یکشنبه، ۲ نوامبر ۲۰۱۴

چرا جنگ و نیرنگ پایان نمی یابد؟؟؟

(استاد صباح)

شکسته مردمی آنسوی دریا

برایش غصه کردم تا سحرگاه

نمیدانم که تقدیر چه نوشته؟

پریشانم ازاین امروز و فردا.

چگونه می‌ شود اطمینان داشت كه برهان الدین ربانی به تاریخ سپرده شده، مسعود مرده است، حكمتیار از دیده‌ ها نهان شده و ملا عمر دیگر بر نمی ‌گردد؟. کسی مطمین نیست اگر نشستی مانند کنفرانس بن پیرامون افغانستان برگذار شود، یونس قانونی بحیث نماینده برود، حقوق میلیونها تاجک وطن را بین گروپ و دسته همفکرانش از یک ولسوالی تقسیم نمیکند؟. چطور می‌شود میان سیاف، ملاعمر، مجددی و شیخ آصف محسنی تفاوت گذاشت؟. بگویید! عطا محمد، اسماعیل، کرام الدین کریم، صالح محمد ریگستانی، احمد ولی مسعود، سید انوری، ملا بصیر معنوی و . . . با زرداد، قلم، چمن، کشمیر، ملا فاضل، ملا برادر، ملا منصور، ملا وکیل احمد متوکل، ملا سلام ضعیف، ملا اختر، قاری رحمت الله، نورالدین ترابی . . . چه تفاوت دارند؟. عبدالله، قانونی، احمدولی مسعود، محقق و ضیا مسعود با کریم خرم، فاروق وردک، رحیم وردک، گل آقای شیرزی، ظاهر قدیر و حضرت علی چه فرق دارند؟. اگر باز هم خدایی نا کرده وضع کشور درهم و برهم شده و پای مهاجرت به میان آید، سید حامد گیلانی مالک موتر، پول و گارد های حفاظتی از طرف (آی اس آی ) و جریان سیاسی بنام گروپ سوم نمی گردد؟. کی ضمانت میدهد که بسم الله باز هم به وزارت داخله و دفاع و امرالله صالح و عارف سروری نیز به امنیت ملی دست پیدا نمیکند؟، وزارت های دفاع، داخله و امنیت ملی را کی از وجود بی سوادان و اوباشان افراد بسم الله و امرالله صالح پاکسازی میکند؟، تا مردم نفس راحت بکشند؟. كرزی جز فساد، مصلحت گرایی، روز گذرانی و بی کفایتی كدام شیوه نوی را اگر باز هم به ریاست جمهوری برسد بکار می بندد؟ کی میگوید که دبل عبدالله بار دیگر خود را به انتخابات سرش نمیزند و در روز روشن در شهر کابل ماشه کشی نمیکند و بلای جان مردم نمیشود؟.

با گذشت سالها از حمله و لشکر کشی و با وجود صرف هزینه هنگفت مالی و نظامی آمریکا و متحدانش برای از میان بردن "طالبان" بود که تحقق پیدا نکرد. به دنبال شکست "طالبان" در روزهای اول هجوم نیروهای خارجی در کابل، این فرض وجود داشت که وضعیت کشور به حالت آرامش و ثبات سیاسی سوق پیدا خواهد کرد، اما حوادث بعدی نشان داد "طالبان" هنوز در افغانستان و حتی پاکستان فعال هستند و زمینه­‌های تروریسم در حال گسترش است. در گزارش تیم مطالعه افغانستان در مرکز مطالعات ریاست جمهوری آمریکا آمده که سالهای جنگ و درگیری و تلفات بی حد قوای خارجی هنوز "طالبان" ضربات مرگباری را به قوتهای ائتلاف و نیروهای داخلی وارد مینماید. بنابر این ایالات متحده در ظاهر در نگرانی دائمی پیروزی "طالبان" در افغانستان به سرمی­برند، چرا که این مسئله به طور مستقیم امنیت کشور و مردم را به خطر می­اندازد.

چالش بعدی بحث دولت­سازی و حکمرانی مطلوب است. ساختار سیاسی کشور به علت جنگ‌ های مداوم و تداوم زورگویی و چپاولگری تفنگدار و جنگ سالار است. بنا بر این ایالات متحده و کشور‌های اروپایی تصویب قانون اساسی، تشکیل پارلمان، ریاست­جمهوری و انتخابات شورایی ولایتی را برای ایجاد یک دولت واحد مورد توافق جناح­‌های عمده در افغانستان، به عنوان بخشی از نقشه راه، در شهر بن آلمان در ۵ دسامبر ۲۰۰۱ تحت عنوان توافقنامه بن به امضا رساندند. تمامی این نهاد‌ها پس از پیروزی اولیه ­آمریکا و متحدانش در افغانستان تاسیس شدند، اما تشکیل این نهاد‌ها نتوانست باعث به‌ وجود آمدن یک دولت مرکزی قوی برای دست ‌یابی به ثبات و امنیت شود. به طوری که می­توان ادعا کرد بسیاری از الگو‌های سنتی اقتدار هنوز باقی ماند‌ه ‌اند.

