سید داوود مصباح

 Friday, 15 November 2013

 

 

آغاز سخن:

 جنبش های عظیمی که در تاریخ ایران بوجود آمد، به ویژه از مشروطیت ایران فوق العاده در حوزه فرهنگی و سیاسی و اجتماعی آریا زمین تاثیر گذار بوده است. تاریخ ایران با قیام ها و مبارزات شدید طبقاتی همراه و سیری است آموزنده و پویا. در این نگارش مختصر و فشرده صرف یک برگی از درخت پربار تاریخ ایران را که مربوط به موضوع مورد بحث است در حد بسیار کوتاه مرور می گردد.

جنبش مشروطیت از دو مرکز «استانبول» و «قفقاز» باکو الهام پذیر بود. در این مختصر پرداختن به نهضت های موجود آنوقت در استانبول و فعالیت های "میرزا آقا خان کرمانی و حزب «آدمیت» او نمی رسیم و تنها عناوین رخ داد های عمده را که از  ۱۹۰۱ تا ۱۹۲۰ به ظهور رسیده به این ترتیب است که هم به اصل بحث – مورد نظر یعنی جنبش جنگل ارتباط دارد و هم نشان دهنده ای رشد فکری و آگاهی سیاسی در آن مرحله تاریخی ایران است دربر می گیرد:

گرایش های سیاسی عمده در استانبول یا اسلام بول

الف: اندیشه های سید جمال الدین و یارانش به نام( اتحاد و پیوستگی اسلامی )

ب: گرایش ملکم خان، اصلاح طلبی و حکومت به شیوه غربی.

ج: گرایش و اندیشه های چپ و مترقی طالبوف و میرزا  آقا خان کرمانی، سوسیالیسم و لغو مالکیت خصوصی.

«عبدالرحیم طالبوف» تبریزی ( ۱۲۸۹-۱۳۱۰ خورشیدی)

*- میرزا  آقا خان کرمانی: موسس سازمان «آدمیت» نویسنده و متفکر و اندیشه پرداز سوسیالیسم علمی دارای بست و یک جلد آثار که عده ای چاپ و منتشر شده و قسمتی هم به چاپ نرسیده است. میرزا در نوشتار های خود سوسیالیسم را یگانه راه رهایی می داند و در ضمن راجع به جنبش های تاریخی ار جنبش «مزدک» ستایش نموده چنین می نویسد: «مزدک فریدونی بود عجوبه آفرینش» آنچه در باره او گفته اند اغلب بهتان و افترا است و همه از آن ناشی گردیده که قلم در دست دشمن بوده است.»۱

 

جنبش ها در قفقاز:

 

در شهرهای قفقاز به ویژه در باکو شهروندان و کارگران و کسبه کاران ایرانی زندگی و کار می کردند، فعالیت و اندیشه های حزب "بلشویک" به رهبری «لنین» در قفقاز بشکل گسترده فعال بود و «ایسکرا» ارگان نشریاتی حزب بلشویک به قفقاز می رسید، چنانچه از نامه "کروپسکایا" (مونیخ ۲۸ می ۱۹۰۱) به کن پوویچ (استرخان) «مطبوعات برای ایران در چهار بسته از (برلین) به کارگران ایرانی در قفقاز و تبریز ارسال شده، شماره سوم ایسکرا در باره زن وزن کارگر است» ۲

کارگران ایران تا سال ۱۹۰۴م در تشکیلات حزب بلشویک فعالیت می کرد در اواخر سال ۱۹۰۴م به ابتکار استالین از کارگران مسلمان قفقاز و ایرانی بنام سازمان «همت» تشکیلات مستقل به وجود آوردند.

در ششمین کنگره حزب بلشویک در روسیه «سازمان همت» به عنوان اولین سازمان سوسیال دموکراتیک شرکت نمود «یوسف زاده» در سخنرانی خود در کنگره چنین اظهار داشت: "همت یک شعبه کمیته باکو ی حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه است، سازمان بخشی است از سازمان باکو که در میان مسلمانان قفقازی ها، تاتار ها (آذربایجانی ها)، ترک ها و ایرانی ها فعالیت می نمایند" ۳

*- تشکیل حزب سوسیال دموکرات ایران در باکو (اجتماعیون، عامیون و مجاهدین)

این حزب در ۱۹۰۵م ۱۲۸۴ خورشیدی در باکو تشکیل گردید. به زودی فعالین آن در شهرهای داخل ایران تشکیلات بوجود آوردند، چون تهران مشهد، رشت، تبریز، خوی، اصفهان و انزلی. ۴

*- حزب داشناکسیون: این حزب استقلال طلب برای ارمنستان در ۱۲۷۹ خورشیدی تشکیل گردید، که از طرف ارمنی های خارج کشور حمایت مالی می شد.

