چهار شنبه، ۱۸ جون ۲۰۰۸
جنگ عراق و افغانستان و مشکل آمريکا
(زيميرو اسکاری)
(در جنگ عراق وافغانستان چه مقدار پولی به مصرف ميرسد؟)
چندي قبل جوزف استيگليتس، برنده جايزه نوبل ، طي مصاحبهاي اظهار داشته كه مصرف جنگ عراق – شامل بودجه نظامي و مصارفات اقتصادي و اجتماعي آن – ميتواند تا پنج تريليون دالر برسد. اين موضوع بازتاب گستردهاي در آمريكا و در جهان داشت و هفتهها به محور بحث و مجادله تبديل شد. حتي تصور اين رقم هم دشوار است. اينكه محاسبه كنيم كه با رقم پنج تريليون دالر (اگر آن را بهصورت بانکنوتهاي يك دالري در نظر بگيريم) چند بار ميتوان كره زمين را دور زد يا اينكه با اين رقم ميتوان تمام مساحت ايالت رود آيلند آمريكا را با آن پوشاند. در واقع درك مصارفات جنگهايي كه دولت بوش، آمريكا را وارد آنها كرد، فراتر از درك بشري است. ويليام دي. هارتنگ مسوول ابتكار تسليحات و امنيت در مؤسسه نيو آمريكا در تاريخ سي مارچ در مقالهاي تفصيلي درباره مصارفات جنگ بهطور كلي و جنگهاي عراق و افغانستان، گزارشي تحليلي نوشتهاست. او همچنين مولف كتابهايي مانند سلاح براي همه (۱۹۹۴) و پدر، شما چقدر از جنگ ، پول در يافت مينمايد ؟ راهنماي سريع و كثيف پول در آوردن از جنگ در دولت بوش است.
يادداشتهاي وي درباره امور نظامي و اقتصادي در روزنامههاي واشنگتن پست، نيويارك تايمز، لاس آنجلس تايمز، نيوز دي و مجله نيشن چاپ ميشود. شايد بهتر باشد رقم پنج تريليون دالري را كه بهعنوان مصارفات جنگ عراق برآورد شده را در ابعاد كوچكتر، در حد ميليارد و ميليون، مورد بررسي قرار دهيم. بهعنوان مثال بررسي كنيم كه اين جنگ، از زمان آغاز آن، هفتهاي چقدر مصرف داشته است. اگر ما مصارفات دو جنگ عراق و افغانستان را با هم در نظر بگيريم كه طي سالها و دهههاي آينده، ما، فرزندانما و نواسههايما بايد هزينه آنها را بپردازيم، رقم متوسط مصرف هر دو جنگ طي اين سالها براي ملت آمريكا، هفتهاي ۳.۵ ميليارد دالر بوده است. حال در نظر بگيريد كه جامعه جهاني سالانه مبلغي را كمتر از چهارصد ميليون دالر صرف فعاليتهاي اداره بينالمللي انرژي اتمي – مهمترين اداره كنترول و پيشگيري از گسترش سلاحهاي هستهاي – ميكند. اين رقم كمتر از مصرف يك روز اين دو جنگ است.
همچنين دولت آمريكا سالانه يك ميليارد دالر صرف نگهداري و نابودي سلاحهاي هستهاي و مواد سازنده بم ميكند كه اين مبلغ كمتر از مصرف دو روز جنگ است و نيز واشنگتن سالانه هفت ميليارد دالر صرف مبارزه با روند گرم شدن كره زمين ميكند كه اين مبلغ معادل مصرف دوهفته جنگ است. شايد بسياري بپرسند كه اين ۳.۵ ميليارد دالر مصرف هفتگي جنگ براي ملت آمريكا، چگونه مصرف ميشود و نيز اين سؤال مطرح مي شود كه ما چگونه ميتوانيم محل خرج شدن اين مبلغ را پيدا كنيم. دولت بوش هر سال بودجهاي تكميلي را براي پرداخت مصارفات ادعا شده جنگ در عراق، افغانستان و نيز جنگ جهاني عليه ترور، درخواست ميكند كه جدا از پنجصدميليارد دالر بودجه سالانه رسمي پنتاگون است.