 نمونه­‌هایی ازاین پدیده خانمانسوزدرمبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۴ ثابت ­شد. برخی از نامزد‌ها، در طراحی استراتژی مبارزات انتخاباتی خود در وهله اول به جمع­آوری آرای قومی و جغرافیایی به جای پیش ‌برد ایده­‌های خاص توجه ­کردند. همچنین باید اضافه کرد که فساد اداری ورشوت ستانی وچپاولگری درسطوح مختلف اداری و سیاسی حاکم است واعتماد عمومی نسبت به دولت از بین رفته است.

از جانب دیگر حضورنیرو‌های نظامی خارجی در افغانستان و بی توجهی این نیروها نسبت به جان و مال مردم به بزرگترین چالش تبدیل گردیده است و موجودیت اینان زیر سوال واقع گردیده. با وجود همه بی اعتنایی سوال اساسی اینست که این نیرو‌ها تا چه زمانی باید در افغانستان باقی ­بمانند؟ در واقع حضور این نیرو‌ها خود به چالش مهمی برای افغانستان و کشور‌های درگیر در آن تبدیل شده ­است. باراک اوباما در یک سخنرانی اعلام کرد که نه تنها تعداد نیرو‌ها را در افغانستان افزایش نمی­دهد، بلکه نیرو‌های آمریکایی را به خانه باز می­گرداند.

اوباما همچنین اظهار کرد که هدف اصلی آمریکا شکست کامل طالبان و جلوگیری ازبازگشت القاعده به افغانستان است. بنابراین به‌دنبال کشته شدن بن لادن، اوباما دربیانیه‌ای اعلام کرد: مرگ اسامه بن لادن دستاورد مهمی برای آمریکا در شکست القاعده است. اما مرگ وی پایان تلاش‌های ما نیست وشکی نیست که القاعده به حملاتش ادامه خواهد داد و ما باید درخارج و داخل هوشیار باشیم . « بهترین بهانه برای لشکرکشی همین است که اوبامامیگوید. »

اما دیدیم که با امضای پیمان امنیتی با آمریکا همه این سخنان بازی سیاسی بود که با ملت انجام شد، و نه کرزی از آمریکا ملول بود و نه آمریکا با کرزی مشکل دارد و خیلی امکان دارد که بار دیگر کرزی نه با چپن و کلاه، امکان دارد با دستار، پکول و چادر و از طریق دیگری بایک بازی سیاسی، بحیث نماینده مخالفین مسلح به صفت امیر و یا رییس جمهور معرفی گردد و همه میدانیم که افغانان در جنگ پیشتاز و در بازی های سیاسی و استخباراتی همیشه بازنده اند.

نقش و کمک ایالات متحده و سایر کشورهای دنیا در عرصه بازسازی مشخص و روشن نبوده است. یک نشریه معتبر آلمانی تحقیقات خود را در مورد بازسازی افغانستان تحت عنوان میلیاردهای ناپدید شده- به نشر رساند که در آن به گوشه هایی از حقایق این بازسازی پرداخته می شود.

این نشریه می نویسد: افغانستان یکی از فقیر ترین کشورهای جهان است که در آمد سرانه آن تقریباً به ۲۰۰دالر می رسد. ولی خارجی ها دراین کشوربهترین معاش را می گیرند.

صدها دفتر مشورتی با طرح دستیابی به مبالغ بزرگ به رقابت افتاده اند. تعداد این دفاتر فعال مشورتی هم اکنون حداقل به سه هزار دفتر تخمین زده می شود. بر اساس اظهارات یک دیپلمات آلمانی، یک چهارم پول های امدادی آمریکا به مصرف مشاوران خارجی می رود. پس از آن این نشریه با آوردن مثال هایی به گستردگی چپاول دالرهای بازسازی در افغانستان که صرف مشاوران خارجی می گردد اشاره می کند. نویسنده سیاست های بانک جهانی و بانک انکشاف آسیایی را در این زمینه عامل تعیین کننده این فساد اقتصادی برمی شمارد. حقیقت تلخ دیگر در سیاست های بازسازی ایالات متحده و کشورهای کمک کننده کیفیت نادرست و پائین پروژه های بازسازی است. اگر بخشی از پول های بازسازی به جیب مشاوران خارجی می رود، بخش بزرگ و هنگفت این پول ها در خرید و فروش و دست به دست گشتن پروژه های ان. جی. او های خارجی وداخلی حیف ومیل می گردد.

در چنین وضعی چگونه می‌ شود به آینده‌ ای روشنی دل خوش داشت و چگونه می‌ شود از احیای ارزش‌های انسانی و تغییری كه قرار است در زندگی انسان‌ هایی كه به حكم طبیعت در افغانستان زاده ‌شده اند، رونما شود، سخن گفت؟.

در حال حاضر برای بیشتر مردم سرنوشت گروههای مختلف سیاسی مهم نبوده و نیست چون بارها و بارها بر سر آبرو و عزت آنها با عناوین مختلف زیبا و فریبنده معامله صورت گرفته است. و مردم در مقاطع مختلف مظلوم و تنها قربانی امیال و هوسهای گوناگون افراد و گروههای مختلف نظامی و سیاسی شده اند بدون اینکه در زندگی سراسر پریشانی و مشقت بار آنها تغییر مثبتی صورت گیرد. منتها هرگاه که جنګ بر سر منافع و به دست آوردن قدرت صورت می گیرد کسانیکه بیش از همه ضرر می کنند و قربانی می شوند، مردم هستند که در کوران حوادث همواره باید تاوان خود خواهیها و قدرت طلبی های عده بیمار و عقده مند که هر آن دهل منطقه پرستی و خود خواهی را به صدا می آورند، را بپردازند. مردم که با صدها مشکل روزگار می گذرانند، نگران این هستند که با تداوم نا امنی ها، خدای ناکرده همین امنیت نسبی در بعضی از ولایات نیز، رخت بر بندد و جان و ناموس مردم بی رحمانه در مقابل هوسهای قدرت طلبانه جنگ سالاران و بنیادگرایان تنظیمی، به خطر افتد.

جدا گشتیم زهم باحسرت وغم

که شاید نبنیم همیشه با هم

توهم مینالی ازرنج که داری

گرفتارم به این رنج تومنهم .

برای برخی ها جنگ نه تنها آینده مبهمی را بار آورده بلکه به مراتب مصیبت بار بوده است.

در سراسر افغانستان تاوان که مردم ملکی در این جنگ می پردازند هر روز بیشتر می شود. شش ماه اول سال روان بعد از شکست "طالبان" در سال ۲۰۰۱ خونبار ترین ماه ها بود. تنها در ماه می ۳۶۸ تن کشته شدند. بخش زیادی تلفات ملکی ناشی از حملات مخالفین بوده، اما بخشی این تلفات ناشی از حملات نیروهای خارجی است که خشم ها را برمی انگیزاند. یکی از مسوولان حقوق بشر افغانستان می گوید-افغانها انتظار ندارند که توسط "طالبان" کشته نشوند، اما آنها این انتظار را دارند که توسط نیروهای بین المللی کشته نشوند. هرچند که غرب با پول و نیروی نظامی وارد افغانستان شد، اما در این میان یک چیز نادیده گرفته شد، پیچیدگی کشوری که غرب می خواست آنرا به وضعیت دیگر گذار بدهد. مارتین وان بجلرت می گوید- خوش بینی زیاد، احساس داشتن یک دولت بی نقص، این تصور که شما می توانید یک کشور و حکومت را از صفر بسازید، اینها اشتباهات بزرگ بودند.

گریگور گیسی در كنفرانس یك افغانستان دیگر در برلین افزود- جنگ بالا ترین درجه تروریسم در جهان است و اگر غرب بدنبال كاهش تعداد بن لادن‌ ها در دنیا است، باید با فقر و بدبختی مبارزه كرده و اقتصاد عادلانه ی ایجاد كند. غرب با تروریسم مبارزه نمی‌كند، بلكه تروریست‌های جدید ایجاد می‌كند. غرب به هیچ یك از اهداف خود در افغانستان دست نیافته و فقر، بدبختی، گرسنگی و كمبود غذا در این كشور افزایش یافته است، جنگ فقط موجب تشدید مشكلات افغانستان شده است. وی با اشاره به نظرسنجی‌های اخیر كه طی آنها فقط ۱۵درصد آلمانها خواستار ماندن نیروهای نظامی این كشور در افغانستان شدند، رای بالای امروز پارلمان آلمان مبنی بر تمدید ماموریت سربازان این كشوربه مدت یك سال دیگر در افغانستان، فقط نماینده ۱۵درصد نفوس آلمان بود. واشنگتن رفتارهای اشتباهی در منطقه داشت، این كشور ابتدا از صدام حسین حمایت كرد، ولی بعد با آن مبارزه می‌ كند.

عربستان به "القاعده" پول می دهد، در حالیكه این كشور نزدیكترین دوست آمریكا در منطقه است. گیسی، سه پیشنهاد را درباره افغانستان مطرح كرد كه عبارت بودند از آغاز عقب نشینی نیروهای غربی از ماه می ‌سال جاری از افغانستان و پایان آن در ماه سپتامبر، انعقاد قرارداد آتش بس و برگزاری كنفرانسی برای بازسازی این كشور. دراین كنفرانس كه ازسوی حزب چپهای آلمان برگزار شد بود، دیگر سخنرانان نیز یادآور شدند كه هیچ چشم اندازی برای صلح در افغانستان وجود ندارد و بازسازی غیرنظامی این كشور هم ناكام بوده است. آنان با اشاره به افزایش شمار قربانیان غیرنظامی و وضعیت امنیتی بد این كشور گفتند- فقر و بدبختی و نا امیدی در بین مردم افزایش یافته است.