*- تشکیل حزب عدالت در باکو:

از ۱۹۱۴ ش کارگران ایرانی دست به تشکیلات مستقلی زدند، رهبری این حزب را (حزب عدالت) را اسدالله غفّار زاده، بهرام آقایوف (آقا زاده) و احمد امیر زاده داشتند، این حزب در ۱۹۱۷ م با پیروزی انقلاب به فعالیت خود توسعه داد.

*- انحلال سازمان همت، حزب عدالت و تشکیل حزب کمونیست آذربایجان: در اواخر ۱۲۹۸ ش طبق تصویب ششمین کنفرانس حزب کمونیست شوروی که از ۱۱ تا ۱۳ آذر ۱۲۹۸ ش انعقاد یافت تمام سازمان های ملی که در قلمرو روسیه قرار داشت تعطیل و به عنوان حزب -کمونیست هر منطقه باهم ادغام شوند.

بدین اساس در۲۲ بهمن (دلو) ۱۲۹۸ ش سازمان همت، حزب عدالت و کمیته باکوی حزب کمونیست روسیه (بلشویک) دریک کنگره مشترک حزب کمونیست آذربایجان را تشکیل دادند. درکار کنگره ۱۲۰ نماینده از سه حزب اشتراک کردند، که «حسین زاده» به سمت رئیس هیئت مدیره کمیته مرکزی انتخاب گردید.

در اساسنامه حزب کمونیست ایران در ماده دوم چنین آمده بود:

ماده دوم – «تنها کسانی به عضویت حزب پذیرفته می شود که در نتیجه کار خود زندگی می کنند، مانند کارگران، دهقانان، پزشک، معلم، کار- آموز و خدمه منازل و غیره زحمتکشان.» ماده سوم: افراد ذیل به عضویت پذیرفته نخواهد شد:

الف: کسانی که به کار دیگران زندگی می کنند مانند ملا ها، ملاکین، تجار، دلال ها، صراف ها، ربا خواران، مستمری بگیران و دیگر طفیلی ها.

ب: کسانی که دارای القاب و امتیازات هستند.

درباره تعیین استراتژی و تاکتیک حزب کمونیست ایران:

مهم ترین مسئله ای که حزب کمونیست ایران بلا فاصله پس از تشکیل به آن مواجه بود تعیین استراتژی و تاکتیک حزب در باره «نهضت جنگل» به رهبری «میرزا کوچک خان» که در آن بطور عمده دهقانان گیلان شرکت داشتند. در این مرحله ای معین جنبش ضد استعماری از یک جهت و جنبش دهقانی ضد سلطنت از جهت دیگر محتوای نهضت میرزا کوچک خان را تشکیل می داد. می بایست حزب کمونیست ایران از آن حمایت می کرد، که - نکرد. میرزا و نهضت جنگل نخست این که یک جنبش آزادی خواه ملی ضد استعماری بود. دوم خواستار یک حکومت ملی مردمی (شورایی) و ملی دموکراتیک بود. سوم خواستار سریع صنعتی شدن ایران بود.

 اما حزب کمونیست در قبال آن نتوانست که استراتژی دقیق تعیین نماید، این عدم پختگی حزب و احساساتی بودن رهبری آن را در کنگره دوم بین المللی کمونیستی که در ۴ مرداد (اسد) ۱۲۹۹ ش در مسکو - برگذار شد "لنین" در سخن رانی خود درباره مسایل مربوط به کشور های عقب مانده چنین بیان داشت: «کشورهای عقب مانده تحت تسلط استعمار سرمایه داری به طور مشخص و روشن، دو جریان اجتماعی را از هم تمیز باید داد. یکی جنبش اصلاح طلبانه که به سرمایه داران و همه استثمار گران در این مناطق تکیه دارند. و دیگری جنبش انقلابی ملی که به توده های وسیع استثمار شوندگان متکی است.» "لنین" درباره خصلت عمده سرمایه داری بومی در کشورهای عقب مانده گفت: «این سرمایه داران با سرمایه داران استعماری (بورژوازی امپریالیستی) دارای توافق های معین است، بدین معنی که با همکاری سرمایه داران استعماری علیه جنبش های انقلابی، طبقات انقلابی (کشور خود) مبارزه می نمایند.» ۵