گزارش يکصدوپنجاه ونو صفحهاي بودجه تكميلي سال ۲۰۰۸ نكات بسيار جالبي دارد. جالب است هر بار كه كسي درباره جزئيات بودجه مورد نظر دولت براي جنگ سؤال ميكند، فريادي در واشنگتن بلند ميشود كه ۳.۵ ميليارد دالر مصرف هفتگي جنگ، صرف مخارج نظاميان در محل درگيريها ميشود. اما در واقع تنها ده درصد اين رقم يا كمتر از سه صدوپنجاه ميليون دالر در هفته صرف مصارفات نظاميان يونيفورم پوش آمريكا ميشود. اين در حالي است كه هفتهاي ۱.۴ ميليارد دالر به جيب قرارداد ياني سرازير ميشود كه همه اقلام جنگي را، از مرمي گرفته تا بم افكنهاي غول پيكر، توليد ميكنند. بيشتر اين مبلغ صرف خريد تجهيزاتي نامناسب آن هم با بهايي سرسام آور مي شود و حتي اگر پولي هم بابت تجهيزات مناسب پرداخته شود، اين اقلام با تاخير بسيار به محل استقرار نيروهاي آمريكا فرستاده مي شوند. در اين زمينه ميتوان به تاخير در ارسال خود روهاي زرهي پيشرفته براي جزوتامهاي تفنگداران دريايي در عراق اشاره كرد.
پنتاگون و وزارت خارجه معمولا نميگويند كه چه مبلغي به كاركنان غيرنظامي اما مسلح شركتهايي مانند بلك واتر و ترايپل كانوپي كه در عراق مستقرند پرداخت ميشود. اما ميتوان در اين باره حدسهايي زد. بهعنوان مثال كاركنان شركتهاي نظامي خصوصي مستقر در عراق، بيش از ده برابرافسران آمريكايي در اين كشور درآمد دارند و درآمد آنان بعضا به هفت هزاروپنجصد دالر در هفته ميرسد. حتي اگر يك دهم پنج تا شش هزار كارمند اين شركتها در عراق چنين درآمدي داشته باشند هفتهاي چهل ميليون دالر به آنها حقوق پرداخت ميشود و اگر ساير كارمندان اين شركتها هفتهاي حداقل هزار دالر دريافت كنند در مجموع صد ميليون دالر در هفته به كاركنان مسلح شركتهاي نظامي خصوصي در اين كشور پرداخت مي شود.
مصارف تمامي كاركنان غيرنظامي درعراق شامل آشپزها، تكنسينهاي تسليحاتي، مترجمين، کارمندان زندانها و ساير كارمندان شركتهاي خصوصي غيرنظامي همراه با مصارفات كاركنان شركتهاي نظامي خصوصي كه به آنها اشاره شد، حدود سه صد ميليون دالر در هفته است، يعني معادل مصارفات كه نيروهاي يونيفورم پوش، شامل نظاميان نيروهاي هوايي، زميني و دريايي و نيز تفنگداران دريايي براي آمريكا دارند. براساس يك بر آورد منطقي تعداد كارمندان قراردادي در عراق – حدود يکصدوهشتادهزار نفر بيشتر از تعداد نظاميان مستقر در اين كشور است. اين تعداد در افغانستان نيز به چند هزار نفر مي رسد.
نيروهاي غيرنظامي مستقر در اين دو كشور نياز به خدمات عمومي از جمله خدمات غذايي و صحي نيز دارند و به اين ترتيب مصارفات آنها رقمي نزديك به مصارفات نظاميان مستقردرآنجا است. به اين ترتيب اگر در نظر بگيريم كه هفتهاي شش صدوپنجاه ميليون دالر مصرف آمريكاييهاي مستقر در اين دو كشور است، اين سؤال مطرح ميشود كه حدود سه ميليارد دالر مابقي مصارفات هفتگي جنگ به چه شكل صرف ميشود. اين مبلغ صرف خريد كالاها، تجهيزات و خدمات ميشود، از تانك، زره پوش و طياره هاي جنگي گرفته تا سوخت و مواد غذايي. در واقع بيشتر اين مبلغ به جيب شركتهاي خصوصي از جمله بوئينگ، لاكهيد مارتين و زير مجموعههاي شركت هاليبرتون شامل كلاگ، براون و روت سرازير مي شود.