آمریکا و همپیمانانش در سرنگون کردن "طالبان" موفق‌عمل کردند اما هدف اصلی آنها که بازسازی افغانستان بود به موفقیت چندانی دست نیافته است. با ادامه درگیری‌ها "طالبان" توانست سازماندهی خود را تقویت کند و اصلاحاتی در این گروه به عمل آورد. این اتفاق پس از آن به وقوع پیوست که این گروه به دنبال درگیری‌های شدید در افغانستان به پاکستان گریختند و به اقدامات خود همچنان ادامه دادند. رامسفلد، وزیر دفاع سابق آمریکا می‌گوید- آمریکا از این مساله بسیارمتعجب شد که طالبان مدتی پس ازسقوط حکومتشان درسال دوهزاروپنج میلادی باردیگر وارد افغانستان شدند و فعالیت‌های خود را از سرگرفتند. نویسنده کتاب ( درک جنگ درافغانستان) می‌گوید- از سال دوهزاردو تا دو هزار و پنج "طالبان" از طریق پول‌های دریافتی از قاچاق مواد مخدر توانست نظامیان اش را بار دیگر سازماندهی کند و با کمک "القاعده" فعالیت‌های خود را از سر بگیرند. جایگاه مناسبی که در پاکستان برای "طالبان" فراهم آمده بود به آنها این اجازه را داد که همچنان پابرجا باقی بمانند. گفتن این مساله درست است که در دوران پس از سال دو هزار و پنج اوضاع در افغانستان روز به روز رو به وخامت گرایید و میزان مشکلات در این کشور افزایش یافت و این در حالی بود که فشارها بر نیروهای آمریکا در عراق نیز باعث می‌شد از عملکرد کافی و لازم در افغانستان برخوردار نباشد.

خیلی هابراین باورند که ناکامی تلاش‌ها برای بازسازی افغانستان ونیزناتوانی نیروهای آمریکا درریشه کن کردن طالبان باعث ایجاد مشکلات جدیدی دراین کشور شد.

ست جونز، ازمرکزتحقیقاتی رند می‌گویند: کمک‌های بین‌المللی به افغانستان به طورمتوسط درفاصله سالهای دوهزاردو تادوهزارچهاربرای هرنفرپنجاه دودالربود. این رقم برای کشورجنگ دیده ی مانند بوسنی درچند سال قبل هزاروچهارصددالربود. این مساله نشان دهنده این است که تصمیمی که ازسوی دولت آمریکا اتخاذ شد مبنی برآن بود که زمان زیادی صرف جنگ درافغانستان نشود. توانایی طالبان برای دست یافتن به جایگاهی مطمین وپناه گاه ودریافت کمک درپاکستان باعث شد که آنها باردیگرآماده جنگ ودرگیری درمناطق مختلف افغانستان شوند. این مساله کاملا مشخص است که تنها دلیل ادامه حضورطالبان درمنطقه پس ازسال دوهزاروپنج یک علت خاص داشته و آن دراختیارداشتن جایگاهی مطمین برای ادامه فعالیت‌ها بود.

اوباما ودولتش متعهد شدند خروج نیروهای بین‌المللی را از افغانستان هرچه سریعترآغاز کنند و قرار است یکصد و چهل هزار نیروی خارجی از این کشور خارج شوند. با این حال گفته میشود که این استراتژی خطرناک است. دیوید بارنو، یک نظامی آمریکایی که در سالهای دوهزار سه تا دو هزار پنج فرماندهی نیروهای این کشور در افغانستان را بر عهده داشت، می‌ گوید- اقدام شتاب زده برای خروج نیروها که در راس سیاست‌های آمریکا درقبال افغانستان قراردارد ممکن است دستیابی به ثبات دراین کشوررا به امری دشوار تبدیل کند. من بر‌آنم که ما همچنان باید به حضور نظامی خود در افغانستان ادامه دهیم. چالش ما فعلا این است که افغانستان را ترک کنیم واین درحالی است که منطقه درشرایطی قرار دارد که امکان وقوع جنگ داخلی پس ازخروج نیروهای آمریکایی بسیار بالاست.

سالها پیش امریکا رهبری جبهه ی را به عهده گرفت که بیش ازچهل کشورجهان آن را همراهی می کردند. همه این کشورها به افغانستان نیروی نظامی فرستادند وبه هدف آنچه جنگ با تروریزم خوانده می شود وارد خاک آنکشور گردیدند. طالبان که بهانه اصلی فراهم ساختن زمینه حمله وحضوراین تعداد نیروی نظامی جهان قلمداد می گردیدند در همان پانزده روزنخست آغاز حملات و پیش ازفرستاده شدن نیروهای پیاده کشورهای مهاجم، ازمیان برداشته شده، دولت آنها ساقط شد وسازمان وتشکیلات سیاسی و نظامی آنان منهدم ومتلاشی گردید. یازده سال پیش ازامروز، بازگشت طالبان، تنها فکاهی خنده داری بود که برخی ازانسان های بدبین آن را مطرح می کردند، طالبان که به تعبیر برخی ازمردم، گویی آب شدند و به زمین رفتند. اگردرروزهای اول هجوم امریکا ومتحدانش برافغانستان، روی داد محاسبه می شد، دوسیه جنگ با تروریزم درهمان روزهای نخست شروع آن، باید مختومه اعلام می شد، زیرا دیگر نه تروریزمی درکاربود و نه طالبان، اما این چیزی نبود که قناعت نیروهای مهاجم خارجی ازحمله ای به گستردگی کم نظیر درقرن اخیررا به آسانی فراهم سازد. براین اساس، کابوس تروریزم همچنان چون شمشیربرنده باید برسرمردم افغانستان وکشورهای دارای نیروی نظامی درافغانستان نگهداشته می شد وبه همین دلیل هم بود که طالبان دوباره احیا شدند، رهبران القاعده وطالبان به نحو معجزه آسایی ازنبردهای اولیه جبهه ضد تروریزم به رهبری امریکا جان به سلامت بردند وحتی اعضای کوچکتردولت طالبان نیز قادر به فرار به پناهگاه امن درآن سوی مرز گردیدند. القاعده همچنان به عنوان بزرگترین خطرخارجی برای امنیت ملی امریکا باقی ماند، براین شایبه همچنان ازسوی رسانه های اغواگرغربی، نواخته شد که خطراحیای مجدد طالبان منتفی نیست.