 «لنین» در این مورد مشخص در کشورهای که جنبش انقلابی بیشتر به دهقانان و زحمت کشان قراردارد چنین گفت: «. . . تنها کار درست این است که این تفاوت را مورد توجه قرارداد و همه جا اصطلاح «بورژوا دموکراتیک» را با اصطلاح ملی انقلابی تعویض نمائیم.» ۶

 «لنین» در زمینه کشورهای عقب مانده تحت سلطه گفت: «. . . مهم ترین خصلت این کشورها این است که در آنجا وضع ماقبل سرمایه داری حاکم است و لذا در آنجا – نمی توان از یک جنبش خالص پرولتاریایی سخن به میان آورد، در این کشور ها تقریبا پرولتاریای صنعتی اصلا وجود ندارد.» ۷

 «لنین در سخنان خود تشکیل شورای استثمار شوندگان را توصیه می کند و طالب آن است که سازمان شورایی با شرایط جوامعی که در آن شیوه تولید ما قبل سرمایه داری مسلط است مطابقت داده شود. لنین گفت که نمی توان پیش بینی کرد که بطور مشخص چه رویشی برای توسعه و پیشبرد فکر تشکیل شوراها در کشورهای مشرق زمین ضروری است. این را فقط در عمل می توان تعیین نمود و» ۸

 اما «سلطان زاده» صدر حزب کمونیست و نماینده آن حزب در بین الملل سوم در روز سوم کار کنگره سخن رانی نمود، برخلاف اظهارات «لنین» چنین ادامه داد: «در کشورهای عقب مانده مانند هند و ایران اختلافات طبقاتی بطور سریع پیشرفت می کند و. . . در تضاد با جنبش بورژوا دموکراتیک باید یک جنبش  کمونیستی خالص بوجود آورد، و صیانت نمود، هر قضاوت دیگری در باره حقایق موجود می تواند به نتایج اسف باری برسد.» ۹

 این تفاوت اندیشه رهبر حزب کمونیست ایران کاملا با ساختار اقتصادی و اجتماعی و بافت طبقاتی و گستردگی اندیشه مذهبی شیعی و نفوذ مراجع و روحانیون، متضاد بود «لنین» در ارتباط این چنین مسایل قبل از این کنگره آثار فراوانی داشت، یکی از این آثار در این مورد مشخص مقاله ای است تحت عنوان «درباره حق تعیین سرنوشت ملل» که در اپریل ۱۹۱۴م / خرداد (سرطان) ۱۲۹۵ ش انتشار یافت و چنین آمده: «تئوری مارکسیستی بی چون و چرا خواستار است، هنگام تجزیه و تحلیل هر مسئله اجتماعی، آن مسئله در چهارچوب تاریخی معینی مطرح گردد و سپس چنانچه سخن بر سر یک کشور مثلا بر سر برنامه ملی برای یک کشور باشد خصوصیات مشخصی که در حدود یک دوره معین تاریخی این کشور را از سایر کشورها متمایز می سازد در نظر گرفته شود» ۱۰

 

 میرزا کوچک خان سردار جنگل بانی

 جمهوری شورایی گیلان

 میرزا یونس فرزند میرزا بزرگ متولد ۱۲۹۸ ق دریک خانواده رشتی در محله استاد سرای رشت بود. میرزا دارای تعلیمات دینی واز جمله طلبه های ممتاز محسوب می گردید، لکن در آغاز مشروطیت لباس اخندی وقال وقیل مذهبی را کنار گذاشت و به صفوف آزادی خواهان پیوست.

