنند.

بعدا به اعضای جلسه موقع داده میشود که روی گفتار خر کلان شــان، خوب غور کنند و راه بیرون رفت از این ظلم و ستم اربابان شان را برجسته سازند.

هر یک نظریاتی میدهد، یکی میگوید این قسمت و تقدیر است که روز اول خر شدیم و چـــونکه خر شدیم، باید بار ببریم و همین چوب خوردن ها و بار بردن ها در نصیب همهء ما نوشته شده است.

دیگری میگوید، اگر موضوع نصیب باشد، پس چرا خران منطقهء ما و دیـگر خـران در ملک های دیگر خاصتا اروپا و امریکا، درست اعاشه میشوند، به آنها شفقت مــی شود، نان و آب و کاه با مخلوط ویتامین ها برای شان داده میشود و آنوقت بکار گماشته میشوند والله که اگر کسی بالای شان ظلم کند و یا آنها را بزند، قانون وجود دارد و بـه هیچ کس این حق داده نمیشود و حقوق حیوانی آنها حفظ است.

دیگری میگوید، قصه ی آن خران ما که دیــگر جاه ها اند و آن ملک اصلی شان هم میباشد و از نسل به نسل آنجا بوده اند و تبعه ی آن ملک یا مملکت نیز هستند، فعلا بجایش میگذاریم و حد اقل این را تذکر میدهم که برای ما جای خوشی است که با آنها، انسانهای واقع بین آنجا، راه انسانیت را در پیش گرفته اند و یا میگیرند.

دیگری میگوید: سرم قهر نشوید محترم و عزیز خر کلان و کلانکار همه! خوب اگر فکر شود، گناه تو کلان ما است که ما را بی دفاع ماندی و از کلانی خود استفاده نکردی و یک قانون منع خشونت علیه خران پاس نکردی.

دیگری میگوید: حد اقل ما میتوانیم انتقام بگیریم، زمانیکه ما را مالکین ما در حال بار بردن بزنند و یا غیر آن در خر خانه و یا طویله خانه بزنند، ما را خو بلا نزده، بـــاید آنچنان به لگد به دهن شان و یا هر جای دیگر شان بزنیم، مانند که گرگ ها را مـــی زنیم و به اثر ضربه، دهن شان پیخ می ماند، همانطور عمل کنیم.

 هر که به نوبه سخنان و گپ های، از نقطهء نظر شان در زمینه ی بی عدالتی علیـــــه خران ارائه میدارند.

خر کلان، بعد از شنیدن این حرفها میگوید: نظر همهء شما درست است. ولی چاره از دست من خلاص است زیرا جامعه ای که ما در آن زنده گی میکنیم، مقصدم همین وطنی که در آن هستیم، بعضا انسان هایش از ما کرده بدتر رنج می برند، ما خو حداقل یک کاه و رشقه داریم که بخوریم، ولی آنها که انسان اند و مالک ما اند، بعضی ها نان خوردن هم ندارند. جایی که در آن به حیث یک انسان و باداران و مالکین ما باید راحت بخوابند ندارند و اتفاق خو بکلی در بین شان از بین رفته است. خوب است که ما خران دین و مذهبی نداریم و حد اقل از این جهت خو رنج نمی بریم، ولی آنها در پهلوی همه مشکلات، بـه مشکل دین و مذهب هم گرفتار اند. شب و روز در فرق یکدیگر میزنند و همه راه گم شده اند.

بعد از اینکه همهء خران سخنان خر کلان را میشنوند، میگویند: آفرین بر تو خر کلان، ما نمیدانستیم که صاحبان ما یعنی همین انسانها که مالکین ما اند و ما را در ختیار دارند، چنین جفا ها از نسل خود یعنی از انسانهای خود می بینند و حد اقل ما خران خو علیه یکدیگر نمیجنگیم، علیه یکدیگر دسیسه ها نـمیکنیم، زن و فرزندان خود را همان طور خر تربیه میکنیم که نشان خرگری ما جاودانه باشد و این نام و نشان اجدادی خود ها را و خصلت خر بودن خود ها را که خداوند بما لـــطف کرده و از ازل همان طور ما را، خر آفریده، خرگریت خود ها را حفظ کرده ایم و خواهیـــم کرد ولی بدا بحال مالکین ما یعنی همین های که خود ها را انسان میگویند، قطعا در تلاش این هم نیستند که کوشش کنند که همانطور که خداوند متعال آنها را انسان آفریده، انســــــان بمانند و دنبال دیگر چیز های که خارج از راه انسانیت و جوهر انسانی باشد، نگردند.

یکی از آن جمله خران که کمی از جهان انسان ها آموخته و مالکش، انــــسان با تربیه و تحصیل کرده هم است، بر میخزد و میگوید که اجازه میخواهم تا بر سر استیج بیایم و من هم بحیث یک خر و حقی که دارم مطالبی بعرض برسانم. خر کلان اجازه میدهد.