بنابراین جنگ با تروریزم تانابودی کامل آنها ادامه می یابد، امریکا ومتحدانش تا ابدالآباد ازافغانستان دربرابر تهدیدهای داخلی و خارجی دفاع خواهد کرد، دولتی قوی، مقتدروخدمتگزارایجاد خواهد کرد، اردوونیروهای امنیتی کشور را آموزش داده وتجهیز خواهد کرد، زیربناهای اقتصادی و سیاسی اش را احیا خواهد کرد، مردم کشوررابرسرنوشت شان مسلط خواهد کرد وخلاصه افغانستان به رؤیایی ترین بهشت روی زمین تبدیل خواهد شد. اکنون سالهای سال ازاین وعده های رنگین می گذرد، اما هنوز که هنوز است نه تنها تروریزم ریشه کن نشده، بلکه خطرآن بسیاربیشتراز روزها و ماه های نخست حمله خارجی برکشور، افزایش یافته وتا پشت دروازه های خانه مردم حتی درشهربه شدت محافظت شده کابل رسیده است، رهبران طالبان همچنان متواری اند وهنوزدرپیشگاه قانون وعدالت، پاسخگوی جنایتهای خودعلیه مردم درزمان حاکمیت شان درافغانستان وپس ازآن درطول این سالهانیستند. تروریستها به مراکزاصلی خود درمناطق قبایلی پاکستان برگشته وازآنجا خودرا سازمان دهی وتجهیز می کنند وعلیه دولت، مردم ونیروهای امنیتی دست به کشتاروبم گذاری وترورووحشت وخشونت می زنند، دموکراسی وحکومت داری خوب، احیای زیربناها، توسعه معارف، تامین اجتماعی وحقوق مردم دیگرهیچ اولویتی ندارند.

نیروهای خارجی هیچ مسوولیتی رانمی پذیرند، اما دولت ومردم رابه حال خویش رهانموده واین مردم و دولت اند که باید میراث دارجنگی باشند که به بهانه مبارزه باتروریزم، به احیای دوباره تروریزم، ایجاد اردوی که تنها به سلاح های سبک دسترسی دارند، مرگ هزاران غیرنظامی بی گناه وبه جا ماندن صدها هزاربیوه ویتیم ومعلول وبی خانمان، افزایش بی رویه مهاجرت ووطن گریزی، حملات مداوم مرزی ازسوی پاکستان، خطرجنگ داخلی، فساد، زیربناهای اقتصادی همچنان ویران واقتصادی مصرفی متکی به واردات خارجی و یک فضای متشتت و تنش آلود سیاسی انجامیده است.

بایورش قوتهای نزدیک به پنجاه کشور، افغانستان بیش ازپیش درکنترول جنگ سالاران واهداف منفعت طلبانه آنها قرار گرفته و مردم در فقر و فلاکت مطلق بسر برده و تعداد آواره ها به میلیون ها نفر بالغ می گردد. طبق آمار دفتر مهاجرت ملل متحد، فعلآ بیش از ۳/۶ میلیون افغان در کشورهای مختلف به عنوان مهاجر زندگی می کنند. از این تعداد ۲/۷ میلیون نفر تنها دردو کشور همسایه (ایران و پاکستان) سکونت دارند. امروز در افغانستان و در هیچ محدوده جغرافیایی امنیت و مصوونیت وجود ندارد.

افغانستان و آمریكا درخصوص پیش نویس معاهده استراتژیك با هدف تبیین حضورنیروهای آمریكایی وناتو پس از سال دوهزاروچهارده میلادی وخروج نیروهای آمریكایی از کشور به توافق نرسیدند. سفیر آمریكا دركابل و رنگین سپنتا، مشاور امنیت ملی افغانستان پیش نویس این معاهده را تنظیم كرده و آن را برای بازنگری ازسوی باراك اوباما وحامد كرزی، چندین بار آماده كردند. این معاهده پیش ازده ماه است كه دردستور كار دو دولت قراردارد در شرایطی طرح شده است كه روابط كاخ سفید و كابل به دلیل شماری از حوادث ازجمله اقدامات نیروهای آمریكایی در كشور تیره شده است.

طبق این توافقنامه چارچوب نقش آتی نیروهای آمریكایی درافغانستان ازجمله كمك‌های مالی ومشاوره به دولت این كشور مشخص می‌شود اما دراین پیمان كاهش شمار نیروهای آمریكایی مشخص نیست. همین طور مشاورانی كه باید پس از ضرب الاجل خروج ناتو در افغانستان باقی بمانند وضعیت روشنی ندارند.