میرزا در آغاز به گروهای مختلف مشروطه خواهان سرزد اما شیوه مبارزه آنان چنگ بر دل بیدار واندیشه باز او نزد. او میدید که مملکت به اشغال انگلیس و – ارتش تزاری روسیه قرار دارد واین بگومگوی مشروطه خواهان راهی بسوی آزادی ورهایی نمی برد، می بایست کار موئثیری صورت بگیرد واین راه جز مبارزه مسلحانه بوده نمی تواند. میرزا مسلح شد به گیلان رفت تا درمیدان مبارزه رسالت تاریخی خود را انجام دهد. یک بار زخمی شد وبعد از بهبودی دوباره بسوی گیلان رفت و گروهی از مبارزین را دورخود جمع کرد ودرجنگل گیلان پایگاه گرفت. (۱۲۹۷- ۱۲۹۶ش) آوازه و شهرت میرزا کوچک خان و یارانش سرزبان ها شد و توده های زحمتکش با عشق و امید فراوان از او ویارانش ستایش می کردند وبه ارزوی پیروزیاین شیرمردان جنگلی خود بودند.

مبارزه مسلحانه میرزاکوچک خان مشهور به سردار جنگل و یارانش مورد استقبال حزب «بلشویک» قرار گرفت در تاریخ ۱۰ اردبهشت / ثور ۱۲۹۹ خورشیدی کمیته لنگران حزب کمونیست روسیه (بلشویکی) نامه ای به میرزا کوچک خان ارسال کرد: «. . . ما می خواهیم با ملل ستمدیده شرق متحد شویم، سرمایه داری انگلستان را در شرق شکست داده از آسیا اخراج نمائیم. . . تنها مردی که در ایران جرائت کرده که پرچم سرخ را علیه انگلیس برفرازد تو هستی، تو اولین کسی بودی که با انگلستان اعلام جنگ خونین نمود، تومردی هستی باشرف که خلق ستمدیده ایران را از اسارت خارجی آزاد خواهد کرد.

 بنام کارگران، دهقانان و ارتش سرخ روسیه و آذربایجان، ما بتو می گوئیم ای رهبر پرولتاریای ایران هر لحظه که ملت ایران بخواهد ما از برادران ایرانی خود حمایت نموده به آنان کمک خواهیم کرد. .» رهبران ملکی و نظامی حزب بلشویک آذربایجان به مبارزه میرزا ارج می گذاشت. لازم است چند نامه ای ازین دست را مرورکرد.

به تاریخ ۱۶می ۱۹۲۰م (۵ خرداد/جوزا ۱۲۹۹ش) از طرف کمیسر جنگ شوروی به فرماندهی نیروی دریائی بحر خزر:

«۱- هیچ گونه دخالتی در امور ایران بنام روسیه نباید انجام گیرد.

۲- اخراج واحد های مسلح روس از ایران و کشتی های جنگی سرخ.

۳- کمک به میرزا کوچک خان بوسیله دادن کار شناس، پول و داوطلب و غیره.

۴- تحویل اراضی که تحت اشغال واحد های سرخ می باشد به میرزا کوچک خان

۵- در موقع لزوم باید کشتی های جنگی تحت اختیار میرزا کوچک خان گذاشته شود ولی نه تحت پرچم روس، بلکه زیر پرچم آذربایجان شوروی.

۶- به میرزا کوچک باید بنام آذربایجان شوروی کمک کرد.

۷- از دادن تشکیلات شورایی که آرزوی میرزا کوچک خان است نباید جلوگیری کرد.» امضا «تروتسکی» ۱۱

 

جمهوری شورایی گیلان

 

۱۴ خرداد / جوزا ۱۲۹۹ خورشیدی رشت از طرف نیروهای مسلح جنگل تصرف شد. اهالی شهر از میرزا و یارانش استقبال بسیار پر شور و گرم کردند.

کارمندان دولت از خود مقاومتی نشان ندادند، صرف باقی مانده قوای قزاق در رشت ابتدا حاضر به اطاعت و تسلیم نبودند که آنها هم پس از یک زدوخورد مسلحانه تسلیم شدند.