البته برخي از اين تجهيزات ممكن است توسط اردوي آمريكا در ساير نقاط جهان نيز مورد استفاده قرار گيرند. اما در مجموع ميتوان گفت كه تحت عنوان جنگ جهاني عليه ترور شما ميتوانيد هر مصارف را در بودجه تكميلي دولت بگنجانيد. البته مصارفات تأسفبار و نگرانكننده ديگري نيز در اين ميان وجود دارند، از جمله پولي كه به خانوادههاي كشتهشدگان در جنگ پرداخته ميشود. اين رقم معادل ۱۰.۶ ميليون دالر در هفته است. باوجود كه اخبار و تعداد كشته شدگان و ويرانيهاي جنگ، موجب فرار جوانان از پيوستن به اردوميشود. در بودجه دولت، هفتهاي يك ميليون دالر براي تبليغات و ترغيب جوانان براي پيوستن به اردودر نظر گرفته شده، هرچند ظاهرا اين تبليغات چندان مؤثر واقع نشده است. بايد به خاطر داشت كه اين برآوردها تنها براساس آن چه از درخواستهاي پنتاگون است، صورت مي گيرد.
حتي نمايندگان كنگره هم از جزئيات بودجه جنگي كشور اطلاع دقيقي ندارند. آن چه که به بيرون درزميکند ، پنتاگون و سازمانهاي نظامي آمريکا، هنگام ارائه بودجه ، مصرف هر طرح و برنامهاي را كه ممكن است ارتباطي با جنگهاي عراق و افغانستان و حتي جنگ جهاني عليه ترور هم نداشته باشد، در اين بودجه جاي ميدهند. از آن جمله، درخواست براي تجهيزات جديدي است كه كار ساخت آنها، سالها و شايد دههها طول ميكشد و ممكن است هيچ گاه در جنگ عراق به كار گرفته نشوند، مگر آنكه به گفته جان مك كين، نامزد جمهوريخواهان براي رياستجمهوري آينده، جنگ عراق تا يك قرن ديگر هم طول بكشد.
اقلام مورد اشاره شامل موترهاي زرهي با تکنالوژي پيشرفته و تجهيزات مخابراتي براي نيروي زميني و نيز طياره هاي نظامي جديد براي نيروي هوايي است. حتي اگر اين سيستمها در جنگهاي كنوني عراق و افغانستان هم مورد استفاده قرار نگيرند، مصرف ساخت آنها در چارچوب بودجه جنگ قرار مي گيرد. رقم مربوط به اين تجهيزات و سلاحهاي در حال طراحي چندان اندك هم نيست. هفتهاي پنجصدميليون دالر صرف طراحي اين تجهيزات و سلاح ها مي شود.
ازجانب ديگر براساس گزارشهاي مستقل و دولتي در عراق تعداد كودكان يتيم در عراق به پنج ميليون تن ميرسد. كميتهي سرپرستي كودكان يتيم در عراق اعلام كرده كه گزارشهاي مستقل و دولتي در عراق از وجود پنج ميليون كودك يتيم عراقي خبر داده است. سايتهاي اينترنتي الجيران، عراق الغد و انسان با انتشار گزارشهايي ضمن افشاي اين رسوايي اعلام كردند، كشتار، نابودي، دستگيري، تجاوز، اعتياد، هتك حرمت قرآن كريم، زنان و كودكان از جمله جنايتهايي است كه منجر ميشود نام بوش، رييس جمهورآمريكا در كتابي ركوردهاي گينس ثبت شود. سايتهاي اينترنتي مختلف در عراق با اشاره به آمارهاي رسمي دولتي اعلام كردند: حدود پنج ميليون كودك يتيم عراقي در شرايط بسيار سخت زندگي ميكنند. در حالي كه تعداد كودكان آواره در داخل و خارج عراق كه در سنين تحصيلي ابتدايي قرار دارند حدود دوصدوبيست هزارنفر است. به موجب اين گزارشها يك سوم اين كودكان در سال کنوني ميلادي نتوانستند ادامه تحصيل بدهند. در حالي كه هفتصدوشصت هزار كودك مدرسه نرفتند .