پیش نویس این موافقتنامه که روابط بلندمدت دو کشور را تعریف می کند، پس از ماهها مذاکره در کابل پایتخت افغانستان امضا نشد. اختلافات جدی درمورد میزان حمایت مالی آمریکا و ناتو از دولت افغانستان پس ازخروج نیروهایشان ازآن کشور وجود داشته است. کرزی ازآمریکا خواست طی سندی کتبی نسبت به پرداخت حداقل دو میلیارد دالر برای حفظ نیروهای ما متعهد شود. درمورد اینکه آیا نیروهای داخلی قادر به تامین امنیت کافی پس ازخروج نیروهای ناتو خواهند بود یا نه تردیدهایی وجود داشته است. افغانستان به آمریکا زخم ناسور گردیده از یکطرف مصارف سرسام آور و از جانب دیگر تلفات انسانی مشکلات فراوانی را در قبال دارد.

ناتو تعداد کشته شدگان ائتلاف نظامی خارجی درافغانستان را ۳۱۰۰ نفراعلام نموده است. بیش از ۲۱۰۰ نفر از این قربانیان، امریکایی اند. همین منبع تعداد زخمی های امریکایی را ۱۷۶۰۰ نفر اعلام داشته است.

افغانستان سال گذشته نیزبزرگ ترین تولید کننده تریاک جهان بود و به تنهایی هشتادپنج درصد تمام مصرف تریاک جهان را تولید کرد. درواقع میزان تولید مواد مخدردرهرسال برسال پیش فزونی میگیرد وملل متحد پیش بینی میکند امسال افغنستان ۹۰ درصد تریاک جهان را تولید کند. با اینکه درسال ۲۰۱۲ دولت به کمک سازمان ملل۹۶۷۲ هکتار مزارع خشخاش را پاکسازی کرد که نسبت به پاکسازی سال قبل ۱۵۴ درصد افزایش داشت، اما درهمین سال زمین های زیرکشت نسبت به سال قبل از آن بیش از ۱۸ درصد افزایش پیدا کرد وبه طور متوسط به رقمی در حدود ۱۵۴۰۰۰ هکتاررسید . ویرانگری بمب ها وتانک ها وطیاره های باسرنشین وبدون سرنشین، با فجایع تکان دهنده ازیکطرف وازجانب دیگر اقتصاد کشوردراثرجنگ ویران شده است وشیوه قاچاق درطول سال های بعد از ۲۰۰۰ برابر نیمی از اقتصاد رسمی آن بوده است. برای درک معنای این رقم مقایسه باکلمبیا روشن است. زیرا جنگ مواد مخدرآن ازجنبه های مختلف مشهورجهان است، صنعت تولید کوکائین هرگزاز۵ در صد اقتصاد رسمی فراترنرفته است.

در افغانستان از هر ده افغان، یک نفر از راه کشت و قاچاق تریاک تامین معاش میکند.

مسایل که به تولید و تجارت مواد مخدر در افغانستان دامن زده است، از ارقامی که ملل متحد در این رابطه منتشر کرده است، کمتر هولناک نیست. ۲۰ سال جنگ زمینه رقابت، و یورش و لشکرکشی های مستقیم و غیر مستقیم فاکت هایی را بوجود آورده که بسیار هولناک است. برخلاف تصور عموم، این فقر نیست که عامل اصلی رونق تولید و قاچاق مواد مخدر در افغانستان است، بلکه قیمت بالای تریاک و سود حاصل از آن است. بنا بر گزارش ملل متحد ارزش تریاک در سال های ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ به ترتیب ۷۷ و ۷۱ درصد علت شیوع کشت خشخاش در ولایات را تشکیل میداد.

در این تجارت پر زرق و برق دست هیچیک از طرفین صاحب نفوذ داخلی و بخصوص نیروهای خارجی در کشور پاک نیست، اگر چه همه همدیگر را متهم کرده و خود را عقب کلمات، جملات و اصطلاحات پنهان میکنند. در مورد "طالبان"، تردیدی نیست که اکنون تولید و تجارت مواد مخدر بخش اصلی دارایی "طالبان" آنا را تامین میکند و علاوه بر منبع پولی، و این پدیده شوم نیز وسیله ی برای جذب نیرو تبدیل شده است. نیروهای خارجی ودولت های غربی هم دراین زمینه دست بازدارد و تلاش برای حضور در هلمند بین امریکا و انگلیس خود در پهلوی سودهای دیگر شاهد موضوع است. چشم پوشی بر کشت و تولید تریاک و هیروئین برای اینان در حقیقت رقابت با "طالبان" بوده است.

دفتر مبارزه با مواد مخدر ملل متحد در وین در تازه ترین گزارش خود افزود قیمت بالای تریاک دهاقین را به کشت کوکنار که از آن هیروئین استخراج می شود، تشویق می کند . علاوه بر زمین های زراعی که در سال ۲۰۱۲ زیر کشت کوکنار بوده است در سال ۲۰۱۳ زمین های بیشتری به کشت کوکنار اختصاص داده شده است. این دفتر در گزارش خود تصریح كرد كه بیش از ۱۵۴ هزارهكتار از اراضی افغانستان در سال ۲۰۱۲ میلادی زیر كشت خشخاش بوده اند كه این رقم در مقایسه با سال ۲۰۱۱ میلادی، ۱۸ درصد افزایش داشته است. گزارش فعالیت های یک دهه اخیردولت و جامعه بین الملل در ترویج کاشت محصول جایگزین به منظور ریشه کن کردن کشت کوکنار را ناکام توصیف نمود و افزود اگراین رشد با این روند ادامه یابد ممکن است به رکورد ۱۹۳ هزارهکتاردرسال برسد.