بتاریخ ۱۶ خرداد/ جوزا ۱۲۹۹ ش اعلامیه به عنوان ملت ایران از طرف کمیته انقلاب ذیلا صادر گردید: «. . . قوه ملی جنگل به استظهار کمک و مساعدت عموم نوع پروران دنیا و استعانت از اصول حقه سوسیالیزم داخل در مرحله انقلاب سرخ شد و خود را بنام «جمعیت انقلاب سرخ ایران» معرفی می نماید. و آماده است با فداکاری و از خود گذشتگی همه قوائی را که در ایران برای اسارت این قوم و جامعه انسانیت بکار افتاده اند در هم بشکند و اصول عدالت و برادری را به اجرا در آورد.

در اولین اعلامیه "جمعیت انقلاب سرخ ایران" چنین آوده بود:

۱-جمعیت انقلاب سرخ ایران اصول سلطنت را ملغی کرده، جمهوری را رسما اعلام می نماید.

۲- حکومت موقت جمهوری حفاظت جان و مال عموم اهالی را بعهده می گیرد.

۳- هر نوع معاهده و قراردادی که به ضرر ایران قدیما و جدیدا با هر دولتی شده لغو و باطل می باشد.

۴- حکومت موقت جمهوری همه اقوام بشر را یکی دانسته تساوی حقوق را مرعی می دارد.

۱۲- منابع ثروت از قبیل خالصجات، رودخانه ها، مراتع، جنگل ها، دریا ها، معادن طرق و شوارع و کارخانجات جزء علاقه عمومی است.

۱۳- مالکیت اراضی با ملاحظه تامین معشیت عمومی تا حدی تصدیق می شود که حاصل آن عاید تولید کننده شود.

از وحدت و توافقی میان «جمعیت انقلاب سرخ ایران» و «حزب عدالت» و حزب کمونیست و دولت شوروی «کمیته انقلاب» انتخاب شد که میرزا کوچک خان در راس کمیته انتخاب شد.

و بعد از انتخاب هیئت دولت روز ۱۸ خرداد/جوزا ۱۲۹۹ ش /۹ جون۱۹۲۰م تلگرامی به سفارت خانه های خارجی مقیم تهران مخابره شد و بنام ملت ایران انحلال سلطنت و تشکیل جمهوری شورایی در گیلان را اعلام نمود.

یک روز بعد میرزا کوچک خان بعنوان جمهوری سوسیالیستی شورایی گیلان تلگرامی به «لنین» مخابره کرد «. . . بنام انسانیت و برابری همه خلق ها از جمهوری شوروی سوسیالیستی و از شما و همه سوسیالیست های که به بین الملل سوم وابسته اند تقاضا می شود از آزاد شدن ما و همه ملل ضعیف و تحت سلطه برای رهایی از تسلط شوم ظالمین ایرانی و انگلیسی حمایت کنید.» ۱۲

 هنوز دو هفته از اولین جمهوری سوسیالیستی شورایی گیلان گذشته بود که حزب عدالت که در شورای انقلاب اشتراک داشت، کنگره خود را در انزلی دایر و و خود را به نام «حزب کمونیست» اعلام کرد. سلطانزاده و تیم او بعد از کنگره به تبلیغات بسیار تند و داغ چپ روانه پرداختند و اندیشه وراه کار های میرزا – کوچک خان را مورد انتقاد خصمانه قرار دادند.

تشکیل کنگره حزب کمونیست ایران با سرعت و شتاب دوهفته بعد از تاسیس اولین جمهوری شورایی سوسیالیستی در گیلان ایران ناشی از اندیشه تروتسکی عنوان شده، چون بعد از این که "تروتسکی" محاکمه شد یکی از دلایل علیه او شکست انقلاب گیلان و سقوط جمهوری شورایی گیلان با همسوئی با سلطان زاده بود.

این که سلطان زاده و تیم او در حزب کمونیست ایران خواستار یک جنبش خالص کمونیستی در ایران بود و جنبش میرزا کوچک خان یک حرکت ملی دموکراتیک به حساب می آمد، در تضاد بود. میرزا کوچک خان استدلال می کرد که رفقا! من با کمونیسم مخالفت ندارم وجو فکری و فضای ایران با چنین شعارهای خالص  کمونیستی متناسب نیست، بیایید بدون سر دادن شعار عمل کنیم آنچه "لنین" در کنگره بین الملل سوم در باره ایران رهنمود فرمودند عمل کنیم و در دستور کار خود قرار دهیم. اما گوش سلطان زاده و تیم او حرف شنود نبود.

