استاد عبدالله (وفا)
در من هوای دیدن تو چون نفس شده
بوی خوش و فضای لطیفت هوس شده
ای آنچه از فراق تو جانم شده ملول
«اتریش» با شکوه بمن چون قفس شده
اینجا بهار به عشوه و ناز دلبری کند
لیکن بهار میهن من خار و خس شده
دیدم فضای «کابل» افسرده حال را
ابتر شده، زبون شده، با غم انس شده
نقشی تبسمی نبود بر لب کسی
آمیال و آرزو همه در خاک یأس شده
مردم ز جور و فتنۀ دوران شده ملول
آن دشمن ذلیل کنون چون مگس شده
ناید صدای لشکر «محمود بت شکن»
زآنرو در آن دیار همه ارباب و کس شده
ما، در «وفا» و عشق وطن شوره گشته ایم
این عشق و این صداقت ما چون جرس شده
استاد عبدالله وفا
۱/۱۲/۲۰۱۱- ویانا
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat