Tue, September 25, 2007 8:35 pm
نویسنده:
جمهوری اسلامی فاقد مشروعيت قانونيست
ارسالی : رضا رضایی
اين طرح ها، با اين جزئيات
اگر واقعيت باشد و نه جنگ روانی
بايد درانتظار حمله ای هولناک بود
سايت انترنتی آلمانی «تله پوليس»
ترجمه ستاره عسگری
سايت اينترنتی «تله پوليس» در رابطه با طرح های امريکا برای حمله به ايران گزارش جديدی منتشر کرده است. در اين گزارش روی بمباران ايران و نه اشغال آن تاکيد شده و از جمله آمده است:
به عقيده متخصصان امور نظامی باتوجه به مجموعه شرايط موجود، امريکا در حمله احتمالی به ايران نيازمند نيروی نظامی گسترده مثل زمان حمله به عراق نيست. در وهله اول آمريکا مراکز اتمی جمهوری اسلامی را مورد هدف قرار خواهد داد. برای اين حمله ضروری خواهد بود تا آمريکا بمنظور جلو گيری از حمله های متقابل ايران، در ابعادی بسيار گسترده ای اهداف از پيش تعيين شده را با عمليات و سلاح های غافل گيرانه، از طريق حمله های هوائی گسترده کاملا خنثی کند.
می توان تصور کرد که جهت انجام چنين حمله هوائی گسترده ای از نيروی دريائی مستقر در آب های منطقه استفاده می شود. همانگونه که در حمله به عراق در ماه فوريه سال 2003 ميلادی عمل شد.
از سال 2005 تجهيزات بسيار مهمی از نظر نظامی درعرشه ناو شکن های آمريکائی مستقرمنطقه انجام گرفته است که در تاريخ تجهيزات نظامی دنيا بی نظير می باشد. هسته اصلی اين تغييرات البته پنهان نگاه داشته می شود. برنامه اين تغييرات و تجهزات تحت عنوان CONPLAN 8022 نامگذاری شده است. بخشی ازتجهيزات مذکور که در چهار چوب يک برنامه و عملکرد "Global Strike" نامگذاری شده است، شامل «مرکزفعال شبکه» ی رهبری جنگ، امکانات ايجاد اغتشاش در مراحل جنگ از جمله استفاده از:بمب های آبی" می باشد و نيز شامل نيروهای نظامی مجهز به سلاح های کاملا سری و مدرن با تکنولوژی ارتباطاتی که درمراحل جدی تر برای حمله های کاملا «برق آسا» برنامه ريزی شده است.
منطقه از تاريخ 2005 تا کنون به 8 ناوگان هوائی مجهزشده است که قادراست در شرايط ضروری با بيش از 200 بمب تاکتيکی و استراتژيکی و نيز کلاهک های هسته ای هر نقطه از کره زمين را در ابعادی کاملا گسترده بمباران و صاف کنند.
تقويت کارائی بمب ها اين امکان را فراهم می کند تا در فاصله حداکثر چند ساعت هزاران هدف مورد حمله قرار گيرد. فقط يک مرحله حمله با نيمی از تعداد جنگنده جت های مستقر در ناو ها هواپيما برمستقر در منطقه می تواند حدود 10 هزارهدف را نابود کند. اين ناوگان ها كه تا سال 2009 می بايستی به راکت های قاره پيما نيز مجهز شوند مطابق برنامه ريزی ها، هم اکنون به بمب های ضد تونل های زير زمينی مجهز شده اند. بمب هائی با وزن 13تن که قادرند تاعمق 60 متری تونل های بوتنی را شکافته، متلاشی کرده وتجهيزات و افراد درون اين تونل ها را ذوب کنند. دراين حملات از جنگنده بمب افکن های نسل مدرنTyps BGM-109 ،Tactical Tomahawk"استفاده خواهد شد.
حدود 40 کشتی جنگی آمريکائی در نزديکی سواحل ايران بخش عظيمی از سلاح های مدرن را جابجا خواهند کرد.از راکت انداز های های قاره پيمای MLRS مستقراز سال 2003 در عراق نيز استفاده خواهد شد . اين راکت ها که نيروی دريائی و زمينی ارتش آمريکا را مجهز می کنند تا عمق 300 کيلومتری داخل خاک ايران می توانند اهداف مورد نظر را مورد اصابت قرار دهند.