بر اساس گزارش سازمانهاي انساني حداقل تعداد كودكان آواره كه در هر ماه بر اثر تهديدها و خشونتها مجبور به كوچ و مهاجرت ميشوند بيست وپنج هزارنفر است. در اين گزارشها آمده است: در ميان اين پنج ميليون كودك يتيم عراقي نيم ميليون آن هيچ پناهگاهي ندارند و از هر هشت كودك يک كودك آواره است. اين گزارشها از سوي سازمان آمريكايي كودكان را نجات دهيد و نيز از سوي كميتهي خانواده، زن و كودك در پارلمان عراق نيز تاييد شده است. بر اساس گزارشهاي منتشره دو ميليون كودك عراقي از سوء تغذيه و عدم تعليم وتربيه رنج ميبرند. هزاران نفر نيز مورد تجاوز و سوء استفاده جنسي قرار ميگيرند، يکهزاروسه صد كودك نيز در زندانها و بازداشتگاههاي دولتي بسر مي برند.
مقامات سازمان صداي كودكان كه يك سازمان غير دولتي ودفتر آن در بغداد است، اعلام كردهاند يازده هزار كودك تنها در بغداد معتادند. اين مقامها گفتند دهها دختر نوجوان عراقي بين سنين دوازده تا شانزده سال نيز قرباني تجاوز شدهاند در حالي كه دهها دختر نوجوان كه در سن دوازده يا بالاتر قرار دارند در معرض سوء استفاده جنسي هستند. مقامهاي اين سازمان افزودند: سازمان صداي كودكان توانسته است از اماكني كه براي سوء استفادههاي جنسي از كودكان در بغداد و شهرهاي ديگر استفاده ميشود، بازديد كند. اين سازمان با استناد به تحقيقات بينالمللي تاكيد كرده است: بيش از يك ميليون كودك عراقي وارد بازار كار شدند در حالي كه اكثر آنها در معرض خشونت و تجاوز جنسي قرار دارند. اين سازمان اعلام كرده است علت اين مساله گسترش فقر است چرا كه همين اکنون يك سوم ساكنان عراق زير فقر زندگي دارند . اين سازمان هم چنين اعلام كرده است: حدود يك ميليون و سه صد هزار كودك عراقي بين سنين هشت تا شانزده سال كار ميكنند.
ائتلاف ! جنگ را متوقف كنید، در گزارش خود گفت متلاشی شدن زیربناي اجتماعي ، اقتصادي وسياسي افغانستان و افزایش خشونتها، وضعیت اضطراری را برای بیشتر مردم افغانستان پدید آورده است.
نهاد ضد جنگ موسوم به ائتلاف جنگ را متوقف كنید كه در انگلیس مستقر است، درگزارشی به جنگ در افغانستان اشاره كرد و گفت افغانستان جنگ دیگر نیمه پنهان انگلیس است. ائتلاف جنگ را متوقف كنید گفت افغانستان جنگ دیگر نیمه پنهان انگلیس است كه به موازی جنگ عراق بسرعت به سوی تبدیل شدن به فاجعه ای به پیش می رود. اين نهاد افزود: شمار روزافزون غیر نظامیانی كه در افغانستان توسط نیروهای ناتو كشته می شوند موجب شده است تا مردم افغانستان مخالف نیروهای ناتو و... شوند. ائتلاف جنگ را متوقف كنید گفت اكنون شمار سربازان انگلیسی در افغانستان بیشتر از شمار سربازان انگلیسی مستقر در عراق است و میزان مرگ و میر سربازان انگلیسی در افغانستان بیشتر از عراق گزارش میشود. اكنون زمان آن فرا رسیده است كه توجهها را به سوی مسئله افغانستان معطوف كنیم و خواستار بازگشت سربازان انگلیسی از افغانستان به كشورشان شویم .
پس از انتخاب «جورج بوش» به رياست جمهورى آمريكا در سال ،۲۰۰۰ نومحافظه كاران بر كاخ سفيد مسلط شدند و پس از وقوع حادثه يازدهم سپتامبر فرصت لازم را براى سيطره بر جهان به دست آوردند. آنان به بهانه هاى واهى اقدامات مداخله جويانه خود در سراسر جهان را به اجرا در آوردند.