سر انجام در ۹ تیر/سرطان ۱۲۹۹ش/۱۰ جون۱۹۲۰ م کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران (۱۷ روز پس از تشکیل حزب و یک ماه پس از استقرار جمهوری سوسیالیستی شورایی گیلان) اعلام نمود که "میرزا کوچک خان" از سمت های خود در دولت انقلابی معزول است " ۱۳

روزجمعه ۱۸ تیر/سرطان ۱۲۹۹ ش میرزا کوچک خان شهر رشت را ترک دوباره به جنگل گیلان رفت. و این پایان غم انگیز اولین پیروزی انقلاب ملی دموکراتیک ایران و پایان زندگی و مبارزه یک مرد صادق انقلاب ایران و منطقه بود.

"م. س. ایوانف" مورخ و کارشناس مسایل سیاسی روسیه در کتابی که در سال ۱۹۵۲م منتشر نمود چنین اظهار نظر نموده: «. . . کمی پس از تشکیل حکومت وحدت (دولت ائتلافی شورایی گیلان) میان میرزا کوچک خان و کمونیست های ایران که در سازمان های رهبری کننده آن، عناصر خائن و چپ تند رو نفوذ کرده بودند نا هم آهنگی های بروز نمود به این صورت که آنها نمی خواستند به داده های مشخص تاریخی ایران توجه نمایند آنان درجه رشد سرمایه داری در ایران را به غلط تخمین زده ادعا می کردند، که ایران یک کشور سرمایه داری است.

آنان راه حل های انقلاب سوسیالیستی را ادامه داده و می خواستند فورا همه زمین ها و منجمله املاک کوچک را نیز مصادره نمایند. گروه انارشیستی خرده بورژوازی احسان الله خان ازین راه حل ها حمایت نمود. در رشت و انزلی و سایر نقاط گیلان اموال زمین داران کوچک را، تجار و صنعت گران ضبط و مصادره گردید علیه مقدسات و روحانیون عمل می شد و می خواستند که زن ها فورا چادر خود را کنار بگذارند. . . و غیره. این حرکات برای امپریالیست ها و شاه بسیار مناسب بودند و چنانچه بعدا معلوم شد در صفوف کمونیست های ایران آشوبگران انگلیسی نفوذ نموده بودند که شعارهای تحریک کننده بخصوص علیه روحانیون می دادند. نتیجه این اعمال این شد که جبهه واحد به سرعت درهم ریخت.» ۱۴

صاحبنظران یکی از عیوب کار سلطان زاده و یارانش را در این گفتند که آنان در باکو تولد و بزرگ شده بودند و در مبارزات سیاسی با اندیشه و عمل حزب کمونیست (بلشویک) روسیه نسج یافته بود، به این سبب از اوضاع اقتصادی وضع اجتماعی بافت ذهنی و مذهبی ایران کمتر آگاهی داشتند و قادر نبودند که شعار و برنامه ای مشخص در یک مرحله معین و در یک کشور معین با شرایط و بافت تاریخی یک کشور یا مملکت (کشور به آنهای گفته می شود که طرز حکومت جمهوری باشد و مملکت به نظام پادشاهی) را در نظر داشته باشند.

«شعار مشص، در یک دوره معین، در یک کشور معین و شرایط تاریخی و اجتماعی معین» یک اصل اساسی است.

نتیجه:

هر برگی از تاریخ به ویژه تاریخ سیاسی خاورمیانه به خصوص ایران برای جنبش های مترقی در افغانستان فوق العاده تاثیرگذار است. اگر در ایران جنبش های مترقی با چنین شکست های غم انگیز مواجه نمی شدند و با پیروزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان در ایران اگر یک نظام مترقی می بود در حضور پر رنگ انقلاب و استمرار کار و پیکار دولت ملی دموکراتیک بسیار موثربود و ایران به پایگاه و لانه گروه های ضد انقلابی تبدیل نمی شد.

ما باید از تاریخ و سرگذشت پررنج همدیگر بیاموزیم، ما مردمان یک ساحه و حوزه فرهنگی، تاریخی و اجتماعی هستیم. پیروزی و شکست ما در مبارزه علیه ستم و ارتجاع و امپریالیسم اشتراکات همسو دارد. نسل اول حزب دموکراتیک خلق افغانستان می دانند و به خاطر دارند که مواد آموزشی ما از طریق نشریات مترقی ایران و منجمله نشریات حزب توده ایران و ماهنامه مردم تامین می شد.