این خر شروع میکند، من متاثر هستم که شما همه انسانها را و یا اکثر شان را بی دانش و نمیدانم ظالم گفته اید. مالک من هم یک انسان است، خوب حق مرا میداند، مرا بموقع غذا میدهد. و آب میدهد و زیر پایم را از کثافت ها پــاک میکند که میکروب مرا نگیـرد بدفاع از همجنسانم نیز مبادرت میکند و به دیگر انسانهای خود هم توصیه میکند کـه او برادرها، خرها هم یک موجود و خلق شدهء خداوند اند، اگر بار میبرند خـو میبرند ولی زدن به کدام قانون و شرع ما نوشته شده است.

این سخنها درست اند که شاید تعداد انسانهای واقع بین و با شرف و تحصیل کـرده کــم باشد ولی زیاد و کم وجود دارند، من خواهش میکنم که در مغز و کلهء تان، اینــــــچنین تصور را نسبت به همه ی انسانهای تحصیل کرده و با شرف و انسان دوست و حــیوان دوست، خصوصا خر دوست ها جا ندهید.

همه خاموش می مانند و بعدا میگویند، ما در اینجا از انســـــانها نگفته ایم بلکه هدف ما حقوق ما است که توسط انسانها، اتلاف میشود. ما که خر هستیم از خلقت خود بــحیث خر انکار نداریم، و همین وظیفه بار بردن ها و خدمت به انسانها را نیز می پـــذیریـم ولی سخن در اینجاست، که ما با وجود مطیع بودن ها و خر بودن خود ها، و این همـه زحمات، خود به تهمت های انسانها و هتک حرمت شان نسبت به خود مبتلا اســـتیم آنها تمام بدبختی ها و پرابلم های شان را به جان ما بیچاره ها می اندازند، اختلافات مذهب قوم، لسان، رسم و رواج های بی جای شان را و ما نمیدانیم که سیاست چه است و حـتـی بازی های سیاسی شان را به گردن ما می اندازند و هر که اشتباه و غلط میکنند از نام مــا خران استفاده می برند. در حالیکه ما هیچ وقت انسانها را که غلط میکنند و یا اینکه به مانند انسان نیستند و عمل نمیکنند، مورد سرزنش و خطاب قرار نمیدهیم. و باید گفت که آنها نه تنها این جفا ها را به ما خران میـــکنند بلکه به نـــــسل و همجنس و هم خون خود ها یعنی انسانهای خود نیز روا میدارند، مورد حمله قرار میدهیم.

همه از گفتار واقعیت این خر و دفاع اش از انسانهای با خرد و اینکه جوهر انسانــــی شان را بپای مذهب و دین و رسم و رواج های کهنه و نا پسند نفروخته اند، تمجید میکنند و بقای این خر را که از واقعیت ها مملو بود می پسندند و هـمه با یک صدا میگویند که ما در همین جلسه فیصله میکنیم که منبعد این خر دوست و عزیز ما و با دانش ما به حیث خر کلان ما تعیین است. زیرا او با درک و تفسیر درست از جهان خر و جهان انسان و انسانیت، سیمای درستی بمـــا داد. من یقین دارم که تماس او با سایر انسان ها با این نمایندهء تازه ما یعنی همین که جدیداً مقام خر کلان را برایش دادیم و بحیــــــث اختیار دار عام و تام خود ها قبولش کردیم، چارهء ما بی چاره خر ها را خواهد کرد.

بعد از اینکه همه خران این قسمت بیانیه ای که به نماینده گی از سایر خران ایراد شــــده می شنوند، شادمان میگردند و میگویند الهی شکر که ما چون انسـان ها نبودیم، والا ما هم مشکلاتی را که آنها دامنگیر بوده اند و یا هستند، دامنگیر میشدیم و یا دامنگیر میبودیم.

جلسه با شور و شوق زیاد و بخاطر ایجاد جامعه ای واقعاً انسانی که بتواند، ســــعادت خران را در قدم اول و در قدم دوم از خود انسانها ها را نیز تضمین بدارند، بحیث بهترین راه و وسیله، نجات (خران) از شر بدبختی ها و ظلم و ستم ها بگیرند با شعار چند بـــــــه پایان میرسد:

زنده باد خران.

زنده باد کار و پیکار خران، از شر ظلم و ستم ها.

مرگ به خر آزاران و همچنان مرگ به دیگر اذیت کننده گان جهان، حیوانات، پرنده هـــــــا و خزنده ها.

زنده باد انسانهای با شرف و با وجدان که در پهلوی اینکه غم انسانها و هم خون خود ها را دارند و برای رفع مظالم شان صادقانه در تلاش اند، غم ما بیچاره ها را نیز میخورند.

۳ نوامبر ۲۰۱۳

 

 

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org