بديهی است که بخشی از حمله ها با هدف نابودی مراکز اتمی ايران خواهد بود. همچنين بخش هائی از سواحل تنگه هرمز و خليج فارس را ارتش آمريکا تصرف خواهد کرد.عکس العمل های نظامی جمهوری اسلامی البته قابل پيش بينی است، مشكل اين است که اگر اهداف حملات مورد نظرنظامی جمهوری اسلامی دقيق تعيين نشده باشند، بايد منتظر خسارت های بسياری بود. به منظور جلوگيری از خسارت های ناشی از مقابله بمثل جمهوری اسلامی، با اهداف غير دقيق، که می تواند خسارت بالائی را ايجاد کند، مقرراست در چهارچوب برنامه تهاجمي CONPLAN 8022 بطور کاملا گسترده مراکز و ساختارهای بنيادی و استراتژيک جمهوری اسلامی از جمله مراکز نظامی، ساختمان های حکومتی و ديگر مراکزمهم کاملا منهدم شوند.
تحت نام Oplan 1002-04, Oplan 1019 تعداد قابل توجهی از نيروهای پياده نظام آمريکائی مستقر در هواپيما ها،هليکوپتر ها، کشتی های ويژه پياده کردن نفرات و تجهيزات، تانک ها، تجهيزات توپخانه و هزاران تن از نيروهای پياده نظام به همراه تجهيزات معينی توسط کشتی های مشخص شده مستقر درخليج فارس و اقيانوس هند، تنگه هرمز را در کنترل کامل نيروهای آمريکائی خواهند گرفت.
يک سند مربوط به مرکز فرماندهی نظامی آمريکا (USCentCom) نشان می دهد که تعداد500 فروند جنگنده بمب افکن از نوع Typen F-15 und F-16 که هم اکنون در عراق، افغانستان، کشور های متحد آمريکا در حاشيه خليج فارس، پاکستان وآسيای مرکزی مستقر هستند، وارد ميدان جنگ خواهند شد.
امکان ديگر استفاده از نيرو های نظامی اسرائيلی است که برنامه های اتمی جمهوری اسلامی را به عنوان تهديدی عليه خود احساس می کنند.
هماهنگی های نيرو های نظامی آمريکائی ـ اسرائيلی با توجه به امکان لو رفتن اين هماهنگی ها کاملا مخفی نگاهداشته شده است چون پيش بينی می شود که اطلاعات مربوطه توسط عوامل جاسوسی جمهوری اسلامی فعال در منطقه لو رفته و خنثی شود. به همين دليل احتمالا دخالت نيروهای اسرائيلی در موج دوم برنامه تهاجم نظامی به جمهوری اسلامی پيش بينی شده است. در اين مرحله نه فقط از نيروهای مستقر در خليج فارس و عراق بلکه همچنين از نيرو های نظامی مستقر در شرق ايران همچون نيروهای مستقر در افغانستان و "نيروهای شمالی" مستقر در منطقه کشورهای حاشيه دريای خزر استفاده خواهد شد.
احتمال يک حمله اتمی از طرف آمريکا برعليه ايران با توجه به اهداف برنامه CONPLAN 8022 در صورتی که جمهوری اسلامی از سلاح های شيميائی و ميکروبی استفاده کند، غير محتمل نيست. بويژه اينکه از زمان رياست جمهوری بوش درکاخ سفيد و پنتاگون مرتبا کوشش شده است تا نه فقط از محدوديت سلاح های هسته ای بحثی به ميان کشيده نشود بلکه تا حد ممکن اين سلاح ها به عنوان "سلاح های معمولی" ارزيابی شوند.
با توجه به امکان مقابله به مثل جمهوری اسلامی توسط راکت های دوربرد، اين ارزيابی وجود دارد که قدرت موشک های ايران در مقابل ابعاد برنامه "Global Strike" چه ميزان می تواند باشد؟ بويژه که اگراساسا اولين حمله آمريکا يک حمله اتمی باشد؟
سياست خارجی ايران بعنوان عامل تحريک کننده درگيری بين ايران و آمريکا درمرحله فعلی نقشی ويژه ايفا می کند، اطلاعات به بيرون درزکرده از منابع انگليسی نشان می دهد که اساسا برنامه حمله به ايران يک بار در ماه مارس 2003 تا مرحله اجراء پيش رفته ولی به دلايلی از انجام آن پيشگيری شد.