جان لوک لماهیو، نماینده دفترمبارزه با مواد مخدر و جرایم سازمان ملل در افغانستان، گفت سال گذشته میزان زمین های کشت کوکنار ۱۳۱هزار هکتار بوده است. وی گفت کشت کوکناردرافغانستان به ثبت یک رکورد جدید نزدیک است. امسال در ۱۲ ولایت کشور ازجمله قندهاروهلمند افزایش کشت کوکنارمحسوس تر بوده است.

برپایه گزارش درآمد حاصل از کشت کوکنار برای دهاقین یك میلیارد دالروبرای قاچاقچیان مواد مخدریك میلیارد و ۳۰۰ میلیون دالربوده است که این خود معادل بیش ازنیمی ازدرآمد ملی کشور می باشد. کارشناسان معتقداند دهاقین از آنجاییکه که نگران وضعیت معیشتی خود ازجمله درآمد خود بعد ازخروج نیروهای خارجی می باشند به کشت بیشتر کوکنار رو آورده اند. گفتنی است، بان كی مون سرمنشی ملل متحد نیز دربیانیه ای كه به مناسبت روز جهانی مبارزه با مواد مخدر صادر شده بر ضرورت مبارزه با قاچاق مواد مخدر تاكید كرده است.

آنهایی که با لشکرکشی، تحمیل جنگ زیرنام عدالت، آزادی، دموکراسی ومردم سالاری، بلاهای را برسر مردم ما آورده ندومواد مخدر، تنظیمها، طالبان، اسلام گرایان افراطی وتفنگداروجنگ سالاررا به جان مردم انداختند، متعقدیم که دورویانزدیک خود ازعواقب آن مصوون نخواهند ماند. پس ازگذشت دوازده سال وسرازیرشدن ده‌ها میلیارد دالربه کشور، فقر، ناامنی، خشونت علیه زنان، بیکاری . . . در کشور بیداد می‌ کند. سوء تغذی کودکان یکی دیگر از مصایبی است که سازمان‌ های جهانی خیریه فعال در افغانستان وضعیت را بحرانی خوانده‌اند.

آمار و ارقام ارایه ‌شده توسط ملل متحد نشان می‌دهد که از۲۰۱۲ بدینسو سوء تغذی میان کودکان بالاتر از ۵۰ فیصد ازدیاد یافته و داکتران دلیل اصلی این بحران را بی‌ثباتی ناشی از جنگ و بی ثباتی و فقر و بیکاری می‌ دانند.

طبق گزارش روزنامه نیویارک تایمز( جنوری ٢٠١٤)، اغلب داکتران وکارمندان موسسات خیریه براین باوراند که جنگ وخونریزی ومهاجرت وآوارگی از دلایل کلیدی ازدیاد قضایای یاد ‌شده یعنی سوءتغدی کودکان زیرسن ۵ سال است. با این که میلیاردها دالر به شکل کمک‌های بشری به افغانستان سرازیر شده، اما وضعیت صحی کودکان بهبود نیافته بلکه بدترشده است.

یکی اینجا به غمها مبتلا شد

دیگررفت وبه غربت آشناشد

وطن ویرانه ومردم پریشان

به حق زاد گاه ماچه ها شد.

با موجودیت و نقش بزرگ نیروهای خارجی در افغانستان، خشونت خانگی علیه زنان و ازدواج زیر سن قانونی در کشور افزایش پیدا نمود . قانون منع خشونت علیه زنان مصوب سال ۲۰۰۹به باد فراموشی سپرده شد و در حالیکه قانون متذکره مجازات‌های سختی را در حمایت از زنانی که مورد آزار جنسی، لت و کوب یا سایر رفتارهای خشونت ‌آمیز قرار می‌ گیرند در نظر گرفته بود. هم ‌اکنون خشونت خانگی و ازدواج اجباری زیر سن قانونی جزء مهم‌ ترین مسائل جاری حقوق زنان در افغانستان هستند. در یک بررسی که درسال ۲۰۱۰ میلادی مشخص شد که ۵۳ درصد اززنان در گروه سنی ۲۵ تا ۴۹ سال، زیر۱۸ سالگی ازدواج کرده ‌بودند، ۱۲ درصد دختران درفاصله‌ی ۱۵ تا ۱۹ سالگی باردار شدند یا وولادت کردهد اند و۴۷ درصد مرگ ومیرزنان در گروه سنی ۲۰ تا ۲۴ سال مربوط به بارداری بوده‌ است. از سوی دیگر زنانی که به عنوان سرباز در نیروهای آمریکا وارد کشور شده اند نیز از مشکلات فراوانی رنج می برند، گسترش طلاق و تجاوز جنسی میان سربازان زن امریکایی در افغانستان بر تاثیرات مخرب جنگ بر حقوق زنان افزوده است.

خلاصه سخن سالها از حضور نیروهای خارجی در افغانستان می‌گذرد.