نو محافظه كاران از اوايل دهه ۱۹۹۰ ميلادى در پى استقرار نظام تك قطبى بودندكه فرصت به وجود آمده به آنان كمك كرد تا اين هدف را با شدت بيشترى دنبال كنند. تعجيل نومحافظه كاران براى تثبيت نظام تك قطبى در جهان سبب عملى شدن هرچه سريعتر سياست مداخله جويانه آمريكا شد. دولت آمريكا ابتدا در سال ۲۰۰۲ به بها نه مبارزه با تروريسم و القاعده به افغانستان حمله كرد . پس از آن در سال ۲۰۰۳ عراق را متهم به در اختيار داشتن تسليحات كشتار جمعى و ميكروبى نمود و به بهانه اينكه صدام حسين از تروريسم حمايت مى كند و رژيم بعث ناقض حقوق بشر است، به اين كشور حمله نمود. نظاميان آمريكايى اگرچه توانستند حكومت صدام حسين در عراق را سرنگون سازند اما پس از آن براى برقرارى نظم و امنيت با دشوارى هاى زيادى مواجه شدند و اكنون با گذشت چندين سال از زمان اشغال عراق هنوز نتواسته اند مانع ناامنى و كشتار و ترور در اين كشور شوند. ناامنى، خشونت و خون ريزى در عراق هر روز ابعاد گسترده ترى به خود مى گيرد تا جايى كه برخى منتقدان آمريكايى سياست هاى بوش، از جنگ عراق با عنوان «باتلاق عراق» ياد مى كنند و معتقدند آمريكا در اين باتلاق گرفتار شده است. على رغم ناكامى اردوي آمريكا در عراق و افغانستان، ايالات متحده به دنبال ايجاد مناقشات جديدى در خاورميانه افتاد كه فشار بر سوريه و جنجال بر سر مشکل هسته اى ايران از جمله آنهاست. بوش كه در دوره اول رياست جمهورى خود را با شرايط متزلزلى آغاز كرد و حتى به تقلب در انتخابات متهم شد، توانست با بهره گيرى از حوادث يازده سپتامبر موقعيت خود را تقويت كند.
وى موفق شد با حمله به افغانستان و عراق خود را به عنوان رييس جمهورى شجاع به مردم آمريكا بنماياند. نظرسنجى ها، پس از حمله آمريكا به افغانستان و عراق از افزايش محبوبيت بوش خبر دادند. به اين ترتيب بوش توانست محبوبيت خود را در بين مردم آمريكا افزايش داده و با شكست رقيب دموكرات خود دور دوم رياست جمهورى اش را آغاز كند. اما شكست هاى بوش در افغانستان و عراق موجب زير سوال رفتن سياست هاى وى و به تدريج رسانه هاى آمريكايى و منتقدان سياست هاى بوش به انتقاد از وى پرداختند.
شكست ها و دروغ هاى متعدد بوش در ارتباط با جنگ عراق موجب كاهش محبوبيت بوش و جمهورى خواهان در آمريكا شد. پس از جنگ مشخص شد كه وجود تسليحات هسته اى و کيميايى درعراق دروغى بود كه جورج بوش براى توجيه سياست هاى استعمارى خود از آن بهره برد. اكنون استقرار دموكراسى در عراق نيز دروغ بزرگتر ديگرى است كه جورج بوش براى نجات خود به آن چنگ انداخته است، در حالى كه واقعيت كاملا برعكس است. نه تنها در عراق دموكراسى وجود ندارد، بلكه خطر وقوع جنگ داخلى در اين كشور باعث به وجود آمدن بحرانى غيرقابل كنترول شده است. برخى كارشناسان و سياستمداران آمريكايى دروغگويى بوش را بيمارگونه توصيف مى كنند و معتقدند كه عوام فريبى وى از دوره نيكسون نيز بيشتر است.