اکنون با انکشاف رسانه ها، نشریات سمعی و بصری و انتشار جهانبینی علمی توسط احزاب مترقی و پیشتاز ایران که به زبان قشنگ و زیبای پارسی ارائه می شود، مستفید می شویم. آرزو می نماییم که احزاب مترقی همسو در ایران و همچنان در افغانستان با هم در یک جبهه واحد متشکل گردیده برای برچیدن بساط ضد بشری امپریالیسم جهانی و ارتجاع داخلی کار ساز شویم.

 به پیش بسوی سوسیالیسم!

 

 

منابع و مأخذ:

 

۱- روا سانی، شاپور: نهضت میرزا کوچک خان جنگلی، چاپ آشنا، تهران ۱۳۶۳ش ص ۴۹

۲- روا سانی: همان اثر، ص ۵۵، (مأخذ ۲۹) ص ۱۴۵، «کروپسکایا»، نامه ها

۳- روا سانی: همان اثر، ص ۶۰ (برگرفته شده: صورت جلسه حزب کمونیست شوروی در آگوست ۱۹۱۷م، ص، ۲۳۵

۴- روا سانی: همان اثر، ص۶۵(مأخذ ۵۷) هاروطونیان: ص ۱۴۷-۱۴۰

 ۵- روا سانی: همان اثر، فصل دوم، ص ۱۵۲(۴۷) «لنین»: سخنرانی در جلسه چهارم دومین کنگره بین الملل کمونیستی در ۲۶ جولای ۱۹۲۰م، چاپ هامبورگ ۱۹۲۱م، ص۱۳۷

۶- همان جا

۷- همان جا

۸- روا سانی: ص۱۵۳ (مأخذ ۵۰ ) سلطان زاده: سخنرانی در جلسه پنجم دومین کنگره بین الملل کمونیستی در ۲۶ جولای ۱۹۲۰م در صورت جلسه ( مأخذ ۴۷ ) ص، ۱۶۷

۹- روا سانی: ص، ۱۵۴( مأخذ ۵۲) سوین، و – آثار لنین: بزرگترین ثروت دسته جمعی توده ها، در مجله صلح و سوسیالیسم، شماره ۴ اپریل ۱۹۶۵م، ص ۳۲۳ در اپریل ۱۹۱۴م) در مجموعه آثار «لنین»، جلد ۲۰، برلین، ۱۹۶۱م، ص ۴۰۳

۱۱- روا سانی: همان اثر، فصل سوم، ص ۱۶۳(مأخذ ۷) متن تلگراف رسمی مورخه ۱۶ می ۱۹۲۰م /۵ خرداد/جوزا ۱۲۹۹ش، از طرف کمیسر جنگ شوروی به امضاء «تروتسکی» به فرماندهی نیروی دریایی بحر خزر.

۱۲- روا سانی: همان اثر، ص۱۶۸(مأخذ ۱۵) متن تلگراف میرزا کوچک خان به لنین – از کتاب لنچوفسکی، ژرژ: روسیه و غرب در ایران ۱۹۴۸-۱۹۱۸-نیویورک ۱۹۴۹م، ص ۵۷

۱۳- روا سانی: همان اثر، ص ۱۶۹(مأخذ ۱۷) برگرفته شده از: ایران دوست: مسائل انقلاب گیلان در استوری مارکسیست، جلد پنجم، مسکو، ۱۹۲۷م، ص۱۲۳و ایوانف – م-س: مختصری در باره تاریخ ایران، مسکو، ۱۹۵۲م، ص۲۸۱

۱۴- روا سانی، دکتر: همان اثر، ص۱۷۱( مأخذ ۱۹) برگرفته شده از – ایوانف. م. س: همان اثر، ص۲۸۴

۱۵- نگارنده: از دفتر شماره چهارم یاد داشت های مختلف تحقیقی خود.

متن:

اولین "جمهوری شورایی" در گیلان با نام آدرس مرد با شهامت و رزمنده ایران زمین "میرزا کوچک خان جنگلی" سردار جنگل آغاز می شود:

 

 

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org