افغانستان ‌که روزی سرخط تمام رسانه‌های دنیا بود، امروزازسوی بزرگ‌ترین کشورهای حامی‌اش، در بند مثلث، تریاک، طالب و تفنگدار، تنها مانده است، مواد مخدربه حمایت مستقیم ویاغیرمستقیم نیروهای خارجی، کشت، جمع آوری وتصفیه وترافیک میشود، طالبان دیگردشمن نیستند وکسی برضدش نمی جنگند وتفنگدارجنگ سالاردست پرورده وفرزند خلف اینان است وهرعمل راکه دروطن انجام میدهند کسی نمیگوید که برسرچشمت ابرواست ودست بازدارند. در سال ۲۰۱۲ اوبا ما حتی گزینه‌ی «صفر» یا خروج تمامی نیروهای آمریکایی را از افغانستان تحت بررسی قرارداد. در سال ۲۰۱۳ در سخنرانی ملل متحد اوباما به اختصار از افغانستان یاد کرد و استراتیژی اساسی کشورش را در خاورمیانه، روی برنامه‌ی هسته‌ی ایران و بحران سوریه تعریف کرد.

مهم ترین حوادث بعد از یورش قوای خارجی در افغانستان:

-۷ اکتبر ۲۰۰۱ - جرج بوش رییس جمهوری آمریکا دستور حملات هوایی علیه افغانستان را که طالبان برآن حکومت می کرد در پاسخ به پناه دادن اوسامه بن لادن رهبر القاعده، مغز متفکر حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در نیویارک، واشنگتن و پنسیلوانیا، صادر می کند.

- ۱۳ نوامبر ۲۰۰۱- اتحادیه ضد "طالبان" در شمال افغانستان کابل را از تصرف نیروهای طالبان خارج می کند.

۵ دسامبر ۲۰۰۱- گروپی ازجنگ سالاران وغرب پرستان دربن قرار دادی برای تشکیل دولت موقت وانتصاب کرزی درراس امورراپذیرفتند ویونس قانونی تمام کرسی های مهم رابرای شورای نظاروولسوالی پنجشیرتصاحب نمودو میلیونها تاجیک وطن را ازسهم شان بی نصیب گردانید.

- جون ۲۰۰۲- درلویه جرگه، سران جنگ سالاری تفنگدارو قبایل بی مسوولیت، کرزی را بعنوان رییس دولت موقت برگزدند.

- ۹اکتبر ۲۰۰۴ - درظاهرانتخابات ریاست جمهوری و کرزی به صفت رییس جمهور ابقاء گردید.

-۵ اکتبر ۲۰۰۶ - نیروی بین المللی کمک امنیتی ناتو – آیساف – مسئولیت امنیت در سراسر افغانستان را بر عهده می گیرد و اما بی امنیتی و بی نظمی مجدد آغاز میگردد.

- ۱۲ جون ۲۰۰۸ - اعانه دهندگان بین المللی درکنفرانس پاریس ۲۰ میلیارد دالر کمک برای افغانستان تعهد می کنند اما می گویند کابل باید کار بیشتری برای مبارزه با فساد انجام دهد.

- ۱۷ فبروری ۲۰۰۹ - باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا دستورمی دهد ۱۷ هزارسرباز بیشتر برای جنگ رو به گسترش با طالبان به افغانستان اعزام شوند.

- ۲۷ مارچ ۲۰۰۹ – اوباما برنامه ی را برای اعزام ۴ هزار سرباز آمریکایی دیگر جهت آموزش نیروهای امنیتی افغانستان اعلام می کند.

-۲۰ اگست ۲۰۰۹ – افغانستان انتخابات ریاست جمهوری برگزار می کند، مقامات دولت می گویند کرزی با بیش از ۵۰ درصد رای ها برنده شده است ودبل عبدالله درگوشه ی میخزد.

- اکتبر ۲۰۰۹ – تحقیق به سرپرستی سازمان ملل متحد درباره اتهام تقلب در رای گیری نتیجه گیری می کند که کرزی کمتر از ۵۰ درصد کسب کرد، به این معنا که او باید در انتخابات دور دوم برود.

نوامبر ۲۰۰۹ – دبل عبدالله از رقابت خارج می شود و می گوید دولت به درخواست های او عمل نکرده است. کرزی دوباره انتخاب می شود.

- اول دسامبر ۲۰۰۹ - اوباما دستور می دهد ۳۰ هزارسرباز دیگر برای جنگ با طالبان به افغانستان اعزام شوند، و حضور نظامی آمریکا به تقریبا ۱۰۰ هزار سرباز افزایش پیدا می کند.

- ۲۰ نوامبر ۲۰۱۰ - اوباما پایان سال ۲۰۱۴ را زمان پایان عملیات رزمی آمریکا درافغانستان اعلام می کند و حضورسربازان آمریکایی پیش از آن را بشدت کاهش می دهد.

- ۲ مه ۲۰۱۱ - نیروهای ویژه آمریکا اسامه بن لادن را در حمله ی پنهانی به خانه ی در ایبت آباد در پاکستان می کشند. همچنین ناتو میگوید: طرح خروج از افغانستان در مسیر خود باقیست، نیروهای ائتلاف، انتقال مسئولیت های امنیتی به اردو و پولیس را در یک روند تدریجی، که شاهد خروج تمام سربازان رزمی خارجی از کشور تا پایان ۲۰۱۴ میلادی خواهد بود، آغاز کرده اند.

 

 

 

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org