پس از اشغال عراق و ناكامى آمريكايى ها در يافتن سلاح هاى كشتار جمعى در اين كشور به تدريج مشخص شد بوش و مقامات جنگ طلب آمريكا حتى قبل از حمله به عراق مطمئن بودند، عراق تسليحات كشتار جمعى ندارد و اين موضوع تنها بهانه اى براى حمله به عراق بود. به طورى كه يك کارمند سازمان اطلاعات مركزى آمريكا (سيا) فاش كرد كه اين سازمان پيش از جنگ عراق به جورج بوش رييس جمهورى آمريكا هشدار داده بود اطلاعات موثقى دارد كه نشان مى دهد دولت صدام حسين هيچ گونه تسليحات كشتار جمعى ندارد. اما مقامات كاخ سفيد به سادگى اين هشدار را ناديده گرفتند و گفتند ديگر به اطلاعات علاقه مند نيستند و سياست در مورد عراق قبلا تعيين شده است. دروغ بودن ادعاى بوش درباره دموكراتيك كردن عراق نيز خيلى زود براى مردم آمريكا و جهان آشكار شد. بسيارى از انديشمندان معتقدند دموكراسى را نمى توان مانند يك كالا به كشورهاى ديگر صادر كرد. دروغ بودن ادعاى دموكراسى خواهى آمريكا در حمله و اشغال كشورهاى ديگر آنچنان برملا شد كه حتى برخى مقامات سابق آمريكا نيز در اين ارتباط به انتقاد از سياست هاى جورج بوش پرداختند. «مادلين آلبرايت» وزير خارجه دولت «بيل كلينتون» اظهار داشت: مساله اى كه مرا مى آزارد اين است كه (به دليل سياست هاى بوش) دموكراسى بدنام شده و با تحميل و ا شغال مترادف شده است. آلبرايت اظهار داشت: اشغال عراق ممكن است به يكى از بدترين رسوايى هاى سياست خارجى آمريكا در طول تاريخ اين كشور تبديل شود. نمى توانيد با هر كسى كه دوستش نداريد، وارد جنگ شويد. گمان مى كنم، عراق ممكن است به يكى از بدترين فجايع سياست خارجى آمريكا تبديل شود. شكست سياست هاى جورج بوش باعث كاهش شديد محبوبيت بوش و جمهورى خواهان شد و اين موضوع نگرانى شديدى در بين جمهورى خواهان به وجود آورد. علاوه بر اين طولانى شدن جنگ در عراق دولتمردان آمريكايى را با چالش هاى متعددى مواجه كرده است به نحوى كه مقام هاى جنگ طلب آمريكا توانايى اقناع افكار عمومى داخل و خارج آمريكا را ندارند. يكى از چالش هاى مهم مقام هاى آمريكايى درباره هزينه هاى اقتصادى جنگ و حضور طولانى مدت نظاميان آمريكايى در عراق است. در حالى از حضور نظاميان آمريكا در عراق كه تصور اوليه مقام هاى آمريكا چيز ديگرى بود. اما با گذشت زمان از فروپاشى رژيم عراق و اشغال اين كشور نه تنها نظم و امنيت در اين كشور برقرار نشد بلكه ناامنى در اين كشور روز به روز ابعاد گسترده ترى به خود گرفته و نبرد گروه هاى مختلف سياسى- قومى در عراق و نيز نبرد با اشغالگران همچنان در اين كشور ادامه دارد.
موضوع مصارفات اقتصادى جنگ عراق نيز يكى ديگر از چالشهاى مهم دولت نومحافظه كار آمريكا است. على رغم تصور همگان درباره پايين بودن مصارفات جنگ، كارشناسان نظامى، اين جنگ را گرانترين جنگ تاريخ آمريكا مى دانند. هم اكنون آمارهاى متفاوتى از هزينه هاى جنگ در عراق مطرح مى شود كه هزينه هاى آمريكا در جنگ عراق را تا چند تريليون دالر تخمين مى زنند.
بسيارى از سياستمداران آمريكايى با ابراز نگرانى شديد از افزايش شمار كشته شدگان اردوي آمريكا در عراق، خواستار عقب نشينى از عراق در اولين فرصت ممكن شدند. هيلارى كلينتون سناتور دموكرات ايالت نيويارك، با ابراز نگرانى شديد از اوضاع عراق مى گويد: دولت بوش هرگز درباره تلفات و خسارات جنگ عراق با مردم صادق نبوده است و به علت اينكه نمى خواهد اشتباهات خود را بپذيرد، در عراق به مخمصه افتاده است. از يك سو نمى توانيم عراق را رها كنيم و از سوى ديگر به اندازه كافى نيرو نداريم.
استفاده از منابع خبري .
توجه !
کاپی و نقل مطلب فوق صرف با ذکر نام و ادرس سایت «اصالت» مجاز است !